پاورپوینت کامل طلبه؛ الگوی جامع یا متخصص؟(قسمت اول) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طلبه؛ الگوی جامع یا متخصص؟(قسمت اول) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلبه؛ الگوی جامع یا متخصص؟(قسمت اول) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طلبه؛ الگوی جامع یا متخصص؟(قسمت اول) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۸

از مهم ترین و فراگیرترین چالش های نظری میان طلاب که در مقام تصمیم گیری و عمل برای آنان حیرت و توقف می آفریند، جهت گیری تخصصی است. پرسش های زیر نمایانگر این چالش و بیان برخی ابعاد آن است.

الگوی مطلوب طلبه، الگوی جامع است یا الگوی متخصص؟ آیا طلبه باید از خود شخصیتی جامع و همه جانبه بسازد یا اینکه به یک نیاز خاص نظر داشته باشد و در یک زمینه مشخص متخصص شود؟ آیا طلبه باید نقش های اجتماعی متعددی را بر عهده بگیرد یا تنها در یکی از فعالیت ها حضور داشته باشد؟

پس از پذیرش الگوی تخصص محور، علاوه بر این پرسش های عام، سؤال های دیگری نیز درباره انواع نقش های اجتماعی، رشته های تحصیلی، مراکز تخصصی و مؤسسات وابسته وجود دارد که طلبه برای انتخاب، باید پاسخ آنها را بیابد. همچنین پرسش های مربوط به تناسب طلبه با هر گرایش یا تطبیق شرایط لازم بر وضعیت فعلی او و کشف ویژگی های فردی، معضلات دیگری است که باید به صورت مصداقی بدان پرداخت.

بی تردید، اظهار نظر نهایی در مورد چنین مسائلی، جز با اهتمام جدی صاحب نظران و مباحثه فعال اندیشمندان، قابل اعتماد نیست، و این قلم هرگز ادعا ندارد که پاسخ این ابهام دشوار را یافته و ارائه کرده است؛ اما اگر باب گفت و گو را در این باره بگشاید و بتواند، زوایای مختلف مسئله و ابعاد اهمیت و پیچیدگی آن را نمایانده باشد، خود را کامیاب می پندارد، زیرا طرح کامل پرسش و ارائه مواد خام اولیه فکری، هم برای طلاب که خود درگیر این موضوع هستند و هم برای فضلا که در مقام راهنمایی طلاب قرار دارند، مفید است که حسن السوال نصف العلم .۱

پرسش ها

در آغاز لازم است، به پیرایش این پرسش و تعیین دقیق محل ابهام بپردازیم. این موضوع زوایا و ابعاد مختلفی دارد و خود آبستن پرسش ها و ابهام های چندی است.

۱. گویا نقطه آغاز این پرسش ها، نقش اجتماعی طلبه و کارکردهای او در دوره ثمر بخشی ۲ است.

طلبه مانند هر کس دیگر، باید در نظام تقسیم کار اجتماعی، کاری را بر عهده بگیرد و دغدغه انجام آن را داشته باشد. طلبه پس از دوره تحصیل، باید باری را از زمین بردارد؛گرهی ناگشوده را باز کند؛ دردی را

دوا کند و حضور خود را بنمایاند. طلبه باید دست به اقدامی زند؛ کاری عرضه کند؛ نتیجه ای تحویل دهد و خروجی ای داشته باشد و هرگز نباید وجود و عدم او برای جامعه مساوی باشد. طلبه باید خود را مکلف به یاری دین خدا ۳ و ارائه خدمتی بداند و خود را برای آن از پیش آماده کرده باشد. طلبه باید یک نقش اجتماعی و کارکرد مثبت برای خود تعریف کند و تعهدی برای اجرای یک برنامه بدهد و سنگری را با مسئولیت و تعهد پر و گوشه ای از مرز فرهنگی را پاسداری کند؛ به گونه ای که خیال دیگران از حضور و ظهور او در آن عرصه آسوده گردد. طلبه باید عضوی مفید برای پیکره اجتماع باشد: یک بازوی توانا، چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا یا یک کارگزار امین برای اهداف امام عصر (عج)، و با قوت و قدرت آن وظیفه را به انجام رساند.۴

