پاورپوینت کامل رابطه حق و تکلیف در دولت مهدوی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رابطه حق و تکلیف در دولت مهدوی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رابطه حق و تکلیف در دولت مهدوی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رابطه حق و تکلیف در دولت مهدوی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint :
۳۳
چکیده: [۱]
نوشتار حاضر، در پی دریافت پاسخ به این پرسش است که هر نظام سیاسی برای تبین رابطه
حق و تکلیف، معیارها و مرزهای مشخصی دارد که در پرتو آن حقوق و تکلیف دولت و
شهروندان تبیین می شود.
آیا در دولت مهدوی نیز بحث حق و تکلیف مطرح است نظام سیاسی مهدوی برای شهروندان
حقوق قایل است؟ یا اینکه دولت مهدوی صرفاً دولت اقتدارگرا و تکلیف محور است و
شهروندان فقط مکلف اند که از نظام حاکم اطاعت نمایند؟
برای دریافت پاسخ، بدون پیش داوری و تحمیل یافته های ذهنی خود بر تفکر مهدویت،
باید به ادله و روایات و برخی آیات قرآن کریم متمسک شد که آنچه از روایات و آموزهای
دینی بر می آید این است که رابطه حق و تکلیف دو طرفه است یک سری حقوق دولت بر مردم
دارد که مردم ملزم اند آن را رعایت کنند تا دولت با همکاری، همراهی و هم دلی مردم
بتواند اهداف و برنامه های اصلاحی را که دارد به انجام برساند حقوقی مانند حق
اطاعت، حق بیعت و وفاء به بیعت و حق اجابت در فراخوان های عمومی و دعوت به
همکاری… از زمره حقوقی است که دولت بر مردم دارد.
ولی متقابلا، مردم نیز حقوقی بر دولت مهدوی دارند که دولت مکلف است آن را برآورده
نماید مانند برقراری عدالت، امنیت، فراهم سازی بستر مناسب برای تعلیم و تربیت،
ایجاد رفاه و آسایش، مبازره با فقر اقتصادی و فرهنگی و تبعیضات ناروای اجتماعی و
رشد عقلانیت و اخلاق و پرورش فضایل انسانی…
واژگان کلیدی: حق، تکلیف، دولت و مهدویت عدالت، امنیت و اطاعت، بیعت.
مقدمه:
از گذشته دور، وقتی، بشر بر اساس درک عقلانی، ضرورت، زندگی جمعی و جامعه سیاسی
سازمان یافته را پذیرفت، مردم به دو گروه حاکم و رعیت، فرمان روا و فرمان بردار
تقسیم شدند، از همان موقع مساله، حق و تکلیف مطرح گردید از طرفی حکومت برای اعمال
حاکمیت، سلطه و اقتدار خود نیازمند بسط ید و قدرت سیاسی بود که از لوازم آن این که،
مردم حق را برای حکومت قایل شوند و خود را در مقابل حکومت مکلف احساس نمایند. و از
طرفی دیگر چون خاصیت قدرت، طغیان گری و فساد است و مردم در خطر طعمه قدرت طلبان
قرار دارند حس برتری جویی و قدرت طلبی حاکمان ممکن است مردم را به عنوان برده و
بنده در اختیار حاکم قرار دهد.
این جاست که مساله حقوق عمومی و آزادیهای فردی مطرح می شود ودولت ها مکلف و ملزم
می گردند که، حدود و حریم آزادی های فردی را رعایت نمایند و خود را مطلق العنان
احساس نکند، از طرفی دیگر شهروندان نیز باید مراقب باشند به بهانه ی آزادیهای فردی،
هنجارشکنی نکرده به حقوق عمومی تجاوز ننمایند.
