پاورپوینت کامل تاملی بر کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاملی بر کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاملی بر کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاملی بر کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۵۸

مقدمه:

در سال تحصیلی ۱۳۸۳، از سوی مدرسه علمیه حضرت خدیجه (تهران) به اینجانب اطلاع داده
شد که یکی از آثارم (مسئله زن، اسلام و فمینیسم)، برای یک سال به عنوان متن پژوهشی
خواهران طلاب آن مدرسه برگزیده شده است و از آنجا که در این کتاب حداقل دو گفتمان
فکری درباره زنان به صراحت نفی و نقد می گردد: گفتمان فمینیستی و گفتمان فقهی-
اصولی حاکم بر حوزه های علمیه قم، قرار شد با نمایندگان این دو گرایش فکری مناظره
یی در همان مدرسه صورت پذیرد.

با هماهنگی زاید الوصف مسئولان محترم مدرسه علمیه حضرت خدیجه، مناظره اول با حضور
نماینده یی از سوی فمینیستهای ایرانی (خانم دکتر جلالی در مهرماه )۱۳۸۳ و مناظره
دوم با حضور جناب آقای دکتر محمدتقی کرمی که از مسئولان دفتر مطالعات و تحقیقات
زنان حوزه علمیه قم می باشند، در دی ماه ۱۳۸۳ انجام شد.

در مناظره دوم توافق شد که مخاطب نگارنده از مبانی و مباحث مطرح شده در کتاب
درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، اثر آقایان محمدرضا زیبایی نژاد و محمدتقی
سبحانی (به استثنای بحث عقل) دفاع کنند؛ کتابی که به قول مسئول محترم دفتر مطالعات
و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم، به منظور تدریس در حوزه علمیه خواهران تهیه شده
است.

پس از مناظره حضوری، قرار شد آن گفتگو به صورت مکتوب ادامه یابد. از آنجا که
دیدگاههای جناب دکتر کرمی در نقد مواضع اینجانب در کتاب مسئله زن، اسلام و
فمینیسم، در شماره های ۱۰ و ۱۱ مجله حوراء (ماهنامه داخلی علمی، فرهنگی، اجتماعی
زنان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان) منتشر شده است، نگارنده بر اساس عدل و انصاف،
حق خود می داند که ابتدا مواضعش را در نقد کتاب آن دفتر (البته نه همه اشکالات)
مطرح کند و پس از دسترسی یکسان مخاطبین از مواضع انتقادی طرفین، به پاسخگویی نکات
وارده بپردازد. انتظار آن است که مکتوب حاضر بدون هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نشریه
منتشر گردد.

لازم به ذکر است که نقد شامل طرح محاسن و معایب اثر می گردد (ر.ک. منصورنژاد، پیش
درآمدی بر چیستی نقد، نشر جوان پویا: )۱۳۸۴، ولی جهت رعایت اختصار و حفظ قالب
مناظره، فعلا از طرح محاسن آن کتاب ارزشمند خودداری شده است. نهایتا وظیفه خود می
دانم از متانت، ادب و سعه صدر برادر گرامی جناب دکتر کرمی در مناظره حضوری و اثر
مکتوب ایشان، تشکر و قدردانی به عمل آورم.

)۱ نگارنده در بررسی کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام مایل است این فرضیه
را به آزمون بگذارد که، در گفتمان فقهی- اصولی حاکم بر حوزه علمیه قم، که مصداق
عینی و قابل لمس آن دفتر مطالعات و تحقیقات زنان است، نه تنها نمی توان بر شبهات
وارده بر حقوق زنان و تحقیر شخصیت بانوان پاسخ گفت، بلکه خود این گفتمان در دفاع از
حقوق شخصیت زنان نقص و نقض۱ داشته و از عوامل وهن و تحقیر شخصیت زنان است. ضمن
اینکه معتقد است که بر اساس مبانی اسلامی، می توان متناسب با عصر از شخصیت و حقوق
بانوان دفاع کرد؛ مدعایی که کتاب مسئله زن، اسلام و فمینیسم متکفل مدلل نمودن
آن شده است.

)۲ بر اساس این فرضیه، نگارنده تمایل دارد که پیش از ورود به مباحث محتوایی کتاب،
پاسخ برخی پرسشها را بداند:

اول: چرا در یک کتاب ۲۲۴ صفحه یی که اول بار به عنوان متن درسی حوزوی پیرامون مسایل
زنان، تحت عنوان درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام نوشته می شود، تنها کمتر از
یک سوم آن به موضوع اصلی کتاب اختصاص یافته و پس از چند سال نیز از ادامه مباحث
کتاب که وعده آن داده شده (دیدگاه اسلامی در ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی)
خبری نیست.

