پاورپوینت کامل فمینیسم و نظریه پردازانش! ;گفت و گو با دکتر حسین کچوئیان ۸۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فمینیسم و نظریه پردازانش! ;گفت و گو با دکتر حسین کچوئیان ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فمینیسم و نظریه پردازانش! ;گفت و گو با دکتر حسین کچوئیان ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فمینیسم و نظریه پردازانش! ;گفت و گو با دکتر حسین کچوئیان ۸۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

دکتر حسین کچوئیان دارای دکترای جامعه شناسی از دانشگاه منچستر انگلستان و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. از وی کتب، مقالات و پژوهش های متعددی به چاپ رسیده است. در این گفت و گو، موضوعاتی از قبیل جنبش فمینیسم، تأثیر آن در جوامع مختلف، جریان های معکوس و منتقد، فمینیسم اسلامی و فمینیسم در ایران، تناقضات فمینیسم و نکاتی در موضوع فمینیسم مورد بررسی قرار گرفته است.

بسیاری اعتقاد دارند که فمینیسم یک جنبش بوده است. با توجه به مصادیق آن در دانشگاه ها و مراکز فرهنگی و تأثیر آن در تصمیم گیری ها در سطوح داخلی و بین المللی، فمینیسم یک جنبش است یا یک نظریه پردازی؟

– به نظر من وضعیت فمینیسم شبیه مارکسیسم است، با دو تفاوت اساسی:

الف: اساسی ترین تفاوت آن ها این است که فمینیسم به عنوان یک جنبش، سریع تر از مارکسیسم افول و زوال داشت.

ب: تفاوت دیگر اینکه مارکسیسم در یک دوره ی تاریخی معین، آثار حجیمی در جهان ایجاد کرد؛ اما دیرپا نبود و لیکن فمینیسم با اینکه مانند مارکسیسم به طور ملموس ساخت خاصی را ایجاد نکرد، اما ترکیباتی در نظام اجتماعی غرب، بر جای گذاشت که دلایلش هم به تفاوتی که میان این دو وجود دارد، برمی گردد. مارکسیسم حداقل در مراحل اولیه- مارکسیسم غیر اروپایی و قبل از جنگ جهانی دوم- تقابل حادّی با سیستم های سیاسی موجود غرب داشت؛ اما فمینیسم در دل همین سیستم ها و همراه با آنها رشد کرد؛ و شاید به همین دلیل هم دیرپاتر بود. البته بنده معتقدم که چپ دوره ی بعد از جنگ جهانی دوم هم وضعیتی شبیه به دوره فمینیسم دارد. در حقیقت علی رغم حرکت اولیه مارکسیسم و تقابل آن با نظام سرمایه داری و تجددخواهی، در مراحل بعدی به صورت جزیی از عنصر تجدد درآمد، هر چند که با سیستم های سیاسی کمی فاصله داشت. اکنون اگر این تشابه را بپذیریم، مارکسیسم بعد از دوره ای، بالاخص الآن به یک مکتب، نحله و گرایش دانشگاهی تبدیل شده است. در یک دوره ای گرایش روشنفکری بود و سطح بیشتری از دانشگاه را تحت پوشش قرار می داد و در حال حاضر، علی رغم کتاب های زیادی که در مورد مارکسیسم چاپ می شود این مکتب فقط به عنوان یک نحله مطرح است؛ مثل کارهایی که در زمنیه فلسفه ارسطو وجود دارد و خیلی در فضای عمومی جامعه وجود ندارد و فقط گروه های خاصی درباره آن کار می کنند. فمینیسم در دوره دوم مطرح و عمده شد و بعدها به طور معمول، تاریخ سازی شد و اکنون صرف نظر از اینکه این تاریخ سازی صحیح است یا خیر، فمینیسم در دوره ی دوم به جریان عمده تبدیل شده است و وجهه جنبشی آن بسیار زود (ظرف ۲۰ الی ۳۰ سال یعنی در اواخر دهه ی ۸۰ و اوایل دهه ی ۹۰ میلادی) با ظهور جریان های معارض و گرایش های معکوس در کل دنیا، و از جمله غرب، افول کرده یا در حال افول است.

