پاورپوینت کامل تبلیغات دینی در دهکده جهانی در گفت و گو با حجت الاسلام دکتر محمد علی شمالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تبلیغات دینی در دهکده جهانی در گفت و گو با حجت الاسلام دکتر محمد علی شمالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبلیغات دینی در دهکده جهانی در گفت و گو با حجت الاسلام دکتر محمد علی شمالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تبلیغات دینی در دهکده جهانی در گفت و گو با حجت الاسلام دکتر محمد علی شمالی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۹
حضرتعالی در دیدار فضلا و نخبگان حوزه با مقام معظم رهبری عمدتا در مورد وضعیت تبلیغات دینی حوزه در خارج از کشور سخن گفتید، و مسئله کمبود نیروهای کیفی در این عرصه را از مسائل و مشکلاتی قلمداد کردید، چه تصویری از نیروی کیفی در عرصه تبلیغ خارج از کشور دارید؟
به نظر می رسد که ما باید در مفهوم تبلیغ تعمق بیشتری بکنیم؛ زیرا نکته مهمی که در تبلیغ وجود دارد این است که پیام باید به مخاطب و به آن کسانی که به آن نیازمند هستند، برسد. از این رو است که در قرآن کریم تعابیری همچون «بلاغ»، «بلّغ» و «یبلّغون» به کار رفته است که همگی بر بلوغ یا رسیدن پیام تکیه می کند. یعنی صرف حرف زدن یا نوشتن کافی نیست. مهم این است که این پیام به مردم برسد، یعنی تکیه روی رسیدن است. بنابراین من فکر می کنم که در تبلیغ چند تا مؤلفه مهم وجود دارد که عبارتند از:
اول: پیام روشن و درستی داشته باشیم، چون اگر ما ندانیم که می خواهیم چه چیزی را بگوییم و بیان کنیم این فایده ندارد. اگر ما بهترین امکانات و ساختمان ها را در اختیار داشته باشیم، ولی خودمان اسلام را نشناخته باشیم یا نفهمیم که اسلام در حال حاضر برای این وضعیت موجود چه چیزی می گوید، تبلیغ انجام شدنی نیست. بنابراین ما باید یک برداشت روشن و درستی از اسلام و پاسخی که اسلام برای این سؤال خاص یا راه حلی که اسلام برای این مشکل خاص دارد، داشته باشیم.
دوم: باید بدانیم که چگونه این سخن و مطلب را به آن کسانی که نیاز دارند برسانیم ؛ زیرا ما معتقد هستیم که اسلام یک دین جهانی است و این شعار نیست. معتقد هستیم که پیام اسلام، پیام قرآن، پیام جهانی است و منحصر به مکه و مدینه و جزیره العرب و نیز کشورهای اسلامی نمی باشد. پیام جهانی است و برای کل بشریت است. پس اینکه ما فکر کنیم اسلام برای همین افرادی است که در اطراف ما هستند یا همین افرادی که در کشور ما هستند یا حتی در جهان اسلام هستند، فکر درستی نخواهد بود. اسلام برای همه بشریت است، به خصوص امروزه که دیگر مرزها آنطور که شاید و باید معنا و مفهوم ندارد و یک دهکده جهانی است در این عصر ارتباطات و جهانی شدن، عملاً آنقدر فضاها به هم دیگر نزدیک، بلکه در همه تداخل پیدا کرده که حتی اگر شما بخواهید در داخل کشور خودتان یک کار درست تبلیغی انجام بدهید، مجبور هستید که نگاه بیرونی هم به آن داشته باشید. مسئله دیگر اینکه امروزه ما با پدیده ای به نام مهاجرت مواجه هستیم؛ یعنی امروزه واقعاً
نمی شود خط کش برداشت و مرز مشخص کرد و گفت این دار اسلام است و این دار کفر و یا دار الهدنه، چون بالاخره ما در همه دنیا هم مسلمان داریم و هم غیر مسلمان. بنابراین مرزها در هم تداخل کرده و پیام اسلام پیام جهانی است، زیرا عصر ارتباطات مسافت ها را درهم تنیده و به هم نزدیک کرده و ما مسلمانان زیادی از جوامع اسلامی، حتی شیعی در کشورهای مختلف، بخصوص کشورهای غربی داریم. پس رساندن پیام منحصر به کسانی که داخل کشور ما هستند نمی شود. پیام را باید به کل جهان رساند.
