پاورپوینت کامل نگاه ویژه;فرهنگ غفاف، خانواده ودولت، مسؤولیت ها و بایسته ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاه ویژه;فرهنگ غفاف، خانواده ودولت، مسؤولیت ها و بایسته ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاه ویژه;فرهنگ غفاف، خانواده ودولت، مسؤولیت ها و بایسته ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاه ویژه;فرهنگ غفاف، خانواده ودولت، مسؤولیت ها و بایسته ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۴

مقدمهانسان دارای سه بعد معرفتی، اخلاقی و رفتاری است که در هم تنیده و از هم متأثرند.

از میان این سه، حوزه اخلاق، نه تنها بستری مناسب را برای رشد فضیلت ها ایجاد می کند که زمینه روانی را برای پذیرش معارف وحیانی و عقلانی و تمایل به رفتارهای پسندیده را نیز هموار می سازد. در این میان توجه به اخلاق جنسی، به ویژه عنصر عفاف، جایگاهی خاص دارد تا آن جا که عفت جنسی بافضیلت ترین عبادت ها، برترین جهاد و از صفاتی دانسته می شود که زمینه ساز بهشت است.[۱]

۱ـ مدیریت فرهنگ عفاف؛ ضرورت و اهمیت

تحولات اجتماعی در دهه های اخیر، آثار خود را بیش از هر چیز در حوزه اخلاق و تربیت جنسی نشان داده است. در طرح گسترش عفاف و حجاب که توسط نهادهای حکومتی، از جمله نیروی انتظامی پیگیری می شود آن چه ممکن است سبب نگرانی گردد، اقدام به اصلاح وضعیت پیش از دستیابی به تحلیلی جامع و برداشتی صحیح از واقعیت های اجتماعی است. سخنان اخیر وزیر کشور درباره ضرورت ساماندهی و تسهیل در ازدواج موقت نیز صرف نظر از اینکه مبتنی بر مطالعات کارشناسانه و تحلیل ابعاد مسئله بیان شده باشد یا نه، حاکی از دغدغه هایی است که نه می توان نادیده اش گرفت و نه به آن بسنده کرد. اقداماتی که به حساسیت های عمومی یا اخلاق فردی و اجتماعی و موقعیت خانواده گره می خورد، اگر توأم با عقلانیت در روش و جامعیت در تحلیل نباشد، کم نتیجه و پرمخاطره است.

موارد زیر را می توان دلیلی بر اهمیت و ضرورت عطف توجه به موضوع اخلاق جنسی و عفاف، به ویژه در مقطع کنونی دانست.

۱ـ۱ـ تأثیر فرهنگ های غیر اسلامی بر نگاه جامعه ایرانی

سیاست کلی اسلام در موضوع اخلاق و تربیت جنسی، تسهیل در ارضای مشروع نیازها، پیشگیری از زمینه های گناه، تقویت خویشتن داری (عفاف)، تقویت احساس مسئولیت در دفاع از حریم جنسی، مقابله جدی با مفاسد جنسی و اشاعه منکرات در محیط اجتماعی است تا ریسک مشارکت اجتماعی به حداقل برسد.

از نگاهی دیگر نادیده گرفتن نیازهای طبیعی انسان، مشکلات جسمی و روانی در پی خواهد داشت و حتی تضعیف جهات معنوی، افزایش زمینه های بزه و ایجاد مخاطره برای سلامت فرد، خانواده و اجتماع را فراهم می آورد. و پیامدهایی چون از میان رفتن حیا، توسعه فقر، تغییر ذائقه جنسی و ضعف پیوندهای زناشویی را به دنبال دارد.

با وجود نگاه مثبت و واقع بینانه شریعت اسلام به این نیازها، جامعه ایران نگاه بدبینانه ای به نیازهای جنسی دارد و گاه تربیت جنسی را صرفاً تاحد خود نگهداری فرو می کاهد. به دلیل همین نگاه منفی و غیر واقع بینانه در فرهنگ مسلط، کمتر کسی جرئت طرح مباحث اساسی را در این حوزه داشته است.

