پاورپوینت کامل آیا خانواده ایرانی در بحران است؟;«آسیب شناسی خانواده» درگفت و گو با دکتر صدیق سروستانی ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیا خانواده ایرانی در بحران است؟;«آسیب شناسی خانواده» درگفت و گو با دکتر صدیق سروستانی ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا خانواده ایرانی در بحران است؟;«آسیب شناسی خانواده» درگفت و گو با دکتر صدیق سروستانی ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا خانواده ایرانی در بحران است؟;«آسیب شناسی خانواده» درگفت و گو با دکتر صدیق سروستانی ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
در فرهنگ و قانون ما مانند بسیاری از فرهنگ ها و کشورهای دیگر دائماً بر اهمیت و جایگاه والای خانواده تأکید می شود؛ اما عملاً برای تقویت و کارآمدی نهاد خانواده اقدامی صورت نمی گیرد. در اوایل دولت جدید و با توجه به تأکید دولت بر اهمیت خانواده، مقرر شد در بودجه سال ۸۵ توجه ویژه ای به مسئله خانواده شود. در مرکز پژوهش های مجلس مقرر گردید ردیف هایی در بودجه که به مسئله خانواده اختصاص دارد، مشخص شود تا بتوان نسبت به تقویت مالی نهاد خانواده در بودجه اقدامی کرد. نتیجه تا حدی تعجب برانگیز بود. با وجود تأکید برنامه سوم و چهارم، هیچ برنامه مشخصی برای تحکیم خانواده وجود ندارد.
عموماً مسئله زنان با بحث خانواده خلط می شود به نظرمی رسد در بحث خانواده باید دیدگاه جامعه شناختی در مقایسه با دیدگاه روان شناسی، اولویت یابد. اگرچه علوم اجتماعی متصدی بحث خانواده است و چهره شاخص آن جامعه شناسی است اما عملاً وقتی از خانواده سخن به میان می آید، مباحث روانشاختی، روابط زوجین و حقوق زوجین و… بیشتر مطرح می شود. در اکثر همایش هایی که در این چند سال در رابطه با خانواده برگزار شده، توصیه های روانشناختی- تربیتی، برای اصلاح روابط زوجین در دستور کار بوده ولی اینکه چه ساختارهایی باعث تضعیف نهاد خانواده و چه ساختارهایی باعث تقویت نهاد خانواده می شود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به نکات یاد شده درابتدای بحث وضعیت خانواده را در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا خانواده ایرانی در وضعیت بحرانی است یا خیر؟
· شواهد، مطالعات و تحقیقات، حاکی از آن است که خانواده هنوز وجود دارد. از جمله این تحقیقات، می توان به تحقیقات ملی وزارت ارشاد و تحقیقات محلی مختلف اشاره کرد که حکایت از این دارد که مهمترین گروه مرجع جوانان، خانواده است. این نتیجه مثبت است؛ اما نتایج منفی نشان دهنده این است که این بار مثبت در حال کاهش است. آنچه باعث نگرانی شده، میزان اندک کاهش ماهیانه و سالیانه آن نیست بلکه شدت آن است که باعث نگرانی است. و همچنین جایگزین های نامتناسبی که به جای خانواده به عنوان گروه مرجع و مرکز جامعه پذیری و مرکز اعتماد و اتکای شخصی وجود دارد و اتفاقاً شاید بد نباشد که مباحث روانشناسی هم در این موضوع ورود پیدا کند؛ زیرا شکل گیری شخصیت طبق همه تئوری های روان شناختی، در خانواده انجام می شود و در جامعه شناسی هم همین اعتقاد وجود دارد. در مراحل بعد، نهادهای دیگر مکمل آن هستند اما مرکز اصلی، خانواده است.
دغدغه و نگرانی اصلی، کاستن از مسئولیت ها و دخالت های مستقیم خانواده در جامعه پذیری و نقش رو به کاهش خانواده به عنوان مرجع جوانان است و این دغدغه درستی است. یکی از نگرانی های بزرگ، افزایش طلاق در خانواده های مراحل مختلف ازدواج است؛ اعم از خانواده هایی با عمرهای مختلف یک ساله، دو ساله، سه ساله و… و خانواده هایی با تعداد فرزندان متفاوت و یا خانواده هایی که اصلاً فرزند ندارند.
