پاورپوینت کامل آسیب شناسی و بایسته های خانواده; گفت و گو با دکتر صادق مهدوی ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آسیب شناسی و بایسته های خانواده; گفت و گو با دکتر صادق مهدوی ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آسیب شناسی و بایسته های خانواده; گفت و گو با دکتر صادق مهدوی ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آسیب شناسی و بایسته های خانواده; گفت و گو با دکتر صادق مهدوی ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
۲۸
بعضی معتقدند خانواده در دنیای مدرن کارکردهای سنتی خود را از دست داده است، این
کارکردها در جامعه مدرن توسط نهادهایی که در دولت های رفاهی و غیر رفاهی ایجاد شدند
مثل: مهدکودک ها، نهادهای تربیتی، نهادهای آموزشی و تأمین اجتماعی، از بین رفته
است. با این فضا، خانواده، وظیفه وکارکردهایش را از دست می دهد. در این وضعیت ما
نباید به شکل سنتی خانواده توجه کنیم بلکه باید اشکال جدید خانواده را هم در نظر
بگیریم. دیدگاه شما درباره این اظهار نظر چیست ؟
در مورد کارکردهای خانواده چند نوع بحث شده است، یکی اینکه آیا کارکردهای خانواده
کارکردهای ثابت ولا یتغیر و غیر قابل تفکیک از خانواده هستند و اینکه آیا نمی توان
تصورکرد ساختار دیگری در جامعه ایجاد شود که این کارکردها را به عهده بگیرد؟ این
سئوال را می توان به گونه دیگر هم مطرح کرد وآن اینکه اگر خانواده به طور مرتب
کارکردهایش را واگذار کند به جامعه و مؤسسات جدیدالتأسیس آیا کارکردی برای خانواده
باقی خواهد ماند که غیرقابل سلب باشد. یکی دیگر از تعبیرها بحث جابجایی کارکردها،
چگونگی وحد آن است واینکه ما چگونه می توانیم قضاوت کنیم که این نهادها بتوانند
کارکردهای آموزشی و تربیتی را بهتر از خانواده انجام دهند؟ زیرا کارکرد تربیتی در
بعضی خانواده ها تا سن قبل از ۱۰ سال در داخل خانواده انجام و در بعضی خانواده ها
به بیرون منتقل می شود. وآیا مقایسه ای صورت گرفته که خانواده کارکرد تربیتی را
بهتر انجام می دهد یا مؤسسات آموزشی مثل کودکستان ها، شیر خوارگاهها وپرورشگاهها ؟
باید به سابقه تاریخی این بحث هم بپردازیم به این ترتیب که علی الاصول عصری بوده که
در آن سعی شده باشد این کارکردها را از خانواده جدا کنند زیرا بحث جدایی یا از دست
دادن کارکردهای خانواده را نوع دیگری نیز می توان مطرح کرد و آن اینکه آیا از دست
دادن کارکردهای خانواده، یک امر محتوم است یا اینکه ما به طور مصنوعی هم می توانیم
بگیریم یا اینکه باید صبر کنیم تا شرایط به گونه ای پیش بیاید که خود زمانه این
کارکردها را از خانواده بگیرد .
من از نکته آخر شروع می کنم. زمانی که سوسیالیست ها از سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۲۰ م،
بحثهای نظری زیادی در این مورد داشتند که تشکیل خانواده به این صورت محصول شرایط
اجتماعی است، خصوصا مارکسیست ها به این معتقد بودند که روابط و شکل همسرگزینی در
ادوار مختلف تکاملی، اشکال مختلف داشته است. مثلا در شیوه تولید اشتراکی، به علت
اینکه مالکیت خصوصی وجود نداشته، تعلق یک زن به یک مرد (چه قانونی، چه شرعی وچه
عرفی) وجود نداشته است. آنها معتقد بودند که در عصر برده داری یکی از تحولاتی که به
وقوع پیوست، تعدد زوجات بود. یعنی یک مرد حق داشت که زنهای متعددی داشته باشد. از
نظر آنها بین برده داری وتعدد زوجات، همسویی وجود داشته است، یعنی تعدد زوجات،
مصداقی از برده داری بود.