دوم: در پیشگفتار کتاب ادعا شده که در استیفای حقوق زنان، ادیان الهی، به ویژه
دین خاتم، پیش و بیش از همه به احیای شخصیت والای زنان همت گماشته( ص)۹، پس چرا
در مدلل کردن این مدعا تا این حد قصور می شود؟ و اگر مدعا آن است که این راه
درخشان در پس ابرهای جهل و خرافه پنهان مانده( ص)۹، متولیان این جهل و خرافه چه
کسانی هستند؟ و چرا در گفتمان فقهی و حقوقی اسلامی و شیعی، که سابقه بیش از ۱۰ قرن
دارد، در بحث زنان خرافه زدایی و جهل ستیزی نشده است؟ آیا نمودها و ریشه هایی از
این خرافات را در گفتمان فقهی-حقوقی حاکم بر حوزه های علمیه قم نمی توان دید؟۲

سوم: اگر گفتمان فقهی-اصولی حاکم بر حوزه علمیه قم توان پاسخگویی به پرسشهای عصر را
دارد، پس چرا در اثری که از سوی تنها مرکز ویژه مطالعات و تحقیقات زنان در این
گفتمان به عنوان متن درسی و اول بار منتشر می گردد، از قالب، شیوه و ادله
اصولی-فقهی مشهور حوزه ها خبری نیست۳ و بحث با مبانی فکری غرب در نگرش به شخصیت زن
آغاز می گردد (بدون اینکه حتی به یک منبع جدی و دست اول غربی در بحث زنان استناد
شود) و بی آنکه در بحث مبانی اسلامی در نگرش به شخصیت زن به یک آیه از آیات قرآن
مجید در رابطه با زن استشهاد گردد؟ آیا قرآن مجید در رابطه مستقیم با مبانی اسلامی
در نگرش به شخصیت زن، حرفی و پیامی ندارد؟ در حالی که در همین کتاب (ص )۱۰ مدعا آن
است که:

شناخت دقیق مواضع اسلامی و نگرش جامع قرآن کریم به هویت واقعی زن، پیش شرط هر
گونه اقدام فرهنگی است.

چهارم: از لحاظ متدولوژی پژوهشی، بخش دوم کتاب، جریان شناسی نهضت زنان در غرب و
ایران، چگونه منطقا با بحث درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام پیوند می خورند و
چگونه در نظامی که نویسندگان کتاب درصدد تعریف آن هستند، این بخش ضروری است و بیش
از نیمی از مباحث کتاب را به خود اختصاص می دهد؟

)۳ از نظر محتوایی نیز در حد اشاره یی، در دو قالب نکاتی پیرامون کتاب مورد بحث،
مورد تذکر قرار می گیرند: اشکالات سابق الذکر و تاملات جدید.

الف) اشکالات سابق الذکر:

نگارنده در کتاب مسئله زن، اسلام و فمینیسم که در سال ( ۱۳۸۱نشر برگ زیتون)
منتشر گردیده است، به تناسب نکاتی را پیرامون کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در
اسلام وارد نموده که جاداشت ناقدان کتاب این نکات را مورد توجه قرار داده و
بدانها پاسخ می دادند. بد نیست پیش از طرح نکات جدیدتر، عین نکات مطرح شده در آن
منبع بار دیگر و در کنار هم بیایند.

اول: در کتاب مسئله زن، اسلام و فمینیسم در ذیل عنوان دفاع از حقوق زنان بر
اساس دو مبن، در مبنای اول و تحت عنوان یکسان بودن هویت انسانی زن و مرد،
سخن به بحث از عقل زنان کشانده شده و در پاورقی ص ۵۶ کتاب آمده است که:

مولفان کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، سه دیدگاه برابری عقل زن و مرد،
برابری عقل در دو جنس، اما تحت الشعاع قرارگرفتن عقل زن به وسیله عواطف قوی و بیشتر
بودن عقل مرد از زن را مطرح کرده و معتقدند که احتمال اول، فاقد دلیل مستند و
ناهماهنگ با مضمون روایت است و بحث را بدون اظهارنظر قطعی رها می کنند (صص .)۷۳-۷

و در متن همین صفحه نیز آمده است که:

نمی توان هم مدعای هویت یکسان زن و مرد در انسانیت داشت و هم بر ناقص العقل بودن
زنان استدلال نمود، و این دو مدعا با یکدیگر سازگاری ندارند، و با جاخالی دادن و
فرار از بحث (موضع مولفان کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام) نیز مشکلی حل نمی
شود و شاید مواضع آنانی که از امتیازات مردان بر زنان، از جمله در عقل و دین دفاع
می کنند، بدون تناقضتر و شفافتر باشد.

