پاورپوینت کامل نقد اندیشه;رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد اندیشه;رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد اندیشه;رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد اندیشه;رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
چکیده
زن در اسلام مورد تجلیل و تکریم فراوانی قرار گرفته و از ارزش و مقام بسیار والائی
برخوردار است.با این وجود، در برخی متون دینی روایاتی دیده می شود که حداقل به
ظاهر نگاهی بدبینانه به زن را تلقی می نمایند.این نگاه منفی به زن، معلول عوامل
مختلفی است که مهم ترین آن، مجعول بودن این گونه روایات است.منع کتابت حدیث و نفوذ
تفکرات منفی خلیفه دوم بر زنان، از جمله مهم ترین مبادی احادیث مجعول، از قبیل
اسرائیلیات می باشد.این نوشتار به نحو گزینشی به بررسی بعضی از این روایات که از
جهت سندی و دلالی مخدوش هستند، پرداخته و غیر مستند بودن آن ها را آشکار می سازد.
با توجه به دیدگاه والای اسلام نسبت به زن، پاره ای از روایات در متون دینی دیده
می شود که القا کننده نگاه بدبینانه، و تحقیرآمیز یا خشونت جویانه نسبت به جنس زن
است.
برای حل تعارض موجود، میان این گونه احادیث از یک سو و منزلت زن در آیات و
دیگر روایات از سوی دیگر، لازم است این احادیث مورد بررسی سندی و دلالی قرار گیرند.
بدین منظور در این نوشتار پاره ای از این روایات که از جهت سندی مخدوش هستند، مورد
نقد و بررسی قرار می گیرند.
مبادی احادیث مجعول
الف) منع کتابت احادیث
یکی از عوامل
راه یابی روایات مخدوش به مجامع روایی، منع کتابت حدیث از جانب خلفای جور است.آنها
به واسطه این عمل نه تنها موجب گشتند که احادیث غیر مستند به پیامبر اکرم(ص)، ازجانب صحابه نقل گردد، بلکه باب ورود اسرائیلیات به حوزه ی روایات دینی را گشودند.اسرائیلیات مجموعه روایاتی می باشد که از جانب اهل کتاب به ویژه یهودیانی که در
ظاهر به اسلام می گرویدند، وارد حوزه ی اسلام شده است.
علامه طباطبایی در این رابطه
سخن بلیغی دارند: «از یک سو، مصادر امور و خلفای وقت در عین حال که در ظاهر از اهل
بیت احترام می کردند؛ در باطن امر تا می توانستند در تضعیف موقعیت اجتماعی آنها
می کوشیدند.و کم کم امتیاز اهل بیت را از آنها گرفتند؛ از سوی دیگر، روز به روز
بر احترام صحابه می افزودند.و مردم را در فرا گرفتن حدیث از آن ها تشویق
می کردند.قدر مسلم این است که روح تحقیق علمی در صحابه نبود و تألیف و کتابت در
میانشان ممنوع و قدغن بود.صحابه به نشر حدیث پرداختند و مصدر تعلیم و تربیت قرار
گرفتند.
نبودن روح تحقیق در عامه صحابه از یک طرف و ممنوع بودن بحث و انتشار در
معارف دینی از طرف دیگر و قدقن نمودن مقام خلافت از کتابت و تألیف از طرف دیگر و
پیدا شدن عده قابل توجهی از ظاهرالاسلام های اسرائیلی که اخبار و معارف انبیای سلف
را آن طور که دلشان می خواست، نقل می کردند از طرف دیگر و اقبال بیرون از حد و
اندازه عموم مسلمین به حدیث و محدثین؛ جمعی از جاه طلبان و سودپرستان را برای کسب
امتیازات اجتماعی تطمیع نموده و وادار می کرد که از هر مصدری باشد و به هر مفهومی
باشد، حدیث تهیه کنند یا طبق تمایلات و مقاصد سران امور، حدیث جعل کنند.طباطبائی،
ظهور شیعه، صص ۲۵ ـ ۲۰
ب) نفوذ تفکرات منفی خلیفه دوم بر زنان در تاریخ اسلام
ذهنیت ها و دیدگاه های منفی برخی از منتقدان درباره ی زن که در صدر اسلام نیز از
نفوذ عمیقی نیز برخوردار بودند، باعث راه یابی دیدگاه آن ها، در قالب روایات و
احادیث معصومین گردید.