در عصر سرمایه داری در خانواده، تک همسری هسته ای بوجود آمد و این فرم خانواده،
سازگارترین شکل با این زیربنای اقتصادی وشیوه تولید است. آنها معتقد بودند در عصر
سوسیالیستی وکمونیستی، مالکیت خصوصی از بین خواهد رفت و یکی از سئوالاتی باید به
آنها پاسخ می دادند این بود که خانواده چه وضعی پیدا خواهد کرد ؟«لنین» یک تئوری
دارد به نام «تئوری لیوان آب ». به عقیده او نیاز جنسی، یک نیاز طبیعی است
وهمانگونه که وقتی انسان تشنه می شود، هر جا آبی دید، مجاز است از آن بنوشد و هیچ
کار خلافی نکرده است، نیاز جنسی هم، همین گونه است و هر جا که این نیاز بوجود آمد،
حق ارضا آن وجود دارد. به همین دلیل به آن تئوری لیوان آب می گویند.
یکی از برنامه های او بعد از تحقق جامعه سوسیالیستی، لغو شیوه قالب تعلق دائم و
همیشگی وتک همسری در خانواده بود. برای همین بعد از ایجاد جامعه سرمایه داری که
تأثیرات خود را گذاشته، اولین کاری که باید بکنیم این است که رابطه عاطفی مادر و
فرزند را حذف کنیم و لازمه آن این بود که بچه بجای اینکه در خانواده تربیت شود، در
مراکز پرورش دسته جمعی رشدکند. لنین تز «کودکستانهای آزمایشگاهی » را مطرح کرد. به
این ترتیب که، بجای اینکه یک مادر متکفل نگهداری یک بچه باشد- که از نظر اقتصادی به
معنای حذف یک نیروی اقتصادی است- یک تیم را تشکیل دهند تا گروهی از بچه ها را توسط
یک یا دو نفر پرورش بدهند. ولی با شکست مواجه شد، آنها علل شکست خود را اینگونه
عنوان کردند که ما برای اینکه توفیق پیدا کنیم باید مربیانی داشته باشیم که متخلق
به آداب سوسیالیستی باشند .
در زمان جنگ ویتنام، مسئله دهکده های اشتراکی توسط بعضی از یهودیانی که تمایلات
شدید سوسیالیستی، مانند «لیگله» داشتند مطرح شد و «کیبوتسها» (مزارع اشتراکی) در
اسرائیل را یک نمونه موفق عنوان کردند. اومی گفت: در این مزارع اشتراکی، بچه ها را
در گروههای مختلف جدا می کردند تا مادران این بچه ها بتوانند کار اقتصادی انجام
بدهند. این یک نوع نگرش است که تلاش شده در عمل -نه درمقام تئوری- کارکرد خانواده
را تغییر دهند. اما هیچ کدام موفق نشدند. عملا درتاریخ سعی شده خانواده را حذف
کنند. الان نسل سوم و چهارم بچه هایی که در کیبوتسها پرورش یافتند وارد جامعه شده
اند. در این طرح بچه ها را از مادرانشان جدا کردند و مادران فقط حق داشتند تا
چهارماهگی نوزاد، هر روز بعد از ظهر برای دیدن فرزندانشان مراجعه کنند و بعد از سن
دو یا سه سالگی مادر تنها هفته ای یک بار اجازه داشت فرزندش را ببیند وبا خودش
ببرد. بچه ها در کیبوتسها با هم زندگی می کردند، آموزش می دیدند و یک مربی داشتند.
لیگله بین بچه هایی که در کیبوتسها پرورش یافته بودند و بچه هایی که در خانواده رشد
یافته بودند، مقایسه ای در ابعاد مختلف از حیث بهره هوشی، سازگاری با محیط و انطباق
با دیگران، توفیق در انجام مسئولیت ها، تحمل دیگران، برقراری رابطه با دیگران،
جامعه پذیری و انجام وظایف، به عمل آورد. بچه هایی که در کیبوتسها رشد کرده بودند،
فقط در یک زمینه موفق بودند و آن هم نظم و ترتیب بود. زیرا زندگی دسته جمعی داشتند
و تحت یک دیسیپلین شدید -شبیه سرباز خانه – بودند مثلا باید کفش خود را در جای خود
می گذاشتند و اگر غیر از این بود تنبیه می شدند البته نه تنبیه بدنی و…
اما این بچه ها به علت فشارهایی که بر روی آنها وجود داشت بسیار پرخاشگر بودند و
البته کمبود محبت هم دلیل این پرخاشگری می شد. زیرا هیچ گاه پرستار نمی تواند جای
مادر را بگیرد و هرگز نمی تواند همزمان ۱۰ بچه را در آغوش بگیرد و به آنها محبت
کند.
