پاورپوینت کامل ساخت های اجتماعی و طلاق ۹۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ساخت های اجتماعی و طلاق ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساخت های اجتماعی و طلاق ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ساخت های اجتماعی و طلاق ۹۸ اسلاید در PowerPoint :
از دیرباز و در جوامع و دوره های مختلف، همواره عوامل و انگیزه هایی افراد را به طلاق وامی داشته و خانواده هایی فرومی ریخته است؛ اما امروزه رواجی گسترده و قابل توجه را در میزان طلاق شاهد هستیم؛ رواجی که با مرکزیت غرب آغاز شد و موج آن به تدریج و به طور فزاینده، دیگر جوامع از جمله جامعه ما را فراگرفته است.۱
چنین موج گسترده ای از طلاق و انحلال خانواده، اگرچه هرکدام از علل و انگیزه هایی فردی ناشی شده است، ولی وقوع همزمان این علل و انگیزه ها در سطح وسیع و در میان افراد مختلف و خانواده های بسیار، به طور قطع اتفاقی نبوده، بلکه به سبب وجود زمینه های اجتماعی مشترکی است که این عوامل و انگیزه های فردی را تسهیل کرده است. از جمله این زمینه ها می توان تغییرات فرهنگی را نام برد که در جهان مدرن و در نتیجه تثبیت و فراگیر شدن مکاتب و اندیشه هایی همچون سودگرایی، فردگرایی، لیبرالیسم، فمینیسم، انسان گرایی وفلسفه های تأکیدکننده بر«تحقق خود»، در عرصه ی خانواده شکل گرفت؛ تغییراتی مانند تنزل ازدواج از پیوندی مقدس به تعهدی شخصی و عمل گرایانه، محوریت یافتن خواسته های فردی، ارضا و خودشکوفایی شخصی و بهبود و ترقی فردی، و ترجیح آن بر پاسخگویی به نیازهای اعضای خانواده و عواطف دگرخواهانه، تأکید بر برابری زن و مرد، استقلال فردی، زوال زشتی طلاق، اهمیت یافتن عشق رمانتیک، نابهنجار نبودن اموری مانند تجربه جنسی قبل از ازدواج، سقط جنین، نداشتن و یا تأخیر آن تا سنین بالا و….۲
تغییرات فرهنگی فوق از طریق سازوکارهایی که بیان آن فراتر از موضوع این نوشتار است بر رواج گسترده طلاق به شدت مؤثر بوده و یکی از زمینه های عمده ی آن به حساب می آید؛ در عین حال نقش جدی عوامل اجتماعی غیرفرهنگی، همچون روی آوردن گسترده زنان به اشتغال خارج از خانه، استقلال مالی زنان، رفاه اقتصادی، تقلیل کارکردهای خانواده، گسترش روابط آزاد جنسی و… را نمی توان نادیده انگاشت.
یکی از عوامل و زمینه های اجتماعی مورد اشاره که تأثیر زیادی بر رواج طلاق در دوره ی کنونی داشته، تغییر در«ساخت روابط اجتماعی» است. بیان این موضوع، سازوکارهای تأثیر آن بر میزان طلاق و امکان بازسازی این ساخت در جهان امروزی، به شکلی که مانع از رواج طلاق گردد، مباحث اصلی این نوشتار را تشکیل می دهد.
۱- «ساخت روابط اجتماعی» در جوامع گذشته و امروزین
تقسیم جوامع به صورت قطبی به «سنتی» و«مدرن»، (مگر در مقام ساختن «تیپ ایده ال» Ideal type)) غیرواقعی به نظر آید؛ زیرا در جوامعی که سنتی نامیده می شود، می توان مؤلفه هایی از مدرنیسم را یافت؛ همچنان که در جوامعی با عنوان «مدرن»، مؤلفه هایی از سنتی بودن قابل شناسایی است. در عین حال با مقایسه جوامع مختلف در دوره ی کنونی و نیز جهان معاصر با دوران گذشته، طیفی از جامعه ی بیشتر سنتی، تا جامعه بیشتر مدرن را می توان ترسیم کرد و مراد از سنتی و مدرن در این نوشتار همین معناست.
