پاورپوینت کامل زندگی و اندیشه دکتر فاطمه سیاح ۹۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زندگی و اندیشه دکتر فاطمه سیاح ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زندگی و اندیشه دکتر فاطمه سیاح ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زندگی و اندیشه دکتر فاطمه سیاح ۹۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۶

دکتر فاطمه رضازاده محلاتی (معروف به فاطمه سیاح) در سال ۱۹۰۲ م برابر ۱۲۸۱ ه.ش و
۱۳۲۰ ه.ق در شهر مسکو متولد شد.تحصیلات متوسطه و عالی خود را در مسکو گذراند و از
دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو در ادبیات اروپایی به گرفتن درجه دکترا نایل شد.
رساله دکترای خود را درباره آناتول فرانس به رشته تحریر در آورد و سپس در سال ۱۳۱۳
ه.ش (بعضی ها گفته اند در اواخر سال ۱۳۱۲ ه.ش) یعنی در سن ۳۲ سالگی به ایران آمد.

بدر الملوک بامداد نوشته است: وی در سال ۱۳۱۲ ه.ش به ایران آمد؛ بدرالملوک بامداد،
زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید ص ۷۵ از زندگی زناشویی او و اینکه در
چه سالی ازدواج کرده، اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ تنها طبق اطلاعات به دست آمده
مشخص شده است که او با پسر عمویش، حمید سیاح پیمان زناشویی بست، نام خانوادگی فاطمه
سیاح، رضازاده محلاتی است و به علت اینکه مدتی همسر حمید سیاح بوده است، او را
فاطمه سیاح خوانده اند ولی در زندگی شکست خورد و پس از سه سال به جدایی انجامید.
فخری قویمی (خشایار وزیری)، کارنامه زنان مشهور ایران (کتاب های جیبی) ص ۱۷۱.
جمال زاده در نامه ای به محمد گلبن آورده است که: «خود من هم فاطمه سیاح را
می شناختم. اول، زن حمید سیاح، حمید سیاح، پسر میرزا محمد علی محلاتی معروف به حاجی
سیاح می باشد. پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ سمت معاون سفارت ایران در مسکو را داشته
است؛ نقد و سیاحت، مجموعه مقالات و تقریرات دکتر فاطمه سیاح، به کوشش محمد گلبن، ص
۴۰ پسر عموی خود بود و بعد طلاق گرفت و در تهران چند بار ایشان را دیدم و با سعید
نفیسی رفت و آمد داشت.» محمد گلبن، نقد و سیاحت، مجموعه مقالات و تقریرات دکتر
فاطمه سیاح، ص ۳۹ دکتر سیاح در ایران بزرگ نشده بود و لذا زبان فارسی را خوب
نمی دانست و مطالب خود را به زبان روسی می نوشت و دیگران به فارسی ترجمه می کردند.
دائره المعارف زن ایرانی، ج ۲، ص ۷۲۸ تنها آشنایی [مختصر] او با خوی و خصلت مردمان
ایران تا آن حدّ بود که از پدرش آموخته بود. وی در روز پنج شنبه ۱۳ اسفند ماه ۱۳۲۶
ه.ش در تهران بر اثر بیماریِ ممتد قند و سکته قلبی، دار فانی را وداع گفت و در روز
جمعه ۱۴ اسفند در ابن بابویه به خاک سپرده شد. محمد گلبن، همان، ص ۴۲