مؤلفه دیگر، نوع بازتاب پاسخ هایی است که از افراد دستگیر شده توسط نیروی انتظامی و دادگاه ها به دست آمده و مؤلفه دیگر نظر سنجی های انجام گرفته توسط افراد مختلف در سطح جامعه به ویژه دختران جوان است که نشان می دهد بین فرزندان و خانواده به عنوان اتکا فرزندان، فاصله ایجاد شده است. البته شاید هنوز تبدیل به یک مسئله اجتماعی نشده باشد و تا بحران نیز هنوز خیلی فاصله داریم.
من با تبلیغات و غوغاهای مطبوعاتی که نشان دهنده بحران نسلی، شکاف نسلی، انقطاع نسلی، بحران جوان و … مخالفم. شواهد تحقیقاتی هم نشان دهنده این موضوع نیست که ما به بحران رسیده باشیم. تا بحران خیلی فاصله داریم؛ اما یک مجموعه عواملی وجود دارد که بعضی ها از دامن زدن به این نگرانی ها سوء استفاده می کنند.
اشاره کردید که تغییرات پرسرعتی در الگوی خانواده ایرانی وجود دارد که بعضاً نگران کننده است چه شواهدی بر سرعت این تغییرات وجود دارد؟
البته این نکته وجود دارد که سرعت تغییر در گروه ها و خانواده های مختلف تفاوت دارد. مثلاً در روستاها، شهرها، خانواده های فقیر و… اگر در بعضی از خانواده های فقیر با کاهش مرجعیت خانواده روبرو هستیم اما در برخی خانواده ها مسئله مرجعیت خانواده رو به افزایش و وابستگی از جنس تعلق، بیشتر است. بنابراین باید مراقب بود. کنترل لازم است باید مرتب در حال رصد کردن و کنترل خانواده باشیم. اما در عین حال همه تغییرات هم منفی نیست، بعضی از آنها تغییرات مثبت و خوبی است؛ مثلاً بحثی که در مورد شکاف نسلی وجود دارد، همیشه هم منفی نیست. اتفاقاً تفاوت نسلی، نبودنش، منفی است. اگر به معتقدات عمل می کنیم، در سفارش معصوم داریم که فرزندانتان را به روز تربیت کنید و سفارش شده که اگر دو روز شخصی مثل هم باشد، او مغبون است و این مسئله، شامل دو نسل هم می شود یعنی اگر من هم مثل پدرم باشم مغبونم و باید یک پله از او بالاتر باشم.
در بحث شکاف نسلی نگرانی بر یک سری اصول و ارزش های کهن است که در یک نسل مورد چالش قرار می گیرد.
بله یک سری ارزش ها وجود دارند که با گذشت زمان ثابت می مانند مثل عدالت. عدالت در هر زمانی خوب است و یا ظلم قبیح است.
شاید بهتر باشد که مثال دیگری بزنم. مثلاً این هنجار که جوانان خوب است با نظر خانواده ها ازدواج کنند؛ الآن جوانان امروز، این را نمی پذیرند و نمی توان گفت که این رفتار نوجوانان با استناد به کلام معصوم که شما بیان فرمودید، قابل توجیه است.
جوان امروز به مدل و اقتضاء زمان خودش تصمیم می گیرد و ازدواج می کند و این خوب است. جوان امروز با هویت انسانی و تعلقاتش به یک فرهنگ دینی، ملی و غربی به جهان می نگرد با این وضعیت تصمیم می گیرد و با ارزش های این زمان زندگی می کند و لزومی ندارد که ما در این تصمیم گیری ها دخالت کنیم. اکنون در جامعه ای زندگی می کنیم که مرکز تربیت و جامعه پذیری، علاوه بر خانواده به لحاظ ارزشی، صدا و سیما هم هست. من مقایسه ای که بین صدا سیمای جمهوری اسلامی و بین کشورهای دیگر انجام داده ام، به نظر می آید که از لحاظ اخلاقی صدا و سیمای ما پاک ترین صدا و سیما است. مدرسه و کتاب های درسی ما هم با ضریب کمی از خطا، این گونه هستند. بنابراین لزومی ندارد که فرزندی که در این فضا رشد می کند از من تبعیت کند. این بدین معنا نیست که شکاف نسلی ایجاد شده است، بلکه بهتر است بگوییم تفاوت نسلی وجود دارد؛ زیرا فرزند من سیستم دیگری غیر از سیستم مرا قبول دارد که در طول سیستم من نیست؛ بلکه در عرض آن است. ولی من سیستم او را قبول دارم، و این تفاوت نسلی مقبول است.
