پاورپوینت کامل تأملی بر چیستی و چرایی مهریه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تأملی بر چیستی و چرایی مهریه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأملی بر چیستی و چرایی مهریه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تأملی بر چیستی و چرایی مهریه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
یکی از سنت های بسیار کهن اجتماعی رایج در جوامع بشری که قدمتی بسیار طولانی دارد،
پرداخت مهریه در پیوند ازدواج است؛ به عبارت دیگر از گذشته های بسیار دور تا امروز،
رسم بر آن است که مرد هنگام ازدواج و بویژه زمانی که خواستگاری وی با پاسخ مثبت از
سوی نامزد مورد نظر همراه می شود، مبلغی را به عنوان مهریه برای زن در نظر می گیرد؛
اگرچه سنت پرداخت مهریه، همانند سایر سنت های اجتماعی، طی روزگار گذشته، تحولات و
دگوگونی های زیادی را پشت سر گذاشته و با توجه به زمان و مکان، دچار تغییرات مختلفی
شده است.
روزگاری، مهریه در جایگاه بهای زن قرار داشت و در واقع همان وجه المعامله
عقد نکاح تلقی می شده است و نیز؛ در دوره ای خاص به عنوان هدیه ای از سوی مرد به
پدر زن داده می شد و در دورانی هم این هدیه، به خود زن اختصاص می یافت است.
در حال
حاضر نیز که جوامع بشری از جهات مختلف دگرگون شده و در قرن های اخیر، تحولات علمی،
پیشرفت های تکنولوژیکی، گسترش آزادی های بی رویه ی فردی و توسعه ی حق مشارکت سیاسی
برای تمام افراد، موجب پیدایش رویکردها و نگرش های جدیدی نسبت به انسان و جنسیت او
گردیده، در مواردی با افراط گرایی بیش از حد، جامعه انسانی را بدون در نظر داشتن
تمایز جنسیتی (و بلکه با نفی چنین تمایزی) صرفاً براساس شاخص های توسعه یافتگی و
عقب ماندگی تقسیم بندی کرده است؛ نتیجه قهری چنین رویکردهایی آن است که تا زن و مرد
نه به عنوان دو صنف از نوع واحد انسانی (و طبعاً هر کدام با شاخصه ها و توانایی های
اختصاصی) بلکه به عنوان دو موجود برابر و همطراز، با قابلیت های همانند و دارای
نقش ها و کارکردهای جایگزین در نظر گرفته شده و ارزیابی شوند این وضعیت همچنان
ادامه خواهد داشت؛ از همین رو با عنایت به همین نگرش ها، زن همپای مرد تصور می شود
و سخن گفتن از تکالیف خانوادگی و التزام به وظایف زوجیت، تضییع حقوق زن و نقض
آزادی های مشروع وی به شمار می آید و در واقع، هیجان آزادی خواهی زن، به جریانی
تبدیل می شود که منجر به ایجاد جنبشی زن گرا و زن محور می گردد و این جنبش، آنچنان
موجی را در جوامع بشری، بویژه غربی پدید می آورد که در اثر تلاطم آن، بسیاری از
سنت های پایدار اجتماعی و عرف های ریشه دار انسانی در هم می شکند و بنیان نظام
خانواده و اجتماع دگرگون می شود.