سوم: رساندن صرف پیام هم فایده ندارد. متأسفانه بعضی ها فکر می کنند که ما باید فقط اتمام حجت بکنیم و اتمام حجت، یعنی همین که حرف حق را به گوش جهانیان برسانیم؛ یعنی اگر به گوش دنیا رسید که «لا اله الا الله محمد رسول الله» این اتمام حجت است و اگر فرد یا افراد مسلمان نشدند مقصر خود آنها هستند، در صورتی که اتمام حجت به این نیست؛ زیرا شما باید پیام را به گونه ای بگویید که افراد بفهمند، مثلاً اگر کسی انگلیسی زبان است و شما پیام اسلام را به عربی بگویید، این اتمام حجت نیست. و اگر به انگلیسی گفتید، ولی از یک الفاظ و ادبیاتی استفاده کردید که برای او معنا دار نیست، این هم باز اتمام حجت نیست و با عربی گفتن فرق نمی کند. یعنی شما چه پیام را به عربی بگویید، چه به زبان خودش، ولی از یک مفاهیم و الفاظی استفاده کنید که آن شخص نمی فهمد یا خوشش نمی آید و در فرهنگ آن شخص بد معنا می کنند، در هر صورت شما مسئول خواهید بود. بنابراین باید پیام را به گونه ای به آنها برسانیم که برای آنها جا بیفتد، یعنی به قلبش، به فکرش و به روحش برسد نه اینکه فقط به گوشش برسد و بعد آن را نفهمد و دور بیندازد.
پس مهم ترین نکته ای که در امر تبلیغ باید لحاظ شود این است که پیام روشنی را به دل و جان نیازمندان در همه جای دنیا برسانیم. تحقق چنین امری لوازمی دارد و می طلبد که ما از مهارت های مختلفی برخوردار باشیم. اولاً پیام رسانان ما باید در عرصه های مختلف تبلیغی و جای جای دنیا حضور داشته باشد که در همین مسئله هم ما مشکل داریم. دوم اینکه فکر روشنی داشته باشیم که به زبانهای دنیا ارائه شده باشد، مثل کتاب، فیلم، یا نوار ،که در همین مسئله هم با مشکل روبرو هستیم.
و تازه این هم کافی نیست، زیرا وقتی به آنجا می رود باید به دل و جان آن طرف هم برسد و صرف اینکه در یک گوشه ای و در انبار یک مرکز اسلامی یا رایزنی فرهنگی کتاب وجود داشته باشد، این فایده ندارد. معمولاً شما به ندرت کتاب هایی را پیدا می کنید که چاپ اینجاست و حتی به زبان انگلیسی است و به شبکه توزیع آنجا راه پیدا کرده باشد. حالا بر فرض هم راه پیدا کند و در قفسه های کتابخانه ها و کتابفروشی های معتبر عرضه شود، باز این هم کافی نیست و شما هنوز پیام را به آنها نرساندید؛ زیرا شما باید یک تشنگی در مخاطبان ایجاد بکنید و از یک روش هایی استفاده بکنید که آنها ترغیب به مطالعه کتاب شما بشوند که در این صورت جذابیت هم مهم است، یعنی نه تنها باید پیام قابل فهم باشد، بلکه باید جذاب هم باشد تا فرد خودش به دنبال کتاب برود. بخصوص در غرب این نکته وجود دارد که در خیلی از جاها آزادی هست و شما می توانید حرف تان را به راحتی بزنید، البته نه همه جا و نه همه حرفی، ولی تا یک حد زیادی این امکان وجود دارد. مثلاً ما می توانیم کتاب چاپ کنیم و یا اینکه به راحتی بیشتر حرف هایمان را بزنیم، ولی حتی در همان کشوها نیز مردم را به گونه ای دیگر در کنترل دارند.
