پاورپوینت کامل اثرجهانی شدن بر خانواده ;گفت و گو با دکتر سید سعیدرضا عاملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اثرجهانی شدن بر خانواده ;گفت و گو با دکتر سید سعیدرضا عاملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اثرجهانی شدن بر خانواده ;گفت و گو با دکتر سید سعیدرضا عاملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اثرجهانی شدن بر خانواده ;گفت و گو با دکتر سید سعیدرضا عاملی ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
دکتر سید سعید رضا عاملی، دکترای ارتباطات و رئیس مؤسسه مطالعات امریکای شمالی و اروپا و رئیس دانشکده مطالعات جهان است. از ایشان مقالات و کتب مختلفی به زبان های فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است.
اثرات جهانی شدن یا جهانی سازی بر خانواده و زندگی زنان اجتناب ناپذیراست، پس طبیعی است که گام اول بحث، با کندوکاو در مفهوم و ماهیت جهانی شدن یا جهانی سازی آغاز شود. لذا بفرمایید برداشت جنابعالی از مقوله جهانی سازی چیست؟
– در بحث های متدلوژیک، موضوعات متنوعی وجود دارد و گاهی پیش فرض ها مانع فهم می شوند و زمانی که در فهم برخی مسائل، دانش های پیشینی دخالت می کنند ممکن است فهم مسئله با مشکل مواجه شود. جهانی شدن افکتی دارد که موجب شده به عنوان جهانی سازی مطرح شود. من با واژه جهانی سازی در همه زمینه ها موافق نیستم زیرا جهانی سازی تولید مارکسیسم است. تولید جریان چپ دنیا و تظاهراتی است که در دنیا برعلیه جهانی سازی و علیه سلطه اقتصادی غرب رخ می دهد و بیشتر بر علیه سلطه اقتصادی برخی شرکت ها مثلwto –world bank ,nafta, است که از آن به عنوان GLOBAL BoDY GOVERNMENT تعبیر می شود (بدنه حکومت جهانی). این جریان مرده چپ در حال بازسازی کردن خود است و متأسفانه مذهبی ها هم همان جریان چپ و همان ادبیات را ادامه می دهند، با این تفاوت که این حرف ها از زبان یک فرد مذهبی گفته می شود. جهانی شدن امر جدیدی نیست، بدین معنا که با بازگشت به تاریخ، درمی یابید که عواملی وجود داشته اند که روی همه جهان اثر گذاشته اند؛ مثل ادیان بزرگ که نگاهی جهانی داشته اند مثلاً در انجیل انگلیسی در بسیاری موارد به واژه (ای مردم جهان) برخورد می کنیم. در قرآن هم ۸۰ بار کلمه ناس تکرار شده است. (یا ایها الناس) هم کلمه ناس عام است و هم ال آن، ناس همه مردم جهان ر شامل می شود و محدود به جغرافیا نیست. حتی دین و نژاد و قوم هم ندارد و همه مردم دنیا را مورد خطاب قرار می دهد. همین نگاه عام باعث گسترش اسلام و مسیحیت شده است، اسلام در ۱۰۰ سال اول به افریقا و اسپانیا و ایران رفت. منبع این جهانی شدن اولیه، دین و امپراتوری های روم و ایران بود که قلمرو اداره آن ها خارج از جایگاه و حکومتشان بود، یعنی جهانی بودند. جهانی شدن سنتی بدین معناست که کار فیزیکی انجام می شود؛ اما اثر آن خارج از بدن است. این جهانی شدن با صنعت چاپ شروع شد. بعد از آن صنعت ریسندگی در انگلستان به وجود آمد و این صنعت باعث شد که تکرار اتفاق بیفتد. اساساً جهانی شدن به یک معنا، تکرار یک ارزش و استاندارد خاص است. وقتی از جهانی شدن دین صحبت به میان می آید، بدین معناست که ایده ای در همه جا گسترش می یابد و اعتقاد مشترکی را ایجاد می کند. ماشین ریسندگی و ماشین چاپ چنین کاری