خواسته یا ناخواسته و در اثر تعامل فرهنگ ها و
ارتباط جوامع ـ بویژه در عصر کنونی ـ جوامع شرقی و بویژه اسلامی نیز از گزند این
موج در امان نمانده و آسیب ها و تهدیدهای آن، دامنگیر این جوامع هم گردیده است که
در اثر آن سؤالات و شبهاتی در این زمینه، در جوامع اسلامی هم، مطرح و ارائه می شود
که ایجاب می نماید برخی از آنها، مورد تحقیق و تأمل واقع شوند. یکی از شبهات مطرح
در مورد وضعیت زن در خانواده، راجع به مهریه است که با توجه به اینکه زن یکی از
طرف های اصلی عقد نکاح است و همانند مرد از منافع آن بهره مند می شود، و با در نظر
داشتن استقلال مالی زن و توانایی او در تحصیل عواید و کسب و امرار معاش خویش، این
سؤال مطرح می شود که مهریه چه جایگاهی دارد؟ و الزام مرد به پرداخت آن چه توجیهی
خواهد داشت؟ به عبارت دیگر وقتی پیوند نکاح معلول توافق زن و مرد است و اراده و
رضایت زن همانند اراده و رضایت مرد، در صحت عقد ازدواج تأثیر می گذارد و اهلیت زن،
همانند اهلیت مرد از عناصر اساسی صحت آن به شمار می رود و از سوی دیگر، وقتی زن
همانند مرد از منافع و لذایذ نکاح بهره می برد، چه دلیلی برای لزوم پرداخت مهریه و
یا تعیین آن به عنوان یک شرط لازم در عقد نکاح وجود دارد؟ نوشتار حاضر در پی آن است
که با توجه به بررسی و ارزیابی مختصری که صورت داده است، این مسئله را با رویکرد
عمدتاً عقلانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد؛ لذا مهمترین سؤالی که مطرح می گردد،
این است که اصلاً مهریه چیست؟ و چرا باید به عنوان یک شرط اساسی در نکاح مد نظر
قرار گیرد؟ برای اینکه بتوانیم پاسخ های این پرسش ها را به طور مشخص به دست آوریم،
مطالب این نوشتار را طی دو بخش تنظیم و ارائه نماییم:
۱ ـ چیستی مهریه
با قطع نظر
از واژه شناسی مهریه و بررسی مفاهیم مترادف آن، نکته مهم و قابل بحث این است که
قرآن کریم از مهریه زنان با عنوان «صدُقه» یاد نموده و حکم به وجوب آن می نماید. از
این حکم قرآنی چنین فهمیده می شود که وجوب مهر در عقد نکاح، نه یک حکم تأسیسی و
اختصاصی شریعت اسلام، بلکه یک حکم امضایی است که قرآن مجید با مهر تأیید زدن بر یک
سنت پسندیده اجتماعی، آن را تحکیم بخشیده و تقویت نموده است؛ زیرا اولاً ترکیب
کلمات و ساختار آیه شریفه «وآتوالنساء صدقاتهن نحله» به گونه ای است که وجود مهریه
در آن مفروض و مفروغ عنه تلقی شده است؛ به بیان بهتر اضافه ی «صدقات» به ضمیر «هنّ»
و مقدم داشتن کلمه «النساء» بیان این معنا است که زنان مهریه داشته اند و پرداخت
مهریه در بین مردم و در سنن ازدواج شان متداول بوده است؛ محمد حسین طباطبایی؛
المیزان؛ ترجمه سید باقر موسوی؛ ج ۴، قم: انتشارات اسلامی، بی تا، ص ۲۶۹. بنابراین،
معنای آیه این نیست که «به زنان مهریه بدهید» بلکه معنای دقیق آن این است که «مهریه
زنان را به خودشان بدهید.» و روشن است که این معنا، به صراحت از وجود مهریه حکایت
دارد؛ از این جهت است که می گوییم وجوب مهریه یک حکم امضایی نه تأسیسی. ثانیاً؛ اگر
از منظر تاریخی هم به مسئله نظر افکنده شود معلوم می گردد که پرداخت مهر، علی رغم
تحولات و تغییرات چشمگیر، یک سنت پایدار اجتماعی است که از گذشته های دور تا امروز
در جوامع بشری رایج است. در مصر باستان، زوج مبلغی را به عنوان جبران خسارت از این
جهت که با ازدواج، یکی از اعضای خانواده ی فردی را از او می گرفت، به پدر دختر
می داد؛ یعنی در واقع پرداخت «مهر» بابت تسکین و کاهش دادن درد و رنج ناشی از جدایی
دختر از پدرش صورت می گرفت. غالب غانم؛ القوانین و النظم عبرالتاریخ؛ لبنان: دار
المنشورات الحقوقیه، ۱۹۹۷، ص ۴۷. در بابل، مهر به عنوان وجه المعامله و در واقع
بهای زن بود که به پدر او داده می شد؛ هرچند به مرور زمان، خرید آن به منظور
ازدواج، با جایگزینی هدیه ای برای پدر زن، حالت نمادین یافته بود همان؛ ص ۶۰. جوامع
قبیله ای و بادیه نشین حجاز نیز از همین سنت پیروی می کردند و مبلغ پرداختی از سوی
مرد، به هر عنوانی که داده می شد به پدر دختر اختصاص داشت؛ اما پس از تابش اشعه
حیات بخش اسلام بر حجاز و طلوع خورشید عدالت در آن سرزمین، تنها تغییر بنیادینی که
در این سنت اجتماعی پدید آمد، اختصاص یافتن مهریه به خود زن بود.