۲ـ۱ـ پیوند میان اخلاق جنسی و سیاست

ارتباط میان این دو مقوله از چهار زاویه قابل بررسی است:

اول. تغییرات فرهنگی و اخلاقی دو دهه اخیر در جامعه، نشان می دهد که نظام سلطه برای مقابله با موج اسلامی خواهی یا «بنیادگرایی اسلامی»، راهبردی مبتنی بر اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی و برداشتن حریم های اخلاقی میان زن و مرد تدوین کرده است.[۲] مراجعه به برخی نشریات عمومی و دانشجویی و سایت ها، وجود این سیاست را تأیید می کند. هم اکنون در میان سایت های فارسی زبان، شکستن حریم های اخلاقی، ترغیب به همجنس گرایی، شبهه پراکنی در حوزه اخلاق جنسی به منظور ایجاد تردید در ارزش های اخلاقی مقبول، استفاده از نارضایتی های جنسی نسل جوان، جهت تبدیل آن به جنبش های سیاسی به وفور صورت می گیرد. در مقابل، هرگاه نهادهای مسئول در نظام اسلامی، تدابیری برای سامانمند سازی روابط زن و مرد و پالایش فضای اجتماعی، آغاز می کنند به ناگاه بسیاری از گروه های سیاسی، از سلطنت طلب تا مارکسیست، همراه با برخی گروه های فمینیستی که جنبش زنان را پوشش فعالیت های سیاسی قرار داده اند، هم صدا و هم نوا به میدان مبارزه وارد می شوند.[۳]

دوم. حساسیت جامعه مذهبی نسبت به مفاسد جنسی و پیوند خوردن اخلاق جنسی با مشروعیت نظام سیاسی، مسئولیت دولت را در قبال آن دو چندان می کند.

سوم. مدیران نظام، در بسیاری مواقع بحث عفاف و اخلاق جنسی را از زاویه استحکام نظام کاویده اند. سیاسی شدن موضوع، به معنای نادیده انگاری بخشی از ابعاد واقعیت، سبب شده که به موازات پررنگ شدن نگاه سیاسی مسئولان و معرفی شدن مقوله هایی چون حجاب به عنوان نماد سیاسی، مخالفان سیاسی نظام نیز آن را به مثابه موضوعی برای مقابله سیاسی با نظام قلمداد کنند.

چهارم. توسعه مفاسد اخلاقی نه تنها نظام های اجتماعی چون خانواده، اقتصاد و فرهنگ را تهدید می کند، بلکه سبب اختلال در رفتارهای عقلانی نسل جوان می شود و می توان انتظار داشت که حرکت های آنان ناهمسو با اهداف نظام اسلامی و زمینه ساز تعارض سیاسی باشد.

۳ـ۱ـ پیوند میان اخلاق جنسی و اقتصاد سرمایه داری

تغییر در رفتار و اخلاق جنسی با تغییر مناسبات اقتصادی، ارتباطی تنگاتنگ دارد. افزایش محرکات جنسی از یک سو به تغییر الگوی مصرف در استفاده از لوازم آرایشی و پوشاک و به تبع آن منافع گروهی از سرمایه داران، گره خورده است؛ از سوی دیگر، با افزایش شمار مطبوعات گیشه ای و منافع ناشرانی که تحریک زایی را وسیله امرار معاش می دانند، پیوند یافته و از سویی، منافع صاحبان شبکه های فساد و توریسم جنسی را تضمین کرده است. این مهم علاوه بر تبیین ضرورت تغییر در وضع موجود، می تواند پاسخی به این پرسش باشد که چرا مقابله با مفاسد جنسی و اصلاح اخلاق جنسی پرهزینه، مخاطره آمیز و غالباً ناموفق است.

۴ـ۱ـ ناتوانی علوم اجتماعی از شناسایی دقیق معضلات جنسی

در تحلیل های آسیب شناسانه مشکلات خانوادگی و اجتماعی، کم تر شنیده ایم که معضلات جنسی مورد توجه قرار گیرد. این اشکال می تواند از دو نقطه ضعف علوم اجتماعی نشئت گرفته باشد:

اول. غلبه گفتمان لیبرالیستی و چپ بر ساختارهای علوم انسانی که گاه با تمرکز بر مفاهیمی چون «طبقه» از شناسایی دیگر عوامل باز می ماند و گاه با پذیرش آزادی از جمله آزادی جنسی، در زمره ارزش های پذیرفته شده، چشم بر پیامدهای تساهل جنسی فرو می بندد.