در این صورت رسالتمند و هدفدار است و دین خود را به جامعه ادا کرده است. به این منظور، لازم است طلبه از آغاز طلبگی، احساس تعهد کند، برای یافتن آن نقطه کور یا آن بار زمین مانده با مطالعه و مشاوره و تامل تلاشی کند و از میان فهرست بلند نیازهای اجتماعی به تناسب توان و استعداد و هویت صنفی خود و رسالت روحانیت مسئولیتی را انتخاب کرده، خود را برای انجام آن آماده و داوطلب گرداند؛ اما این انتخاب چگونه صورت می گیرد؟

به صورت طبیعی، طلبه از میان خدمات اجتماعی، رانندگی، فروشندگی یا صنعتگری را انتخاب نمی کند. طلبه هویتی فرهنگی دارد و اصالتا مسئولیت او از مقوله تعلیم و تربیت است. هویت صنفی طلبه، به دسته خاصی از خدمات و فعالیت های فرهنگی معطوف است که در این انتخاب باید بدان توجه شود.

سازمان روحانیت، چند تعهد کلان اجتماعی دارد. مهم ترین تعهدات این سازمان عبارت است از:

۱. حفظ، ترمیم و بالنده سازی معرفت دینی و فهم شریعت نبوی، تحقیق ۵ و تلاش برای فهم منابع دینی و کشف آفاق نظری ناگشوده و تبیین نظامات فکری دینی. ۶

۲. تبلیغ دین و حفظ، ترمیم و بالنده سازی فرایند آن.۷

۳. تربیت الهی انسان ها و تزکیه نفوس.

۴. تلاش برای تحقق دین در سطح جامعه و اداره دینی نظام اجتماعی.

۵. دفاع از دین در مقابل دشمنی ها.۸

با توجه به اینکه سازمان روحانیت، با وظایف متعدد و تعهدات پرشماری رو به رو است،آیا طلبه موفق می تواند، در همه این زمینه ها به خوبی نقش ایفا کند؟ آیا عالم دین بایدهمه این نقش ها را بر عهده بگیرد یا برای بهتر انجام دادن مسئولیت، خود را تنها وقف یکی از این رسالت ها کند و تمام قوای خود را برای انجام آن به کار گیرد؟ یا به یک مدل تلفیقی عمل کند؛ برای مثال در بخشی از عمر خود جامع، و در بخش دیگر تخصصی عمل کند؟ یا در انتخاب هر یک از این دو الگو مختار است، زیرا حوزه علمیه باید هر دو الگوی تخصص محور و جامع را درون خود پرورده باشد و گونه های مختلف انسانی را برای شرایط مختلف در دست داشته باشد و هر یک را به کاری که از دیگری بر نمی آید، بگمارد؟ به بیان دیگر، آیا باید نقش ها و کارکردهای متعدد را میان طلاب توزیع کرد و با سرشکن کردن وظایف، به نوعی تقسیم کار روی آورد (تخصص) یا لازم است همه طلاب به تمام نقش های فراروی حوزویان بپردازند و عرضه انجام وظایف گوناگون را داشته باشند (جامعیت) یا تلفیقی از این دو، پیشنهاد می شود؟

۲. زاویه دیگر این پرسش، به دوره تحصیل طلبه مربوط است .

بی شک طلبه به آشنایی عمیق و فهم دقیق معارف دینی موظف است و در اسناد سخن خود به خدا و دین او، باید حجت معتبری در اختیار داشته باشد. سخن طلبه، حتی اگر خود نداند و نخواهد، سخن دین و نظر خدا تلقی می شود و هر گونه کمی و کاستی و انحرافی در آن، به ارتکاب کثیف ترین گناه، یعنی بدعت می انجامد. سخن بی پایه به نام دین گفتن، افترا بر خداست و سخت مورد توبیخ و مؤاخذه. تفقه به معنی دین شناسی عمیق در تعریف و ماهیت طلبه أخذ شده و آیه کریمه قرآن نیز به صراحت بر آن تاکید کرده است. ۹ بدین روی، طلبه با هر نقشی که در اجتماع پذیرفته باشد و هر کار کردی که برای خود تعریف کرده باشد، از فهم عمیق دین بی نیاز نیست؛ مگر آنکه طلبه نباشد!