در جوامع سنتی، شرایطی از جمله توسعه نیافتگی حمل و نقل، وسایل ارتباطی و رسانه های جمعی، موجب می شود تا افراد هر منطقه و سکونت گاه در همانجا محصور باشند و ارتباطات آن ها به طور عمده با گروه های خویشاوندی و محلی شان باشد؛ به گونه ای که افراد به طور معمول، در محل کار، مراکز مذهبی، برنامه های آموزشی، برنامه های تفریحی و سرگرمی و…، با کسانی جز خویشاوندان و هم محلی های خود برخورد و ارتباط ندارند.
در مقابل در جوامع مدرن، به سبب توسعه ی حمل و نقل، وسایل ارتباطی و رسانه های جمعی، افراد امکان می یابند تا به شهرها و مناطق دیگر، داخل یا خارج کشور، از طریق وسایل حمل و نقل زمینی و هوایی مسافرت کنند و توسط وسایل ارتباطی مانند تلفن و اینترنت یا به وسیله رسانه های جمعی متنوع (تلویزیون، ماهواره، مجلات و…) با کسانی متفاوت از گروه های خویشاوندی و محلی خود، ارتباط برقرار کنند.
وجود جاذبه هایی مانند امکانات تحصیلی، فرصت های شغلی، محصولات اقتصادی و فرهنگی و… در دیگر مناطق، از یک سو و محدودیت ها و کمبودهایی در محل سکونت و زندگی، مانند جمعیت متراکم و نبود فرصت های شغلی کافی، نبود امکانات مناسب تحصیلی، درمانی، تفریحی و…، انگیزه ی خروج از منطقه سکونت و زندگی و محصور نشدن در ارتباطات محدود خویشاوندی و محلی را افزایش می دهد و شتاب برقراری ارتباط با سایر مناطق، گروه ها و افراد را تندتر می کند. در نتیجه، ارتباط افراد در جوامع مدرن در گروه های خویشاوندی و محلی محدود نمی شود و هر فرد با افرادی متعدد و بی شمار ارتباط برقرار می کند.
۱-۱- ویژگی های دو ساختار
هر یک از دو ساخت روابط سنتی و مدرن دارای ویژگی های پنجگانه متفاوتی است که در ذیل بررسی می شوند:
الف- همسانی فرهنگی:
در ساخت روابط سنتی، همه افراد از گروه های محلی و خویشاوندی واحدی هستند و گروه های شغلی، مذهبی، سرگرمی و آموزشی آن ها جدای از گروه خویشاوندی و محلی آنان نیست و باورها، ارزش ها و هنجارهای متفاوتی را ترویج نمی کنند و در نتیجه ی همین یکسانی فرهنگی، محیط ها و گروه هایی که افراد با آن در ارتباط اند، همسانی فرهنگی زیادی میان آن ها وجود دارد؛ ولی در ساخت روابط مدرن ارتباطات افراد در گروه های خویشاوندی و محلی محدود نمی باشد و هر فرد با افرادی بی شمار و متفاوت از گروه های محلی و خویشاوندی خود، با تفاوت ها و ناهمسانی های فرهنگی گاه بسیار زیاد، ارتباط برقرار می کند.
به عنوان نمونه در کلان شهری مانند «تهران»، همواره افراد زیادی از روستاها، شهرها، و گاه ملیت های مختلف، با سنن، آداب و رسوم، عادات وحتی دین و مذهب متفاوت، در محل کار، تحصیل، خیابان، و… با یکدیگر ارتباطی کمابیش مستمر(مانند همکار و همکلاس) یا ناپایدار (مانند داخل اتوبوس، خیابان و…) برقرار می کنند.
