پاورپوینت کامل حوزه و سیاست در دهه ۴۰ و ۵۰ ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حوزه و سیاست در دهه ۴۰ و ۵۰ ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزه و سیاست در دهه ۴۰ و ۵۰ ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزه و سیاست در دهه ۴۰ و ۵۰ ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۴

اصولاً جریان های سیاسی فرهنگی، زاییده جریان های فکری هستند. شکل گیری یک فکر و اندیشه، چه در قالب یک فرد یا یک مجموعه، نیز متأثر از عواملی است که بعضی به ویژگی های فردی شخص، مانند افکار و ادراکات وی، جهانبینی، پیش فهم ها و… باز می گردد و بعضی دیگر، به محیط پیرامونی شخص و عوامل سیاسی اجتماعی که در آن رخ می دهد، مربوط می شود.

بر این اساس، هم رشد و بالندگی حوزه های علمیه در بخشی از حیات آن قابل تفسیر است و هم سکون و سکوت حوزه ها در برهه هایی دیگر از زمان، قابل تحلیل است و هم بی مهری حوزه های علمیه به علوم و معارف جدید بشری، در دوران معاصر قابل توضیح است. براساس همین مبانی، جریان های فکری سیاسی حوزه علمیه قم، در سال ۱۳۵۷ ۱۳۴۰ و پس از آن نیز قابل بررسی است.

با این مقدمه کوتاه، پژوهش حاضر معتقد است که نیروهای درون حوزه علمیه قم، در فاصله سال های فوق، علیرغم اسلام محوری همه آنها، براساس نوع تفسیر خاص از قرآن و روایات و متأثر از عوامل سیاسی اجتماعی آن زمان، به سه جریان عمده تقسیم می شوند؛ البته در کنار این سه جریان غالب، جریان های فرعی و چهره های منفردی نیز در حوزه علمیه قم و بعضاً دیگر حوزه های علمیه شهرستان ها حضور دارند که تحت الشعاع همان جریان های عمده قرار می گیرند.

۱. گروه نخست همان جریان سنتی حوزه است راهبرد عمده این گروه که شاید بیشترین حامیان را تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه دارد، حفظ حوزه علمیه و گسترش کمی وکیفی آن براساس برداشت های سنتی از اسلام بود. این جریان، طبعاً نمی توانست چنان حضور فعال و گسترده ای در مسایل سیاسی اجتماعی کلان جامعه داشته باشد. رهبران این طیف از روحانیون که تجربه تاریخی و سرخوردگی های پیشین از دوران مشروطه، رضاخان و نهضت ملی نفت را در حافظه تاریخی خود داشتند و سیره آیات عظام حائری و بروجردی را نیز شاهد بودند، برای موفقیت راهبرد خویش حفظ و گسترش حوزه های علمیه به لحاظ سیاسی و به واقع در مواجهه با رژیم شاه، خواستار دور ماندن مراجع شیعه و حوزه های علمیه از سیاست بودند. ایشان اعتقاد داشتند که مبارزه با رژیم، به ویژه اگر تند و قهرآمیز باشد، نمی تواند به نفع حوزه های علمیه و در نهایت به نفع دین تمام شود. نتیجه این تفکر، غیر سیاسی شدن این طیف از روحانیون بود که اکثریت را در حوزه علمیه قم داشتند. اینان به رغم مخالفت با برخی سیاست های اجتماعی و فرهنگی شاه، تبلیغ احکام دین، تحصیل در حوزه ها و پرداختن به شئونات مرجعیت را وظیفه خطیر و اسلامی خویش می دانستند.

ویژگی های مشترک رهبران این گروه، در تفکر سنتی آنان نسبت به دین و جامعه، و رویکرد پرهیز از درگیری با رژیم شاه در سطح کلان است؛ البته حفظ و گسترش حوزه های علمیه، با همان کار ویژه های سنتی نیز هدف اصلی این رهبران است.

به ظاهر گفتار زیر از امام خمینی، در زمینه پی گیری موضع مراجع در مورد تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی، نیز به همین تفکر اشاره دارد: «همراه اهل بصیرت تبادل نظر کردیم. مابین آنها اشخاصی صلاح را خاموشی دانسته و تذکر دادند، دیگر وظیفه ما انجام شده است، هرگاه اعلام مخالفت کنیم، موجودیت حوزه علمیه قم به مخاطره می افتد، دقت کردم دیدم مطلب به عکس استنباط طبقه احتیاط کار است».۱

قرائن حاکی است که در قضیه اصلاحات ارضی سال ۴۲ نیز همین گرایشات دخالت داشت۲ و اصلاً مبارزه روحانیت با لوایح ششگانه، به اعتقاد این جریان، مبارزه مذهبی بود و اینان نمی خواستند، جنبه های سیاسی قضیه را مورد بحث قرار دهند.۳

