پاورپوینت کامل سیر تجدّد زدگی نظام آموزش دختران در ایران معاصر ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیر تجدّد زدگی نظام آموزش دختران در ایران معاصر ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیر تجدّد زدگی نظام آموزش دختران در ایران معاصر ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیر تجدّد زدگی نظام آموزش دختران در ایران معاصر ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۹

وقتی صحبت از مدارس دخترانه می شود، معمولاً مدارس جدید امروزی به ذهن تبادر
می کند؛ ولی هیچ وقت از خود نپرسیده ایم که قبل از تأسیس مدارس جدید، وضع تحصیلی
دختران چگونه بوده است و یا اینکه مدارس جدیدِ دخترانه، اولین بار چگونه، به دست چه
کسی یا کسانی و با چه اهدافی تأسیس شدند؟ معمولاً چنین گفته می شود که قبل از تأسیس
مدارس جدید دختران، دختران ایرانی بی سواد بودند و این مدارس با هدف باسواد کردن
دختران و زنان ایرانی تأسیس شدند.

از مسلّمات تاریخ این است که در عموم ولایات،
مکتب خانه هایی برای آموزش دختران به سبک سنتی دایر بود، به طوری که روزنامه «حبل
المتین» در ضمن نامه یکی از خواتین می آورد که: «در اغلب کوچه های طهران و بلاد
دیگر، یک ملا باجی ملاباجی: معلمه، معلمه مکتب دختران؛ لغتنامه دهخدا، مدخل:
ملاباجی. یا میرزا باجی یک منزل دارند و با کمال آزادی، دوشیزگان را درس می دهند»
روزنامه حبل المتین، سال اول، شماره ۱۰۵، یکشنبه ۲۳ رجب، ۱۳۲۵. . همچنین می دانیم
که اقشار مذهبی به شدت با رواج مدارس دخترانه مخالفت می کردند و تشکیل آنها را
سرآغاز فتنه و فساد در جامعه می دانستند و برای مقابله با آن به علما متوسل
می شدند. مصاحبه پری شیخ الاسلامی با نورالهدی منگنه در مجله زنان، ص ۱۵۵. حتی کار
به جایی کشید که مجتهد عالی مقام همچون آیت اللَّه شیخ فضل اللَّه نوری به مخالفت
صریح با این مدارس برمی خاست.

تعلیم و تربیت دختران قبل از مدارس جدید

تعلیم و
تربیت رسمی دختران، قبل از مشروطه عموماً در سه شکل انجام می گرفت: مکتب خانه ها ،
تدریس خصوصی در منازل و حوزه های علمیه.

۱ ـ مکتب خانه ها

در مکتب خانه ها معمولاً
از آموزش خواندن قرآن و احکام مذهبی شروع می کردند و بیشتر به یادگیری صرف و نحو
عربی، ادبیات قدیم همچون: غزلیات حافظ ، گلستان سعدی ، مثنوی معنوی مولوی ، خمسه
نظامی ، دیوان سنایی و خلاصه الحساب شیخ بهایی می پرداختند. این مدارس در منازلِ
معلمان و مساجد تشکیل می شد و اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی ، سازمان
اسناد ملی ایران پژوهشکده اسناد، ، به کوشش: سهیلا فارسانی، ص ۱۰. بیشترین اهتمام،
به خواندن کتاب هایی مانند: مثنوی و سعدی می شد. بدر الملوک بامداد، زن ایرانی از
انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ص ۶۰. مونس الدوله این مکتب خانه ها را چنین توصیف
می کند: مونس الدوله ، پیشین، صص ۱۶۰ تا ۱۶۱. «در هرشهری، مخصوصاً در تهران،
مکتب خانه های زنانه بود. معلمه و مدیره این مکتب خانه ها پیرزنی بود که او را
«میرزا باجی خانم» می گفتند . دخترها هرروز صبح، کتاب قرآن و چاشته بندی، یعنی
دستمال بسته ناهار، خود را برمی داشتند و چادر و چاقچور می کردند و روبنده می زدند
و همراه پدر یا برادرشان تا درِ مکتب خانه زنانه می آمدند . (درِ مکتب خانه زنانه
همیشه بسته بود که مبادا مردی سرزده وارد شود) …[دختر به محض ورود ]چادر و چاقچور
و روبنده خودش را برمی داشت ، چادر نماز سر می کرد و توی اتاق مکتب خانه می رفت .
هردختر یک تکه گونی یا پلاس داشت که روی آن می نشست و پیش خلیفه ، یعنی دختر
بزرگ تر درس خودش را روان می کرد. بعد، پای تشکچه ملاباجی می رفت و درس خودش را پس
می داد. کتاب درسی دخترها اول از همه، قرآن مجید بود… .» در مکتب خانه ها، معلم
بر روی تشک جای می گرفت و کودکان پیش روی او به زمین می نشستند. گاهی دخترهای
خردسال قبل از اینکه به حدود شش سالگی برسند، در کنار پسرها دیده می شدند. بدر
الملوک بامداد، همان، ص ۶۱ ـ ۶۰.