ب-آشنایی و شناخت:
در ساخت روابط سنتی، افراد شناخت بالایی از یکدیگر دارند و از زیروبم زندگی یکدیگر به خوبی اطلاع دارند؛ اولاً به طور معمول، آن ها با کسانی جز گروه خویشاوندی و محلی خود ارتباط ندارند، در نتیجه در این دایره محدود، افراد پیوسته و مکرر با یکدیگر ملاقات و ارتباط برقرار می کنند، گپ می زنند و از احوال هم پرس و جو می کنند؛ ارتباط، گپ زدن و پرس و جویی که در اصطلاح پارسونز (parsons) از نوع «ویژگی» (specificity) نیست و در بعدی خاص و موضوعی ویژه خلاصه نمی شود، بلکه از نوع «پخش» (Diffusion) است و موضوعات مختلف و ابعاد گوناگون را در برمی گیرد ۳، بنابراین کمتر چیزی از زندگی، رفتارها و خصوصیات افراد مخفی می ماند. ثانیاً، وابستگی های عاطفی که به سبب خویشاوندی، همسایگی، هم محلی بودن و… و نیز به سبب ارتباطات و تعاملات فراوان در میان افراد شکل گرفته، جرئت و نیز انگیزه آن ها را برای پرس و جو از امور مختلف یکدیگر افزایش می دهد و زوایای پنهان زندگی و خصوصیات فردی را برای یکدیگر آشکار می سازد. در مقابل، در ساخت روابط مدرن، به طور غالب، افراد کمتر از ماهیت ویژگی ها در گروه های خویشاوندی و محلی و رفتار یکدیگر اطلاع به دست می آورند؛ زیرا امکان آشنایی افراد با جمعیتی انبوه و غیرمحدود، کمتر است.
به عنوان مثال، در یک شهر بزرگ، نه تنها آشنایی و شناخت افراد در حال تردد در خیابان ها، اتوبوس ها، فروشگاه ها و… چندان ممکن نیست، بلکه در بسیاری از موارد، همکاران داخل یک اداره، کارخانه، مؤسسه و… چندان ارتباطی با یکدیگر ندارند و در حد دانستن اسم نیز یکدیگر را نمی شناسند یا اگر ارتباطی هم با یکدیگر دارند، تنها در جهتی خاص، مانند وظیفه اداری، خرید و فروش، یادگیری و آموزش و… می باشد و به عبارتی ارتباط آن ها از نوع «ویژگی» است و نه «پخش».
طبیعی است که در این ناآشنایی و «گمنامی» (anonymity) و ارتباطی محدود و در جهت ویژه (ویژگی) به میزان کمتر از ماهیت، ویژگی ها و رفتار برملا می شود و گاه مدت ها می گذرد تا بعضی از رفتارهای فرد، آن هم برای کسی که ارتباط مستمر، عمیق و همه جانبه (پخش)، دارد (مانند زن نسبت به شوهرش) کشف گردد.
از سوی دیگر، در چنین ساختی از روابط، چون افراد آشنایی خاص و دلبستگی های خویشاوندی و محلی به یکدیگر ندارند، انگیزه ای برای پرس و جو از احوال یکدیگر در بین نیست و آشکار شدن ماهیت و ویژگی های افراد را به دنبال ندارد.
ج- احساسات دگرخواهانه:
کثرت و تکرر ارتباط و تعامل افراد در ساخت روابط سنتی و به تبع آن ایجاد شناخت و آشنایی دیرینه و عمیق، به ضمیمه ی علایق و پیوندهای خویشاوندی، همسایگی، هم محلی و… انس، عاطفه و دگرخواهی را در میان افراد افزایش می دهد، توقعات و درخواست هایشان از یکدیگر را موجه می سازد و آنان را به حمایت ها و همیاری متقابل در امور مختلف ملزم می نماید.