بدین صورت بحث حق و تکلیف مطرح می گردد، چون حق از مفاهیم «ذات الاضافه» است که
قوامش به دو طرف است ذی حق «من له الحق» و مکلف «من علیه الحق» کسیکه مکلف است حق
را رعایت کند
هر نظام سیاسی با این پرسش مواجه است که چگونه رابطه حق و تکلیف را تبیین نماید،
نظام سیاسی اسلام، با گرایش مهدویت نیز در زمینه حفظ حقوق و تکالیف دولت و شهروندان
راهکار مناسبی را فراروی مردم قرار داده است.
پرسشی که هست این که، آیا دولت مهدوی نیز خود را مکلف در برابر حقوق شهروندان
می داند تا به مطالبات و نیازمندی های آنان رسیدگی نماید یا اینکه دولتی اقتدارگرا
و تکلیف محور است و مردم فقط مکلف اند. نه ذی حق؟
واژه شناسی و تبین مفاهیم:
حق ریشه ی عربی دارد که در لغت عرب به صورت مصدر یا صفت مشبه در معانی مختلفی چون
خلاف باطل، ضد باطل و به معنای صحیح و ثابت آمده است[۲] و به معنای ثبوت، صحت و صدق
نیز آمده است[۳] و در فارسی نیز به معانی بسیاری مانند راستی، درستی عدل و داد ،
نصیب و بهره، سزاواری و شایستگی به کار رفته است.[۴]
یکی از نویسندگان در باره تبیین مفهوم حق چنین می نویسد: حق یک معنای جامع دارد و
چند معنای خاص؛ معنای جامع آن مشترک میان همه معانی است، که اگر به شکل مصدری
استعمال شود، به معنای «ثبوت» است و اگر به صورت وصفی به کار رود به معنای
(ثابت)می باشد. و معانی خاص و جزئی آن، که از راه تقابل فهمیده می شود بدین قرار
است[۵] که، گاهی حق در برابر باطل قرار می گیرد مثل «جاء الحق و ذهق الباطل»[۶]
و «قل جاء الحق و ما یبدوء الباطل و ما یعید»[۷] و گاهی در برابر ضلال و گمراهی
قرار می گیرد مثل: «ما بعد الحق الا الضلال»[۸] و گاهی در مقابل سحر و جادو می اید
که مصداق باطل هستند مثل «ماء جتم به السحر ان الله سیبطله»[۹] و گاهی در مقابل
هوای نفس است مثل «ولو اتبع الحق اهواهم لفسدت السموات والارض»[۱۰]
حق در اصطلاح عبارت است از توانایی که شخص بر چیزی یا بر کسی داشته باشد اصل این
است که حق قابل انتقال به غیر و نیز قابل اسقاط است ممکن است حقی مشاع باشد.
در نظام حقوقی، واژه حقوق، جمع حق است و کار بردهای متفاوت و گوناگون دارد:
الف) «حقوق» به مجموع قواعد و مقررات الزامی گفته می شود که حاکم بر روابط افراد
جامعه و تنظیم کننده روابط اجتماعی است. حقوق در این معنا به عنوان حقوق ذاتی نیز
می باشد. و از آنجائی که روابط اجتماعی، چهره های گوناگون و متنوعی دارد، حقوق یعنی
قواعد و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی قلمرو گسترده ای پیدا می کند… واژه حقوق در
این معنا همیشه به صورت جمع به کار می رود و مفرد ندارد.[۱۱]
ب) واژه حقوق در کاربرد دیگر، به امتیازات و اختیاراتی گفته می شود که افراد جامعه
از آن برخوردارند، مانند حق مالکیت، آزادی، حق رای و … حقوق در این مفهوم هم به
صورت جمع و هم به صورت مفرد (حق) به کار می رود.[۱۲] و گاهی از آن به حقوق فردی
تعبیر می شود واژه حقوق در تعابیر حقوق و آزادیهای عمومی، حقوق ملت حقوق و تکالیف
مردم و مانند آن به همین معناست.[۱۳]
۲- تکلیف در لغت فرمان به کاری دادن، حکم به اجرای امری کردن و زحمت دادن[۱۴] و از
تصریح لغت شناسان عربی و فارسی استفاده می شود در معنای تکلیف دو عنصر نهفته است