دوم. نگاه کلیشه ای در پژوهش های میدانی و فقدان روش های جزء نگرانه در تحلیل مسائل جزئی. از این می توان دریافت که چرا کارشناسانی که به طور مستقیم و با نگاهی مصداقی آسیب های خانوادگی و اختلافات زناشویی را می کاوند، برخلاف کارشناسان علوم اجتماعی، اختلال در روابط جنسی را که ناشی از ضعف مهارتی، بیماری جسمی و روانی و یا ضعف اخلاقی است از مهم ترین عواملِ اختلافاتی می دانند که گاه طلاق عاطفی یا رسمی را در پی دارد.

۵ـ۱ـ غفلت از نگاه مدیریتی به اخلاق و تربیت جنسی

در سالیان اخیر دلایل بسیاری وجود دارد که در سالیان اخیر مدیریت اخلاق جنسی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی، چنان که باید، مورد توجه مسئولانه قرار نگرفته است:

اول. بسیاری از مسئولان، یا تربیت را مسئولیتی فردی قلمداد کرده اند و یا بر این باور بوده اند که معضلات اقتصادی ناشی از دوران جنگ، عامل اصلی معضلات اخلاقی است و اصلاحات اقتصادی، مبتنی بر الگوهای رایج توسعه، معضلات اخلاقی را کاهش خواهد داد.

دوم. به عقیده برخی، نظام اسلامی فاقد نظریه جنسی قابل دفاع، روشن و مورد وفاقی است که مبنای سیاستگذاری ها قرار گیرد.

سوم. برخی گمان کرده اند که اصلاحات اخلاقی نیز باید طبق الگوهای رایج توسعه انجام شود؛ غافل از آن که مبانی حاکم بر این الگوها، خود از عوامل تغییر هنجارهای جنسی است.

چهارم. به رغم شعار «پرورش بر آموزش مقدم است»، همواره پرورش در حاشیه آموزش قرار داشته و ضعف نیروی انسانی فرهیخته در حوزه های تربیتی مشهودتر و البته سهم حاشیه نشینی تربیت جنسی، چه در نظام آموزش رسمی و چه غیر رسمی، بیش از دیگر امور بوده است.

۲ـ تضعیف اخلاق جنسی و عفاف؛ نگرانی ها و نمودها

نگرانی از وضعیت اخلاقی جنسی و کاهش رفتار عفیفانه در میان فرهیختگان و متدینان، به چهار محور باز می گردد:

۱ـ آهنگ سریع گسترش مفاسد اخلاقی؛ ۲ـ کاهش حساسیت های عمومی نسبت به کنترل ناهنجاری ها و مشارکت در اصلاحات اخلاقی؛ ۳ـ کم شدن احساس مسئولیت خانواده در قبال تربیت جنسی فرزندان و نظارت سازنده و مستمر بر آنان و همچنین احساس ناتوانی خانواده آن گاه که به انجام وظیفه اقدام می کند و ۴ـ فقدان باور مشترک، سیاست ها و اصول مشخص و طرح و برنامه های جامع و هماهنگ در مدیریت اجتماعی کشور.

تغییر شاخص های فوق می تواند حاکی از نمودهای اخلاقی زیر باشد:

۱ـ۲ـ کم شدن انگیزه تشکیل خانواده

آن چه در سال های اخیر بیش از هر چیز به کاهش انگیزه ازدواج در اوایل سنین جوانی منجر شده، تغییر در فرهنگ اقتصادی، افزایش سطح انتظارات و کم شدن روحیه قناعت و مواجهه با مشکلات است؛ نه کاهش درآمدهای اقتصادی خانوارها.

نکته دیگر تغییر در اخلاق جنسی است. جوانانی که به سهل انگاری جنسی عادت کرده اند ازدواج را نوعی محدودیت و محرومیت برای رفتار جنسی خود تلقی می کنند.

همچنین جوانانی که در روابط نامشروع؛ به تصویری نادرست از جنس مخالف دست یافته اند، کم تر می توانند برای زندگی مشترک به هم اعتماد کنند.

گفته می شود که یکی از علل افزایش سن ازدواج آن است که دختر و پسر برای مدیریت خانواده، نیازمند کسب دانش و تجربه ای بیش از گذشته اند و به فرصت بیشتری برای کسب آمادگی نیاز دارند، این تلقی خود تأثیر زیادی در کاهش حساسیت های والدین و سهل انگاری آنان در مهارت آموزی به فرزند دارد؛ تا جایی که صلاحیت فرزندان امروز برای ورود به زندگی خانوادگی، در مقایسه با نسل های گذشته، کمتر شده است.