فهم عمیق دین، در گرو آشنایی با عناصر متعدد و اجزای مختلف دین و درک نسبت ها و روابط میان آنهاست؛ از این رو اگر کسی بخواهد، دین شناس باشد، باید با ابعاد مختلف فقهی، حقوقی، کلامی، فلسفی، تاریخی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و… دین آشنا باشد و به یک عالم جامع تبدیل گردد. در غیر این صورت، ادعای دین شناسی تحقق نمی یابد.

معنای دین شناسی (تفقه در دین) چیست؟ طلبه برای ایفای نقش خود، چقدر و چگونه با دین خدا آشنا شود و چه پیش نیازهایی را بگذارند؟

۳. علوم اسلامی موجود چقدر و چگونه این نیاز را تأمین می کند؟

دانش پژوه علوم دینی، برای انجام رسالت بزرگ خود، چه مقدار به علوم اسلامی حوزوی نیاز دارد و با چه گستره و تا چه سطحی باید بدان بپردازد؟ منشأ اهمیت این سؤال تأثیر اجمالی، ولی قابل توجه این علوم

در فهم پیام خداست.

تسلط کامل بر همه علوم اسلامی در شرایطی که این دانش ها در دامان فرهنگ اسلامی، به دست عالمان سخت کوش و سخت اندیش، طی بیش از هزار سال پرورده و گسترده شده، ابدأ امکان پذیر نیست. جامعیت علمی به معنای تسلط بر همه علوم بشری و غیر بشری، دیگر آرزویی دست نایافتنی و رؤیایی غیر قابل تعبیر است و با گسترش حیرت انگیزه دانش ها، جرأت چنین اظهار نظر یا تصوری از میان رفته است.

گرچه امروزه به برکت ابزارهای نوین پژوهشی و ارتباطی، دستیابی به منابع، سهل تر و سریع تر شده؛ اما به همان نسبت، زایش و افزایش پرسش ها و پاسخ ها و نظریه ها بالا رفته و حجم اطلاعات قابل دسترسی، انبوه تر و متراکم تر شده است. از این رو، به هیچ وجه، از فردی با استعداد معمولی یا فوق معمولی، نمی توان انتظار داشت که با عمر متوسط انسانی، بر همه دانش های اسلامی تسلط یابد و صاحب نظر، مجتهد و متخصص گردد. اگر دین شناسی به معنی احاطه کامل بر همه علوم اسلامی و آگاهی عمیق از محتوای آنها باشد؛ بی شک در مدت زمان در اختیار یک انسان، امکان پذیر نیست. بنابراین باید پرسید، حد نصاب دارایی های علمی طلبه و سطح پایه جامعیت علمی برای او چقدر است و عالم دین، با علوم مختلف اسلامی، در چه حدودی باید ارتباط برقرار کند؟ اطلاعات دینی لازم برای یک طلبه چیست و نقطه عبور از جامعیت به تخصص کجاست؟ یا به بیان دیگر، طلبه چه اطلاعات بنیادینی به عنوان اطلاعات پایه، باید داشته باشد که خود را در حداقل دین شناسی ببیند و مجوز عبور به گرایش تخصصی را دریافت کند؟

ادبیات عربی (صرف و نحو بلاغت و لغت)، منطق، اصول، کلام، فقه، فلسفه، عرفان، تفسیر و… هر یک، چه میزان در فهم دین نقش دارد؟

۴. در مرحله بعد، یعنی پس از عبور از این پرسش و کشف پاسخ آن، شایسته است که برنامه موجود علمی و آموزشی حوزه های علمیه بررسی شود.

باید پرسید که برنامه آموزشی موجود حوزه های علمیه تا چه اندازه تأمین کننده نیاز دین شناسی برای طلبه است؟ آیا طلبه در همین نظام موجود، به مایحتاج نظری و معرفتی لازم دست می یابد؟ اگر چنین است، از چه مقطعی این حادثه روی می دهد؟ پس از چند سال تحصیل در این برنامه، نیاز دینی شناسی تامین می شود؟ طلبه پس از چند سال مطمئن باشد که پیش نیازهای عمومی را طی کرده، برای ورود به عرصه نگاه های تخصصی آماده شده است؟ چه سطحی از دانش های حوزوی است که اگر طلبه از آن فراتر رود، شایستگی تمرکز در یک رشته خاص را کسب کرده و مطمئن می شود که اشتغال تخصصی او به آن شاخه علمی، قابل اعتماد و بی اشکال است؟ اگر نظام آموزشی موجود، این نیاز را برآورده نمی کند، چه نقیصه ای دارد و چگونه می توان این نقیصه را ترمیم کرد؟