یکی بعث و وادار نمودن، دیگری مشقت و زحمت و در اصطلاح عبارت از انجام فعل یا ترک
فعلی است که قانون گذار فرد را ملزم کرده است و هرگاه بر خلاف آن رفتار نماید به
جزایی که در خور آن است، دچار می گردد.[۱۵] به بیان دیگر کلیه الزامات قانون را می
توان تکلیف نامید[۱۶] و الزامات قانون گاهی در قالب امر است، مثل اینکه خداوند امر
فرموده است که باید مرد نفقه زن و همسرش را بدهد این یک تکلیف قانونی به عهده شوهر
و یک حق قانونی برای زن است که در صورت خود داری از پرداخت می تواند شکایت نماید و
گاهی تکلیف در قالب نهی است مثلا خداوند فرموده است که نباید سرقت یا خیانت در
امانت و یا کلاهبرداری کرد و اگر کسی مرتکب این قانون شکنی گردد مجازات می گردد این
نهی ایجاد تکلیف می کند برای تحقق هر تکلیف، دست کم سه رکن اساسی لازم است.
اول: مکلف یعنی کسی که ملزم به انجام یا ترک امر معینی شده است.
دوم: مورد تکلیف و آن امری است که باید شخص مکلف به جا آورد یا تر ک نماید.
سوم: رابطه حقوقی یعنی رابطه تصوری و اعتباری که بین مکلف و مورد تکلیف وجود دارد.
محتوای این رابطه اعتباری، همان الزام و اجبار است علاوه بر این سه رکن برخی
حقوقدانان ضمانت اجراء و جزای مناسب برای تخلف را نیز از ارکان تکلیف
دانسته اند.[۱۷]
۳- دولت: جمع آن دول به معنای استیلاء است و به شهری که دارای حاکمیت و استقلال
سیاسی باشد می گویند دولت دارد.[۱۸]
و در اصطلاح دولت و حکومت از قدیمی ترین مفاهیم سیاسی است که در معانی متفاوت
کاربرد دارد:
الف) دولت به معنای کشور که عبارت است از اجتماع انسان ها در سرزمینی مشخص با
حکومتی سازمان یافته که بر آنها اعمال حاکمیت می کند.
ب) دولت به معنای حکومت که شامل مجموعه ی هیات حاکمه، سازمان حکومت و نهادهای
حکومتی است.
ج) دولت به معنای بخش اجرایی و هیات وزیران در یک کشور و در درون یک حکومت است.[۱۹]
– ماهیت دولت مهدوی:
نظام های سیاسی مختلف و دولت های گوناگون با شعارهای مختلف و فلسفه های سیاسی
متفاوت، تاکنون در جامعه بشری ظهور نموده اند از دولت های اقتدارگرا و توتا لیتر
گرفته تا دولت های کودتائی و حتی نظام ها و دولت های مردمی و انتخابی به تعبیر دیگر
دموکراسی و مردم سالاری، هیچ کدام نتوانسته اند آرمان واقعی بشریت را که همان عدالت
و امنیت فراگیر باشد برآورده نمایند.
ولی دولت مهدوی نه ماهیت اقتدارگرایی دارد که جریان قدرت از بالا به پایین باشد و
برای مردم هیچ نقش و سهمی در نظر نگیرد و حقوق مطالبات آنان بازیجه هوس بازی
دولت مردان قرار دهد و نه دموکراسی است که مبنای مشروعیت و حاکمیت را از مردم بر
اساس قرارداد اجتماعی بدست آورند و نه کودتایی است که متکی به شمشیر و اسلحه و
نیروی نظامی باشد. بلکه دولت مهدوی مبتنی بر دو رکن اساسی است که بر اساس آن دو
رکن رکین می تواند قابل الگو گیری برای جوامع امروز بشری باشد و جوامع بشری را
درسطح کلان رهبری هدایت نماید. آن دو رکن عبارت اند از:
الف) مشروعیت الهی؛ چون امام معصوم خلیفه خداوند در زمین است و برای اجرای احکام
الهی ولایت دارد و مشروعیت حکومت را از جانب خداوند اخذ می کند. دولت مهدوی نیز
نظام ولایی است که مشروعیت خود را از خداوند می گیرد.