در چنین ساختی با بافتی عاطفی و مبتنی بر تعاون و همیاری، احساسات دگر خواهانه افراد، شکوفا می گردد و با مواجهه شان با موارد متعدد و مکرری از احسان و همیاری، این احساسات هرچه بیشتر در آن ها تقویت شده و درونی می گردد. به عبارت دیگر، ساختار مورد اشاره، افراد را به سوی عواطف و احساسات دگرخواهانه سوق می دهد و فردگرایی خودخواهانهselfish) individualism) و افراط در منافع فردی را با دشواری روبه رو می سازد.
در مقابل، در ساخت روابط مدرن به سبب نبود شناخت و آشنایی دیرینه و عمیق میان اکثر افراد و نیز فقدان پیوندها و علایق خویشاوندی، همسایگی و… غالباً افراد از یکدیگر بیگانه و ازحیث عاطفی بی تفاوت هستند؛ در نتیجه احسان، همیاری و احساسات دگرخواهانه چندان رونق نمی گیرد.
د- نظارت اجتماعی غیررسمی (informal social control):
در ساخت روابط سنتی به سبب ارتباطات فراوان و در ابعاد مختلف، کمتر نکته ای از زندگی و رفتارهای افراد پنهان می ماند بنابراین اگر انحراف و تخلفی از آنها صادر شود به آسانی در معرض اطلاع دیگران قرار می گیرد و از نظارت و کنترل دیگران دور نمی ماند. از سوی دیگر، افراد به سبب تعلقات و وابستگی های عاطفی که به هم دارند، دارای انگیزه ی بالایی برای نظارت بر یکدیگر و مقابله با انحرافات و کج روی های دیگری هستند.
در این ساخت روابط، افراد دارای علاقه و وابستگی های متقابل و خیررسانی و همیاری های گوناگون هستند؛ در نتیجه برای یکدیگراهمیت قایلند و نمی خواهند کمک ها و حمایت های مختلف مادی و معنوی و بالاتر از همه، احترام و تأیید یکدیگر را از دست بدهند و در واقع احساس منفی دیگران به یک فرد، او را دچار انواع محرومیت های عاطفی، حیثیتی و …می کند. همانگونه که احساسات و عواطف مثبت جمع، به یک فرد، انواع برخورداری های عاطفی، حیثیتی، مالی، و… را در پی دارد؛ بنابراین هرگونه انحراف و ناهمگونی با باورها، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، برخورد آنان را از طریق انواع شیوه های غیررسمی نظارت اجتماعی (مانند پند و نصیحت، سرزنش، نیش و کنایه، شایعه، بی مهری و…) به دنبال دارد در واقع نظارت اجتماعی غیررسمی، در سطحی بالا بر این ساختار حاکم است.
در ساخت روابط مدرن، کمتر جنبه ای از زندگی و رفتار افراد کشف، و در معرض نظارت اجتماعی قرار می گیرد. همچنین، غالب افراد از یکدیگر بیگانه هستند و میانشان علاقه و وابستگی عاطفی متقابل و خیررسانی و همیاری های گوناگون در امور مختلف، وجود ندارد. نتیجه: نه انگیزه ی بالایی برای نظارت بر دیگران و مقابله با انحرافات وجود دارد و نه افراد از حیث عاطفی، حیثیتی، مالی، و … برای یکدیگر اهمیتی قایلند که در صورت انجام عملی نادرست و رفتاری انحرافی، اهرمی برای اعمال فشار اجتماعی و نظارت اجتماعی غیررسمی بر آنها وجود داشته باشد.
ه- تغییرات ارزشی و هنجاری:
در ساخت روابط سنتی به طور معمول ارزش ها و هنجارهای اجتماعی ثبات زیادی دارند و به آسانی تغییر نمی کنند؛ زیرا:
۱- همچنان که گذشت، ارتباط افراد در گروه های خویشاوندی و محلی محدود می باشد و گروه های شغلی، مذهبی، آموزشی، سرگرمی و تفریحی و… کسانی جز خویشاوندان، همسایگان و هم محلی های فرد نمی باشند و ماهیت فرهنگی متفاوتی ندارند، در واقع ارزش ها و هنجارهای واحدی بر همه گروه های مذکور حاکم است و همه، ارزش ها و هنجارهای واحدی را تأیید و تأکید می کنند و این تأیید ارزش ها و هنجارهای واحد، از سوی گروه های مختلف و محیط های متفاوت ارتباط، تقویت هرچه بیشتر و درونی شدن بالاتر ارزش ها و هنجارهای مورد اشاره را موجب می شود و تغییر آن را دشوار می کند.