مثلاً در آن کشورها توجه افراد و انظار مردم را به سوی چیزهایی غیر از آن چیزی که مخالفین می گویند، جلب می کنند تا کسی حوصله و وقت و حال توجه کردن به آنها را نداشته باشم. من گاهی اینطور تشبیه می کنم، می گویم یک زمانی کسی می خواهد حرف بزند، شما جلوی دهانش را می گیرید این راهی است که معمولاً در کشورهای غیر دموکرات انجام می دهند، دهان فرد را می گیرند و می گویند حرف نزن. اما در کشورهای دموکراتیک از نوع غربی نمی گویند حرف نزن، ولی صدای رسانه هایی، هم چون رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، سایت های اینترنتی، بازی های کامپیوتری را آنقدر بلند می کنند که امکان شنیدن حرف را از مردم می گیرند و اگر کسی واقعاً اهل مطالعه باشد و مثلاً بخواهد فلسفه اسلام یا عرفان اسلامی را مطالعه کند و بعد مقایسه ای کند که چی درست است، این امکان خیلی کم است یعنی در واقع آنها اینگونه فضا و جریانات اطلاعاتی را کنترل می کنند. حال با این فضا ما باید چکار کنیم و وظیفه ما در این شرایط خاص و برای این نسل خاص چیست.
اولین راه این است که خودمان را درست درک کنیم و بفهمیم که گاهی ما خودمان در این مسئله هم مشکل داریم، چون نمی دانیم آنها در چه شرایطی هستند تا به گونه ای که قابل فهم، درک و تقدیر و ارج نهادن باشد؛ یعنی به یک گونه ای زیبا و جالب به آنها به لحاظ فیزیکی برسانیم. دیگر اینکه حرف های ما باید به قدری جذاب باشد که آنها اجازه بدهند تا این حرف از گوششان و چشمشان فراتر رفته و به دل و جانشان برسد، نه اینکه در همان حد تماس با گوش و چشم بماند و پس زده شود. این مسئله، مسئله بسیار مهمی است و به نظر من تبلیغ یعنی این و اینگونه تبلیغی هیچ حد و مرزی نمی شناسد و هر جای دنیا حتی اگر مثلاً در کره دیگری هم انسانی باشد که نیاز داشته باشد، ما وظیفه داریم این پیام را به گوش او برسانیم. حال آن فرد قبول کند یا نکند، ربطی به ما ندارد؛ زیرا آیه بلاغ هم می گوید «و ما علی الرسول الا البلاغ». وظیفه من این است که طی این روال این پیام را در اختیار او بگذارم، حال قبول کند یا نکند، نه من، حتی پیامبران هم چنین مسئولیتی نداشتند، که مردم را مؤمن بکنند. خداوند هم در قرآن کریم به پیغمبر فرموده است که هدایت مردم به دست او نیست. اگر خدای خواست می توانست همه مردم را (جبرا) هدایت کند. پیغمبر باید پیام را برساند.
بنابراین ملاک موفقیت در تبلیغ این نیست که لزوما تعدادی را مسلمان کنید، زیرا وظیفه ما این است که این پیام را با این سبک که عرض شد به گوش آنها و مخاطبین برسانیم، انشا الله که قبول می کنند اگر هم قبول نکردند، ما وظیفه خودمان را انجام دادیم. شاید این طرف قبول نمی کند، ولی خود این واسطه می شود تا کسی دیگر آن را قبول کند.