این بچه ها آسیب های جدی دیدند. جالب تر اینکه لیگله متوجه شد مادرها هم آسیب
دیدند. بچه و مادری که از هم جدا شدند دچار پرخاشگری و ناسازگاری شدند و بعد هم
رفتارهای نابهنجار ناشی از ارضا نشدن عواطف و نیاز به محبت را از خود نشان
می دادند. در این رابطه، لیگله میمونی را مثال می زند که بچه اش را از او جدا
کرده اند این آزمایش نشان داد که مادر و بچه هر دو دچار افسردگی شدند و با دیگران
ارتباط برقرار نمی کردند، غذا نمی خوردند، کاهش وزن یافتند و اما به مجرد اینکه بعد
از سه یا چهار ماه، بچه را برگرداندند، رفتار مادر هم اصلاح شد. لیگله می گوید: در
مورد انسان هم وضع شبیه به همین است. پرخاشگری، بی مهری، و افسردگی در انسان هم
نتیجه عدم ارضای عواطف و حس مادری و محبت کردن است. این نیاز دو طرفه است.
دکتر کرمی: با توجه به این توضیحات چرا این برنامه را ادامه می دهند؟
دکتر مهدوی:
به خاطر ضرورت های اقتصادی، چون نیروی انسانی در آن کشورها کم است، به دلیل اینکه
اکثریت مردان اسرائیلی نظامی هستند و وظیفه اقتصادی عمدتا بر دوش زنان است.
با این رویکرد آنها به خودشان ظلم می کنند. زیرا نظام آفرینش این گونه است که اگر
ظلم کنی، ظلم خواهی دید. درست است که آنها به فلسطینی ها ظلم می کنند ولی در درجه
اول خودشان مظلوم شرایطی هستند که ایجاد کرده اند. و در این میان خودشان، بچه
هایشان، کارخانه هاشان و نظامیان، همه در این قضیه آسیب دیدند.
عده ای سعی کردند خانواده را حذف کنند. «رنه کوئینگ »که یک جامعه شناس سوئیسی است و
تخصص اصلی او خانواده است، می گوید: یک روند جهانی عام و محتوم در خانواده، این است
که خانواده کارکردهای اصلیش را با پیشرفت صنعت از دست می دهد و آن را به نهادهای
جدید واگذار می کند و به همین دلیل هم، خانواده دچار دو مسأله می شود. تحول در
ساختار و تحول در هماهنگی و سازگاری با نهادها و پاره- نظامهای اجتماعی. « پارسونز»
می گوید: من هم معتقدم که از دست دادن خانواده درجهان صنعت امری است که به جهت
تطبیق خانواده با صنعت و تبدیل خانواده به خانواده هسته ای انجام می گیرد ولی این
روند تا جایی ادامه پیدا می کند که به سه کارکرد در خانواده می رسیم که اینها غیر
قابل تفکیک از خانواده هستند این کارکردهای اصلی هستند که نهاد خانواده بدون آن بی
معناست . پارسونز می گوید :آن کارکردها، سه چیزند :
۱- فرزند آوری
۲- تأمین سلامت روانی
۳- تکوین و رشد شخصیت بچه در بزرگسالی
از نظر پارسونز فرزند آوری تنها درحیطه تشکیل خانواده میسرخواهد شد. فرزندان
نقش های عاطفی و احساسی (expercive)ونقش های ابزاری (mistromental)را درخانواده
می آموزند زمانی که پدرو مادر با هم زندگی می کنند فرزندان با دیدن رفتار والدین،
هم نقش زنانه را می فهمند وهم نقش مردانه (پدرانه)را .
پارسونز می گوید آنچه باعث تضمین سلامت روانی درخانواده می شود تفکیک نقش، بین زن و
مرد است.
سلامت روانی بچه ها متضمن یادگیری نقش های عاطفی و نقش های ابزاری است و یادگیری
این نقش ها هم، درگرو تفکیک نقش هاست. به نظر وی، اختلاط نقش ها، باعث به هم ریختن
خیلی چیزها می شود. مهمترین نتیجه ای که او می گیرد این است که زن و مرد درکنار هم
باشند و در عین حال هر کدام یک قلمرو عملی مجزا داشته باشند. این ضامن سلامتی
بچه هاست .
دکتر کرمی:
چقدر این تفکیک نقش به هویت جنسی فرزندان کمک می کند ؟
دکتر مهدوی :
فرزند پسر از اینکه می بیند پدرش چه کارهایی انجام می دهد، و دختر هم با دیدن مادرش
نقش های زنانه و وظیفه خویش را می شناسند. پارسونز اعتقاد دارد کارکردهای خانواده
به تدریج ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 