را کرد. ماشین ریسندگی یک نقشه را در صدها هزار متر تکرار می کرد ولی این صنعت صرفاً امکان تکثیر را به صورت گسترده فراهم نکرد؛ بلکه سنت های مدنی و اجتماعی را نیز به همراه آورد. به نظر من بخشی از مدرنیته، صنعت است و بخش دیگر، اخلاق و ارزش های مدنی است که به وجود آورده، نظام مدنی در قالب نظام دموکراسی، نظام مدرسه ای، قوانین و مقررات شهری یا پارلمان بود که در همه جهان تکرار شد. کلمه استاندارد، تولید کلمه مدرنیته است. استاندارد نسخه ای است که در همه دنیا باید تکرار شود. ریاضیات استانداردی دارد که در همه جا باید تکرار شود. شیمی هم به همین ترتیب و… استاندارد به کمک این عنصر آمد. لذا ما مفهومی داریم به نام جهانی شدن مدرن که مرز این دوره تا زمانی است که صنعت ارتباطات همزمان به وجود آمد. در سال ۱۸۸۹ مورس انگلیسی علایمی را ایجاد کرد که به وسیله آن با دادن علامت هایی، ارتباط با آن سو برقرار شد و پیام ها و علایم ارسال شد. برای اولین بار بود که ارتباط همزمان با شخص غایب، اتفاق افتاد. قبل از این، ارتباطات به صورت فیزیکی یا نامه بود.
چیزی که درست درک نمی شود، بحث صنعت همزمان ارتباطات است. اگر جهانی سازی ایدئولوژیک شود و ما در مقابل آن بایستیم، ممکن است بتوانیم چند صباحی در مقابل آن مقاومت کنید؛ اما از بسیاری از مزایای این صنعت محروم خواهیم شد؛ مثلاً از امکانی که می شود به همه مردم شهر خدمت رساند یا از آن جهت که می توان بقیه دنیا را هم به لحاظ ایدئولوژیک تحت پوشش قرار داد.
تفاوت صنعت همزمان ارتباطات با جهانی شدن و مدرنیته، سرعت است. مفهومBY PERMEDEACY (فوری)، از اصطلاحاتی است که در دنیای مجازی استفاده می شود. یعنی پنجره های قابل دسترسی فوری. این پنجره ها برای همه باز هستند. تفاوت آن هم در بسیاری جاها مشخص می شود؛ مثلاً تفاوت جهانی شدن جدید این است که زیرساختی به نام DIGITALIZATION دارد. تفاوت صنعت دیجیتال با صنعت آنالوگ این است که صنعت آنالوگ در درجه اول فرایندی خطی و فیزیکی است. صدای آنالوگ با صدای دیجیتال تفاوت دارد، در صدای آنالوگ، طراحی تعداد دکمه ها در دستگاه پخش صوت، در تغییر کیفیت صدا تأثیر دارد؛ زیرا برای تغییر صدا از دکمه استفاده می شود، اما صدای دیجیتال، صدای ریاضی است و دارای ترکیب عددی است یعنی دقیقاً چهار عمل اصلی پشت صفحه دیجیتال وجود دارد، ما تصاویر را می بینیم؛ اما پشت این تصاویر، جهان اعداد است و به راحتی می توان تصاویر را قطع کرد، کما اینکه در ریاضی راحت می توان تقسیم کرد یا تصویر را ضرب هندسی کرد. به راحتی می توان بخشی از تصویر را منها کرد، یعنی بخشی را به جای دیگر منتقل کرد. منطق ریاضی بر تمام منطق دیجیتال حاکم است. این منطق یک تغییر بنیادین در مسیر تاریخ است. تفاوتی که در جهانی شدن موسوم که از آن به جهانی شدن ارتباطات تعبیر می شود، با جهانی شدن مدرن و دوره سنتی، این است که سرعت در دنیای ارتباطات، نقش اساسی دارد و یکی از ویژگی های مهم آن وصل شدن به شبکه های مختلف جهانی است. ویژگی دیگر آن، شبکه ای شدن تعاملات در سطح جهانی است. این جهان، جهانی مجازی است. بر خلاف جهان واقعی که مثلاً فردی در خانه نشسته است و در آن حال تنها با خانه و خانواده است ؛ اما جهان مدرن، جهان کلیک است، با زدن لینک های مختلف می توان وارد دنیای جدیدی شد.