البته قبول کردن هم دارای درجاتی است که یک درجه از آن این است که اولاً بفهمند که ما حرف گفتنی زیاد داریم؛ یعنی ما یک مشت آدم های غیر متمدن، بی فکر و بی عقل نیستیم، چون بعضی ها این تصور را دارند و فکر می کنند که مثلاً ما یک مشت افرادی هستیم که هیچ خبری از تحولات محیط اطرفمان نداریم. فکر می کنند که ما هنوز در فضای ۱۴۰۰ سال پیش هستیم و هیچ نمی فهمیم که در دنیا چه هست، لذا ما باید توضیح بدهیم که می فهمیم و قشنگ هم می فهمیم که دنیا چه می گوید. می فهمیم که شما چه می گویید، و سخن ما این است که حرفهایمان نه تنها ۱۴۰۰ سال، بلکه هزاران سال قدمت دارد و واهمه ای از این نداریم و تازه این می تواند شاهدی برای درستی حرف ما باشد، یعنی حرف ما حرفی است که تمام پیغمبران زده اند. ۱۴۰۰ سال که هیچ، هزاران سال سابقه دارد و اینگونه نیست که ما منزوی و منعزل هستیم. ما در متن حوادث هستیم. و این خیلی مهم است. بنابراین اگر بتوانیم نشان دهیم که حرف ما خودش یک رأی است که در میان عقلا به عنوان یک رأی قابل قبول است، این خود بسیارمهم خواهد بود؛ زیرا گاهی می شود که عقلا در یک عقیده با هم اختلاف نظر دارند، ولی همدیگر را تخطئه نمی کنند، می گویند این هم یک رأی هست، منتهی من قبول ندارم. گاهی ممکن است چند تا متخصص با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی همدیگر را تخطئه نمی کنند و البته این غیر از این است که مثلاً کسی یک حرف بی ربطی بزند و دیگران بخواهند او را مسخره کنند.
پس مرحله ای از پذیرش این است که بگویند حرف شما هم بالاخره یک حرفی است و یک مبنایی دارد. مثلاً راجع به حقوق بشر این دید را دارید که فرض کنید انسان مخلوق خدا است. این هم برای خودش یک رأی، مبنا و دیدگاهی است و این خیلی فرق می کند با اینکه فکر کنند ما اینجا هیچ مبنا و سیستمی نداریم و هر کسی هر کاری دلش خواست می کند.
مرحله دیگر از پذیرش این است که حتی ممکن است فرد یک نوع همدلی نسبت به ما پیدا کند؛ یعنی حرف ما را قبول نمی کند، ولی از آن خوشش می آید، چون خود پذیرفتن و اذعان کردن یک مقدار سخت است بخصوص در مورد کسی که گذشته دیگری داشته و می خواهد روی این گذشته پا بگذارد.
مرحله بالاتر پذیرش این است که طرف کاملاً قبول می کند و هم عقیده با ما می شود که این خود بحث دیگری است. بنابراین خود قبول کردن و تأثیرگذاری مراحل مختلفی دارد، اما وظیفه و رسالت ما رساندن شایسته پیام است.
با توجه به این دید نسبت به این تلقی از تبلیغ وظیفه ای که ما داریم دارای حوزه ها و بخش های مختلفی است که عبارتند از:
الف باید تولید فکر و تولید محتوا داشته باشیم؛ یعنی با شناخت عمیق روشمند از اسلام و در عین حال نیازهای معاصر، بیاییم محتوا را قشنگ بدست آوریم و تولید کنیم. البته تولید هم که می گوییم نه اینکه از خودمان چیزی درست کنیم؛ یعنی در واقع پردازش کنیم، پیام اسلام را اکتشاف کنیم و بعد این را به زبان های مختلف و به قالب های مختلف در بیاوریم و به بهترین وسیله ارتباطی به دل و جان مردم برسانیم که این خود دنیایی از کار است، که هم جنبه آموزشی دارد، هم جنبه پژوهشی و هم جنبه ارتباطی؛ زیرا شما بدون ارتباطات و بدون ساختن پله هایی که شما را به جوامع مختلف وصل کند و بدون حضور در مجامع بین المللی و بدون ارتباط با اصحاب فکر و ارباب دیانات و بدون ارتباط با جریانات دینی که در دنیا هست، نمی توانید این کارها را انجام دهید؛ یعنی بر فرض هم بگوییم ما می توانیم در گوشه ای از قم بنشینیم و بدون ارتباط با خارج پاسخ همه مشکلات جهان را بدهیم، مشکل حل نمی شود. البته، خود این فرض هم مشکل دارد، این امکان پذیر نیست، چون شما تا موضوع را نشناسید، تا مخاطب را نشناسید، نمی فهمید که مسئله چیست. مثلاً شما تا با تجار سر کار نداشته باشید، نمی توانید فقه التجاره خوبی بنویسید. تا با پزشکان ارتباط نداشته باشید نمی توانید احکام پزشکی را در بیاورید. بالاخره باید ببینید چه مسئله ای دارند. بر فرض هم که بگوییم ما می توانیم و این هنر را داریم که در گوشه ای از قم بنشینیم و مشکلات دنیا را حل کنیم، کسی پذیرا و خریدار حرف ما نخواهد بود.