ب) مقبولیت و همراهی مردم، که نظام سیاسی با همراهی و همدلی مردم به فعلیت رسیده و
کارایی لازم را خواهد داشت که این دو عنصر در دولت نبوی نیز کاملا هویدا و آشکار
بوده است حضرت رسول۶ علاوه بر اینکه برگزیده خداوند بود با همراهی مردم مدینه و
مهاجران مکه، توانست نظام سیاسی اسلام را در مدینه مستقر نماید.
بنابراین نظام سیاسی، دینی_ مدنی مهدوی بسان نظام سیاسی دینی- مدنی نبوی ماهیتا
نظامی انقلابی، الهی_ مردمی است هم دینی اسلامی است یعنی خدا محور است. و هم مردمی
است که با طلب و تلاش مردم همراه با توفیق الهی تحقق و تداوم خواهد داشت.[۲۰] «ان
الذین یبایعونک انما یبایعون الله»[۲۱] این همکاری و همدلی مردم در دولت مهدوی به
شکل مطلوب تحقق عینی خواهد یافت و مردم پروانه وار، اطراف شمع وجود امام زمان«عج»
خواهند چرخید.
– حقوق دولت و تکلیف شهروندان:
در اندیشه سیاسی اسلام، حکومت و امامت از جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است چون
سازماندهی و قوام جامعه منوط بوجود امام است و امام محور جامعه محسوب می شود و دولت
جهانی مهدوی طبق روایات توسط آخرین امام که ذخیره الهی در زمین است تشکیل خواهد
یافت. برای اینکه امام بتواند در جایگاه واقعی خود قرار گیرد و به نظم و نسق امور
جامعه بپردازد، وجود یک سری قواعد حقوقی لازم می باشد تا رابطه امام و امت را تبیین
کند و قلمرو حق و تکلیف امام و امت را در آن روشن نماید نظام سیاسی با گرایش
مهدویت، که از زیر مجموعه نظام سیاسی اسلام است در حقیقت همان شکل آرمانی، نظام
مطلوبی است که پیامبر گرامی اسلام بنیان گذار آن بود و تحقق آن را در فرجام سیر
تکاملی جامعه انسانی وعده داده است و در قرآن کریم فرموده است «لقد کتبنا فی الزبور
من بعد الذکر ان الارض لله یرثها عبادی الصالحون»[۲۲] و بر اساس این ایه شریفه
فرجام تاریخ، حکومت صالحان خواهد بود.
برای این نظام سیاسی آرمانی، یک سری حقوق و تکالیف تعریف شده است که در نوشتار
حاضر بررسی می گردد.