خلاصه چهار پرسش

۱. آیا طلبه در دوره ثمردهی باید همه نقش ها را بر عهده بگیرد یا یک نقش خاص را؟

۲. برای انجام وظیفه در آن دوره، چه اندازه به دین شناسی نیاز دارد؟

۳. علوم اسلامی چه میزان این نیاز را برآورده می سازد؟

۴. برنامه آموزشی موجود، چقدر و چگونه این نیاز را برآورده می سازد؟

پاسخ سوال نخست، یک بعدی یا چند بعدی؟

برای پاسخ دادن به این پرسش، ابعاد آن را بیشتر تصور می کنیم. فرض کنیم که یک طلبه بنا دارد، برای همه نقش ها و کارکردهای نظام روحانیت داوطلب شده، اعلام آمادگی کند؛ یعنی هم محقق خوبی باشد؛ هم مبلغ توانایی، هم مربی جان های مشتاق ،هم مدافع جدی حریم وحی و هم مجاهدی در راه تحقق احکام و اهداف دین.

۱. برای این اعلام آمادگی به گذران دوره های آموزشی متعدد، کسب دانش و تجربه و مهارت فراوانی نیاز دارد که زمان و توان زیادی از طلبه می طلبد. به دست آوردن توان تحقیق، مهارت تبلیغ، شایستگی تربیت انسان ها، هنر اجرا و تحقق دین، و قوت و قدرت لازم برای دفاع از حریم معارف اسلامی، کار ساده ای نیست. یک عمر تلاش و مجاهدت می خواهد. بنابراین چنین طلبه ای دیرتر از دیگران وارد عرصه خدمت رسانی و قبول مسئولیت می شود؛ در حالی که اگر یکی از این مسئولیت ها را به صورت تخصصی دنبال کند، در مدت زمان کوتاه تر و با سهولت بیشتری، به مرحله بازدهی و ثمربخشی وارد می شود.

۲. اجرای همزمان این مسئولیت ها نوعا امکان پذیر نیست و در نهایت طلبه به یکی از این امور اشتغال می یابد یا حداکثر به صورت علی البدل، در زمان های متفاوت، به کارهای متنوع می پردازد؛ برای مثال یک سال به امر تحقیق، یک سال به تبلیغ و… می پردازد. این برنامه ریزی موجب می شود که تمرکز لازم را در یک رشته به دست نیاورد و تجربه های متراکمی نداشته باشد. آنگاه کار کسی که در یک رشته متمرکز شد، نسبت به چنین طلبه ای ثمره بیشتری خواهد داشت .

۳. معلوم نیست که استعداد فردی و قابلیت ذاتی همه این هنرها و توان مندی ها، در همه افراد وجود داشته باشد؛ گویا انسان ها با آمادگی های متفاوتی آفریده شده اند ۱۰ و هر کسی را بهر کاری ساخته اند. نمی توان از یک نفر انتظار داشت که مثل آچار فرانسه به درد هر کاری بخورد و از پس هر کاری برآید. اصل انتخاب طلبگی از میان این همه کار، نوعی رویکرد تخصص محور است، به همان دلیل که از میان همه کارها و نقش های اجتماعی طلبگی برگزیده شده است، منطقی است که اگر از میان نقش های مختلف روحانیت نیز یکی را

برگزینیم. به همان دلیل که انتظار نمی رود، یک نفر آدم، هم پزشک باشد، هم روحانی، همه معمار، هم بازرگان، و هم مدیر عامل یک واحد صنعتی… انتظار نمی رود که یک طلبه هم محقق باشد و هم مبلغ و هم…

۴. بنا نیست همه کارها به دست یک نفر انجام شود. انسان ها در یک همکاری اجتماعی، نیازهای متعدد یکدیگر را برآورده می کنند. به خصوص کارهای بزرگ، تنها به دست تیم های همکار انجام می پذیرد. هر چه مسئولیت سنگین تر و کار بزرگ تر باشد، ضرورت کار گروهی و تیمی نمایان تر می شود. هرگز یک نفر به تنهایی توان ساخت یک آپارتمان عظیم را ندارد؛ هر چند شاید از پس ساختن یک کلبه کوچک برآید. مسئولیتی که بر دوش روحانیت است، بسیار سنگین و توانفرساست. از این رو باید در یک شبکه انسانی بزرگ، تقسیم و توزیع شود و با اهتمام جمعی به سرانجام برسد. ۱۱