بنابراین ما باید ارتباطاتمان را با بیرون و خارج از جامعه ایران مستحکم کنیم تا بتوانیم پیاممان را به گوش جهانیان برسانیم و تنها ارائه چند کتاب و آن هم در حد بسیار اندک کفایت نمی کند. روش پیش گفته برای صد سال پیش بد نبود، که علما در حوزه های علمیه می نشستند، زیرا بیش از این هم نمی توانستند کار انجام بدهند و آنهایی که مشتاق بودند و سؤال از کشورهای مختلف داشتند به دیدنشان می رفتند که معمولاً کشورها همان کشورهای همسایه بودند، که افراد خدمت علما و مراجع بزرگوار می رفتند و استفتا می کردند یا مسئله ای را می پرسیدند و کار را حل می کردند. البته همواره علمایی بوده اند که جلوتر از معاصران خود حرکت می کرده اند، مثلاً کارهای مرحوم آیت الله بروجردی، مانند بحث تقریب، یا بحث مرکز اسلامی هامبورگ و امثال اینها، خیلی جلوتر بود. گفت و گوهای مفصل علامه طباطبایی با هانری کربن و مکاتبات استاد جعفری با راسل نیز از همین مقوله اند، ولی به هر تقدیر روال غالب این بود و هنوز هم هست که علماء معمولاً در شهر و کاشانه خود نشسته اند و آغوش خود را به سوی مشتاقان باز کرده اند و وقت و عمر گرانبهای خود را صرف حل مشکل ایشان می نمایند این خیلی خوب است، ولی کافی نیست. ما می گوییم پیغمبر اسلام(ص) «طبیب دوار بطبه» بود. و اگر امروز پیغمبر اسلام در قید حیات بودند قطعاً به کشورهای مختلف سفر می کردند یا حداقل نماینده می فرستادند و معنای دوار بطبه هم همین است. پیامبر اسلام برای سران دنیا نامه می نوشت، پیک می فرستاد، حال چطور می شود که روحانیت ما این کار را نمی کند یا کم می کند.
با توجه به اینکه حضرت عالی به مدت زیادی در انگلیس حضور داشتید و به کشورهای مختلف دنیا سفر کرده اید و به تجربه های عملی رسیدید، پیشنهاد شما در خصوص تولید فکر دینی با محتوایی مناسب برای خارج از کشور ایران چگونه باید باشد؟
عمده کارهای پژوهشی که در سه زمینه قبلی بدان اشاره شد، برای همین تولید فکر است؛ یعنی اگر، بخواهیم الان کتاب، مجله، نرم افزار، فیلم و غیره به دنیا ارائه بدهیم، مطالعه جدی می خواهد. می دانید که دنیای امروز یک دنیای یکپارچه نیست، دنیای فرهنگ های مختلف با اقوام مختلف است، لذا این امر کار پژوهشی می خواهد، یک کار پژوهشی خاص، نه یک کار پژوهشی عام. ممکن است سؤال شود که ما در قم مؤسسات پژوهشی زیادی داریم و چه نیازی به مؤسسه جدید است؟ می گوییم: درست است که در قم مؤسسات زیادی فعالیت می کنند و به هر حال فعالیت آنها هم کم و بیش مفید است، اما ما الان کدام مؤسسه را داریم که برای نیازهای انسانی در سراسر دنیا کار پژوهشی کند، حتی ما یک مؤسسه در این زمینه سراغ نداریم که برای تأمین نیاز مسلمانان و یا برای نیاز شیعیان خارج از کشور کار پژوهشی خاص بکند. با این حال ما چگونه می توانیم دفاع کنیم از وضعیت مثلاً مسلمانان در فرانسه، یعنی چه کمک