پاورپوینت کامل نقد اندیشه;فمینیسم وتناقض درراهبردها ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد اندیشه;فمینیسم وتناقض درراهبردها ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد اندیشه;فمینیسم وتناقض درراهبردها ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد اندیشه;فمینیسم وتناقض درراهبردها ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
مروری بر کارنامه جنبش فمینیسم یا نهضت دفاع از حقوق زنان پس از چندین دهه و بلکه
پس از دوقرن تلاش نظری و فعالیت سیاسی و فرهنگی نشان می دهد این جنبش علی رغم
دستاورد های مثبتی که برای زنان به ارمغان آورده، به نتایج موردانتظار نرسیده است.
اگر افزایش آگاهی ها، ارتقای سطح تحصیلات و بالا رفتن میزان مشارکت اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی زنان را جزء دستاوردهای مثبت فمینیسم بدانیم، درکنار اینها باید بر
تداوم انواع نابرابری ها و ستم های جنسی که در قالب های گوناگون و گاه با ظواهر
فریبنده بر ضد زنان اعمال می شود به عنوان ناکامی های فمینیسم انگشت نهاد . براستی
چرا جنبش فمینیسم با وجود آنکه هدف نهایی خود را تحقق آرمان های والایی مانند عدالت
و برابری جنسی قرار داده، در رسیدن به این هدف، موفقیت لازم را کسب نکرده است؟ به
نظر می رسد پاسخ این سؤال را باید در ناسازگاری ها و بلکه تناقضات راهبرد های
فمینیستی جستجو کرد؛ موضوعی که این نوشتار می کوشد بخشی از ابعاد آن را به نمایش
گذارد. در سطور آتی چندین مورد از مهمترین تناقضات راهبرد های فمینیستی در ضمن دو
محور یعنی راهبرد های معتدل و راهبرد های رادیکال مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۱-راهبرد های معتدل
۱-۱-کوشش در جهت کسب حقوق برابر
تلاش در جهت تحقق برابری حقوق زن ومرد یکی از نخستین و اصلی ترین سیاست های راهبردی
طرفداران حقوق زن بوده است که تقریبا از سوی تمامی نحله های فمینیست و بویژه
فمینیست های لیبرال مورد تایید قرار گرفته است. پیشگامان فمینیسم در قرن ۱۸و ۱۹
میلادی در واکنش به تبعیضات گوناگون و ستم های فراوانی که در غرب بر ضد زنان اعمال
می شد،برابری حقوق زن و مرد را درخواست کردند و نهضتی را به بارآوردند و از حیث
جهانی و بین المللی نیز اعلام صریح تساوی حقوق زن و مرد در اعلامیه جهانی حقوق بشر
که درسال ۱۹۴۸ از سوی سازمان ملل متحد منتشر شد و نیز بیانیه کنوانسیون رفع تبعیض
از زنان درهمین سال های اخیر، نشانه تداوم و پویایی نهضت مزبور است.
نکته ای که در اینجا می خواهیم موردتاکید قرار دهیم آن است که چگونه برخی از
پیامد های منفی تساوی حقوق برای زنان، اعتراض طرفداران حقوق زن را موجب گردیده و به
این ترتیب، تناقضی در راهبرد های فمینیست رقم خورده است. یکی از موارد درخور توجه،
نارضایتی زنان از نابرابری شغلی در شکل خام آن است که بویژه در دهه های میانی قرن
بیستم به یکی از دل مشغولی های مهم فعالان فمینیست تبدیل شده بود.
یکی دیگر از مصادیق این موضوع زمانی بروز می کند که رابطه زناشویی به واسطه طلاق
خاتمه می یابد. اینک بسیاری از زنان غربی از تقسیم برابر اموال و دارایی های
خانوادگی پس از طلاق توسط دادگاه ها گلایه دارند و سهم بیشتری را برای حل مشکلات
خود و فرزندان تحت حضانت خود مطالبه می کنند.