دوم: در همان مباحث مبنایی و ذیل مبنای دوم، یعنی متفاوت بودن زن و مرد در هویت
جنسی، موضوع وجود طبیعت زنانه در مقابل طبیعت مردانه به چالش گرفته شده است. به
دلیل عدم امکان بازشناسی ویژگیهای طبیعی زن و مرد و نیز از آن رو که از چگونه هست
(ویژگی طبیعی) به باید (احکام متفاوت زن و مرد) نمی توان منطقا رسید و بر ربط منطقی
بین هست و باید چهار اشکال اساسی وارد شده و ادعا شده که جدای از اشکالات یادشده،
از آنجا که حقوق خانوادگی اعتباری اند، همواره می تواند بهتر و مطلوبتر و عادلانه
تر تعریف شوند. به مناسبت همین مدعا، به نویسندگان کتاب مورد نقد، بدین نحو ارجاع
داده شده است که:

مولفان کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام (صص )۶۷-۸ تلاش نموده اند که با
متهم کردن کسانی که التزام به تناسب میان تکوین و تشریع را رد می کنند، به غرب زده
بودن، به اشکالات وارد بر ربط تولیدی هست و باید به نحو زیر پاسخ گویند: از نظر
اینان، تفاوتهای تکوینی دو دسته اند: برخی ویژگیهای تکوینی، مانند استعدادهای علمی،
در نهاد هر فرد نهاده شده است، تا به طور طبیعی، زمینه فعالیتهای گوناگون در جامعه
را فراهم کند، بدون آنکه نیاز به قانون و مقررات خاص باشد (مثل تفاوت مشاغل که این
تفاوتها، آسیبی به حیات مادی و معنوی نمی زند)، ولی پاره یی از تفاوتها چنان است که
اگر با هدایتگری تشریع همراه نگردد، مسیر طبیعی خود را به راحتی نخواهد گشود. در
این موارد، خداوند حکیم با احاطه بر تناسبات تکوین و تشریع، خود موارد ضروری تاثیر
تکوین در تشریع را بیان می کند (از جمله اینها، تفاوت حقوقی زن و مرد است.)

در پاسخ به این دیدگاه چند نکته قابل طرح است: اولا: کلیت اینکه هستها در مقابل
بایدها، حکم واحد دارند، نقض شد و تکوینیات به دو دسته تقسیم شد که در بخشی، لازم
نیست بایدهای ضروری و واحد و قطعی از آنها منتج شود؛ ثانیا: تکوینیات و امور فطری
را با چه شاخصهایی بشناسیم؟؛ ثالثا: شاخص تفکیک دو دسته تکوینیات توسط این
نویسندگان چیست؟؛ رابعا: حکم شرعی در مسایل خانوادگی، مثلا از سویی تکلیف ۹ ساله و
از سوی دیگر ۱۳ ساله دختران است. از سویی قیمومیت مرد بر زن، به معنای ولایت و
محجوربودن زن است و در برداشت دیگر، تکالیفی برای مرد در مقابل زن و…، کدامیک از
قرائتها را به شارع نسبت دهیم و کدامیک را نسبت ندهیم؟، کدامیک از این برداشتها،
بایدهای تولیدشده از هست می باشند؟ و….

سوم: در موضوع فمینیسم اسلامی که در مقاله گزارشی از نظریه های فمینیستی در
کتاب مسئله زن، اسلام و فمینیسم( صص )۲۶۹-۷ آمده، ضمن معرفی اجمالی این دیدگاه
از جمله می خوانیم که،

بحث درباره فمینیستهای اسلامی هم از سوی منابعی که مطالبی را ارایه کرده اند، جای
نقد دارد و هم اصل اندیشه. منابع یادشده (درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، صص
)۱۱۹-۱۲۲، فمینیسم اسلامی را با نگاه کاملا منفی و با پیشداوری ارزشی معرفی کرده
اند، و هم شاخصه هایی (تفکیک میان دینداری و دینمداری، تاکید بر تشابه حقوق زن و
مرد، عدم ثبات در شریعت و توجه به نقش زن در خانواده) را برای تفکرات آنها برشمرده
اند، که جای بحث دارد. در اصل اندیشه هم، آیا مفهوم فمینیسم اسلامی صواب است یا
خیر؟ آیا هر کس از حقوق زن از نگاه دینی دفاع کرد، فمینیست اسلامی است؟.