البته فمینیسم از ابتدا مشکلات حادّی داشت که نمی توانست گستردگی مارکسیسم را تجربه کند. به دلایل مختلفی که اکنون در مقام طرح آن نیستیم. بعد از این افول جنبش، نیروهایی در جهان بویژه درسازمان های جهانی به وجود آمد که خط پیشرو تجدد و روشنفکری در آنجا متمرکز شد. مثل یونسکو یا سازمان بهداشت جهانی یا نهادهای دیگری که این نهادها فعالیت هایی در جهت تحقق ایده ال های فمینیستی انجام می دهند؛ اما خودشان هم در جهان – بالاخص در جهان سوم یا غیر غربی- زیاد مایل نیستند به عنوان فمینیسم معرفی شوند بنابراین ایده های جدیدی را تحت عنوان حقوق بشر و معانی عمومی تری مطرح می کنند و برنامه های فمینیستی را تحت پوشش همین ایده ها پیش می برند. یکی از توفیقات مهم فمینیسم و تفاوت عمده اش با مارکسیسم در بعد نظری است که هرچه جلوتر آمد، قوی تر شد، به طوری که ما هیچ جریانی را نداشته و نداریم که حوزه های فکری و علمی را به این سرعت درنوردیده باشد و در هر جایی خودش را به عنوان یک جریان فکری تثبیت کرده باشد. به نظرم می رسد که این جنبه فمینیسم غالب است و باز تقریباً در شکل مارکسیسم است، البته هنوز محدود به بخش هایی از دانشگاه نیست و هنوز بخش هایی از جریان های روشنفکری به خصوص در کشورهای غیرغربی، این ابعاد نظری را، به قول خودشان، در شاخه های آکادمیک جنبش فمینیسم دنبال می کنند؛ اما اکنون در جهان، وجه نظری فمینیسم غالب است.

– به نظر جنابعالی اکنون جنبه ی جنبشی این نظریه محدود شده است آیا می توان گفت که تأثیر آن نیز بر جوامع کم شده است؟

– فمینیست ها حرف هایی را مطرح کردند که بر خلاف مارکسیسم، محدود به ساختارهای تاریخی-اجتماعی خاصی نبود مارکسیسم در زمان مطرح شدنش روی مسئله ساخت سرمایه داری و تبعاتش روی قشری مثل قشر کارگر، سرمایه گذاری کرد؛ اما بعدها تحولات اجتماعی- ساختاری آنها را بی ربط کرد و مارکسیسم به عنوان یک جنبش موضوعیت خود را هم در غرب و هم در شرق از دست داد. مسئله زن و مرد به اشکال مختلف در تاریخ مطرح بوده و مربوط به دوره و زمان خاصی نیست. مسایل زنان و مردها به اشکال مختلف مطرح بوده است و این مسایل وجهه تاریخی ندارد، در نتیجه دگرگونی های ساختاری در غرب، شاید آن را خیلی بلا موضوع نکند؛ بالاخص در شکل های رادیکالی که فمینیست ها مطرح می کنند؛ چون در بعضی جنبه ها ممکن است بلاموضوع شود، مثل مسئله حقوق یا در حوزه اقتصاد، آنقدر سیستم عوض شود که زنان موقعیت مشابهی با مردان پیدا کنند ولی شکل های رادیکالی که فمینیست ها در حوزه ی نظری مطرح می کنند شاید هیچ وقت شبیه مارکسیسم نشود، در عین حال که آثار مستقیم و غیر مستقیم آن وجود دارد و آثار مستقیم اش را هم شما می بینید مثل اینکه در هر کجای جهان و در هر مجمعی که صحبت می شود به بعد زنانگی زنان توجه می شود که این اثر فمینیسم است که اثر آن در سیاست ها، برنامه ها، حرکت ها و حتی در کنوانسیون های مختلف جهانی مشاهده می شود. پس فمینیسم به طور مطلق افول نکرده است. من فکر نمی کنم به طور مطلق هم افول کند هر چند که دیگر کم تر در چارچوب فمینیسم جلو می رود؛ بلکه بیشتر با عنوان هایی مثل مسئله عمومی زنان و در یک حالت غیرایدئولوژیک و غیر فلسفی دنبال خواهد شد.