۲ـ۲ـ افزایش طلاق[۴] و اختلافات خانوادگی

هم اکنون درصد بالایی از اختلافات، به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه، ناشی از اختلال در اخلاق و تربیت جنسی است. انتخاب همسر از طریق عشق های خیابانی، بدون وجود همسازی فرهنگی و خانوادگی، زمینه های تفاهم در زندگی آتی را کم می کند و بی مبالاتی اخلاقی یکی از دو طرف، هم روابط عاطفی و خلوت جنسی طرفین را تحت تأثیر قرار می دهد[۵] و هم اعتماد به طرف مقابل را کم می کند.

۳ـ۲ـ تغییر در الگوی روابط زن و مرد

این تغییرات را می توان در مواردی از این قبیل مشاهده کرد: در روابط سهل انگارانه محارم و غیر محارم در خانواده گسترده، در چگونگی خودآرایی دختران و پسران در محیط های عمومی و مختلط، در تمایل نسل جوان به برقراری ارتباط قبل از ازدواج، در ظهور پدیده دختران خیابانی، در رواج روسپی گری، بی مبالاتی جنسی و قاچاق دختران، در ملاک های گزینش دختران در شرکت های خصوصی و ادارات و در گسترش فضاهای مختلط در محیط های کاری دولتی، غیر دولتی و محیط های علمی.

در این جا توجه به چند نکته لازم است:

اول آن که: سن روسپی گری و فرار از خانه در سالیان اخیر کاهش چشمگیری داشته است.[۶] آغاز انحراف جنسی در دختران خیابانی، ناشی از ساده لوحی و تصور غلط آنان از زندگی آتی و ناآشنایی با ویژگی های جنس مخالف است. از سوی دیگر کسانی که در تجربه اول فرار از خانه، تجاوز را غالباً در فاصله ۲۴ ساعت،[۷] تجربه می کنند، به دلیل فقدان مکانیزم بازپروری، آموزش و حمایت، خود را ناگزیر به ادامه مسیر غلط احساس می کنند.

دوم آن که: کاهش آمار روسپی گری (مزدوری جنسی) و افزایش تمایل به بی مبالاتی جنسی در قالب دوست گزینی های بدون هزینه بدان معناست که نمی توان فقر را عامل اصلی فحشا، دست کم در سالیان اخیر، دانست بلکه بی مبالاتی جنسی در وضعیت جدید آن بیشتر عملی انتخاب گرانه است تا عکس العملی از سر ناچاری.

۴ـ۲ـ افزایش اعتیاد و بیماری های جنسی

تغییر الگوی ابتلا به ایدز از اعتیاد تزریقی به روابط جنسی،[۸] گسترش رسانه های تصویری جدید (اینترنت، ماهواره و ویدئو CD) و اعتیاد به مشاهده تصاویر پورنو (هرزه نگاری) زمینه ساز بروز رفتارهای ناسالم و پرخطر، از جمله خشونت جنسی است.[۹] به این موارد باید اعتیاد به استماع موسیقی های محرک را که هم به تحریک شهوت و هم به ضعف اراده منجر می شود، افزود.[۱۰]

۵ـ۲ـ افزایش شبکه های فساد

این شبکه ها هم در قالب سنتی خود، در شکل ایجاد خانه های فساد به ویژه در نزدیکی مراکز تجمع جوانان و دانشجویان، فعالیت می کنند و هم در قالب های جدید، با تأسیس پایگاه های اینترنتی فارسی زبان به منظور ترویج ابتذال و تابوشکنی اخلاقی و ترویج همجنس گرایی و از سوی دیگر می توان تغییراتی را در الگوی طرح مباحث زنان، در دو دهه اخیر مشاهده کرد که گاه ناشی از فعالیت شبکه ای است. به نظر می رسد از نیمه دهه هشتاد طرح مباحث حقوقی زنان جان گرفته است؛ این بار اما در قالب مباحث حقوق جنسی و طرح پرسش ها و شبهاتی که از یک سو آزاد شدن از قیود جنسی را مطرح می کند و از سوی دیگر حقوق جنسی برابر زنان را خواستار می شود.