۵. تجربه ثابت کرده که هر چه انسان ها جامع تر باشند، از عمق و کیفیت کارشان کاسته می شود. دلیل این امر نیز روشن است. محدودیت سرمایه های انسانی و ظرفیت های افراد به گونه ای است که نمی توان از یک نفر انتظار داشت، کار ده نفر را انجام بدهد! کارهای ماندگار، آثار تابناک، مثال زدنی، تاثیر گذار، عمیق و متقن، حاصل سال ها تمرکز و تلاش و اهتمام است و خلق الساعه تولید نمی شود. گلیم را می توان دو روزه بافت؛ اما قالی ابریشمی یک عمر زحمت، رنج و بیش از آن مهارت و ظرافت می خواهد. اگر رسیدن به نتیجه مهم است و روحانیت می خواهد، وظیفه و رسالت خود را به خوبی انجام دهد، باید نیروهای ورزیده و توانا پرورده باشد، نه همه کارهای هیچ کاره، اگر عمق، کیفیت، دقت و استحکام نتیجه، مطلوب است، ۱۲ چاره ای از تخصص گرایی نیست. کارهای ضعیف و بی مایه منشأ اثر چندانی در جامعه نمی شود و وجود و عدمش چندان متفاوت نیست؛ هر چند چشم گیر و جذاب جلوه کند. کسی که نیروی خود را متمرکز نمی کند و در گستره وسیعی توزیع می کند؛ مانند هیزم شکنی است که هر بار تبر خویش را در نقطه ای فرو می آورد. چنین تلاشی هیچ وقت به فرود آوردن درختان کهن نمی انجامد. برای قطع درختان کهن و کنده های بزرگ، باید این ضربه ها را به صورت متمرکز بر یک نقطه فرود آورد.

۶. عمل معصوم، تابلوی زیبایی است که باید سرمشق حرکت همه ما باشد. حوزه امام صادق (ع)، نمونه مطلوب یک حوزه علمیه اسلامی است که زیر نظر شخص معصوم اداره می شده است. آن گونه که از روایات بر می آید، اصحاب امام صادق (ع) با توانایی های مختلف، آمادگی های متفاوتی برای ارائه خدمات اسلامی متنوع کسب کرده بودند و به تناسب این آمادگی در شرایط مختلف بهره می رسانند.

۷. انسان طبیعتاً موجودی اجتماعی است. اگر این گزاره قبول شود، باید از ظرفیت های اجتماعی بهره گرفت. اجتماعی بودن انسان تنها در میان جمع بودن نیست. بسیاری حیوانات گروهی زندگی می کنند؛ ولی زندگی اجتماعی ندارند و در میان گروه، هر یک به کار خویش مشغول است، همان کاری را می کند که اگر تنها بود می کرد. تقسیم کار اجتماعی مقتضای مدنیت و تمدن است و جوامع انسانی هر چه پیش تر رفته اند، در این موضوع دارایی بیشتری کسب کرده اند. در جوامع بدوی، هر کس به کار خویش و نیاز خویش مشغول است. گندم خود را می کارد؛ نان خود را می پزد؛ دام خود را می پرورد؛ شیرش را خودش می دوشد و خلاصه نیازهایش را خود تامین می کند؛ اما هر چه مدنیت گسترده تر می شود، پیوستگی اجتماعی، تقسیم کار و اعتماد به زحمت دیگران بیشتر می شود و در مقابل بهره کار افزایش می یابد و آثار بزرگ تری خلق می شود…

حال فرض کنیم، کسی از میان این همه مسئولیت، تنها یکی را برگزیده و می خواهد، مثلاً محقق یا مبلغ باشد. چنین کسی هم نمی تواند در رشته کاری خود، همه شاخه ها و انواع آن را پی گیرد؛ مگر آنکه به ارائه کارهای کاملاً عمومی و سطحی بسنده کرده باشد. تحقیق عمیق در هر یک از علوم اسلامی، به مطالعات و آمادگی های خاص خود نیاز دارد و عمر و انرژی می طلبد. آیا می توان انتظار داشت که یک نفر هم محقق فقه و حقوق باشد، هم تاریخ اسلام، هم کلام، هم تفسیر، هم اصول، هم فلسفه، هم عرفان، هم ادبیات عرب، هم منطق، هم حدیث و رجال و درایه، هم اخلاق و تربیت اسلامی، هم اندیشه سیاسی اسلام، و هم… در عین حال سخن عمیق و ویژه داشته باشد؟