– جریان های معکوسی که در اواخر دهه ی ۸۰ و ۹۰ بر علیه فمینیسم به وجود آمدند چه جریان هایی بودند؟

– جریان های معکوس، مثلاً همین نهضت «مادری» یا جریان هایی که در امریکا مانع پیشبرد دیدگاه فمینیسم در صحنه های سیاسی و جلوگیری از تصویب لوایح شدند، جریان های مختلفی بودند که از درون خود جنبش فمینیستی آغاز شد. جنبش فمینیستی به یک معنا، جنبشی منطقی و شسته و رفته نبود و واکنش های مختلفی ایجاد می کرد، شاید به دلیل ماهیت حرف ها یا ایده های عجیبی بود که مطرح می کردند، مثلاً فریدمن کسی بود که موج دوم فمینیسم را به راه انداخت. در موج سوم و در میان خود فمینیست ها ایده هایی شکل گرفت که مثلاً می گفتند که ما خیانت کرده ایم و مسیر درستی را دنبال نکرده ایم، یعنی در اصل جریان های معارض با فمینیسم از درون خود فمینیست ها آغاز شد و دائماً ادامه پیدا کرد. ضمن اینکه جریان هایی هم از بیرون بوجود آمد که از خود غرب نشأت می گرفت که رویکردی به شدت سنتی داشت، مثلاً من شاهد بودم که بعضاً در کشوری مثل انگلیس، بعضی از جریان ها وجود داشتند که نه تنها حرف فمینیست ها را قبول نمی کردند، بلکه در مقام ازدواج به برخی از متون قرون وسطای مسیحیت توسل می جستند و بر اساس آن عمل می کردند؛ مثلاً در این متون ذکر می شد که زن نسبت به مرد یک نوع حالت بردگی دارد، یا عقدنامه هایی را که می خواندند تأکید زیادی بر میزان اطاعت و تبعیت زن از مرد داشت. اصولاً ما در کل جهان غرب، تحولاتی را شاهد بوده ایم؛ از جمله اعاده ی جریان های دینی که اینها فضایی را به صورت کلی ایجاد کردند و از طرفی، خود فمینیست ها وضعیتی را به طور خاص به وجود آورد که نتایج و تبعاتی داشت که خیلی خشنود کننده نبود، مثلاً روی اشتغال تکیه کرده بودند و در نتیجه نقش های زن در خانواده و مادری، مغفول واقع شده بود و گاهی هم مورد نقد شدید قرار می گرفت. بعد هم کسانی که به این آرمان پیوسته بودند مثل زنان طبقه متوسط و دیگران که از این منظر احساس سرخوردگی می کردند و احساس می کردند بسیاری از امور مثبت خانوادگیشان را از دست داده اند و این ها همه تبدیل به جریان های معکوس شد. در کشور ما هم چنین جریان هایی در یک فضای کلی به وجود آمد که مجموعاً موجی را به طور برعکس ایجاد کرد و به نظر من همین موج در افول فمینیسم خیلی مؤثر بود، هر چند که سازمان یافته نبود و به شکل های جزیی و پراکنده ظاهر می شد؛ اما در از بین بردن فضای مستعدی که فمینیسم روی آن کار می کرد، خیلی مؤثر بود.

– در آن تشابهی که شما بین فمینیسم و مارکسیسم مطرح کردید آیا منظورتان این بود که آنها خاصیت جنبشی خود را زود از دست دادند یا تفاوت دیگری نیز مطرح است؟

– شاید تشابهی را که مطرح کردم با توجه به ذهنیتی بود که داشتم؛ اما معمولاً به فمینیسم به عنوان یک ایدئولوژی توجه نمی شود و بعضی ها معتقدند یک نظریه علمی یا یک جریان علمی- تجربی است. متأسفانه هیچ جریان ایدئولوژیک دیگری نداریم که بتوانیم با فمینیسم مقایسه کنیم، مگر همین جریان مارکسیسم و سوسیالیسم که به عنوان حاشیه ی مارکسیسم و شبیه مارکسیسم است که در تقابل با ساختارهای موجود قرار دارد و به یک معنا ریشه در خود غرب دارد و در عین حال در تعارض با سیستم های موجود است. جهات مشابه زیادی بین این دو وجود دارد و به همین دلیل از این مقایسه شروع کردم.

– اگر این بحث را داخلی کنیم، در فضای فعلی کشور ما چگونه است. فمینیسم در اینجا هم تابع همان جریان است یا نظریه جدیدی به وجود آمده است؟