۶ـ۲ـ افزایش افسردگی در نسل جوان

امروزه بسیاری از جوانان از اوان بلوغ تا پایان دهه سوم زندگی، بهترین بخش عمر خود را در محرومیت جنسی سپری می کنند. فرهنگ مسلط که برخورداری مالی، ثبات شغلی، تحصیلات و مسکن را پیش شرط آغاز زندگی می داند، در مقام عمل چشم بر نیاز جنسی می بندد. از سوی دیگر نیاز به مونس و همسر، فراتر از نیاز جنسی، با نیاز فطری بشر به سکون و آرامش پیوند خورده است.[۱۱] احساس برخورداری از حمایت عاطفی، احساس مسئولیت و احساس همدلی از عواملی است که به نشاط منجر می شود و زمینه های میل به گناه را کم می کند.

محرومیت از تشکیل خانواده در سنینی که بهترین موقعیت برای برقراری ارتباط سالم است، فشارهای عصبی و عدم تعادل در برنامه ریزی و عمل را نتیجه می دهد و به بروز افسردگی می انجامد. احساس یکنواختی و افق ابهام آمیز پیش رو می تواند زمینه ای برای اعتیاد به مواد روان گردان و ورود جوانان به عرصه های هیجان انگیز منفی را فراهم آورد.

از سوی دیگر، تدابیری که به منظور سرگرم سازی نسل جوان اتخاذ می شود، به دلیل آن که این نیاز اساسی جسمی و روحی را پاسخ نمی دهد نمی تواند مانع بروز افسردگی گردد.

۳ـ اخلاق جنسی؛ ظرفیت ها و امیدها

۱ـ۳ـ تعلقات مذهبی در جامعه ایرانی

پیوندهای محکم مذهبی در جامعه ما همواره از مهم ترین عوامل خودنگهداری، احساس مسئولیت و غیرت بوده است. این که در عصر اطلاعات و با سهولت دسترسی به روش های حقیقی و مجازی برای ارضای نامشروع، اغلب مردم پاکدامنی قبل از ازدواج را یک ارزش می دانند و به شکل انتخاب گرانه عفاف را برگزیده اند، و این که بسیاری از مردم رسانه ها و سیاست ها را در مورد تضعیف اخلاق جنسی مقصر می دانند، نشانگر ظرفیت هایی است که می توان بر آنها در تدوین سیاست ها و برنامه های اصلاحی تکیه کرد. این حساسیت ها به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها که از فرهنگ مدرن کم تر متأثر شده اند، تعیین کننده تر است و نباید کلان شهرها را نمایانگر واقعیت کل جامعه دانست.

از سوی دیگر، اغلب مدیران و مسئولان نیز به دلیل روحیه مذهبی، خواهان اصلاح اخلاق جنسی اند.

۲ـ۳ـ ویژگی های جنسیتی

ویژگی طبیعی حیا سبب می شود که میل طبیعی زنان به رفتارهای عفیفانه بیشتر و از قرار گرفتن در موقعیت های خاص جنسی هراسناک تر باشند. آن چه به عنوان ابتذال در پوشش و آرایش در زنان جامعه شهری مشاهده می کنیم، در بسیاری اوقات، ناشی از حس خودنمایی و ابراز وجود در میان همجنسان است و نباید از هر رفتار زنانه برداشتی جنسی ارائه نمود.

وجود زمینه طبیعی حیا، در صورتی که با آموزش و تربیت صحیح همراه باشد، می تواند هم ضمانتی برای خودنگهداری زنان باشد و هم آنان را در هدایت و کنترل خانواده[۱۲] و ایجاد فضای عفیفانه در محیط های عمومی و محیط کار توانمندتر سازد. توجه به ویژگی های جنسی مردان از جمله غیرت ورزی که دارای زمینه طبیعی است نیز می تواند در مسیر اصلاح اخلاق جنسی کارآمد تلقی شود.

می توان اذعان داشت که شعار برابری طلبی که گرایش های چپ و فمینیست ها بر آن اصرار نموده و بر آن اساس بر هر چه تفاوت های جنسیتی می نامند تاخته اند، تا چه حد به نفی هویت جنسی زنانه و مردانه، تضعیف حیا و غیرت و آسیب پذیری اخلاقی زن و مرد منجر شده است.