کاستلز می گوید: تغییراتی که ظرف ۲۰۰ سال، دوره مدرنیته اتفاق افتاد، در دوره جهانی شدن ظرف ۲۰ سال اتفاق می افتد. به نظر من سرعت خیلی بیشتر از این است.
امروز از فضای مجازی به واقعیت مجازی تعبیر می کنند؛ مثلاً بر خلاف سینما که فضایی آرمانی تولید می کند و انسان را به جهان خیال می برد، فضای مجازی چنین ویژگی ای ندارد.
– آیا برای شما سرعت ارتباطات در جهانی سازی، مؤلفه اصلی است و به یک معنا شما جهانی شدن را یک سیر طبیعی می دانید؟
– نه، به نظر من جهانی شدن، سخت افزاری و نرم افزاری دارد. دو نوع سخت افزار دارد که در واقع باید گفت دو نوع جهانی شدن وجود دارد: یکی مربوط به صنعت حمل و نقل است که در ۱۰۰ سال اخیر بسیار سریع پیشرفت کرده است. منشأ این نوع جهانی شدن، حمل و نقل است. نوع دیگر آن مربوط به صنعت همزمان اطلاعات است؛ مثل تلفن و تلگراف و …. اما اطلاعات نرم افزاری هم در جریان است که این نرم افزار ممکن است نوعی ایدئولوژی، به عنوان مثال امریکایی شدن باشد و ایدئولوژی هم واقعیت دارد. مثلاً در اسلامی که تولید غرب است، یک ایدئولوژی وجود دارد و هدف آن تولید ایران و اسلام وحشت در جهان است.
اکبر احمد یک فیلم با عنوان «اسلام در جهان» برای bbcساخته است. این فیلم از جهت هنر رسانه ای قابل دیدن است. برای معرفی اسلام در ایران، کردستان را به نمایش می گذارد، کردهایی که سیخ در چشمشان یا کارد به بدنشان فرو می کنند و نمای مسجد را نشان می دهد و این حرکات با عنوان «اسلام در ایران» به مخاطب معرفی می کند. در پاکستان، دیگ بزرگی را نشان می دهد که به وسیله نردبان و سطل باید از آن غذا برداشت و به این شکل اسلام را در میان مسلمانان پاکستان معرفی می کند یا آفریقایی های فقیری را نشان می دهد که اسلام آورده اند و پس از اسلام آوردن با یک تیغ خشک موهای سرشان را می تراشند، موهای آلوده به اطراف بدن می ریزد و به این شکل مسلمانان آفریقایی را نشان می دهد و می گوید: اسلام در افریقا این گونه توسعه یافته است که کدخدای ده را مسلمان می کنند و بعد به دنبال او مردم هم مثل گله گوسفند مسلمان می شوند. قطعاً در پشت چنین صحنه هایی ایدئولوژی قرار دارد.
در مقابل جهانی شدن ایدئولوژیک، جهانی شدن طبیعی وجود دارد، مثلاً فرآیندی طبیعی است که شما به وسیله تلفن به دوست خود زنگ می زنید. به این وسیله از صنعت جهانی شدن استفاده می کنید.
یک نوع جهانی شدن، جهانی شدن از بالاست. یک جهانی شدن دیگر هم اتفاق می افتد که اتفاقاً از پایین رخ می دهد.
– منتقدان می گویند ما نه با موبایل مشکل داریم نه با تلویزیون، ما با جهانی شدن ایدئولوژیک یعنی جهانی شدنی که سعی می کند الزامات خود را در قالب کنوانسیون های جهانی یا تولیدات فرهنگی بر کشورهای دیگر تحمیل کند، مشکل داریم.
– بله، برخی از منتقدان چنین تعبیری دارند. آن ها جهانی شدن را خیلی متافیزیک می کنند و به آن بدن می دهند و در مرحله بعد به آن ارباب می دهند و زمانی می گویند جهانی شدن در یک موضوع تأثیر می گذارد، فرض آنها حکومت تک قدرتی است که بوش ایجاد کرده است. من با این ترادف مخالفم زیرا جهانی شدن با تک قدرتی مرادف نیست. در امریکا مثنوی مولوی در یک سال پرفروش ترین کتاب سال شده است و این نمونه و نمونه های بسیار زیاد دیگری که وجود دارد، این فرض را خدشه دار می کند.