مهریه در قرآن
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ
نِحْلَهً…» نساء: ۴. . این بیان، حق صریح و شخصی را برای زن در مهریه اش ایجاد
کرد و با اعلام اینکه آنچه در جامعه جاهلی نسبت به آن رواج داشت، باطل است، ازدواج
را اجتماع دوتن از روی میل و اختیار خواند و «مهریه» را حق خود زن دانست که فقط
خودش باید آن را بگیرد نه ولی او. سید قطب؛ فی ظلال القرآن؛ ج ۱، لبنان: دار
الشروق، ۱۹۹۵، ص ۵۸۵ (ذیل آیه فوق). نکته مهم و قابل مطالعه در این آیه شریفه آن
است که قرآن کریم علاوه بر تخصیص مهریه به خود زن، جهت پرداخت آن را هم بیان می کند
و در واقع همین نکته است که ماهیت و چیستی مهریه را تبیین می نماید؛ چه اینکه دقت
در آن نشان می دهد که مهریه چیست و به چه منظوری پرداخت می شود؛ اما پیش از پرداختن
به آن، یادآوری دو مسئله به عنوان مقدمه ضروری به نظر می آید: ۱ ـ از نگاه انسان
شناختی و ارزشی، زن و مرد هیچ گونه تفاوتی ندارند و اصولاً از نظر اسلام، انسانیت
انسان به روح او وابسته است که واحد و تقسیم ناپذیر است؛ به بیان دیگر زن و مرد در
آفرینش کاملاً یکسان و مساوی اند و از این رو راه رسیدن به کمال انسانی و دستیابی
به مقام قرب الهی برای هریک از زن و مرد باز است و از این نظر مانعی فراروی هیچ
کدام از آنها وجود ندارد؛ بنابراین علی رغم وجود برخی ویژگی ها و تفاوت های فیزیکی
و عاطفی که دست قدرتمند آفرینش، در خلقت انسان زن و مرد به وجود آورده (و همین
تمایزها موجب شده است تا زن و مرد از همین نظر مکمل وجودی همدیگر باشند) با وجوداین
از نظر ارزش انسانی و کمال معنوی میان زن و مرد به عنوان یک انسان هیچ گونه تفاوت و
تمایزی وجود ندارد ر.ک به: قدرت اللَّه خسرو شاهی و مصطفی دانش پژوه؛ فلسفه حقوق؛
قم: مؤسسه امام خمینی، ۱۳۷۹، ص ۱۴۰ ـ ۱۵۰. . ۲ ـ قرآن کریم در یک بیانی زیبا که
نشانگر شاهکار خلقت است می فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍ
وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا…»**اعراف: ۱۸۹. یا «وَ مِنْ
آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا
وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً…» روم: ۲۱. همچنانکه ملاحظه می شود،
قرآن مجید آفرینش زوج یا همسر را برای انسان ها، مایه سکون و عامل آرامش معرفی
نموده و هدف از آن را دستیابی به آرامش روحی و روانی که زاییده ی محبت و مودت است
می داند؛ در واقع قرآن مجید بر این نکته نظر دارد که اولاً آرامش و سکون در سایه ی
محبت و مهربانی امکان پذیر است و ثانیاً نقطه ی اوج آن در خلق همسران نهفته و در
پرتو زوجیت قابل دسترسی است؛ زیرا قانون خلقت، در یک تدبیر ماهرانه، جمال و زیبایی
و غرور و بی نیازی را در جانب زن و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد
قرار داده است و در واقع، در متن خلقت، نقش هریک از زن و مرد، در مسئله ی عشق مغایر
نقش دیگری است مرتضی مطهری؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ ج ۵، تهران: صدرا، ۱۳۶۵، ص ۲۳۱
ـ ۲۳۲. .