۲ ـ تدریس خصوصی در منازل

بعضی از خانواده های
اشرافی دختران را نزد معلمان خصوصیِ قابل اعتماد در خانه به تحصیل وامی داشتند …
داشتن خط خوب، هنر دختران در خانواده های بزرگ به شمار می رفت، و احیاناً شعر
می گفتند و تعلیمات آنها بیشتر جنبه تفنّن و تجمل داشت تا احتیاج زندگی. همان. مونس
الدوله در توصیف برنامه های درسی این دختران چنین می گوید : «برنامه درس دخترهای
اندرون هم مثل مکتب خانه های زنانه، یاد دادن قرآن مجید بود. بعضی ملاباجی های با
سلیقه دوخت ودوز هم یاد می دادند . یک عده از ملاباجی ها نیز برای همیشه توی
اندرون ها می ماندند و به خانم های [خانه ]مسائل دین یاد می دادند و در واقع یک جور
کلاس اکابر زنانه توی حرم برپا می کردند. آنها شرح حال دوازده امام و چهارده معصوم
و شکیّات و سهویّات را برای خانم ها می گفتند و خانم ها بدون اینکه بنویسند یا
بخوانند ، گفته های ملاباجی را از بر می کردند… در خانه های اشراف بزرگ، مثلاً
خانواده سلطنتی… شاهزاده خانم هایی نیز پیدا می شدند که خط بسیار خوبی داشتند ،
شعر می گفتند ، ادیب و نویسنده هم بودند؛ مثلاً یکی از این شاهزاده خانم ها، «ضیاء
السلطنه» دختر فتحعلی شاه است که کتابدار فتحعلی شاه بود. خانم دیگر، «تاج الدوله»
زن سوگلی فتحعلی شاه … و دیگر، فاطمه خانم انیس الدوله زن ناصرالدین شاه است که
خط خوبی داشت.» مونس الدوله ، همان، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۲.

۳ ـ حوزه های علمیه

حوزه های
علمیه، مرحله بعد از مکتب خانه بود و کسانی که مرحله مکتب خانه را با موفقیت به
پایان می رساندند می توانستند به آن راه یابند. ظاهراً حوزه های علمیه ای که دروس
عالی فقه و اصول در آن تدریس شود، برای دختران عمومیت نداشت مدرکی دال بر وجود حوزه
علمیه دخترانه در تهران به دست نیامد. و تنها دخترانی که از حیث مالی امکان استخدام
معلمِ سرخانه داشتند یا دخترانی که یکی از بستگان نزدیک آنها تحصیلات عالی حوزی
داشتند، می توانستند مدارج بالای علمی را طی کنند؛ به عنوان مثال از خانم مجتهده
بانو نصرت امین اصفهانی به عنوان زنی که بعد از گذراندن دوره مکتب خانه و طی کردن
مراحل عالی تحصیلات حوزوی به درجه اجتهاد رسید، می توان نام برد.

آموزش غیر رسمی

اما جدای از این سه نوع آموزش که برشمردیم، آموزش های دیگری هم به دختران داده
می شد که صورت رسمی نداشت و آنها عبارت بودند از، تعلیمات خانگی و مجالس روضه.

۱- تعلیمات خانگی

تعلیمات دختران در خانه، آموختن آداب معاشرت بود؛ مثلاً اگر زنی
جلوی خانم های مسن می خندید، می گفتند: زنی بی تربیت و جاهل است. زنی را با تربیت
می دانستند که پیش پای بزرگ ترها تمام قد بلند بشود، با تعظیم سلام کند ، تا از او
سؤالی نکرده اند حرفی نزند، نوزادش را جلوی چشم بزرگ ترها شیر ندهد و … فراگیری
هنرهایی مثل: گل دوزی و گل سازی، بافندگی ، نخ ریسی و … برای زن ایرانی، بیشتر از
سواد اهمیت داشت. مونس الدوله، خاطرات مونس الدوله (ندیمه حرمسرای ناصر الدین شاه)
به کوشش: سیروس سعدوندیان، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۵. البته بسیاری از خانواده هایی که یکی از
اعضای آنها باسواد بودند، به دختران خود خواندن و نوشتن می آموختند.