خود انقلاب اسلامی ایران، یک منبع جهانی شدن است؛ زیرا مفاهیم ناب و ارزش های ما به بسیاری از نقاط دنیا وارد شده است. منشی پاپ که با یکی از دوستان من در انگلستان همسفر بود، می گفت: آیا شما می دانید انقلاب شما تا چه حد بر مراجعه به پاپ تأثیر داشته است؟ دین گرایی در جهان تقویت شده. انقلاب اسلامی در شرایطی ظهور کرد که همه جامعه شناسان معتقد بودند که جهان باید به سمت سکولار شدن حرکت کند.
– آیا می توان گفت این تحولات مقاومت هایی در برابر جهانی شدن است!
– من نام تحولات را «جهانی شدن معکوس» می نامم. نمی توان نام آن را مقاومت گذاشت، فرهنگ امام مقاومت نبود، مقاومت امری پسینی و انفعالی است، در حالی که آنکه عملی را انجام می دهد، فعال است.
– منظور من انقلاب اسلامی نیست، دکتر شایگان کتابی دارد با عنوان «هویت چهل تکه». ایشان در این کتاب، مواردی را ذکر می کند که مثلاً می توان رقص سماء صوفیان یا رقص هوی متال و.. را در یک خیابان امریکا شاهد بود بدین معنا که می توان هویت های طولی و عرضی را با هم در یک جا دید. آیِا این بدان معناست که جهانی شدن در حال وقوع است یا اینکه افراد با بعد نرم افزاری جهانی شدن مقاومت می کنند؟
– به نظر من جهانی شدن در خود تهران نیز فعال است. اگر جهانی شدن به مفهوم سنتی مد نظر باشد من با این صحبت ها موافقم، اگر جهانی شدن حتی در معنای مدرن هم در نظر گرفته شود، من موافقم؛ اما این ذهنیت که ما بگوییم این آستانه اداره جدید جهان است و همه ادبیات جهان هم در مورد آن نوشته شده و این ادبیات متعلق به آن حوزه است به نظر من درست نیست. منظور من از جهانی شدن فرا محلی شدن است، صنعتی است که امکان ارتباط با غایب را نه در سطح محل؛ بلکه در سطح دنیا فراهم کرده است.
– یعنی شما این وضعیت را ذاتاً خنثی می بینید؟
– بله، این صنعت خنثی است اگر این صنعت معنا داشته باشد حرف مارکس است که از دهان مسلمانان بیرون می آید. حرف مارکس این بود که تکنولوژی، عامل تغییر اجتماعی است؛ بنابراین جامعه سرواژی به جامعه فئودالیته و جامعه فئودالیته به جامعه بورژوازی و جامعه بورژوازی به جامعه سوسیالیست، تبدیل می شود بدین معنی که ابزار تولید آن عوض شده است. هگل هم قبل از همه، چنین حرفی را زده بود. هراکلیوس نیز قایل به چنین تفکری بود. تکنولوژی در مقطعی فرهنگ دارد ولی به مرور زمان فرهنگ خود را از دست می دهد. قبلاً اگر کسی تلفن دست می گرفت، احساس بریتانیایی بودن می کرد؛ چون آن دوره تلفن در انحصار انگلستان بود و جغرافیای خاص خود را داشت، اما بعدها وقتی جزیی از زندگی طبیعی مردم شد، فرهنگ خود را از دست داد.
امام، مانند یک جامعه شناس، مفاهیم را می فهمید، یکی از آن مفاهیم این بود که می گفت ما با تلویزیون مخالف نیستیم، تلویزیون فرهنگ ندارد که ما با آن مخالف باشیم.