تصور چنین پژوهش گری، جز با عمر حضرت نوح و نبوغ ابن سینا، امکان پذیر نیست. آنچه تاکنون بیان داشتیم، سخنی درباره «تخصص در نقش اجتماعی» بود. بی تردید «تخصص در علوم» نیز مانند تخصص در نقش اجتماعی یک ضرورت است.

در تبلیغ نیز این گونه است. کسی نمی تواند، هم توان فعالیت فرهنگی در دانشگاه داشته باشد، هم در روستا، هم در شهر، هم در زندان، هم در کودکستان، هم در اینترنت، هم برای زنان، هم برای ایرانیان، هم برای کشورهای خارجی (آسیایی اروپایی آفریقایی و…)، هم به صورت مکتوب، هم به صورت کلامی، هم به صورت تصویر و نمایش و شیوه های نوین هنری، هم… و سخن محکم و قالب متناسب تحویل دهد! وجود چنین پدیده ای، واقعا دیدنی و اعجازآمیز است؛ گویا این اَبَر انسان ها تنها در عالم اوهام و تخیل پدید آمده اند.

اگر بتوان وجود چنین کسی را هم فرض کرد، در مقام عمل حدس زد که او با این همه هنرو اعجاز و توانایی در زمان واحد، تنها به یک کار اشتغال دارد و عملا با کسی که این همه آمادگی ندارد، برابر است. بنابراین تخصص گرایی یک ضرورت اجتماعی است که با پیچیده شدن بافت

جوامع و افزایش نیازها و دانش ها و مهارت ها، روز به روز بدیهی تر می گردد و مقتضیات خود را به انسان ها تحمیل می کند. تجربه تاریخی بشر نیز همین را تأیید کرده است.

بی شک طلبه به اطلاعات عمومی فراوانی نیاز دارد که در موقعیت های مختلف از آنها بهره گیرد؛ اما حتما باید در یک رشته علمی سخن آتشین داشته باشد و حرف نهایی را بزند و بر همه منابع مسلط باشد و… این با نقش و کارکرد فرق دارد.

البته حوزه در ابعاد کلان خود، باید بر همه دانش های اسلامی تسلط و همه انواع دانش و مهارت های لازم را برای اهداف خود در دل داشته باشد؛ اما این وظیفه مدیریت کلان است که با نظر به همه انواع نیازها و ظرفیت ها، جاهای خالی را پر کند.

نیاز به دین شناسی چقدر و چگونه؟

دین شناسی مفهومی مشکک و دارای مراتب است پیر مرد بی سواد روستایی که تنها چند حدیث و آیه از دین شنیده است، شناختی از دین دارد. عالم ورزیده ای که ۶۰ سال به مطالعه و تحقیق و تعمق در علوم اسلامی پرداخته هم شناختی از دین دارد؛ نه می توان آن را تخطئه کرد و الزاما خطا دانست؛ نه می توان این را دین شناس کامل دانست یا از خطا مبرا دید. همچنین نمی توان برنامه کاری این را به همگان توصیه کرد یا از همه چنین دین شناسی را انتظار داشت. در میان عالمان دین نیز نوع دین شناسی متفاوت است. دانشمند فقیهی که تمام عمر برای استنباط احکام الهی از منابع زحمت کشیده، با دانشمند متکلمی که سال ها به معارف کلامی و اعتقادی پرداخته، آیات و روایات را از این منظر بررسیده است، در نوع درک از دین و اسلام شناسی متفاوتند. آیا دین شناسی فقها و مراجع تقلید، کامل و وجود آنها مجسمه اسلام شناسی است؟ آیا می توان آنها را نمونه های اعلا و صد در صد شناخت اسلام دانست؟ بی شک مراجع تقلید، در زمینه فقه، بهترین متخصص ها و زبده ترین دانشمندان هستند؛ اما آیا معارف اسلامی در فقه منحصر است که این دانشمندان را اسلام شناس کامل بدانیم؟