۳ـ۳ـ نهادهای آموزشی و تبلیغی

وجود مراکز سازمان دهنده در امر تبلیغات مذهبی ظرفیت ویژه ای است که می تواند با ایجاد حساسیت در میان مبلغان مذهبی، اطلاع رسانی مستمر به آنان و ایجاد هماهنگی، ده ها هزار نفر مبلّغ مذهبی را که به روش چهره به چهره با مخاطبان در ارتباط اند، کارآمدتر و مؤثرتر بسیج نماید؛ چنان که ابزارهای روزآمد تبلیغ نیز می توانند سهم مهمی در ترویج فرهنگ عفاف بر عهده گیرند. از سوی دیگر، نهاد آموزش رسمی کشور دارای بدنه سالم، متشکل از آموزگاران، مدیران و کارشناسان دلسوز است که ظرفیت اولیه را برای آغاز «جنبش تربیتی» به ویژه در حوزه تربیت جنسی دارا می باشد.

۴ـ اخلاق و تربیت جنسی؛ بایسته ها

تدوین اهداف، اصول و سیاست های نظام اسلامی در زمینه گسترش اخلاق و معنویت به ویژه ارتقای اخلاق جنسی از تعهدات آن در برابر جامعه است. دو نهاد اصلی سیاستگذار، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی، موظف اند تا سیاست های کلان و راهبردی تعمیق اخلاق و توسعه عفاف جنسی را تدوین نمایند، چنان نهاد قانون گذار نیز لازم است طرح جامع ارتقای اخلاق جنسی را به تصویب رساند.

حائز اهمیت است که سیاست ها بسیار شفاف و مبتنی بر نظریه اخلاقی قابل دفاع باشد، نظام خود را موظف به دفاع از این سیاست ها در عرصه داخلی و بین المللی بداند.

به طور خلاصه می توان اهداف نظام اسلامی از تربیت جنسی را ارتقای سلامت جسمی و روانی، تقویت معنویت، استحکام و کارآمدی خانواده، و افزایش امنیت اخلاقی در جامعه به منظور تقویت کارآیی زن و مرد در حیات اجتماعی دانست.

این اهداف در چهار بخش «پیش گیرانه»، «تسهیل گرانه»، «مقابله گرانه» و «درمان گرانه» پی گیری می شود. در این جا به برخی از سیاست های حاکم بر هر یک از بخش ها اشاره می کنیم:

۱ـ۴ـ سیاست های پیش گیرانه

از سیاست های پیش گیرانه می توان به موارد زیر اشاره نمود:

الف ـ تقویت ایمان و باورهای مذهبی

احساس پیوستگی با منبع قدرت، حکمت و رحمت بیکرانی که پیوسته در تدبیر عالم است و همچنین غلبه بر مشکلات، شبهات و مخاطرات روانی از بزرگ ترین ثمره های ایمان است که زمینه ابتلا به مفاسد اخلاقی را از میان بر می دارد.

برای تقویت ایمان مذهبی نباید صرفاً بر آموزش های رسمی با محوریت اطلاع رسانی مذهبی تکیه نمود، بلکه تقویت زمینه های محبت به خداوند و کم کردن موانع تأثیرپذیری دل هم درخور توجه است. برخی آموزه های اسلامی چون کمک رسانی به مستمندان و تکریم و نوازش یتیمان از جمله زمینه های تسهیل کننده و پرهیز از لقمه حرام، شراب خواری و زورگویی از زمینه های رقت قلب است. در پرورش ایمان مذهبی گرچه خانواده نقش اول را ایفا می کند، نباید نقش مؤثر نظام آموزش رسمی و غیر رسمی را نادیده انگاشت.

ب ـ تربیت اخلاقی

نظام اخلاقی اسلام بر کرامت نفس و احساس مسئولیت استوار است. انسان موجودی است انتخاب شده و مختار که در مقابل عملکرد خود مسئول است. خداوند هدایت تکوینی خود را با الهام خوبی و بدی، در درون انسان قرار داده است. این نگاه به انسان با آن چه مکاتب لیبرالیستی و مادی تحت عناوین نسبیت گرایی اخلاقی، فردگرایی، روان شناسی لذت جویانه و جبرگرایی به دست می دهند و امروزه در حوزه کارشناسی علوم انسانی گاه به ادبیات مسلط تبدیل شده است تفاوتی بنیادین دارد.[۱۳]