۲. گروه دوم روحانیونی هستند که نوعاً محافظه کار و عملگرا هستند. ویژگی اصلی این جریان به لحاظ سیاسی، پایبندی آنان به اصول مشروطیت و قانون اساسی آن است. آنان با دارا بودن این دو ویژگی، یعنی محافظه کاری و عملگرایی، هم سیاست های اجتماعی فرهنگی رژیم شاه را نقد می کنند و هم حاضرند، برای رسیدن به اهدافشان، به چانه زنی با رژیم بپردازند. اعتراض این گروه از روحانیون، چیزی فراتر از پایبندی رژیم شاه به اصول قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد نیست؛ البته این جریان در آستانه انقلاب و با تشدید اقدامات رژیم، اعتراض خود را علیه استبداد و وابستگی و دین ستیزی رژیم اعلام کردند؛ با این همه واکنش این جریان در این گونه مسایل، نه ستیزه جویی انقلابی، که نوعی مبارزه سیاسی مسالمت آمیز بود که بیشتر در قالب نکوهش نقض قانون اساسی و آزادی های شهروندی و گسترش فرهنگ و اخلاقیات غیر مذهبی جلوه گر می شد.

علی رغم نگاه سنتی این گروه به دین و آموزه های آن، عملکرد آنان در حوزه تبلیغ دین و فرهنگ، با توجه به ویژگی عملگرایی آنان، رویکردی نوگرا تلقی می شود. اینان با ایده اصلاحات در حوزه علمیه قم، هم از سازماندهی، نظم و انضباط دم می زنند و هم با استفاده از ابزارهای جدید، مانند مجله و رابطه با روشنفکران، سعی در ایجاد ارتباط با مخاطبان جدید، با ادبیات نو دارند. بنابراین، نوگرایی آنان عمدتاً در تجدید سازمان و نوآوری در وضعیت و برنامه حوزه ها خلاصه می شود.

بی گمان در رأس رهبری این جریان، باید از آیت الله شریعتمداری نام برد که پس از فوت آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ ش، به عنوان یکی از مراجع تقلید، مورد توجه بخش مهمی از طلاب و مردم قرار می گیرد. عملکرد شریعتمداری در حوزه فرهنگی، عمدتاً حول محور دارالتبلیغ و فعالیت آن قرار دارد. واقعیت این است که نیاز حوزه علمیه به اصلاح ساختار و بازسازی برنامه های آن، از یکی دو دهه پیش، ذهن برخی از حوزویان دور اندیش و واقع نگر را به خود مشغول کرده بود؛ اما هر بار که این مسئله مطرح می شد، با موانعی که عمدتاً همان تفکر سنتی، تحجر و جمود حاکم بر حوزه ها بود، روبرو و مانع از عملی شدن آن می گردید.

سرانجام با تأسیس دارالتبلیغ توسط شریعتمداری و انتشار مجله مکتب اسلام، فضای جدیدی در بخشی از مجموعه حوزه قم پدید آمد. در مجموع، به نظر می رسد که عملکرد مجموعه دارالتبلیغ و مجله مکتب اسلام، با همه حوادث پیرامونی آن، حرکت فرهنگی نو و جدیدی در حوزه علمیه قم به حساب می آمد که سال ها روند یکنواخت و سنتی خود را حفظ کرده بود و با هرگونه نوآوری مخالفت می ورزید.

همچنین این مجموعه، هیچ وقت برای رژیم شاه مشکل ساز نبود، چنان که رژیم نیز در مسیر فعالیت این مجموعه مانعی ایجاد نکرد. به نظر می رسد که این تعامل و هماهنگی نانوشته، نتیجه رویکرد جریان دوم به مسایل سیاسی و رژیم شاه از یک سو و نگاه رژیم به فعالیت های این جریان از سوی دیگر است.

از نگاه سیاسی، شریعتمداری خود را طرفدار اصول مشروطیت و قانون اساسی آن می دانست و بر این موضع خود، حتی در آستانه پیروزی انقلاب نیز تأکید داشت و معتقد بود که شاه باید بر طبق قانون اساسی سلطنت کند۴ و تلاش هایی نیز برای انصراف امام خمینی از این جمله ایشان که «شاه باید برود» انجام داد.

طبعاً چنین دیدگاهی می توانست، وی را با دیگر گروه های سیاسی غیر روحانی که چنین خط و مشی ای داشتند، نزدیک کند، چنان که به گفته عبدالمجید معادیخواه، شریعتمداری در آغاز نهضت اسلامی، یعنی اوایل دهه ۴۰ حرکت هایی را برای جذب جریان روشنفکری در قم شروع کرده بود و با سیاسیون جبهه ملی و نهضت آزادی و دیگران رفت و آمدهایی داشت. ۵

به هر حال، وجود این ویژگی ها در رهبری جریان دوم کافی بود، تا فاصله این گروه با جریان اول و رهبری آن حفظ و تداوم یابد و طبعاً این فاصله، با جریان سوم که مبارزه، براندازی و تشکیل حکومت اسلامی از اولویت های آنان بود، عمیق تر گردد.