حال برگردیم به خانواده، عین همین در خانوده اتفاق افتاده است و در واقع ما معتقد به فروپاشی خانواده نیستیم؛ چون کسی سندی دال بر این مطلب ارائه نکرده و کسی هم ادعا ندارد که خانواده، از۲۰۰سال پیش تا حالا بکر و دست نخورده باقی مانده است.
ما جامعه شناسان معتقدیم که در کشورهای جهان سوم مثل ما، خانواده شکلی پدر سالار، مردسری و شوهرسری داشته، اندک اندک و به مصلحت زمان و مکان، به مصلحت بازار و با ظهور بیشتر زنان در جامعه، بعضی از این نقش ها تغییر کرده یا جابجا شده اند؛ اما هیچ کدام به طور کامل از بین نرفته اند یعنی من و شما هنوز به پدر و مادرمان احترام می گذاریم، احترامی که همراه با ترس و تبعیت است. البته یک بحث طبقاتی در خانواده، وجود دارد که ما باید بدانیم آیا این دغدغه ها از جنس قشربندی اجتماعی و اقتصادی است یا از جنس جغرافیایی، قومیت و مذهب یا جمعیت است؟
مؤلفه های ذکر شده، حکم واحدی ندارند و نمی توان یک حکم سراسری برای همه مناطق صادر کرد.
گاهی اوقات جمعیت قابل توجهی در یک شهر و یا یک جامعه به این نتیجه می رسند که مثلاً یک هنجار اجتماعی در حال تغییر است، وقتی این نگرانی به یک جامعه شناس عرضه می شود،سئوال می شودآیا شما پیمایشی دارید که این مطلب را ادعا می کنید؟ فکر نمی کنید این یک نوع پاس دادن مسائل اجتماعی است؟
آیا شما برای این فهم نسبی ارزشی قایل نیستید؟
فهم عمومی (Common sense) در جایگاه خود، می تواند مبنای بعضی از تصمیم گیری ها هم قرار گیرد یا می تواند یک راهبرد بدهد؛ اما هیچ وقت جایsience (علمی) را نمی گیرد. استادان دانشگاه وظیفه دارند که فهم عمومی را تبدیل به دانش کنند.
بحث اینجاست که آیا این فهم عمومی بر اساس یک مبانی ای شکل می گیرد؟یا اینکه هر روز فهم عمومی در حال شکل گیری است. در صورت اول، این مبانی چیست؟ مثلاً می بینیم در یک موضوع واحد، نیروی انتظامی، اداره بهداشت، گمرک مهرآباد و … یک گزارش می دهند و آرام آرام این نتیجه حاصل می شود که یک خبری هست؛ اما این ها با هم همسانی ندارند، دقیق نیستند، ممکن است به دلایل مختلف اشتباه شده باشد؛ اما یک پیام را می رساند و آن اینکه ما باید شروع به تولید یا انشا در تأیید یا رد یک سند کنیم. ما در روش تحقیق می گوییم فرضیه وقتی تبدیل به تئوری می شود که بتوان به وسیله آن یک یا چند مطلب را رد یا تأیید کرد.
قبل از خرداد سال۷۶ یک حس نارضایتی در بین مردم بود که بعد خودش را یک جایی نشان داد. رشد طلاق نسبت به ازدواج گاهی چند برابر است یا کم شدن ارتباط خانواده ها با فامیل، ضعیف شدن خانواده ها و … اما ما چون آمار دقیقی در این زمینه ها نداریم، صورت مسئله را پاک می کنیم. شاید شما این مسئله را که اگر کسی ازدواج کند و ارتباطش با پدر و مادرش قطع شود، در خانواده بحران ایجاد می شود، را قبول نداشته باشید اما این مسایل زمینه را برای بحران در خانواده آماده می کند.