– حقوق سیاسی دولت مهدوی:
در هر نظام سیاسی یکی از مسا یل اساسی اعمال اقتدار و توجیه معقول اعمال حاکمیت
است. وقتی نظام حاکم به صدور فرمان و دستور اقدام می کند باید جامعه خود را در قبال
آن مکلف بداند و اطاعت نماید و در مقابل تعهدات که نسبت به امام و حاکم دارد متعهد
باشد بین حق و تکلیف رابطه «تضایف» وجود دارد یعنی وقتی می گوییم: حکومت برمردم حق
دارد؛ بدین معنا است که مردم نیز در مقابل حکومت دارای تکلیف و وظیفه می باشند و
نیز وقتی گفته می شود: مردم بر حکومت دارای حق هستند بدین معناست که حکومت در مقابل
مردم دارای تکلیف می باشد در این حالت حق حکومت بر مردم ملازم با وظیفه ی مردم نسبت
به حکومت است و نیز حق مردم بر حکومت ضرورتاً به معنای وظیفه حکومت نسبت به مردم
می باشد به چنین رابطه ای که بین حق و تکلیف وجود دارد رابطه تضایف می گویند.[۲۳]
حقوقی که دولت بر مردم دارد عمدتا حقوق سیاسی- نظامی است که به چند مورد به طور
نمونه اشاره می شود:
۱- حق اطاعت و فر مان بری:
اولین حق دولت مهدوی حق اطاعت و فرمانبری است امام باقر علیه السلام می فرماید: «فمن اطاعه
فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصی الله»[۲۴] کسی که امام مهدی(عج) را اطاعت کند خدا
را اطاعت کرده است و کسی که از فرمان امام معصوم(عج) سرپیچی نماید از فرمان خداوند
سرپیچی نموده است همچنین حق حاکمیت و فرمانروایی امام معصوم علیه السلام به عنوان یک حق بر
مردم واجب دانسته شده است در بیانی، امام علی علیه السلام میفرماید: «و الطاعه حین امرکم»[۲۵]
به خاطر این است که امام مشروعیت حکومت خود را از خداوند می گیرد و خداوند بر اساس
حکمت بالغه خود، امام معصوم علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود در روی زمین برگزیده
است و همگان را مکلف نموده است تا از امام معصوم علیه السلام اطاعت نمایند خداوند می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا اطعیوا الله واطعیو الرسول واولی الامر منکم»[۲۶] «جابر بن
عبدالله انصاری، می گوید: پس از نزول این ایه خدمت رسول اکرم۶ عرض کردم ای رسول
خدا، خداوند و پیامبرش را می شناسیم، اما اولی الامر کیانند که خداوند اطاعت آنها
را در کنار اطاعت خود ذکر کرده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ای جابر، آنان جانیشنان من و
پیشوایان مسلمانان پس از من هستند. بعد پیامر۶ یک یک ائمه را نام بردند تا رسیدند
به نام مقدس امام زمان(عج) پس آن گاه فرمودند: (دوازدهمین آنها) هم نام و هم کنیه
من حجت خداوند بر روی زمین و باقیمانده و رحمت الهی در میان بندگان فرزند حسین بن
علی علیه السلام است همان کسی که خداوند به دست او شرق تا غرب را فتح کند»[۲۷].
۲- وفاداری در بیعت:
مردم باید به پیمانی که با رهبر بسته اند وفادار باشند؛ زیرا با بیعت خود متعهد
شده اند که تمامی امکانات خود را در اختیار دولت قرار دهند و او را در تمامی ابعاد
کشور داری، یاری رسانند. دولت زمانی قدرتمند است که از پشتبانی مردم برخوردار
باشد.[۲۸] امام علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: «و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعه»،
حق من بر عهده شما این است که نسبت به بیعتتان وفادار باشید. وفاداری یکی از حقوق
است که امام بر امت دارد در دولت مهدوی نیز نبست به وفاداری در بیعت اشاره شده است
و این حقی است که دولت مهدوی بر مردم دارد امام صادق علیه السلام می فرماید: «اذا اذن الله
تعالی للقایم فی الخروج صعد المنبر، فدعا الناس الی نفسه و ناشدهم الله و دعاهم الی
حقه وان یسیر فهم سنه الرسول الله یعمل فیهم بعلمه فیبعث الله جبریل حتی یاتیه فنزل
الحطیم یقول الی ای شی تدعوا فیخبره القائم فیقول جبریل انا اول من یبا یعک ابسط
یدک»[۲۹] وقتی خداوند به حضرت مهدی«عج» اذن ظهور بدهد و مصلحت و حکمت الهی بر این
قرار گیرد که حضرت مهدی«عج» دعوت خود را آغاز نماید بر فراز منبر قرار می گیرد و
مردم را به سوی خود دعوت می نماید و مردم را سوگند می دهد و نسبت به حق که بر عهده
مردم دارد آنان را دعوت می نماید و از مردم می خواهد به سیره رسول خدا عمل نماید.