وضعیت
خانوادگی

پدر فاطمه سیاح، میرزا جعفر رضازاده محلاتی (سیاح) است و مادرش «گویا
آلمانی و بزرگ شده روسیه بوده است». همان، ص ۲۹ پدر او در ابتدای جوانی به روسیه
مسافرت کرده و همان جا رحل اقامت می افکند. خودش در مقدمه ای بر کتاب «محاوره فارسی
و فرانسه و روسی»، تاریخ مهاجرت خود را چیزی حدود ۱۲۹۰ ـ ۱۲۹۱ قمری نقل می کند.
میرزا جعفر رضازاده محلاتی، المحاوره الفارسیه الروسیه الفرانسویه، ج ۱، ص ۹ خانم
سیاح درباره پدرش می گوید: «پدرم مرحوم جعفر رضازاده سیاح مدت ۴۵ سال در دانشکده
زبان شرقی در مسکو، پروفسور زبان و ادبیات فارسی بودند.»**مجله تعلیم و تربیت، سال
چهارم، شماره های آذر و دی ماه ۱۳۱۳؛ به نقل از: نقد و سیاحت، مجموعه مقالات و
تقریرات در مورد دین، مرام و مسلک پدر ایشان، اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی با
توجه به خدمت به روسیه تزاری، زندگی در پترزبورگ و ازدواج با زن آلمانی الاصل روسی،
می توان حدس زد که احتمالاً چندان مقید به آداب مسلمانی نبوده است. و الله العالم.
از جملات فوق و همچنین از کلمات خود فاطمه سیاح که قبلاً ذکر شد، چنین برمی آید که
پدرش بعد از ۴۵ سال اقامت در روسیه، همراه با دخترش (حدود سال ۱۳۱۳ ه.ش) به ایران
آمده و بین سال های ۱۳۱۴ ـ ۱۳۲۳ ه.ش، بنا به قول فاطمه سیاح، بدرود زندگی گفته است.
محمد گلبن، همان

فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی

فاطمه سیاح به محض ورود به ایران،
فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی خود را آغاز کرد. در مصاحبه ای با مجله عالم زنان در
سال ۱۳۲۳ گفته است: از اولین سال ورود به ایران با یک عده از زنان روشنفکر به
اقداماتی برای آزادی و نهضت بانوان دست زده ام و هنگامی که وزارت فرهنگ… «کانون
بانوان» را تشکیل داد، جزو هیئت مدیره این انجمن شده ام. در همان سال، پس از
برداشته شدن حجاب در ایران از طرف دولت ایران به سمت عضویت هیئت نمایندگی ایران در
هفدهمین دوره جامعه ملل، تعیین و به ژنو رهسپار شدم. مجله عالم زنان، سال اول،
شماره ۱، تیرماه ۱۳۲۳؛ به نقل از: نقد و سیاحت، مجموعه مقالات و تقریرات دکتر فاطمه
سیاح، به کوشش محمد گلبن، ص ۳۵۲ به طور خلاصه و فهرست وار می توان فعالیت های سیاسی
ـ اجتماعی ایشان را چنین برشمرد: ۱

ـ در سال ۱۳۱۳ ه.ش به ایران آمد.

۲ ـ در همان
سال در کنگره هزاره فردوسی شرکت کرد.

۳ ـ در سال ۱۳۱۴ ه.ش در وزارت فرهنگ استخدام
شده، معاون اداره تعلیمات نسوان گردید

۴ ـ در همان سال به عضویت هیئت مدیره «کانون
بانوان ایران» انتخاب شد.

۵ ـ در سال ۱۳۱۵ ه.ش در دانشسرای عالی به تدریس زبان های
خارجی پرداخت و در همان سال از طرف وزارت امور خارجه به ژنو رفت و در هفدهمین دوره
جامعه ملل شرکت کرد.

۶ ـ در سال ۱۳۱۷ ه.ش به مقام دانشیاری ارتقا یافت. کرسی درس
ایشان عبارت بود از: سنجش ادبیات و ادبیات روسی، زیرا برای تدریس سنجش ادبیات،
آشنایی به ادبیات چند زبان بیگانه لازم است. نقد و سیاحت، مجموعه مقالات و تقریرات
دکتر فاطمه سیاح، به کوشش محمد گلبن، ص ۴۳