عامل دیگری که به تکنولوژی فرهنگ داد، مطالعات مکتب فرانکفورت بود. مکتب فرانکفورت در دوران نازیسم ظهور کرد(۱۹۲۰) که بعد از آن هم پنج نفر در مکتب فرانکفورت ظهور یافتند و زمانی وارد میدان شدند که با تبلیغات نازیسم روبه رو شدند و تفکر نازیسم باعث مهاجرت آنها به امریکا و انگلستان شد. در سال۱۹۲۲، رادیو عمومی شده بود. در سال۱۹۵۰ تلویزیون به وجود آمد و این افراد در این دوران از این صنعت استفاده کردند. زمانی که پیچ رادیو باز می شد، جمعیتی جمع می شدند و گوش می دادند. بدین ترتیب ادبیات مکتب فرانکفورت نفوذ پیدا می کند مبنی بر اینکه رادیو و تلویزیون صنعتی است که جامعه توده وار را مثل بره تولید می کند. این مربوط به چه دوره ای است؟
گاهی جامعه ای تک انتخابی است؛ اما برخی مواقع قدرت انتخاب، توسعه پیدا می کند، جامعه تک انتخابی همان تعابیر جامعه شناسی قدیم است. به نظر من باید فاتحه دورکهیم را خواند. یکی از حرف هایی که دورکهیم می زد این بود که فرد چیزی جز جامعه نیست، زیرا معتقد بود هنجار جمع، فرد را نیز در خود محو می کند. نگاه هنجاری دورکهیم در مکتب فرانکفورت هم وجود داشت.
برخی از افراد در دانشکده علوم اجتماعی تحت تأثیر مکتب فرانکفورت قرار دارند و دلیل آن هم این است که نگاه آنان به صنعت جدید، دقیق نیست. اگر کسی صنعت دقیق را خوب درک کرده باشد، این سخنان را مطرح نمی کند.
در جامعه تک انتخابی، ناخودآگاه انسان قوی است؛ زیرا کسی که یک انتخاب بیشتر ندارد به چه چیز فکر می کند؟ گیدنز، جامعه شناس آمریکایی، قبلاً به نوعی کارکرد گرا بود؛ اما خود را تغییر داد. ویرایش چهار گیدنز با ویرایش یک او تفاوت دارد. نکته کلیدی که او دریافت، این بود که «فردیت» به معنای قوی شدن اندیشیدن، در مردم بیشتر شده است. در ادبیات مهدویت هم ما معتقدیم که حضرت سخن می گویند و مردم می شنوند و این شنیدن غیر از استماع کردن است. این شنیدن به معنای پذیرش است؛ زیرا امام کلام حق می گوید و چون ناخودآگاه مردم تقویت شده، کلام امام را می پذیرند. تاکنون سابقه نداشته که مذهبی مثل مسیحیت به حمایت از مذهب دیگری بپاخیزد. همیشه در میان مذاهب عصبیت هایی وجود داشته که مذاهب از یکدیگر دفاع نمی کردند، در بین مسلمانان هم چنین عصبیتی وجود داشته است. در ایتالیا، مردم ۲۰ کیلومتر به حمایت از مردم عراق راه رفتند. تظاهرات مختلف، توسط مذاهب مختلف، بر علیه امریکا و در حمایت از مردم عراق، استثنایی بود. امروز برخی معتقدند ۴۰ درصد فرهنگ غرب فرهنگ مخالفت است. این فرهنگ مخالفت از تقویت حوزه خودآگاه، ناشی شده است؛ زیرا حوزه ناخودآگاه مخالفتی ندارد. چنین جامعه منفعلی پذیرای هر خوراکی است و هیچ اعتراضی هم ندارد.
– آیا شما این سیر را خطی می دانید و معتقدید که بشریت به سمت تفاهم پیش می رود و آینده آن هم بهتر از گذشته است؟
– برای جهان باید ۲ سطح قایل شد:
۱- سطح جهان قدرت
۲- سطح جهان مردم
منظور من توده مردم است. جهان قدرت به سمت فلاکت حرکت می کند، جهان قدرت جهان ظالمی است، مبارزه امام هم که با ادبیات مهدویت شروع شد، مبارزه با نظام قدرت بود. امام با مردم مبارزه نمی کرد. جهان مردم به سمت خودآگاه شدن، حرکت می کند. به نظر من جامعه ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. حرکت مردم، به سمت حوزه خودآگاه است به شرط آنکه ما آن را خراب نکنیم. بهترین چیزها در دنیا وقتی در فضای زور داده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 