خداوند جبریل را مامور می کند خدمت حضرت می رسد و حضرت مساله دعوت و بیعت را با
جبریل در میان می گذارد و جبریل اولین کسی است که با حضرت مهدی بیعت می کند دومین
کسی که با حضرت مهدی«عج» بیعت می کند. حضرت عیسی
علیه السلام است پیامبر اکرم۶ براساس روایتی
می فرماید: «فیصلی عیسی خلف رجل من ولدی فاذا صلیت قام عیسی حتی جلس فی المقام
فیبایعه».[۳۰]
به طور کلی بیعت رعایت تکالیف شرعی و احکام الهی است و اصل وفاداری و پایبندی در
بیعت یکی از حقوقی است که امام بر امت دارد و در نظام مهدوی این وفاداری به
عالی ترین سطح ارتقا می یابد.
۳- حق خیرخواهی دولت
سومین حق دولت مهدوی بر مردم خیرخواهی همگان برای دولت مردان است. چه در حضور آنان
و چه در غیابشان، آحاد ملت باید همواره خیرخواه دولت مردان خدمت گزار باشند «و
النصیحه فی المشهد و المغیب»[۳۱] امام علی علیه السلام می فرماید: مردم باید خیرخواه امام
باشند، در حضور و غیاب از خیر خواهی دریغ نورزند دولت مهدوی با خیرخواهی کارگزاران
و مردم شکل می گیرد و بر پهنای زمین گسترش می یابد.
۴- اجابت فراخوان دولت
چهارمین حق دولت بر ملت اجابت بدون تعلل است هرگاه دولت برای رفع نیازها و به ویژه
مشکلات خود، مردم را به همکاری فرا خواند هر کس باید به اندازه وسع و توانایی خود،
این دعوت را پاسخ گوید زیرا دولت به تنهایی و بدون کمک مردم نمی تواند به مشکلات
فائق آید. «والا جابه حین ادعوکم»[۳۲] امام مهدی وقتی از مردم بیعت گرفت و مردم با
ایشان بیعت نمودند آن وقت فراخوان عمومی و دعوت را شروع می کند مردم در ذیل پرچم
دولت مهدوی گردهم می آیند.
– حقوق مردم و تکلیف دولت مهدوی
وقتی از حقوق و تکالیف دولت مهدوی بحث می شود لازم است مستند به منابع و متون دینی
باشد نه اینکه یافته های خودمان را بر دولت مهدوی تحمیل نماییم و در حقیقت بر اساس
پیش داوری خود بخواهیم وظیفه برای امام زمان«عج» تعیین کنیم آنچه از روایات استفاده
می شود دولت مهدوی یک سری اهداف را دنبال می کند که در حقیقت کار ویژه ی دولت مهدوی
محسوب می شود و دولت مهدوی خود را نسبت به آن امور مکلف می داند:
۱- عدالت گستری و رفع ستم:
وقتی امام قیام نماید یکی از کارهای ایشان برقراری عدالت و رفع ستم از جامعه بشری
است.
عدالت امر مطلوبی است که بشریت برای تحقق آن لحظه شماری می کند و آن عدالت مطلوب و
موعود روزی محقق خواهد شد. «اذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع فی ایامه الجور»[۳۳]
قدرت سیاسی و نظام حاکم وقتی کارآمدی لازم را دارد که در اجرای عدالت توانمند و قوی
باشد و بتواند در تامین عدالت فراگیر، مقتدرانه عمل نماید مهمترین کار ویژه ای که
دولت مهدوی دارد و خود را در قبال آن مکلف می داند مساله تامین عدالت و رفع ستم و
ستمگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 