آمار دقیقی داریم از اداره ثبت احوال که نشان می دهد از سال ۱۳۰۰ میزان طلاق و ازدواج در طول ۳۰ سال بین ۵/۹ تا ۵/۱۰درصد در حال نوسان بوده است، اکنون نیز آخرین نرخ آن به اقتضای محل در شهرهای مختلف، ۵/۹ تا ۱۰درصد، طلاق وجود دارد و این نمی تواند ۴ برابر ازدواج باشد، مگر در جایی مثل تهران که ۹/۲۰درصد واقعه طلاق اتفاق می افتد.
در آن قطب بندی ای که هست – از خانواده ثابت مانده پدر سالار تا خانواده فرو پاشیده- ما با یک جریان متحول خانوادگی، هم در تعریف، در شکل و هم در فرآیندهای درون خانگی و درون خانوادگی روبه رو هستیم. مثلاً در تعریف نقش شوهر، نقش زن، نقش کار خانگی و نقش بیرونی زن در جامعه و… با جریان هایی مواجه هستیم که لزوماً همه این جریان ها منفی نیست؛ یعنی اگر ما می خواستیم خانواده را به شکل قبلی آن، بدون تغییرات کنونی، محکم نگه داریم و تحولی در آن صورت ندهیم، اکنون چند نماینده زن در مجلس نداشتیم و معاون رئیس جمهور نمی توانست زن باشد و با چند مرد در یک اتاق در بسته جلسه داشته باشد. این ها تغییرات مفیدی است که صورت گرفته و ما هم پذیرفته ایم و از آن ذهنیتی که فقط مرد تصمیم گیرنده باشد، جدا شده ایم؛ زیرا دیده شده که گاهی مادر یا خواهرمان بهتر تصمیم می گیرند. این تحولات در تعداد فرزندان هر خانواده هم صورت گرفته است و این تحولات خوب است.
آیا تحولاتی در اجتماع اتفاق افتاده است که مثلاً ما به فرزند کم؛ مثلاً ۲ فرزند، در مقایسه با پدران و پدر بزرگ هایمان اکتفا می کنیم؟ یا اینکه ما به یک انتخاب دست زده ایم؟
· هر دو. یعنی هم ساختار و هم فکر انسان ها تغییر کرده است. این ها تحولاتی است که در جایگاه نقش زن و مرد در خانواده تغییراتی را بوجود آورده است و مثلاً باعث شده زنان نیز به دلیل تنگناهای ساختاری و به دلایل تقاضای جامعه به خارج از خانه بروند و مشاغل مختلف را بپذیرند. این ها تحولات مثبتی است که اتفاق افتاده است. این تفاوت های نسل کنونی با نسل گذشته، تحولات مثبتی است که در جریان است. اما در مورد قشر تحصیل نکرده، که با کارگری امرار معاش کرده و در حاشیه شهر زندگی می کند این چنین نیست مثلاً خانواده ای ۸ نفره که هر کدام مشکل خاص خود را دارند. در این صورت است که قشربندی، اجازه خیلی چیزها را به افراد نمی دهد، آن وقت است که با یک خانواده متلاشی روبه رو می شویم و دیگر تفاهم و پذیرش تغییرات وجود ندارد. اما آیا این در جامعه عمومیت دارد؟ پاسخ منفی است؛ اما در آینده با چنین وضعیتی روبه رو خواهیم شد. بویژه اگر در بحث اقتصاد و جامعه پذیری، محور هماهنگی از خانواده حذف شود، دچار مشکل می شویم.
به عبارت بهتر شما تغییرات خانواده را متأثر از تحولات اجتماعی می دانید و در تغییرات اجتماعی هم عامل اقتصادی را – نه به تنهایی- مهم می شمارید؟
اکنون بفرمایید آیا تغییرات را در فرض شرایط اقتصادی مناسب، که با فرهنگ هم هماهنگ باشد، رو به بهبود می بینید؟ آیا همه آنچه که در بحث تغییرات خانواده، در حال وقوع است مثبت است یا منفی؟
· اگر میانگین بخواهید، بستگی دارد به آنکه کدام یک از داده های ما صحت داشته باشند. اگرخط فقر، زیر ۳۰ درصد باشد، شما باید نگران ۳۰ درصد جامعه باشید. اما اگر خط فقط زیر ۷۰ درصد باشد بای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 