۲ ـ مجالس
روضه

شرکت در مجالس روضه خوانی، کارکردهای بسیاری داشت که یکی از مهم ترین آنها،
کارکرد آموزشی بود. در عصر قاجار، خصوصاً اواخر عصر قاجار، اطلاع رسانی و تبلیغ
عمومی علوم و معارف دینی و سیاسی در سرلوحه برنامه های سخنرانان قرار داشت. حتی
بعضاً در مجالس وعظ، مطالبی سیاسی و اجتماعی طرح می گردید. به ویژه بعد از جنبش
مشروطه، بسیاری از مجالس وعظ، ماهیت سیاسی ـ اجتماعی پیدا کردند؛ به عنوان نمونه
می توانید به روزنامه «الجمال» که متن سخنرانی های سید جمال الدین واعظ اصفهانی را
در سال های ۱۳۲۳ و۱۳۲۴ ه.ق در تهران چاپ می کرد، مراجعه کنید. خصوصاً با توجه به
رواج و گسترش وسیع مجالس روضه خوانی در زمان های گذشته و عدم وجود رسانه های جمعیِ
امروزه و همچنین بی سوادی یا کم سوادی اکثر قریب به اتفاق مردم می توان منبر و
مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاع رسانی و از جمله رسانه ای برای ارتباطات
اجتماعی در آن زمان دانست. «ارتباط حضوری، غیر تصنّعی و عمیق با مخاطب، انتقال
آگاهی، قابلیت استفاده و تأثیرگذاری بر مخاطبان گوناگون، اعم از باسواد و بی سواد،
غیر رسمی، غیرسازمانی و غیر تشکیلاتی بودن مسجد و در نتیجه مردمی و عمومی بودن آن
که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوی فراهم می ساخت، سهل الوصول بودن و
دسترسی سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکه ای از ده ها هزار مسجد که در هر کوی
و برزن و در شهر و روستا پراکنده بود، عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوی
حکّام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود، قائل بودن نوعی قداست، صحت
در پیام رسانی و قابلیت اعتماد به آن و … مواردی از این قبیل، اصغر فتحی، منبر یک
رسانه عمومی در اسلام، ص ۳۷. باعث شد که منبر و مجالس روضه نقش مرکز تعلیم و تربیت
را ایفا کنند، به طوری که ما در تاریخ معاصر شاهد حضور فعال زنان در صحنه های
اجتماع، چه در جنبش تنباکو و چه در جنبش مشروطه می باشیم.