ب) تاملات جدید

در مناظره حضوری، اینجانب یک پاراگراف از کتاب درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام(
ص )۴۹ را به بحث گذاشته ام که در اینجا هم چون بنای بسط مباحث نیست و هم از آن رو
که آن گفتگوی رودررو، بدون دریافت پاسخ قانع کننده یی به اتمام رسید، مایلم مجددا
همان تکه کوچک را مطرح نموده و به صورت دقیقتری نکاتی را برشمارم. در این کتاب
درباره ویژگیهای شریعت اسلامی می خوانیم که:

قانونگذار در شریعت اسلام، برخلاف قانونگذاران غربی، پروردگار دانا، عادل، مهربان
و حکیم است، که به تمام زوایای پیدا و نهان جهان و ابعاد گوناگون شخصیت انسان سیطره
دارد و در مقام قانونگذاری، مصالح زن و مرد را در حال و آینده به نیکوترین شکل
رعایت کرده است و در این راستا از مصالح خانواده و جامعه نیز غافل نمانده است.
بنابراین، عقل بشری ضمن اعتراف به امتیازات شریعت اسلامی در تامین مصالح انسان، از
درک جزییات احکام شرع محروم است.

درباره این فراز از کتاب می توان پرسید که:

)۱ مراد از شریعت اسلامی در ابتدای کلام چیست؟ آیا مقصود احکام موجود در نصوص دینی
(قرآن و حدیث) در تقنین و قانونگذاری پیرامون زنان است؟ و یا مقصود فهم کارشناسان
دینی از نصوص دینی در رابطه با قانونگذاری برای زن و مرد است؟

)۲ آیا مدعای نویسندگان محترم آن است که احکام قابل استنتاج از ظاهر آیات و روایات
با احکامی که از ظاهر آیات و روایات استخراج

نمی شود، بلکه محصول درک و استنباط مجتهدان است، ویژگیهای همسان دارند؟ و آیا جملگی
شریعت اسلامی قلمداد می شوند، یا اینکه در دو سطح متفاوت و دو عنوان مختلف باید
بدانها مراجعه کرد؟

)۳ آیا رعایت مصالح زن و مرد در حال و حتی آینده هم مربوط به قوانین متخذ از نصوص
است و هم احکام و قوانین اجتهادی؟ یا اینکه خاص یکی از این دو دسته یادشده می باشد؟

)۴ اگر گفته شود که آنچه را که شریعت اسلامی خوانده می شود و نیز مصالح حال و آینده
زن و مرد و خانواده و جامعه در آن لحاظ شده، تنها قوانین مطروحه در قرآن و سنت است
و احکام و مقرراتی که از سوی کارشناسان اسلامی اجتهاد شده و مطرح گردیده اند، مثل
سایر آیات و روایات نمی توان آنها را به خدا نسبت داد و نیز در این گونه احکام و
قوانین معلوم نیست که لزوما مصالح واقعی افراد در حال (چه برسد که آینده) در آنها
منظور شده باشد، در چنین صورت و با چنین پاسخ، فرضیه نوشتار حاضر قوت خواهد گرفت و
راحتتر می توان ادعا نمود که در گفتمان فقهی-اصولی موجود حوزه، نمی توان از حقوق
بانوان دفاع کرد. این گفتمان محصول تلاش بشری است که حتی اگر در عصری نیز پاسخگو
بود (که این مدعا نیز نیاز به دلیل دارد)، قطعا در شرایط عصر امروز، پاسخگوی
نیازها، مطالبات و پرسشهای بانوان تحصیلکرده نیست؛ پرسشهایی که نمونه های آن را می
توانید در مباحث مقدماتی کتاب مسئله زن، اسلام و فمینیسم ببینید (مثلا اگر از
ویژگیهای انسانها، آزاد و مختاربودن و ذی حقوق بودن است، اما ما می بینیم که زنان
تا دخترند و در خانه پدر، ولی آنها پدر است و برای کارکردن، درس خواندن، از خانه
بیرون رفتن و حتی انتخاب شریک زندگی، اذن او لازم است و وقتی هم که وارد زندگی
مشترک می شوند، برای همه امور یادشده، مجوز همسر لازم است!، ص .)۱۶