به طور طبیعی تعدد و تفاوت نقش ایجاب می کند تا هر کدام، با حفظ جایگاه و
ویژگی های خویش به ایفای نقش بپردازد و همین ایفای نقش اختصاصی، اقتضاء می کند که
آن کس که طالب و جوینده است، دنبال مطلوب و گمشده ی خویش به راه افتد و برای دسترسی
و یافتن آن از هیچ تلاش و ایثاری فروگذاری نکند.
مرد به صورت طبیعی، در برابر غریزه
از زن ناتوان تر است. این خصوصیت، وی را وادار می کند تا به زن اظهار نیاز کند و
برای جلب رضایت او اقدام نماید همان: ص ۲۳۳. . یعنی در واقع، گمشده ی مرد همان سکون
و آرامش است که از سرِ ناآرامی و بی قراری در تب و تاب دست یافتن به آن است و برای
آنکه به آن دست پیدا کند، از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمی کند. همین مسئله موجب شده
است تا مرد، در پی یافتن سکون و جستن آرامش، همواره خواستگار زن باشد و از آنجا که
زن نیز دنبال سکون و در جستجوی آرامش است و سعی می کند بهترین پناهگاه را برای
آرامش یافتن خویش بجوید و از این رو که نقش وی پاسخگویی به محبت و خواستگاری مرد
است، در صدد بر می آید به عاشقانه ترین محبت پاسخ دهد و به روی پاک ترین و با
ثبات ترین مهر آغوش بگشاید؛ به بیان دیگر مرد به خاطر آرامش یافتن و بهره مند شدن
از سکون، به دنبال زن می رود و زن نیز به خاطر همان مسئله و تأمین همان نیاز طبیعی
خویش، می کوشد تا گرم ترین خواسته ها و شورآفرین ترین محبت ها را بیابد و از میان
انبوه اظهار ارادت ها و ابراز عشق ها، خالص ترین و پاک ترین آن را بجوید و با
گرم ترین پاسخ به شایسته ترین تقاضا، سکون و آرامش رؤیایی را به تصویر بکشد تا
بدین سان حکمت آفرینش پیوند زن و مرد در عالم واقع، تحقق عینی بیابد؛ بنابراین، با
در نظر داشتن اینکه زن ومرد از ارزش انسانی همسانی برخوردارند و به لحاظ مقام معنوی
و کمالات هیچ گونه تفاوتی میان آنها وجود ندارد و با توجه به اینکه حکمت نهفته در
خلقت زوجین و همسران، حصول آرامش، و رسیدن به سکون است و پاسخ زن به تقاضای مرد
برای تأمین همین هدف صورت می گیرد، قرآن کریم پس از دستور به پرداخت مهریه زنان،
جهت اعطای آن را هم گوشزد می نماید. مفسران عالی مقام در تفسیر کلمه «نحله» که
بیانگر وجه پراخت مهریه است، ضمن اینکه اقوال و دیدگاههای گوناگون را متذکر
شده اند؛ با این حال تقریباً در این مسئله اتفاق نظر دارند که مراد از نحله، «عطیه»
و «هبه» است.
شیخ طوسی(ره): اینکه خداوند مهریه را بر مرد واجب نموده و زن را موظف
به پرداخت چیزی نکرده است، از منظر بعضی از مفسران بدین معناست که در واقع، مهریه
عطیه ای از سوی خداوند متعال برای زنان است. تفسیر التبیان؛ ج ۳، النجف: المکتب
الامین، (بی تا) ص ۱۰۹، ذیل آیه ۴ سوره ی نساء. طنطاوی: «نحله»، یعنی عطیه و هدیه ی
بدون عوض که با رضایت قلبی به کسی داده می شود. الجواهر؛ ج ۳، مصر، (بی نا) ۱۳۵۰، ص
۱۰، ذیل همان آیه. محمد جواد مغنیه: مراد از نحله عطیه ای است که خداوند پرداخت آن
را بر زوج واجب گردانیده و… در حقیقت، خداوند شوهران را موظف نموده تا از جانب
خداوند متعال، هدیه ای را به همسران شان بدهند. پس مهریه عوض بهره برداری جنسی
نیست؛ چون زن و مرد در این نیاز، مشترکند. التفسیر الکاشف؛ ج ۲، لبنان: دار العلم
للملایین، الطبعه الثالثه، ۱۹۸۱، ص ۲۵۰، ذیل همان آیه. .