۷ ـ در سال ۱۳۲۲ ه.ش که حزب زنان ایران
تشکیل یافت، به عضویت دبیرخانه و منشی انجمن برگزیده شد. فخری قویمی، همان، ص ۱۶۹ و
نیز در همین ایام به عضویت انستیتوی ایران و انگلیس در آمد. نقد و سیاحت، همان، ص،
۴۷ خودش دراین باره می گوید: «در سال ۱۳۲۲ که انجمن فرهنگی ایران و شوروی تشکیل
گردید، به عضویت هیئت مدیره آن انتخاب شدم و علاوه بر آن، منشی کمیته موسیقی و
تئاتر و سینمای آن انجمن می باشم. در حزب زنان ایران که در سال ۱۳۲۲ تشکیل گشت، سمت
عضویت دبیر خانه و منشی گری را عهده دار می باشم و همچنین عضو انستیتوی ایران و
انگلیس نیز می باشم». مجله عالم زنان، همان او همچنین در این سال به عضویت هئیت
مدیره «انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی» درآمد.

۸ ـ در سال ۱۳۲۳ ش از طرف حزب
زنان ایران به اتفاق «بانو هاجر تربیت» به ترکیه رفت و مدت یک ماه و نیم سفر او به
طول انجامید. روزنامه اطلاعات، ش ۱۵۵۸۴، ۱۶ اسفند ماه ۱۳۲۶ ه.ش، ص ۱

۹ ـ در سال
۱۳۲۴ ه.ش برابر با ۱۹۴۸ م به اتفاق «صفیه فیروز» به نمایندگی از طرف شورای زنان
ایران به فرانسه رفت و در «کنگره زن و صلح» در پاریس شرکت نمود. نقد و سیاحت، همان،
ص ۴۹ وی همچنین در این سال، نخستین شماره مجله «حزب زنان ایران» را در دی ماه منتشر
کرد.

۱۰ ـ در سال ۱۳۲۵ ه.ش به ریاست هیئت مدیره «انجمن معاونت عمومی زنان» شهر
تهران، به عضویت «جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان ایران»، کمیته مرکزی «سازمان زنان
ایران» و نخستین کنگره «نویسندگان ایران» انتخاب گردید.

۱۱ ـ در سال ۱۳۲۶ ه.ش روز
پنج شنبه ۶ اسفند، آخرین سخنرانی خود را به زبان فرانسه در تالار سخنرانی انجمن
روابط فرهنگی ایران و فرانسه درباره تأثیر و نفوذ داستایوسکی (یک نویسنده روسی) در
ادبیات فرانسه ایراد کرد. همان