یکی از این شخصیت های ذی نفوذ «عمربن خطاب» خلیفه دوم
می باشد.وی به گواهی مورخان، به ویژه مورخان اهل سنت دیدگاه منفی و خشونت آمیزی
نسبت به زنان داشته است و نسبت به آن ها فوق العاده سخت گیر و طرفدار خانه نشینی
آن ها بوده است.رک.مطهری، ج ۱۹، صص ۵۴۲ ـ ۵۴۱.به عنوان نمونه به یک مورد اشاره
می گردد:
ـ در سنن ابن ماجه چنین آمده است: «رسول خدا در تشییع جنازه ای شرکت کرد،
زنی از کسان متوفی شرکت کرده بود، عمر بر آن زن نهیب زد.رسول خدا(ص) فرمود: ای
عمر! او را رها کن، چشم گریان، دل داغدار و عهد قریب است.از این گونه جریان ها در
تاریخ زندگی عمر زیاد یافت می شود.رک.مطهری، ج ۱۹، صص ۵۴۲ ـ ۵۴۱ ، به نقل از ابن
ماجد، ح ۱۵۸۷.
بنابراین منع کتابت حدیث و نفوذ عمیق تفکرات منفی خلیفه دوم بر مجامع
روایی را می توان از جمله مهمترین عوامل دانست که موجب گشتند در تاریخ، احادیث
دروغینی به پیغمبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) منتسب گردد و در لسان علما و سپس عامه
جاری شود که در پی آن زنان در طول تاریخ اسلام، حرمان هائی را متحمل شدند و
خسارت های مادی و معنوی زیادی بر آنها وارد گردد.در این نوشتار به نحو گزینشی به
بعضی از این احادیث اشاره می گردد.
مصادیقی از احادیث مجعول
زن و تنبیه بدنی
در
پاره ای از روایات و نیز کتب فقهی، از تنبیه بدنی در صورت عدم اطاعت زن از شوهر سخن
به میان آمده است که به چند نمونه اشاره می گردد: «در تفسیر کلبی از ابن عباس چنین
نقل شده است: زن را به کتاب خدا موعظه کنید و به او بگوئید که از خدا بترسد و از
شما اطاعت کند، اگر قبول نکرد با او درشتی کنید وگرنه طوری او را بزنید که بدنش زخم
نشود و استخوانش شکسته نشود.» طبرسی، ج ۲، ص .ـ
«از امام باقر(ع) نقل شده است که
منظور از «واضر بوهن» در آیه کریمه، زدن با چوب مسواک است.» حویزی، ج ۱، ص ۴۷۸.
ـ
«روایت شده است که عمر همسرش را تنبیه بدنی کرد و به همین خاطر مورد ملامت واقع شد،
او در جواب گفت: از رسول خدا شنیدم که می فرمود: مرد به خاطر زدن همسرش، مورد
بازخواست قرار نمی گیرد.» قرطبی، ج ۵ ، ص
ناقلان این گونه احادیث، دلیل صحت آن را
تطابق با آیه ۳۴ سوره ی کریمه نساء معرفی می کنند.در این آیه مبارکه آمده است: «و
اللاتی تخافون نشوز هن فعظوهنّ و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن»، «اگر شما [مردان ]
از نافرمانی همسرانتان نگرانید، نخست آن ها را نصیحت کنید، اگر فایده نکرد، از
همبستری با آن ها دوری گزینید و اگر آن هم فایده نکرد، آن ها را کتک بزنید.»
نقد و
بررسی
ضعف سند
روایات پیشین که بر تنبیه بدنی زن دلالت دارند، از جهت سندی ضعیف
هستند.آن چه که در تفسیر مجمع البیان از تفسیر کلبی نقل شده است، سخن ابن عباس
است، نه معصوم لذا از حجیت برخوردارنیست.هم چنین روایتی که از امام باقر نقل شده
است، به دلیل مرسله بودن ضعیف و غیر قابل اعتماد است؛ زیرا اولاً این روایت مرسله
است؛ ثانیاً روایت عمر در نزد شیعه فاقد اعتبار است.
ضعف محتوا
ـ تنافی با لزوم
احسان به زن در آیات و روایات بر اساس آیات، اصل در زندگی زناشوئی، رابطه نیکو،
سازگارانه و ایثارگرانه است.قرآن کریم با عبارت دلنشین «عاشروهنّ بالمعروف» نساء،
۱۹.به صورت یک قاعده، مردان را به معاشرت نیکو و درست با زنان فرمان داده است.
این
مضمون در روایات متعددی نیز دیده می شود که به پاره ای روایات نقل شده از پیامبر
اکرم (ص) اشاره می گردد:
ـ «احب العباد الی اللَّه عزوجل احسنهم صنعاً الی عیاله»،
حرّ عاملی، کتاب النکاح، ج ۲۰، ابواب مقدمات النکاح و آدابه، باب ۸۸ ، ح ۵ ، ص ۱۷۰.«محبوبترین بندگان خدا کسانی هستند که نسبت به خانواده ی خویش، خوش رفتارترند.»