سید قطب: خداوند متعال به
شوهر دستور می دهد تا مهریه را به عنوان هدیه ی محض با رضایت قلبی تمام و با آسودگی
خیال به همسرش اعطا کند، دقیقاً همان طوری که یک هدیه و بخشش را به کسی می دهد فی
ظلال القرآن. احمد مصطفی المراغی: معنای آیه شریفه این است که زنانی را که به عقد
ازدواج تان درمی آورید، مهریه شان را به عنوان هدیه و بخشش بدهید. تفسیر المراغی؛ ج
۴، لبنان: دار احیاء التراث العربی، (بی تا) ص ۱۸۴، ذیل همان آیه.
ابو الحسن
الماوردی: نحله همان عطیه و هدیه ی بدون عوض است. اینکه دین را نحله نامیده اند به
این دلیل است که عطیه ای از سوی خداوند متعال است. النکت و العیون؛ ج ۱، لبنان،
مؤسسه الکتب الثقافیه، (بی تا) ص ۴۵۱، ذیل همان آیه.
محمد حسین فضل اللَّه: «آیه
شریفه، مهریه را ثمن و عوض ندانسته؛ بلکه آن را «نحله» می خواند؛ یعنی عطیه ای که
انسان به کس دیگری بدون چشم داشت عوض، می دهد… تفسیر من وحی القرآن؛ ج ۷، لبنان:
دار الملاک، ۱۹۹۸، ص ۶۹، ذیل همان آیه و ص ۱۸۱، ذیل آیه ۲۴ همان سوره. . فخرالدین
الرازی: کلبی می گوید: «نحله» به معنای «عطیه» و «هبه» است… پس مهر یا عطیه از
سوی زوج است؛ چون وی در برابر آن چیزی به دست نمی آورد و آنچه را زوج مستحق است،
اباحه بضع است نه مالکیت آن، یا عطیه ای از سوی خداوند است؛ چون خداوند منافع نکاح
را میان زوجین به طور مشترک قرار داده است؛ اما زوج را مأمور به پرداخت هدیه ای به
زوجه می نماید. التفسیر الکبیر؛ ج ۹ ـ ۱۰، لبنان: دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۰، ص ۱۴۷،
ذیل همان آیه و نیز ر.ک به: مجمع البیان؛ ج ۳ ـ ۴، ذیل همان آیه. .
بنابراین از
مجموع این دیدگاه های تفسیری، به این نتیجه می رسیم که وجه پرداخت مهریه و جهت
اعطای آن این است که مهریه باید به عنوان هدیه و پیشکش، بدون توقع و چشم داشت عوض،
به زن داده شود؛ به عبارت دیگر مهریه یا «صداق» یک هبه، کاملاً محض و بدون عوض است
و شاید با همین ملاحظه است که قرآن مجید در ادامه آیه ی شریفه می فرماید: «فَإِن
طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْ ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً». یعنی اگر
زنان بخشی از آن را از روی طیب نفس به شما برگردانند، نوش جان و گوارای تان باد. از
این تعبیر هم می توان فهمید که مهریه، «هبه» غیر معوض است و الّا با برگرداندن تمام
یا قسمتی از آن، به همان نسبت از عوض آن هم باید برگردانده شود؛ پس از نظر قرآن
مجید، چیستی و ماهیت مهریه یا صداق را هبه و هدیه بودن محض تشکیل می دهد و جز آن،
هیچ عنصر دیگری در آن دخیل نمی باشد؛ البته یادآوری این نکته هم لازم است که در
برخی آیات قرآن مجید نساء: ۲۴ و ۲۵ و مائده: ۵. ، تعبیر به «اجور» جمع اجر یعنی مزد
دیده می شود که ظاهر آن نشان می دهد نکاح یک معاوضه است و گویا در این معامله فقط
جانب مرد منتفع می شود؛ به عبارت روشن تر، در یک نگاه گذرا و کلی از این دسته از
آیات چنین فهمیده می شود که مرد، زن را به منظور بهره برداری جنسی به خدمت می گیرد
و از آنجا که هر خدمتکاری، مستحق مزد و اجرت است، زن نیز مستحق آن است؛ پس اصلاً
عقد نکاح، مثل عقد اجاره است؛ و یک معامله محض که سود عاید از آن هم به جیب مرد
می رود و برای زن جز چند ریال وجه نقد یا «وجه المعامله»چیز دیگری باقی
نمی ماند.لکن با دقت در آن در می یابیم که این تصور درست نمی باشد و آیات یاد شده
مفید این معنا نیستند که مهر، عوض بضع است، بلکه هدیه ی نکاح و در واقع پاداش آن
ارتباط عمیق و ریشه داری است که با پاسخ گفتن زن به اظهار محبت مرد، پدید می آید.