این موارد و موارد مشابه که اندک هم نیستند، باعث گردیدند درخواست پاره ای از
امتیازات ویژه به نفع زنان به دلیل ضعف جسمانی آنان درمقایسه با مردان و نیزدرخواست
تسهیلات و حمایت های ویژه دوره بارداری و زایمان و اموری از این قبیل در ردیف
راهبردهایی قرار بگیرند که طرفداران حقوق زن دردهه های اخیر با جدیت دنبال
کرده اند. خلاصه اینکه عدم توجه کافی به مسأله تفاوت های جنسی بین زن و مرد از سوی
طرفداران فمینیسم آنان را به اتخاذ راهبردی پارادوکسیکال سوق داده است، به این معنی
که تحقق برابری حقوق زن و مرد واقعا مستلزم نابرابری است، زیرا به دلیل نادیده
گرفتن یا انکار تفاوت های طبیعی دو جنس، وضعیتی را بر زنان تحمیل می کند که خود
ازآن گریزانند. استاد شهید مطهری عبارت گویایی در این خصوص دارند. به گفته ایشان:
«عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می گردد. اگر مرد
در برابر زن جبهه ببندد وبگوید: تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیت ها، بهره ها،
پاداش ها و کیفر ها همه باید متشابه و همشکل باشد، در کار های سخت و سنگین باید با
من شریک باشی، به فراخور نیروی کارت مزد بگیری، توقع احترام و حمایت از من نداشته
باشی، تمام هزینه زندگی ات را خودت بر عهده بگیری، در هزینه فرزندان با من شرکت
کنی، در مقابل خطرها خودت از خودت دفاع کنی، به همان اندازه که من برای تو خوج
می کنم تو باید برای من خرج کنی و… دراین وقت است که کلاه زن ،سخت پس معرکه است.
زیرا زن بالطبع نیروی کار و تولیدش از مرد کمتر است و استهلاک ثروتش بیشتر، به
علاوه بیماری ماهانه، ناراحتی ایام بارداری، سختی های وضع حمل و حضانت کودک
شیرخوار، زن را دروضعی قرار می دهد که به حمایت مرد و تعهداتی کمتر و حقوقی بیشتر
نیازمند است. »
۱-۲.اشتغال زنان
تلاش برای دستیابی زنان به فرصت های برابر با مردان درهمه زمینه های حیات اجتماعی،
از دیگر راهبرد های طرفداران فمینیسم بوده است. در اینجا به طور خاص بر فرصت اشتغال
در خارج از منرل تأکید داریم که بسیاری از صاحبنظران فمینیسم آن را به عنوان پیش
شرط برابری و آزادی زنان مطرح کرده اند. به عنوان نمونه، هریت تیلور* از پیشگامان
فمینیسم درقرن نوزدهم، کار زنان در خارج از منزل را رکن اصلی استراتژی خود قرار
داد.
وی در مخالفت با نظر استوارت میل که معتقد بود زنان حتی اگر از آموزش و فرصت های
اقتصادی و آزادی مدنی مساوی با مردان بهره مند گردند، همچنان ازدواج و مادر شدن را
بر دیگر اشتغالات ترجیح خواهند داد، چنین اظهار عقیده می کرد که اگر زن حقیقتا
آزادی انتخاب داشته باشد، به آسانی می توان او را تشویق کرد که حرفه ای هنری، تجاری
یا سیاسی را به جای حرفه ازدواج و مادری انتخاب کند.
استراتژی یاد شده درآثار فمینیست های متأخر نیز مورد توجه و تأیید قرار گرفت از
جمله، بتی فریدن *از فعالان فمینیست درکتاب رمز وراز مؤنث (۱۹۶۳) زنان را تشویق کرد
که به تحصبل و اشتغال رو آورند تا از قفس خانه که بر خلاف تأکیدات فرهنگی چندان هم
طلایی نیست، رها شوند.