۳. گروه سوم روحانیونی هستند که از لحاظ نظری به پیوند دین و سیاست اعتقاد کامل دارند و در حوزه عمل، براندازی نظام سلطنتی و برقراری نظام ایده آل، براساس آموزه های اسلام، از آرمان های اصلی آنان است. در رأس این جریان امام خمینی با ویژگی های منحصر به فرد

خود قرار داشت که مراجع تقلید گذشته را به علت تسامح و مماشات با حاکمان مسئول می دانست.۶ در بدنه اصلی این جریان نیز شماری فضلا و مدرسان سطح عالی حوزه بودند که گذشته فعالیت سیاسی برخی آنان، به زمان حیات آیت الله بروجردی باز می گردد؛ گرچه حاضر به رویارویی و مخالفت با عملکرد بروجردی نیز نبودند.۷

نیروهای این جریان، با همه تفاوت هایی که با هم دیگر داشتند، در آن مقطع زمانی، در مورد مسائلی مانند اعتقاد به برپایی حکومت اسلامی، اعتقاد به رهبری سیاسی و علمی امام خمینی ومبارزه برای براندازی رژیم شاه، بین آنان اتفاق نظر وجود داشت؛ البته باید توجه داشت که از لحاظ گرایش فکری، اکثریت نیروهای این جریان نیز، در فضای گفتمان سنتی دین قرار دارند که با وارد کردن عنصر سیاست در دین، و اعتقاد به مبارزه انقلابی، می توان آنان را «سنت گرایان رادیکال» نامید که به اسلام سیاسی اعتقاد دارند.

با این حال، تعداد محدودی از آنان، به ویژه شخص امام خمینی، دارای ظرفیت هایی فراتر از سنت هستند که هر چه زمان به پیروزی انقلاب نزدیک تر می شود، نمودهای این ویژگی، ظاهرتر می گردد و در دوران ده ساله رهبری ایشان در پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جلوه هایی از این شکوفایی فکری را به حوزویان عرضه می دارد که خود موجب مرزبندی های جدید در درون جریان سوم می گردد.

در ادامه و در جهت روشن تر شدن مرزهای هر سه جریان، به اختصار، روند شکل گیری و گسترش جریان سوم بررسی می شود.

پیش تر اشاره شد که حوزه علمیه قم، متأثر از اندیشه و سیره آقایان حائری و بروجردی، تا ابتدای دهه ۴۰، به مسائل سیاسی و فعالیت مبارزاتی چندان علاقه ای از خود نشان نمی داد، بلکه نسبت به معدود حرکت های سیاسی روحانیون خارج از حوزه نیز مقاومت می کرد؛ نمونه آن بی مهری حوزه علمیه قم نسبت به مبارزات مدرس و کاشانی و فعالیت های فداییان اسلام است. این نهاد، نسبت به نوآوری های فقهی کلامی مبتنی بر استدلال عقلی نیز حساسیت داشت و حتی به تغییر در روش ارائه دروس سنتی حوزه هم عکس العمل نشان می داد.۸ به نظر می رسد که این مرکز با همه ویژگی های شکلی و محتوایی خود در اوایل دهه ۴۰، در اختیار نسلی از حوزویان قرار گرفت که اقلیتی معدود از آنان، از سال های اواخر دهه ۳۰، فعالیت هایی را در زمینه های فکری سیاسی، برخلاف روند عمومی حوزه علمیه قم شروع کرده بودند. امام خمینی به عنوان یکی از این معدود افراد و البته از ممتازترین آنان، فضای حوزه علمیه قم را در آن دوران چنین بازگو می کند:

«در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است، عده ای مقدس نمای واپسگرا، همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند… . تفکر شاه سایه خداست و یا با گوشت و پوست نمی توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلّف به جهاد ومبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می دهد و از همه شکننده تر، شعار گمراه کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان (عج) باطل است و هزاران ان قلت دیگر…».۹

پرسش اساسی مطرح در اینجا این است که با چنین فضای تاریک و جایگاه پایینی که سیاست و مبارزه در حوزه علمیه قم در آن زمان داشت، چگونه حرکتی برخلاف این فضا به وجود آمد و به جریان سوم در کنار دو جریان دیگر تبدیل می شود.

پاسخ به پرسش بالا نیازمند بررسی جایگاه امام خمینی و اندیشه و عملکرد وی به عنوان رهبر بلامنازع گروه سوم است که در ادامه بررسی می شود.

حیات فکری سیاسی امام خمینی

امام خمینی با همه ویژگی ها و شهرت علمی، پس از رحلت آیت اللّه بروجردی، نخست نسبت ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.