ـ
«خیر کم خیر کم لأهله و انا خیر کم لأهلی»، همان، ح ۸ ، ص ۱۷۱.«بهترین شما کسی است
که نسبت به خانواده ی خود بهترین رفتار را دارد و من بهترین شما نسبت به خانواده ام
هستم.»
روایات فراوانی به این مضمون آمده است که سزاوار است مرد از بدی ها و آزار
همسرش بگذرد و به انتقام و خشونت روی نیاورد.همان، باب ۹۰؛ ۸۸.
مورد استثنائی
دستور تنبیه بدنی تنها در یک صورت است و آن جایی است که زن به مهم ترین حقوق
زناشویی یعنی حق استمتاع جنسی و عمل زناشویی گردن نمی نهد و آن را به رسمیت
نمی شناسد و بر مخالفت خود اصرار می ورزد و همه راه های دیگر جهت متقاعد کردن وی،
برای گردن نهادن به قانون بی فایده باشد، در چنین صورتی چه راه حلّ دیگری می توان
داد؟
یا مرد باید با چنین زنی بسوزد و بسازد که به طور یقین هر چند این رفتار
نامشروع نیست امّا نمی توان به صورت یک قانون بر مردان الزام کرد یا این که اقدام
به طلاق نماید که با توجه به مبغوض بودن آن در اسلام و عوارض سویی که برای کانون
خانواده به همراه دارد، به هیچ وجه به عنوان بهترین و نزدیک ترین راه حل، قابل
توصیه نیست یا راه سومی را برگزیند، یعنی مرد راه دادگاه را در پیش بگیرد و از این
راه بخواهد مشکل خویش را حلّ و حقّ خویش را استیفا نماید که به طور یقین بهترین راه
نخواهد بود؛ زیرا در این صورت اسرار جنسی و مسائل خصوصی زناشویی علنی می گردد.
علاوه بر این که، وی در صورت عدم اعتراف همسرش برای اثبات ادعای خویش، لازم است
اقامه بینه و ارائه شهود نماید که صرف نظر از این که در بسیاری از موارد ناممکن
است، باعث برملا شدن یک مسئله خصوصی خواهد شد و حتی ممکن است یک مسئله ساده ی قابل
حل به یک مشکل جدی، پیچیده و لا ینحل تبدیل گردد.
از این رو در آیه ۳۴ سوره ی
مبارکه نساء و بعضی روایات، از این جهت تنبیه بدنی زن، جایز شمرده شده است؛ اما این
جواز به معنای وجوب تنبیه بدنی و نیز به معنای پذیرش هر نوع تنبیه بدنی نمی باشد.بنابراین لازم است در این رابطه دو نکته ذیل مورد توجه قرار گیرد:
الف) ـ دستور
تنبیه بدنی در آیه و روایات، از نوع دستورات ارشادی است نه مولوی و تعبّدی، یعنی
آیه مبارکه و روایات درصدد این نمی باشند که یک راهکار تعبدی و الزامی برای حلّ
مسئله خانوادگی ارائه دهند بلکه به دنبال ارائه یک راهکار عقلایی و منطقی هستند.بنابراین، در صورتی که بتوان با راه معقول و کم هزینه تری مشکل را حل کرد، نوبت به
تنبیه بدنی نمی رسد.
حتی شاید بتوان گفت، اگر فرهنگ عصر و زمانه به گونه ای باشد که
تنبیه بدنی، عملی ناپسند، خلاف شأن، منزلت زن و توهین ناروا نسبت به وی شمرده شود،
دلیلی وجود ندارد که به آن توصیه گردد.آن چه در دستورات ارشادی اصل است، رسیدن به
غرض است و راهکار خاصی مدخلیت توقیفی و تعبدی ندارد.
ب) ـ هر چند تنبیه بدنی مجاز
شمرده است امّا همان گونه که در منابع روایی و فقهی مشخص شده است، این تنبیه باید
خفیف و ملایم باشد؛ به گونه ای که نه موجب شکستگی یا جراحت گردد و نه باعث کبودی یا
سرخی بدن شود.در غیر این صورت موجب ثبوت حق قصاص یا دیه برای زن خواهد بود.به
همین خاطر در متون روایی شیعه و سنّی از زدن با چوب مسواک سخن به میان آمده است که
بیانگر توصیه اسلام بر نازلترین مرحله ضرب است.
آفرینش زن از مرد
روایات متعددی بر
این مدعا دلالت دارند که زن از یکی از دنده های مرد خلق شده است.به بعضی از این
روایات اشاره می گردد: ـ «طاووس یمانی از امام باقر پرسید: چرا حوا را حوا نامیدند؟
فرمود: زیرا از دنده موجود زنده، یعنی آدم آفریده شده است.» مجلسی، ج ۱۱، ح ۳، ص
۱۰۰.