نقش فاطمه سیاح در کشف حجاب زنان ایران

همان طور که
بدرالملوک بامداد می نویسد: کانون بانوان، هشت ماه قبل از فرمان کشف حجاب و با هدف
زمینه سازی برای آن در سال ۱۳۱۴ ه.ش (درست یک سال بعد از آمدن خانم سیاح به ایران)
تأسیس شد. وظیفه اولیه کانون این بود که هر روز افرادی را به طرایف الحیلی راضی
کنند تا چادر از سر بردارند که البته با توجه به عکس العمل شدید عموم زنان ایرانی
که ترک حجاب را بزرگ ترین بی ناموسی و بی آبرویی می دانستند…، کار به جایی رسید
که زنانِ پیش قدم در برداشتن حجاب هرگاه در محلات پایین شهر سکونت داشتند، ناچار
می شدند از خانه با چادر خارج شده و در گوشه خلوتی از کوچه ها و خیابان های بالای
شهر چادر را برداشته و در کیف دستی پنهان کنند و هنگام مراجعت، دوباره نزدیک خانه
چادر بر سر کنند. ر.ک: بدرالملوک بامداد، همان، ص ۹۱ در چنین شرایطی، خانم سیاح با
همکاری گروهی از زنان غرب زده، اقدام به زمینه سازی کشف حجاب در ایران نمودند که
نقش او با توجه به دانستن زبان های روسی و فرانسه، از همه چشمگیرتر بود، چرا که این
کانون وقتی در مسئله کشف حجاب با ناملایمات عدیده مواجه شد، برای اینکه از تجربیات
ترک ها در این خصوص استفاده کند، ایشان را همراه با خانم تربیت به مدت ۴۵ روز به
ترکیه روانه نمودند. برای روشن شدن بسیاری از حقایق، به سخنان خودش توجه می کنیم که
در پاسخ به این سؤال: مقصود از مسافرت شما به ترکیه چه بود و به چه ترتیب انجام شد؟
می گوید: «حزب زنان ایران در صدد برآمده بود که برای برقراری روابط مستقیم با
زن های ترکیه و ایجاد مناسبات دوستی و تماس با آنها و همچنین برای مطالعه در اطراف
پیشرفت زنان [مراد بی حجابی زنان است ] و مؤسسات فرهنگی و اجتماعی آنان در کشور
دوست و همسایه، یک هیئت نمایندگی به ترکیه بفرستد… و حزب زنان ایران نیز دو نفر
را به نمایندگی برای رفتن به آنکارا فرستادند.» مجله عالم زنان، سال اول، شماره ۷،
دی ماه ۱۳۲۳؛ به نقل از: همان، ص ۳۵۴ اما چرا ترکیه انتخاب شده بود؟ در پاسخ باید
گفت: با توجه به مسلمان بودن و سابقه حجاب داشتن، زنان ترکیه می توانستند الگویی
برای برداشتن حجاب از زن ایرانی باشند. برای تحقق بخشیدن به این نیت، دکتر سیاح سعی
می کند در سخنانش زنان ترکیه را به عنوان الگویی از یک زن مترقی و متمدن معرفی کند؛
بنابراین می گوید: زنان ترک از حیث فرهنگ و تمدن پیشرفت بسیار شایانی کرده اند…
طرز فکر و تعلیم و تربیت آنها، کاملاً غربی و اروپایی است. آنان برای پیشرفت خود و
در نتیجه کشورشان، روش بانوان روشنفکر غربی را سرمشق قرار داده اند، ولی درباره
صنایع ملی و احیای هنرهایی که به تاریخ آنها بستگی دارد، از برنامه سیاسی دولت
ترکیه پیروی می کنند … زنان ترک از سال ۱۹۲۵ موفق شدند تساوی حقوق اجتماعی و
سیاسی کامل به دست بیاورند، در سال ۱۹۲۶ تساوی حقوق در ازدواج و طلاق و ارث به آنها
داده شد از سال ۱۹۳۵ در تمامی حقوق با مردان، مساوی شدند. همان، ص ۳۵۵ ـ ۳۵۶، با
اندکی تغییر تمجید از رضا شاه یکی از نکات تاریک و ابهام آمیز در گفتارهای دکتر
این است که با آنکه در نوشته های خود بسیار از دموکراسی و تمدن دم می زند و در همه
جا مردم ایران را تشویق به پیروی از آزادی های غربی می کند، ولی چرا از حکومت منحط
و مستبد رضا شاه طرفداری می نماید، او حداقل می توانست در این مورد سکوت کند، اما
می گوید: «ما زنان ایرانی پس از ملاحظه راهی که زنان مغرب زمین برای کسب حقوق خود
پیموده اند، باید از جان و دل، رهبر بزرگ خویش، اعلی حضرت همایون شاهنشاه پهلوی را
ستایش کنیم و مراتب حق شناسی خود را نسبت به این شاهنشاه بزرگوار فراموش نداریم،
زیرا آنچه این شاهنشاه به رایگان به ما عطا فرموده، خواهران غربی ما در راه کسب آن،
سال های متمادی رنج و شکنجه برده اند. برای سپاس گذاری در مقابل این عطیه بزرگ
شاهانه، بانوان ایران باید با حرارت و جنبشی بی پایان، قدم های سریع در شاهراه ترقی
و کمال بردارند تا هرچه زودتر به سر منزل مقصود برسند.» مجله ایران امروز، سال اول،
شماره اول، اسفند ۱۳۱۷؛ به نقل از: همان، ص ۷۲ شاید ایشان فراموش کرده اند آنچه که
خواهران غربی به دنبال آن بودند، نه تنها مطلوب زنان ایرانی نیست، بلکه منفور زنان
ایران زمین می باشد و برای همین است که بسیاری از زنان ایران به دلیل این حکم
استبدادی، تا آخر عمر از خانه خارج نشدند و وقتی رضا شاه تبعید شد، بسیاری از زنان
دوباره چادر به سر کردند. موسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، صص ۱۹ ـ ۱۳۴ و
۲۸