در این راستا ابتدا باید با نگاهی آسیب شناسانه، عملکرد نهادهای فرهنگی و علمی کشور را در حوزه پرورش اخلاقی به تصویر کشید، سیاست های اخلاقی و تربیتی حاکم بر رسانه های عمومی و نظام آموزشی را مورد خوانش انتقادی قرار داد و آن گاه به بازترسیم سیاست ها و اصول حاکم بر این نهادها همت گماشت تا فرآیند پرورش اخلاقی به تقویت احساس مسئولیت، اهمیت یافتن عفاف و تقویت قدرت خویشتن داری منجر شود. به جرئت می توان گفت که هم اکنون رسانه های ملی در کم کردن میزان حیا و ترویج نسبیت گرایی اخلاقی نقش بی بدیلی دارند. آیا مراوده آزاد زن و مرد در فیلم ها و سریال ها و شکستن مرزهای خانوادگی، اصرار به اجرای برنامه ها به صورت مختلط، دارای پیام هایی خاص به مخاطبان نیست و آیا می توان بدون اصلاح رویه رسانه های ملی از آحاد جامعه انتظار اصلاح داشت؟

ج ـ تربیت جنسی فرزندان

گرچه تربیت جنسی از اوان طفولیت موضوعیت می یابد، از زمان ورود به سن تمییز (حدوداً شش سالگی) وارد مرحله حساس تری می شود. در این مقطع، هدف اصلی پیشگیری از بروز احساس جنسی قبل از موعد، کم کردن زمینه های سوء استفاده جنسی از کودکان و پیشگیری از بروز عاداتی است که در آینده اخلاق جنسی آنان را با اختلال مواجه می سازد. از سوی دیگر، در این مقطع سنی فرزند رفتارهای عفیفانه و حیا آمیز را در پوشش، سلوک خانوادگی و اجتماعی فرا می گیرد.[۱۴] پیدایش عادات پسندیده در این مقطع مسیر سلامت جنسی وی را در آینده هموار می سازد. به ویژه در این مقطع رفتار عملی والدین بیش از توصیه های گفتاری در شکل گیری اخلاق جنسی مؤثر است. در مقاطع سنی بعدی نیز تربیت جنسی با تفاوت هایی در مختصات ادامه می یابد.

حال این پرسش مطرح می شود که مسئولیت تربیت جنسی بر عهده چه نهادهایی است؟ مسئولیت تربیت جنسی در مقطع اول عمر (قبل از شش سالگی) بر عهده خانواده و در مقطع دوم که از شش سالگی تا زمان بلوغ را شامل می شود باز هم نقش اصلی را خانواده، به ویژه والدین، ایفا می کنند، اما نباید نظام آموزش رسمی و غیررسمی از جمله رسانه های عمومی را نادیده گرفت.

با ورود به مقطع بلوغ، تغییرات شخصیتی در سنین نوجوانی به ویژه درباره دختران به گونه ای است که اگر رفتار عاطفی و اطلاعات صحیح، راهنمایی های سازنده و نظارت عاقلانه از مجاری صحیح خود جریان نیابد، نوجوان در دام اظهار محبت های ساختگی گرفتار می شود و یا به مسیرهای دیگر کسب اطلاعات مراجعه می کند و فرصت بلوغ به یک تهدید بدل می گردد.

امروزه دو روش در آموزش های جنسی مطرح است. در «روش مدرسه ای» تعلیمات نظری مسائل جنسی یا به صورت مجزا و یا در ضمن دروس علوم طبیعی ارائه می شود.[۱۵] در این روش نخست پاسخ های ساده به پرسش های کودکان داده می شود و سپس در طی برنامه های مصور، فیلم هایی راجع به تولید مثل گیاهان، جانوران و بالاخره انسان، با تمام جزئیات آن، به نمایش می آید. این روش در بسیاری کشورهای غربی متداول و در عین حال مورد انتقاد است.[۱۶]

از جمله انتقادها آن است که طرح مباحث جنسی، بدون پرده پوشی، خود از عوامل تحریک زاست و تأثیراتی چون تماشای تصاویر پورنو بر جای می گذارد؛ به ویژه آن که این آموزش ها صرفاً در چارچوب مباحث کالبدشناسی و بدون محوریت عنصر حیا و عفاف ارائ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.