ـ «امام صادق(ع) فرمود: «خداوند آدم را به خواب کرد و از دنده کج او حوا را
خلق کرد، وقتی آدم بیدار شد حوا را بر بالین خود دید.» همان، ج ۱۵، ص ۳۳.
برخی از
مفسران نیز، در تأیید این روایات به بعضی آیات تمسک کرده اند که به بکی از آن موارد
اشاره می گردد: ـ «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها
زوجها و بث منهمار رجالاً کثیراً و نساءً»، نساء، ۱.
«ای مردم! بترسید از
پروردگارتان، آن که شما را از یک تن بیافرید و از آن تن، همسر او را آفرید و از آن
دو، مردان و زنان بسیار پدید آورد».رک.اعراف، ۱۹۸؛ زمر، ۶.
در این آیه مبارکه
عبارت «خلق منها زوجها» در واقع بر اشتقاق وجود زن از وجود مرد دلالت دارد که این
تأیید همان چیزی است که در تورات و برخی از روایات آمده است.
نقد و بررسی
ضعف سند
روایات منقول از نظر سند ضعیف می باشند؛ روایات مذکور، به طور دقیق موافق با مطالبی
است که در تورات آمده است و از همین جا به خوبی می توان حدس زد که از نوع
اسرائیلیات و مجعولات می باشند.
ضعف محتوایی
دسته ای دیگر از احادیث وجود دارند که
معارض با این روایات هستند و مضمون آها را مورد خدشه و انکار قرار می دهند که به یک
نمونه اشاره می گردد: ـ ابو مقدام می گوید: «از امام باقر(ع) پرسیدم: خدا از چه چیز
حوا را آفرید؟ فرمود: دیگران چه می گویند؟ گفت: می گویند خداوند او را از دنده ای
از دنده های آدم آفرید.امام فرمود: دروغ می گویند.آیا خداوند عاجز بود، وی را از
چیزی دیگریبیافریند؟گفتم: جانم فدای تو باد! پس وی را از چه آفرید؟ فرمود: پدرم
از پدرش به من خبر داد و گفت: پیامبر(ص) فرموده است که خداوند تبارک و تعالی یک
قبضه از خاک برداشت آن را به هم زد و از آن آدم را آفرید، سپس قسمتی از خاک باقی
ماند و حوا را از آن آفرید.» صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ح ۴۳۳۶، ص ۳۷۹؛
طباطبایی، المیزان، ج ۴، ص
هم چنین روایات متعددی به این مضمون وجود دارد که خداوند
حوا را از اضافی گل آدم به شکل او بیافرید.رک.مجلسی، ج ۱۱، ح ۴۲، ص ۱۱۵، ج ۹، ص
۲۹۹.این دسته از روایات نه تنها از جهتمضمون و مدلول معارض با دسته اول هستند،
بلکه به صراحت مضمون آن ها را هم تکذیب می کنند و آن را مخالفت با قدرت و علو شأن
حق تعالی می دانند و در حقیقت ساختگی بودن آن روایات رابرملا می سازند.بنابراین
روایات دسته دوم، ناظر بر روایات دسته اول و مقدم بر آن هستند.بسیاری از مفسرین
معتقدند که مقصود از کلمه «من» در این آیه، «من اشتقاقیه» نیست بلکه «من نشویه»است.علامه طباطبایی در ذیل آیه فوق می گوید: «منظور این است که زوج این فرد هم مثل
خودش از همین نوع است.بنابراین لفظ «من» نشویّه است و این آیه همان معنایی را بیان
می کند که در آیات ۲۱ روم، ۷۲ نحل، ۱۱ شوری یا جمله «خلق لکم من انفسکم ازواجاً» یا
«جعل لکم من انفسکم ازواجاً» به صورت صریح و روشن بیان می دارد.بنابراین در مجموع
می توان گفت آیات قرآن با دسته دوم از روایات سازگارتر هستند و همین امر می تواند
مؤید دیگری برای این دسته از روایات باشد.
زن و فریب شیطان
از بعضی روایات ـ هر
چند تعداد آن ها ناچیز است ـ استفاده می شود که حوّا در ابتدا با اغوای شیطان فریب
خورد و مرتکب گناه گردید و سپس آدم با اغوای وی فریب خورد و به گناه آلوده شد.به
تعبیر دیگر، شیطان چون نتوانست به طور مستقیم مرد را به گناه بکشاند، در ابتدا زن
را طعمه وسوسه های خویش قرار داد و سپس با دست وی میوه ممنوعه را به مرد خوراند.
در
تفسیر البرهان روایتی به این مضمون آمده است: «هنگامی که خداوند ابلیس را به خاطر
امتناع از سجده بر آدم لعنت کرد، به آدم و حوا دستور داد که وارد بهش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 