محمد الصادقی؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ ج ۴ ـ ۵، قم: انتشارات فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸،
ص ۲۱۲.
مهریه در روایات
با دقت و تأمل در محتوای برخی احادیث نیز، حداقل به این
استنتاج می رسیم که «عوض بودن» مهر، یک تصور و پندار بی اساس است. از امام کاظم(ع)
روایت شده است که شخصی از آن حضرت پرسید: مردی با زنی ازدواج کرده و مهر او را به
شرط اینکه زن به همراه شوهرش برود و در شهر محل زندگی او زندگی کند، صد دینار قرار
داده و در غیر آن پنجاه دینار، حکم آن چیست؟ امام(ع) پاسخ داد: اگر شوهر، زن را به
بلاد شرک ببرد، شرط او اعتبار ندارد و باید صد دینار به زن به عنوان مهر بدهد؛ اما
اگر او را به دار الاسلام و شهر مسلمانان ببرد، شرط لازم الوفاء است: «و المسلمون
عند شروطهم» حر عاملی؛ وسائل الشیعه: کتاب النکاح، ابواب مهور، ب ۴۰، ح ۲. . توضیح
اینکه این مسئله دو صورت دارد: در یک صورت، مهریه زن صد دینار و در صورت دیگر،
پنجاه دینار است. اگر زن مطابق شرطی که در عقد لحاظ شده است، عمل کند و به همراه
شوهر برود، در این حالت، اگر شوهرش بخواهد او را به شهر غیر مسلمان ببرد، امام کاظم
(ع) می فرماید: شرط اعتبار ندارد و شوهر باید تمام مهر، یعنی همان صد دینار را به
زن بدهد. این سخن بدین معناست که زن می تواند از رفتن با شوهر خودداری کند، اما با
آن هم بر خلاف مقتضای شرط، مستحق تمام مهریه است؛ ولی اگر شوهرش بخواهد او را به
شهر مسلمان ببرد، از نظر امام (ع) شرط نافذ است و باید مطابق آن عمل شود؛ در این
صورت، اگر زن از رفتن با شوهر خودداری کند، مستحق تمام مهر نیست؛ بلکه طبق شرط، نصف
آن را مستحق می باشد.
از این بیان چنین فهمیده می شود که مهریه، عوض استمتاع و
التذاذ جنسی نیست؛ زیرا شهر مسلمان و غیر آن در حصول استمتاع و التذاذ تاثیری
ندارد. آیا می توان گفت استمتاع در شهر مسلمانان دارای کیفیت متفاوت از آن، در شهر
غیر مسلمانان است؟ و اصلاً رفتن یا نرفتن زن با شوهر به شهر دیگر، چه تأثیری در
استمتاع دارد؟ پس می توان گفت مهریه قطعاً «عوض» چیزی نیست و بر اساس اینکه شرط
یاده شده در یک صورت لازم الوفاء است و در صورت دیگر، هیچگونه اعتباری ندارد،
می توان فهمید که مهریه جهت و حکمت دیگری دارد. «فی الاحتجاج عن محمد بن عبد اللَّه
بن جعفر الحمیری عن صاحب الزمان(ع) انه کتب الیه، اختلف اصحابنا، فی مهر المرأه
فقا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 