۲- سطح بالای نظارت اجتماعی غیررسمی در این ساختار، از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی به شدت محافظت می کند و انحراف و تخلف عملی از ارزش ها و هنجارهای مذکور را که در فرایندی فزاینده (تخلف عملی از ارزش ها و هنجارها، کاهش اعتبار اجتماعی ارزش ها و هنجارها، تخلف عملی بیشتر، کاهش بیشتر در اعتبار ارزش ها و هنجارها، تخلف عملی بیشتر، تغییر ارزش ها و هنجارها) به ضعف و در نهایت تغییر آن می انجامد و در عین کنترل، امکان تغییرات ارزشی و هنجاری را کاهش می دهد.
در مقابل، در ساخت روابط مدرن، اولاً، همچنان که گذشت مجموعه افراد در ارتباط از گروه محلی و خویشاوندی واحد، دارای ارزش ها و هنجارهای یکسان نیست، و گروه ها و محیط های مختلف شغلی، آموزشی، تفریحی و … که افراد با آن در ارتباط اند، ارزش ها و هنجارهای واحدی را تأیید نمی کنند؛ در نتیجه ارزش ها و هنجارهای مذکور از قوت چندانی برخوردار نیستند و آسان تر تغییر می کنند. ثانیاً، نبود نظارت های غیر رسمی به صورتی جدی، تخلف عملی از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی را ممکن می سازد و در فرایندی فزاینده، به تغییر ارزش ها و هنجارهای مذکور می انجامد.
۲- طلاق در دو ساخت سنتی و مدرن
طلاق پدیده ای اجتماعی است با عوامل، زمینه ها یا موانعی که هر یک از دو ساخت روابط سنتی و مدرن می تواند نسبت به آن تسهیل کننده و الهام بخش یا دشوارکننده و محدودیت بخش( و نه اجبارکننده و الزام بخش) باشد. بعضی از این عوامل، زمینه ها و موانع که در هریک از دو ساختار مذکور باید بررسی شود، از این قرار است:
الف- ناهمسان همسری (heterogamy): میزانی از تفاوت های فردی به طور طبیعی و گریزناپذیری میان زوجین، حتی در صورت یکسانی زمینه های اجتماعی و فرهنگی شان وجود دارد و این امر، نگرش ها، علایق و رفتارهای آن ها را متفاوت از یکدیگر نشان می دهد و تا اندازه ای آن ها را در روابط میان فردی شان (interpersonal communications) با هم، دچار عدم تفاهم و تعارض می کند؛ اما این تفاوت ها و ناهمسانی ها، گاه در زمینه هایی اساسی و آن هم در سطحی بالا وجود دارد، مانند تفاوت در طبقه اجتماعی، فرهنگ، مذهب، قومیت، سن، و… در این حالت و در میان چنین زوجینی ایجاد اشکال در روابط میان فردی با یکدیگر و به تبع آن تعارض، ناسازگاری و طلاق بسیار محتمل تر از وضعیتی است که زوجین از همسانی بالاتری در امور مذکور برخوردار باشند.[۱]
در ساخت روابط سنتی هرچند ممکن است افراد از حیث اموری مانند سن، طبقه اجتماعی و… ناهمانند باشند؛ اما همچنان که بیان شد، همسانی بالایی از حیث فرهنگی میان آنان وجود دارد، بنابراین با توجه به اینکه در این ساخت، روابط افراد محدود در گروه های خویشاوندی و محلی است و به تبع آن همسری را هم که افراد انتخاب می کنند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 