تعلیم و تربیت دختران پس
از مدارس جدید

اولین جرقه های آموزش جدید در کشور توسط میسیونرهای خارجی تأسیس شد
که به همراه هیئت های اعزامی از کشورهای اروپایی به ایران می آمدند. محمد شاه قاجار
اجازه رسمی فعالیت این مدارس را صادر کرد . مدارس به سبک جدید دارای کلاس های
دخترانه و پسرانه بود . به تدریج اجازه تأسیس یک باب مدرسه دخترانه [مخصوص ارامنه و
اتباع کشورهای اروپایی ]در تهران گرفته شد، فقط به شرط آنکه دختران مسلمان در آن
راه نداشته باشند اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، همان، ص ۱۱. . به
عنوان نمونه مونس الدوله نقل می کند که در زمان ایشان «چند زن آمریکایی به تهران
آمدند و از ناصرالدین شاه اجازه گرفتند که یک مدرسه دخترانه در تهران دایر کنند .
این زن های آمریکایی، مبلّغه بودند. شاه یک تکه زمین به آنها داد و آنها در محلی که
امروز مدرسه «جردن» است، یک مدرسه دخترانه ساختند؛ اما تا چند سال شاگردان این
مدرسه همه از خانواده های نامسلمان بودند و دختر ایرانی مسلمان به این مدرسه
نمی آمد . عاقبت ، بعد از چند سال ، یک دختر ایرانی مسلمان با چادر به این مدرسه
آمد و با دختران نامسلمان مشغول درس خواندن شد.» مونس الدوله، همان، ص ۱۵۹. دختران
مسلمان در مدارس آمریکایی بالاخره در دوران ناصرالدین شاه به خواهش «بنجامین»،
وزیر مختار آمریکا اجازه ورود دختران مسلمان به مدرسه آمریکایی ها صادر شد. مجله
یادگار، سال سوم، شماره ۶، ص ۶۸. از مهم ترین مدارس دخترانه آمریکایی در ایران باید
از مدرسه متوسطه «فرانکوپرسان» نام برد. بدر الملوک بامداد، همان، ج ۲ ، ص ۴۵. شمار
مدارس خارجی در سراسر کشور با تأسیس تدریجی آنها رو به افزایش گذارد و در سال ۱۲۱۷
ش، نخستین مدرسه دخترانه آمریکایی در ارومیه تأسیس شد. در سال ۱۲۴۰ ش فرقه
لازاریست ها در تهران مدرسه ای به نام «سن لویی» دایر کردند و در ۱۲۸۲ق/ ۱۲۴۵ ش
مدارس دخترانه ای در تبریز ، ارومیه، سلماس و اصفهان از طرف جمعیت خواهران سن ونسان
دو پل تأسیس شد عیسی صدیق، تاریخ فرهنگ ایران از آغاز تا زمان حاضر، ص ۳۵۶. و این
جمعیت در سال ۱۲۹۲ ق / ۱۲۵۴ش مدرسه دخترانه «سن ژوزف» را در تهران ایجاد کرد و در
سال ۱۳۱۶ ق یک جمعیت مسیحی فرانسوی مدرسه «الیانس» را در تهران تأسیس کرد. همان. در
اصفهان، مدرسه «بهشت آیین» از سوی مبلغان پروتستان انگلیسی تأسیس شد. در یزد و
شیراز و کرمان نیز مدارس دخترانه «مهر آیین» از سوی مبلغان مذهبی مسیحی ایجاد شد.
اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، همان. گروهی دیگر از کشیشان کاتولیک،
مدرسه خواهران «سنت زیتا» (شیل) و مدرسه خواهران «نیکوکار ژاندارک» را ایجاد کردند.
در این مدارس، علاوه بر تعلیمات مسیحی، زبان های انگلیسی و فرانسه تدریس می شد.
خانم «جین دولیتل» در سال ۱۳۱۲ق در تهران یک مدرسه آمریکایی تأسیس کرد که با عنوان
دبیرستان نوربخش فعالیت می کرد. در سال ۱۳۴۰ق / ۱۳۰۱ ش مدرسه دخترانه خواهران ارمنی
به نام «مریم» تأسیس شد. همان، ص ۱۲.