البته بسیاری از فمینیست ها اذعان دارند که ورود زنان به بازار کار به تنهایی آزادی
آنان را تضمین نمی کند و به همین دلیل، عمومی کردن کار خانگی و خارج کردن آنان از
حوزه مسئولیت های خاص زنان را درخواست کرده اند. اما نکته ای که در این قسمت
می خواهیم بر آن تأکید کنیم، جنبه تناقض آمیز راهبرد یاد شده است که درسخن سیمون
دوبوار*به آن اشارت رفته است. به اعتقاد وی هر چند همسری و مادری دو نقش زنانه اند
که مانع از دستیابی زنان به آزادی می شوند، اما نباید تصور کرد که پذیرش نقش های
شغلی و حرفه ای، زنان را از دام زنانگی نجات خواهد داد . از جهاتی زن شاغل وضعیت
بدتری نسبت به همسر و مادر خانه نشین دارد، زیرا از او درهمه اوقات و در همه جاها
انتظار می رود که مثل یک زن باشد و عمل کند، یعنی ناگزیر است علاوه بر وظایف شغلی،
وظایفی را نیز که زنانگی مستلزم آنها است (به طور خاص، ارائه ظاهری دلپذیر )در
دستور کار خود قراردهد. در نتیجه، تعارضی درونی بین علقه های خود احساس خواهد کرد .
به میزانی که به علقه های شغلی خود اهتمام می ورزد، احساس می کند که از نمونه های
زنانگی (زنانی که روز های خود را درسالن های زیبایی می گذرانند)عقب افتاده و به
میزانی که به آراستگی ظاهری خود توجه می کند، احساس می کند کارش نسبت به کار مرد
شاغل در ردیف پایین تری قرار دارد.
به نظر می رسد در اینجا نیز همچون بحث قبل، منشأ تناقض راهبرد فمینیستی را باید
در بی توجهی به تفاوت های طبیعی بین زن و مرد جستجو کرد.
۱-۳.عمومی کردن کار خانگی
ناخرسندی از الگوی سنتی تقسیم کارخانگی، بسیاری از طرفداران فمینیسم را به
موضع گیری بر ضد آن سوق داده است . فمینیس های سوسیالیست با تکیه بر مبانی
مارکسیستی، کار خانگی زنان را در راستای اهداف سرمایه داری ارزیابی کرده اندزیلا
ایزنشتاین * درتحلیل کار خانگی می گوید:
«تمامی فرایند هایی که کار خانگی مشتمل بر آنها است، به تداوم جامعه موجود
]سرمایه داری] کمک می رسانند:
۱-زنان با انجام این نقش ها، ساختار های پدر سالارانه(خانواده، زن خانه دار، مادر و
غیره ) را تثبیت می کنند.
۲-همزمان، زنان به باز تولید کارگران جدید برای نیروی کار مزد بگیر و غیر مزد بگیر
اشتغال دارند
۳-آنها همچنین درزمره نیروی کار در ازای مزد کمتر کار می کنند.
۴-آنها از طریق نقشی که به عنوان مصرف کننده ایفا می کند، اقتصاد را تثبیت
می نمایند.»
دربرخورد با مسأله کار خانگی چند راهبرد عمده از سوی صاحبنظران فمینیسم ارائه شده
است. گذشته ازراهبرد افراطی نسخ خانواده که درضمن راهبرد های رادیکال به آن اشاره
خوهد شد، استراتژی غالب در بین فمینیست ها، تشویق زنان به ورودبه بازار کا ربوده
است.دراینجا نیز نمی خواهیم این استراتژیرا به طور کلی مورد ارزیابی قرار دهیم،
بلکه صرفا اشاره به جنبه تناقض آمیز این رهیافت مارکسیستی مد نظر است که از یک سو
کار زنان خانه دار درراستای اهداف سرمابه داری ارزیابی کرده اند و از سوی دیگر ،
خودفمینیست ها ناچار از اعتراف به این مطلب مشده اند که کار زنان درخارج از منزل
نیز درجهت منافع و اهداف سرمایه داری است.