)۵ اما اگر مدعا آن باشد که همین احکام فقهی-حقوقی موجود حوزه های شیعی، خصوصا در
باب زنان، از سوی خدای دانا و حکیم صادر شده، آیا احکام متفاوت و گاه متعارض را می
توان به خدای حکیم نسبت داد؟ آیا می توان هم حکم نمود که زنان نمی توانند قاضی،
مرجع تقلید و رهبر شوند و هم فتوا داد و به قانونگذاران این فرصت را بدهند که برای
زنان این حق را قایل شوند که زنان می توانند قاضی، مرجع تقلید و رهبر شوند؟ آیا
انسان حکیم (چه برسد به خدای حکیم) احکام متضاد صادر می کند؟

آیا هم مصلحت حال و آینده زنان آن است که در غیر از موارد قصاص، دیه زن و مرد مساوی
باشد (آیت الله صانعی) و هم مصلحت حال و آینده زنان این است که در کل جنایات علیه
زنان (قتل عمدی و غیرعمدی و غیرقتل)، دیه زنان نصف مردان باشد (فتاوای مشهور)؟ آیا
معنای صدور احکام حکیمانه و رعایت مصالح، چنین محصولاتی از خرمن شریعت اسلامی است؟

)۶ در این مدعا که عقل بشری ضمن اعتراف به امتیازات شریعت اسلامی، در تامین مصالح
انسان، از درک جزئیات احکام شرع محروم است، اولا: مراد از عقل بشری چیست؟ آیا
مراد عقل همه آدمیان دیندار و بی دین است؟ اگر بدین پرسش پاسخ مثبت بدهند، آیا
واقعا مدعای نویسندگان کتاب را همه عقلا خواهند پذیرفت؟

ممکن است گفته شود که مراد از عقل بشری، عقل متدینان و دینداران است. در همین زمینه
نیز آیا واقعا همه دینداران و حتی مسلمانان، اگر شریعت را در معنای دوم (فهم
دینداران و نه نصوص دینی) بگیریم، مدعای فوق را خصوصا در بحث زنان قبول دارند و می
پذیرند که در گفتمان فقهی- اصولی موجود، مصالح بانوان تامین شده است؟ ضمنا بر اساس
کدام مقدمات، نویسندگان محترم به این راحتی نتیجه گرفته اند که عقل بشری از درک
جزئیات احکام شرع محروم است؟ آیا این مدعا بدیهی است و نیاز به دلیل ندارد و یا
اینکه نظری است و نیاز به اقامه دلیل دارد؟ و در این صورت دلیل مطلب کجا است و
چیست؟

)۷ نکات و پرسشهای وارده تنها مربوط به یک پاراگراف از کتاب درآمدی بر نظام شخصیت
زن در اسلام( کتاب درسی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران) بوده است و اگر قرار
باشد که تمام مباحث اثر، بدین نحو کالبدشکافی شوند، آنگاه خواهیم دید که در کنار
امتیازات کتاب، ضعفها، فقرها و نواقص متدلوژیک و محتوایی آن تا چه حد بنیادین و
اساسی است و برای داشتن تالیفی غنی و پاسخگو از ناحیه حوزه های دینی، به چه سعی
بلیغی نیاز داریم.

پی نوشت:

.۱تناقض موضعگیری در گفتمان س و نگاههای کاملا سنتی حوزوی کمتر دیده می شود، چون
در مبنا و بنا تا حد بالایی با هم سازگارند و عمدتا شخصیت و حقوق زنان را نادیده می
گیرند. اما نقض در موضعگیری امثال متفکران دفتر مطالعات و تحقیقات زنان بیشتر و
حادتر دیده می شود؛ زیرا از سویی می خواهند بدان گفتمان وفادار بمانند و از سوی
دیگر می خواهند به روز بوده و به پرسشهای عصر بپردازند. شواهد نقض در مواضع اینان
در نوشته های آتی می آید.

.۲ به عنوان شاهد، قوام الدین وشنوی قمی، شاگرد شناخته شده آیت الله بروجردی که به
دستور ایشان در دفاع از شیعه و حدیث ثقلین، مقاله یی به دار التقریب فرستاد و از
سوی آن مرکز نیز چاپ شد، در همان کتاب مدعی است که:اسلام برای نجات بشر از
ظلمتکده های نادانی و شرک و رهایی از قید و بند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.