– من یک اعتقاد کلی در مورد تجدد و جریان های آن دارم که مبنای پاسخ شماست. یک متفکر در دهه ی ۷۰ میلادی در غرب کتابی نوشت تحت عنوان «ما هرگز مدرن نبودیم». ایشان در مورد تجربه غربی ها این سخن را گفته بود که من معتقدم مدرن بودن چون یک وضعیت تاریخی یا وضعیت وجودی خاصی است، شرایطش بعد از تجربه غرب در هیچ جا ممکن نبوده و نیست. مدرن بودن مثل متدین بودن نیست، هر چند که از جهتی معتقدم شبیه یک دین است و از این جهت فکر می کنم تحت هیچ شرایط دیگری این امکان برای مردم دیگری وجود نداشته باشد که مدرن شوند، البته آلوده به مدرنیته و حواشی اش می شوند؛ اما به هیچ وجه مدرن نمی شوند که این در مورد مارکسیسم هم وجود داشت. همه ی جریان هایی که ما در کشورمان داریم؛ مثل مارکسیسم و فمینیسم، از غرب ریشه گرفته است؛ همان طور که مارکسیسم در کشور ما به یک امر مبتذل تبدیل شد و با مشابهت سازهای سطحی، گسترش و بسط پیدا کرد، فمینیسم هم همین طور شد، البته عمیق تر و نه به شکل مبتذل مارکسیسم.

مثلاً مفهوم خاص کارگر در نظام سرمایه داری مطرح بود که در کشورهایی مثل ما به مسئله جنگ فقیر و غنی تبدیل شد و بستر رشد مارکسیسم شد در صورتی که به مارکسیسم ربطی نداشت و این بحث ها، بحث هایی بود که قبل از مارکسیسم هم در همه جای دنیا و در همه جای تاریخ وجود داشتند. مارکسیسم تفسیر خاصی از جنگ فقیر و غنی داشت؛ اما در کشور ما در واقع همان بستر عمومی که هر عقیده ای، هر فکری و هر ایدئولوژی می توانست رویش سوار بشود ظهور یافت. فمینیسم هم همین طور است. فمینیسم هم در معنای تئوریک و دقیق خودش فقط به فضای تجربی تمدن غرب ربط دارد و در آنجا معنا می یابد و قابل درک است، لیکن مسایل مشابهی وجود دارد که بستری می شود برای پیدا شدن زمینه ی اشتراک در جاهای دیگر و بعد تحریک به گرایش به این جنبش. در ایران، این مسئله از زمان مشروطه تا اکنون که جریان های فمینیستی مطرح شده، تحت تأثیر فمینیسم موجود در خارج از کشور بوده اند. اما در کشورمان به لحاظ رابطه با تجدد، وضعیت پیچیده ای وجود دارد؛ چون معمولاً ما از سیر تجدد عقب می مانیم، قبل از رسیدن به آن، تجدد از دست ما می گریزد؛ مثلاً موج اول مدرنیته در غرب آمد و تمام شد؛ اما ما تازه با آن مواجه می شویم و هنوز به اواخر این موج نرسیده، در غرب پست مدرن آغاز می شود؛ در نتیجه یک وضع آشفته و پریشانی را برایمان ایجاد می کند. به همین دلیل ما وقتی به فمینیسم رسیدیم که در جهان نقدهای عجیبی نسبت به این جریان وجود داشت، در نتیجه فمینیست های ما دچار مشکلات حادّی شدند؛ از جمله اینکه مجبور بودند فمینیست بودن خودشان را انکار کند. به همین دلیل است که ما وضعیت موجود را می بینیم و الّا در اصل جریان های داخلی کشور ما کاملاً از جریان های غرب تأثیر می گیرند و تداوم و ادامه آنها هستند.

– ارتباط فمینیسم با حاکمیت کشور چگونه است؟ مثلاً اینکه حکومتی مارکسیسم ر بپذیرد یا رد کند یا با آن مبارزه کند در سیر پیشرفت یا اضمحلال آن تأثیرگذار است. آیا فمینیسم هم این ارتباط را دارد؟ یعنی همچنان که ممکن بود مارکسیسم به تغیر حکومت ها بیانجامد، آیا فمینیسم هم چنین بستری دارد یا خیر؟

– سئوال شما این است که ظرفیت های فمینیسم به لحاظ سیاسی-اجتماعی چقدر است؟ ظرفیت های فمینیسم هیچ جای دنیا به لحاظ سیاسی-اجتماعی آن قدر نیست که سیستم ها را عوض کند. فمینیسم بر عکس مارکسیسم هیچ جا نمی تواند بیشتر از یک جریان و جنبش اقلیت باشد. علتش این است که به لحاظ اجتماعی روی شکافی سرمایه گذاری کرده که این شکاف در بهترین حالت نصف جامعه است و معمولاً هم این بهترین حالت موجود نبوده است. یعنی همه ی زنان، گرایش به فمینیسم نداشته اند، در حالی که مارکسیسم روی کارگران سرمایه گذاری کرد که بخش عمده ای از یک جامعه را تشکیل می دادند و می توانستند اکثریت قابل توجهی را به وجود بیاورند و در عین حال گروه های دی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.