سیاست راهبردی دیگری که از سوی برخی از فمینیست های مارکسیست پیشنهاد شده ، درخواست
مزد درقبال کار خانگی است. ماریا روزا دالاکوستا*و سلما جیمز * مدعی شده اند
کارخانگی زنان کار تولیدی است ، نه به معنی مفید بودن، بلکه به معنی دقیق مارکسیستی
کلمه که متضمن ایجاد ارزش اضافی است. زنان نه تنها با تهیه غذا و لباس، بلکه با
تأمین آسایش عاطفی برای کارگران حال وآینده، چرخ های ماشین سرمایه داری را در حال
حرکت نگاه می دارند. زنانی که وارد کار صنعتی عمومی می شوند، درحقیقت دو شغل دارند:
شغل مزدی شناختهشده درکنار خط تولید وشغل غیر مزدی ناشناخته درخانه.راه پایان دادن
به این نابرابری آن است زنان برای کار خانگی درخواستمزد کنند و پرداخت این مزد نیز
باید توسط حکومت (دولت وکارفرمایان)و نه اشخاص (شوهران وپدران)صورت گیرد، زیرا
آنانکه در نهایت سودمی برندصاحبان سرمایه هستند.
با این همه، سیاست مزبور نیز مشتمل بر جنبه ای تناقض آمیز است که از سوی
خودفمینیست های مارکسیست موردتوجه قرار گرفته است.آنان کثرا این استراتژی را در جهت
آزادی زنان، ناممکن و نامطلوب دانسته اند. نخست به این دلیل که مزد گرفتن د رمقابل
کار خانگی این اثر را دارد که زن را در خانه خودش منزوی نگه می داردو فرصت های
فعالیت اجتماعی او را محدودمی سازد.دوم به دلیل اینکه زن خانه دار با در خواست مزد
برای کا رخانگی به تنایل سرمابه داری به تبدیل همه امور از جمله رابطه شوهر –همسر و
رابطه مادر –فرزند به کالا کمک می کند. سوم آنکه اخذ مزد در قبال کار خانگی باعث
می شود زن مشوق چندانی برای کار بیرون منزل نداشته باشد.نتیجه نهایی این سیاست آن
است که تقسیم جنسی کار عملا استحکام نخواهد یافت. مردان هیچ فشاری رای انجام «کار
زنان» احساس نخواهند کرد و زنان شوقی برای انجام «کار مردان» نخواهند داشت.
۱-۴.پدر و مادری مشترک
یکی از راهبرد هایی که موردتأیید بسیاری از فمینیست ها قرار گرفته و صاحبنظرانی
مانند نانسی چودروف*
به تجزیه وتحلیل و شرح و بسط آثار مثبت آن پرداخته اند، شیوه پدر ومادری مشترک*است.