فکری، حقوقی و استدلالی می توانیم بکنیم که مسلمان های فرانسه بتوانند از خودشان دفاع کنند. متأسفانه، چنین کارهایی را در قم سراغ نداریم. یا مثلاً فرض بفرمایید الان ما با این پدیده روبرو هستیم که در جاهای مختلف دنیا شروع کردند به راه اندازی شبکه های تلویزیونی، ما الان در کجای قم مؤسسه ای سراغ داریم که بتواند از مسلمانان پشتیبانی کند و مثلا از طریق ماهواره یا لااقل ارسال فیلم و برنامه ایشان را تغذیه کند؟ برخی برنامه ها را در خود قم تهیه کند. برخی برنامه ها را از طریق حضوری سناسی تقویت کند و غیره. بنابراین ما به لحاظ محتوایی هنوز خیلی باید کار بکنم. یا مثلاً کنفرانس های علمی زیادی در دنیا برگزار می شود، نه کنفرانس راجع به مسائل محض علمی، کنفرانس هایی که با اسلام هم ارتباط پیدا می کند و جنبه های دینی پیدا می کند. مثلاً بحث های حقوق بشر، بحث های اخلاقی نظری و کاربردی و بحث های مربوط به صلح و زنان، خانواده و بحث های مختلف دیگری که مطرح می شود؛ حال ما کجا را داریم که بتواند در این زمینه پشتیبانی کند و بگوید که آقا شمایی که در این کشور زندگی می کنید، این کنفرانس هست و ما می توانیم این محتوا در اختیار شما بگذاریم که شما بتوانید در این کنفرانس شرکت بکنید یا حتی مثلاً یک نفر که می خواهد از ایران برود و در آن کنفرانس شرکت بکند پشتیبانی شود. لذا این پشتیبانی فکری است که ما می توانیم در اختیار آنها قرار بدهیم که متأسفانه چنین جایی را نداریم بنابراین ما به لحاظ تولید محتوا باید بسیار کار بکنیم و این یک کار پژوهشی قوی می طلبد، منتهی این کار پژوهشی لوازم مربوط به خودش را هم دارد؛ یعنی پژوهشگری می خواهد، که علاوه بر اینکه مبانی در دستش هست، با دنیا هم ارتباط داشته باشد و نیازهای آنجا را بفهمد و درک کند. همانطور که می دانید نوع استدلال کردن هم گاهی در فرهنگ های مختلف با هم فرق می کند، نحوه ای که ما مثلاً در کتابهای فلسفی خودمان استدلال می کنیم، با نحوه ای که غربی ها در کتاب های فلسفی خودشان استدلال می کنند فرق می کند ؛ یعنی بنابر مبانی معرفت شناختی مختلفی که وجود دارد ما به گونه ای استدلال می کنیم و آنها به گونه ای دیگر، اگر چه در اصل و منطق یکی است، ولی فرق می کند. مثلاً ما معمولاً خیلی به شکل قطعی و جزمی صحبت می کنیم، ولی آنها معمولاً به شکل احتمالی صحبت می کنند.
در بحث های سیاسی ممکن است که به صورت جزمی صحبت کنند؛ زیرا هیچ کسی نمی خواهد موضع خودش را در ضعف قرار بدهد و از موضع ضعف سخن بگوید، اما در بحث های فلسفی دیدگاه غالب، نظرشان بر این است که یقین قابل تحصیل نیست، البته ما این را قبول نداریم و از آن طرف می گویند معرفت فقط باور موجه است نه چیزی که بگوییم صادق است. بنابراین می گویند راهی وجود ندارد که کسی بگوید حتماً این است و جز این
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 