شناخت دین چگونه حاصل می شود؟ بی شک این شناخت باید معتبر و روشمند باشد. صرف ادعای دین شناسی و پس از آن، نظریه پردازی به نام دین، کافی نیست. برای شناخت دین، باید روش مناسب به کار گرفت و از مقدمات معتبر پیش رفت. برای کشف سخن دین، استناد به رؤیا و مکاشفه صحیح نیست. همچنین روش شناخت نظر خدا، مراجعه به آرای عمومی و نظر سنجی از مردم نیست؛ نیز با خود کاوی و استحسان و ذائقه شخصی یا تجربه و استدلال عقلی، نمی توان پیام دین را کشف کرد. برای دانستن رأی خدا در یک موضوع، ناگزیر باید از روش های علمی تفقه که نوعی روش تحقیق تاریخی است، استفاده کرد. ۱۳

حوزویان در دوره تحصیل خود با این روش آشنا می شوند، مهارت ها و مقدمات لازم را برای این موضوع کسب می کنند و موظفند که در کشف پیام دین و آشنایی با اسلام به گونه ای روشمند عمل کنند.

دین شناسی چندان قابل تبعیض و تجزیه نیست. دین یک واحد به هم پیوسته، اما در عین حال گسترده، عمیق و دارای روابط پیچیده است. برای آشنایی با چنین پدیده ای، نباید از برخی اجزا چشم پوشید. در این صورت، این دین شناسی مانند همان فیل شناسی در داستان معروف مثنوی است. اظهار نظرهای یک سویه، تک بعدی و ناقص چهره دین را مشوه می کند و ابعاد هندسه آن را بر هم می زند و از دین خدا تصویری ناموزون و کاریکاتوری ارائه می دهد، و بیش از آنکه به تبلیغ دین بینجامد، به تضعیف آن منتهی می گردد.

بی شک تا این نگاه کلان نباشد، فرایند تفقه در همان جزئیات، نیز کامیاب و کامل تصور نمی شود و قابل اعتماد نیست. این نگاه کلان و دین شناسی کلی، افزون بر اینکه نیاز صنفی طلبه است، نیاز شخصی او نیز هست. همه اشخاص حتی غیر طلبه ها، موظف به دین شناسی در این حدود کلی هستند و بدون این معرفت در زندگی دینی، هرگز موفق نخواهند بود. اگر مسلمان وظیفه دارد که اسلامی زندگی کند و حیات دنیوی خود را بر مدار دین پایه ریزی کند، بی تردید باید در شناخت دین دست کم در حدود کلی و کلان آن کوتاهی نکند و نسبت ها و روابط کلی آن را دریافته باشد.

بر این اساس، به نظر می رسد که نیاز به نوعی جامعیت علمی در دایره معارف دین، برای طلبه محل گفت وگو نیست؛ حتی اگر بحث از ضرورت گرایش های تخصصی را یک موضوع اثبات شده و مفروغ را عنه بدانیم، طلبه در هر رشته ای از شاخه های متنوع علوم اسلامی، برای پژوهش و اظهار نظر به شناخت عمومی دین و کلیت اندیشه اسلامی نیاز دارد، و تا تصویر متوازن و کاملی از پیام وحی و سخن معصوم نداشته باشد، نمی تواند در خدمت اهداف آن قرار گیرد. دانشمند فقیه، اگر در طول زمان تحصیل و تحقیق خود، تنها فقه خوانده باشد و با موضوعات دیگر اندیشه اسلامی آشنا نباشد، در فقه پژوهی هم موفق نیست. دانشمند کلام یا اخلاق اسلامی هم باید آموزه های فقهی وتوانمندی های تفقه را داشته باشد. بی شک پژوهش فقهی در چارچوب کلامی و مبتنی بر نظام اعتقادی خاصی است که اگر فقیه برآن نظارت نداشته باشد، در استنباطات فقهی خود از دایره مبانی، خارج می شود؛ همان گونه که بی توجهی به آموزه های اخلاقی برای او، پیامد نظری نامساعدی دارد. احکام دین باید در چار چوب مبانی و به سوی اهداف دین درک شود؛ از این رو لازم است، پیوند میان گزاره های دینی به خوبی ملحوظ باشد و ربط و نس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.