این شیوه متضمن مشارکت بیشتر مردان درامر پرورش فرزندان است که گذشته از آنکه حرکتی
به سمت تحقق برابری جنسی درونخانواده است، با تغییر الگوی جامعه پذیری مبتنی بر
تفاوت های جنسیتی، زمینه کاهش نابرابری های جنسی در سطح جامعه را نیز فراهم
می آورد. به گفته چودروف:
«تقسیم کار جنسیت خانوادگی که در ضمن آن زنان به مادری می پردازند منجر به تقسیمی
جنسی در باب سازماندهی وجهتگیری روانی می شود. این امر زنان و مردانی تولید می کند
که جنسیتی اجتماعی کسب کرده اند و وارد مناسباتی نامتقارن و ناهمجنس خواهانه
می شوند؛ مردانی تولید می کند که بیشتر انرژی خود را صرف جهان کار غیر خانوادگی
می کنندازپدری کردن خودداری می ورزند؛ زنانن تولید می کند که انرژی خود را متوجه
پرورش فرزندان و مراقبت از آنها می کنندکه این کار به وبه خود، تقسیم ککار جنسی
خانوادگی را که د رضمت آ»، زنا به مادری می پردازند، باز تولید می کند.د رگیری شخصی
تیشتر مردان درامر مراقبت از کودکان می تواند ساختار های روانی-جنسی حاکم ب
رمردانگی و زنانگی را تغییر دهدو زمینه الغی تقسیم کار جنسی را فراهم آورد. » از
میان انتقاداتمتعددی که بر راهبرد مذکور ایراگردیده ، تنها به دو مورد که تناقض
آمیز بودن آن را نشان می دهند، بسنده می کنیم. به گفته آن او کلی*هرقدر مردان اوقات
بیشتری را درخانه می گذارنند و نتیجه، علاقه بیشتری به فرزندانشان پیدا می کنند و
به فعالیت های مشترک بیشتری با همسرانشان می پردازند، همان قدر هم قدرت زنان کاهش
می یابد.» جنیس ریموند در استدلالی مشابه اظهار داشته است که تأکید بر پدر و مادری
مشترک به عنوان راه حل مشکلات زنان به معنی آن است که مردان را بار دیگر تا حد
«منجی» بالا ببریم. این راه حل حتی قدرت بیشتری به مردان نسبت به آنچه اکنون دارند،
می دهد-قدرت عاطفی در خانواده ونیز قدرت سیاسی و اقتصادی درخارج از خانواده.
۱-۵.تربیت انسان های دوجنسیتی
بسیاری از فمینیست های معاصر خواهان جامعه ای فارغ از جنسیت شده اند که در آن حقوق
و وظایف اساسی بر پایه جنس تیولوژیک تعییننمی شوند. ولی اینهدف فقط به طور سلبی بر
آرمان فمینیستی دلالت دارد، اما نمی گویدچه چیزی را بایدجایگزین کنیم.آرمان
دوجنسیتی به جنیه اثباتی هدف فمینیستی اشاره دارد. یکی از مبانی نظری راهبرد تربیت
انسان های دوجنسیتی، یافته های روان شناسانی است که ویژگیهای موسوم به
«مردانه»و«زنانه» را هر چند با تسبت های متفاوت د رمنردان وزنان مساهده کرده اند.
بر این اساس ، مدل معروف دوجنسیتی یعنی دوجنسیتی واحد*که دراین بحث بر آن تأکید
داریم، به سنخ شخصیتی واحدی اشاره دارد که بهترینویژگی های جنسیتی مردانه و زنانه
هبهطور تلفیقی درآن تجسم می یابند و اینسنخ شخصیتی برای خمگان مفروض گرفته می شود.
از جمله شیوه هایی که بترای تحقق آرمنان دوجنسیتی مورد تأکید طرفداران فمینیسم
قرار داشته و دارند ، می توا بهیکسان سازی تالگو های تربیتی دختران پسران و پاکسازی
فیلم ها ، کتتاب ها و نشریات از کلیشه های جنسیتی اشاره کرد . به گفته آندره میشل :
«در یک اثر عاری از تبعیض جنسی،پسران ودختران بتهیک نسبت د رحال انجامکار های
خانگی و نهداری کا زبراد ر کمنهو اهر ها کوچک تر نو مردانو زنان نیز به یک ننسبت در
حال خانه داری ، نگهداری از تچه هات و تربیت کآنا نیا تأمین نان خانواده ترسیم
کمی شوند. به همین ترتیب، دختران و پران به عروسک بازی،ت مهمان بازی ، توپ بازی و
بازی های الکترونیکی می پردازند، از درختان بالا می روند، خیاطی و باغبانی می کنند،
کاموا می بافندو… تصویر سنتی زوجی که در آن ، زن کتسلیم و مطیع م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 