اهداف پنهان

نکته ای که در اینجا حائز دقت
است این است که چرا کشورهای غربی همانند انگستان و فرانسه و امریکا در ایران مدارس
دخترانه تأسیس می کردند؟ یکی از علل اصلی تأسیس این مدارس، تبلیع آیین مسیحیت بود
که از سوی مبلّغه های مسیحی در وهله اول برای دختران غیر مسلمان و سپس حتی برای
دختران مسلمان انجام می گرفت. حتی بعضی از این مبلّغه ها برای اینکه اعتماد
مسلمانان را جلب کنند، با چادر و نقاب در سر کلاس حاضر می شدند. همسر «ماطاوس خان
ملکیانس ارمنی» با چادر و نقاب در سر خدمت حاضر می شد»؛ بدرالملوک بامداد، همان، ج
۱، ص ۱۶. علت دیگر گسترش فرهنگ غرب، برای سیطره بر کشورهای مسلمان بود، چرا که
زنانِ هر عصری، پرورش دهنده نسل آینده هستند و اگر بتوان فرهنگ زنان یک جامعه را
تغییر داد، قطعاً هنجارها و ارزش های نسل آینده نیز تغییر خواهد کرد. شاهد این
مطالب آن است که در عصری که تعلیم در مکتب خانه ها و مراکز آموزشی مستلزم پرداخت
هزینه بود، اکثر این مدارس خارجی معمولاً به صورت مجانی به دختران آموزش می دادند؛
چنانچه در مدرسه ای که ریاست آن را همسر ماطاوس خان ملکیانس ارمنی به عهده داشت،
یکصد دختر به صورت رایگان درس می خواندند. و با توجه به اینکه کشورهای استعمارگر
جایی بیهوده پول خرج نمی کردند، روشن بود که هدف دیگری به جز باسواد شدن دختران
ایرانی مدّ نظر گردانندگان اصلی آن بوده است؛ چنانچه در سال های بعد، خصوصاً در
برنامه کشف حجاب رضا شاه، همین تحصیل کردگان مدارس آمریکایی بودند که نقش اول را
ایفا می کردند؛ به عنوان نمونه فارغ التحصیلان مدرسه آمریکایی، مجله «عالم نسوان»
را به سرپرستی «میسز پویس» تأسیس کردند که تجدّد طلبی و غرب دوستی را ترویج می کرد
و یکی از نویسندگان مشهور آن، «هما محمودی» بود. ر. ک: بدر الملوک بامداد ، همان، ص
۲۸ و ۷۱. همچنین یا می توان از «شمس الملوک» که بازرس و مأمور کشف حجاب در مدارس
دولتی کشور بود، نام برد. همان، ص ۴۳. حتی برای اینکه بتوانند به نتایج زود
هنگام تری برسند، مدرسه اکابر زیر نظر «میس دولیتل» گشودند همان، ص ۷۱ . شاهد دیگر
اینکه بسیاری از این مدارس اختصاصاً به آموزش زبان انگلیسی یا فرانسوی اشتغال
داشتند که به عنوان نمونه می توان از مدرسه آمریکایی «بیت ئیل»، «مدرسه دخترانه
خواهران سنت زیتا» (شیل) و مدرسه خواهران نیکوکار «ژاندارک» ، نام برد. همان، ص ۷۰و
اسنادی از مدارس دختران، از مشروطه تا پهلوی، همان، ص ۱۱. از آنجایی که بین فرهنگ و
زبان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، فراگیری زبان بدون تاثیر پذیری فرهنگی چیزی
تقریباً نزدیک به محال می باشد، لذا در اکثر این مدارس، فراگیری زبان اروپایی در
راس برنامه های درسی آنها قرار داشت. چنانچه در مدارس اسلامی (مکتب خانه ها) نیز
برای فراگیری فرهنگ اسلامی ابتدا قرآن، یعنی زبان عربی آموزش داده می شد. از طرف
دیگر، در بسیاری از مدارسی که به سبک جدید تأسیس شده بود، کاری غیر از درس دادن
انجام می شد؛ چنانچه در ماه صفر ۱۳۳۸ ه. ق/ نوامبر ۱۹۱۹ م خانم مهرتاج درخشان
درباره مدارس دخترانه تهران چنین گزارش داد: اگر حقیقت امر را بخواهید، ما بیشتر
از چهار یا پنج مدرسه دخترانه با معنا در طهران نداریم؛ مابقی مرکب اند از چند باب،
تجارت خانه، دلال خانه، تقلب خانه و هرکدام مرکز انواع مفاسد اخلاقی. از روز اولی
که دختر داخل آن تقلب خانه ها می شود، تخم رشوت گیری و رشوت دهی در کلّه ساده او
کاشته می شود.» روزنامه زبان زنان، سال اول، شماره ۹، شنبه ۲۱ صفر ۱۳۳۸، ص ۴.

موضع
مجلس و مشروطه خواهان در برابر مدارس جدید

بعد ازانقلاب مشروطه ایران، در مورد
تأسیس مدارس جدید یا عدم تأسیس آن، در مجلس اختلاف نظر وجود داشت. مشروطه خواهان و
نمایندگان مجلس اول در این اختلاف به سه دسته تقسیم می شدند: دسته اول، بر این
عقیده بودند که با توجه به گستردگی علوم جدید، دختران باید صرفاً علومی را فرا
بگیرند که مستقیماً به کارشان می آید. اینان معتقد بودند که دختران علاوه بر
یادگیری خواندن و نوشتن، بایستی مطالبی همچون: تربیت اطفال، خانه داری، حفظ مراتب
ناموس، شرف و بعضی از علوم مقدماتی را که به اخلاق معاش و معاشرت با خانواده مربوط
می باشد، یاد بگیرند. این دسته «اما در امور خاصه رجال از قبیل: علوم پلیتیکی و
امور سیاسی، فعلاً مداخله ایشان اقتضا ندارد.» روزنامه مجلس سنا اول، شماره ۶ ،
دوشنبه ۱۶ شوال ۱۳۲۴، ص ۳. دسته دوم از مشروطه خواهان که اکثر آنها از منورالفکرانِ
حزب دموکرات «فرقه اجتماعیون عامیون» بودند، معتقد بودند که نه تنها نباید برای
آموزش دختران محدودیتی قائل شد، بلکه باید تمهیدی اندیشید تا تعلیم آنها اجباری
باشد و «در شهرها و دهکده ها باید مدارس جدید تأسیس شود» حکمت ، سال پانزدهم، شماره
۸۸۲ ، جمعه ۱۵ صفر ۱۳۲۵،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.