توجیه اصلاحات ارضی محمدرضا شاه

ظاهراً خانم سیاح طرفداری از سیاست های القا
شده به محمد رضا شاه را رسالت اصلی خود می دانسته است، لذا برخود لازم می دید تا به
هر نحوی از آنها حمایت کند. وی در حمایت از اصلاحات ارضی که از طرف آمریکا دیکته
شده بود، می گوید: «این اصلاحات، امروز به طرق مختلف در دنیای متمدن انجام شده است.
یکی از آنها همان است که اخیراً در آذربایجان اقتباس شده است. در این پروژه، دولت
تمام املاک ملّاکین را به قیمت عادلانه بالاجبار خریداری نموده و به نوبه خود آنها
را به قطعاتی تقسیم کرده، بر مبنانی یک قرضه طولانی به زارعین واگذار می کند.» مجله
گل های رنگارنگ، سال چهاردهم، شماره اردیبهشت ۱۳۲۵؛ به نقل از: همان، ص ۳۶۶ نظری
گذرا به اندیشه های علمی و اجتماعی با توجه به اینکه خانم سیاح تمام دوران تحصیلات
و هم چنین ۳۲ سال اول زندگی خود را در بیرون از مرزهای ایران گذرانده، به طوری که
حتی زبان فارسی را به خوبی نمی دانسته، طبیعی است که افکار او متأثر از غرب و
آموزه های غربی باشد. لذا وقتی به مقالات علمی او مراجعه می کنیم می بینیم که از
مجموع ۳۶ مقاله ای که از ایشان یافت شده، تنها هفت مقاله (۴/۱۹ درصد) آن به نحوی به
ایران مربوط بوده و مابقی (۶/۷۹ درصد) ترویج افکار اندیشمندان غربی بوده است.

القای
دشمنی ایرانیان با اعراب

در زمان رضا شاه، برای جدا کردن مردم از دین اسلام، یک
نوع جوّ ملی گرایی افراطی در دشمنی با اعراب (نه همه بیگانگان) در کشور ایجاد شد.
فاطمه سیاح نیز در تأیید این حالت در نوشته هایش به نحوی تلاش می کند به مردم ایران
بقبولاند که حتی ادبیات ایرانیان نیز به وسیله اعراب دچار انحطاط شده است. او
می نویسد: «به طوری که می دانیم نفوذ اعراب، ضربت کشنده ای به پیشرفت ادبیات ملی
ایران در زبان پهلوی زده بود، زیرا این ادبیات، ارتباط کامل با روحانیون زردشتی
داشت. زبان عربی در تمام مدت دو قرن، از اواسط قرن هفتم تا آخرین ثلث قرن نهم
میلادی، یگانه زبان ادبی و اداری در ایران بوده است… سلطنت سامانیان، اولین دوره
با شکوه تاریخ ادبی ایران را افتتاح می نماید و سلاطین آن ضمن اینکه سیاست استقلال
نسبت به خلیفه بغداد را تعقیب می نمودند، تجدید ادبی ملی را تشویق می کردند.» مجله
سخن، سال دوم، شماره ۱۰۵، آبان ۱۳۲۴؛ به نقل از: همان، ص ۴۵ این درحالی است که عموم
ادبا قائلند نفوذ ادبیات عرب موجب پرباری و غنای زبان فارسی شد. البته این مطلب به
حدّی واضح است که خود سیاح مجبور شده در صفحه بعد به آن اعتراف نماید: «اما ادبیات
جدید در زبان پهلوی نمی توانست به وجود بیاید، زیرا زبان آن چنان که قبل از تسلط
اعراب تشکیل شده بود، بدون اصلاح کاملی قابل قبول و مناسب نبود و بایستی به وسیله
اخذ لغات از عربی که از حیث کثرت، جدید و از لحاظ اشکال ادبی، بسیار غنی تر ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.