پاورپوینت کامل سرمای آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرمای آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمای آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمای آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۹

سعید بن جبیر نخستین کسی است که تفسیر قرآن را جمع آوری نمود. وی یکی از حافظان
شجاعی است که جان عزیز خود را در راه استفاده از آیات قرآن تقدیم محبوب کرد. وی با
پاسخ های کوبنده خود به دست حجاج بن یوسف حاکم خونخوار اموی به شهادت رسیده است.
آنچه می خوانید ، بازنوشته ماجرای شهادت او از زبان حجاج بن یوسف لعنت الله علیه
است.

وای ! نه ! دوباره تو ؟چرا راحتم نمی گذاری؟ تاکی می خواهی این گونه من را زجر
بدهی؟ آه سعید دیگر رهایم کن . مگر نه اینکه یک بار کشتمت؟ تو با این کارهایت
هرلحظه من را می کشی . آه ، سردم است ، سردم است . باز هم آتش بیاورید، آتش .
هه.هه.هه…آتش . باید عادت کنم . سوختم ، سوختم، اما نه؛ آتش را کنار نبرید، هنوز
سردم است، سردم است، سرد. آه راحتم بگذارید، راحتم بگذارید، مرضم شما را کافی نیست؟
این کرمها که از حلقومم بیرون می آیند, دلتان را خنک نمی کنند؟ کافی نیست که ذره
ذره از درون می خورندم؟آه، سرد است، بازهم آتش بیاورید. به سزای کدامین قربانی ام
است که این سرما را باید تحمل کنم ؟ سزای سرمایی است که علویان فراری ر ا
دربیابانهای عراق قبض روح می کرد؟ یا شاید از لرزه کودکان و پیران عریانی است که
نتوانستند بیش از یک زمستان، زندان بی سقف من را تاب بیاورند؟ نمی دانم ، نمی دانم.
نه آنها که بیش از یک زمستان زندان ندیدند؛ باید از لرزه های آن پانزده هزار زن و
مردی باشد که سالها بی لباس و غذا در آن زندان، آرام وبی صدا قبض روح شدند. سردم
است، سردم است . آه، نه ، باز هم سعید .من را با سعید بن جبیر چکار ؟راحتم بگذارید،
راحتم بگذارید، مگر من فقط تو را کشتم . هزاران جوان قربانیان من اند: همه علویان
سیه چشم و ستبر سینه وبلند پیشانی . نمی توانستم، نمی توانستم، بدون تماشای جان
دادنشان غذا بخورم، چرا؟ نمی دانم، نمی دانم. همین قدر می دانستم که تا یک علوی
زنده باشد ,حکومت امویان استوار نخواهد بود. با اقتدار من، زندان من، کشتارمن بودکه
عبد الملک در دمشق می توانست آسوده بر اریکه خلافت تکیه بزند.آه، باز شما ؟
آسوده ام بگذارید، ازاین بدن تب دار چه می خواهید، به خدا که اگر سالم شوم ,
اگرازاین بیماری برهم….

…آهای جلاد! جلاد! سفره چرمینت را بیاور مهمان داریم . های خدمتکار! سفره غذای من
را هم همین جا بیاورید. تماشای جان کندن این جوان، آدم را به اشتها می آورد. تو
بودی، مگر نه؟ آری، خودت بودی, آنکه وقتی سرش میان سفره افتاد , جلاد نتوانست مانند
همیشه چابک عمل کند و بشقاب گداخته را بر رگهای بریده اش بگذارد. برای همین، چند
قدم سربریده راه رفتی وخون گلویت روی غذایم شتک زد. اول نمی خواستم بخورم, اما خوب
که فکر کردم دیدم خون دشمنان خلیفه بر من مباح است. پس چرا نخورم؟ از همان جا بود
که فهمیدم خون علویان چه لذیذ است! دستور دادم تا آرد نانم را با