پاورپوینت کامل موانع رشد ۵;تربیت سازمان پژوهشگر ۴۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موانع رشد ۵;تربیت سازمان پژوهشگر ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موانع رشد ۵;تربیت سازمان پژوهشگر ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل موانع رشد ۵;تربیت سازمان پژوهشگر ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۵۳

مدت هاست با مجموعه ای از مشکلات در اطراف خود مواجه هستم که احساس می کنم همه دارای یک رشته پیوند مشترک می باشند. گویا بسیاری از این مشکلات به صورتی به هم مربوطند و یکدیگر را تقویت می کنند. بعضی آثار و لوازم و ثمرات دیگر مشکلات هستند و بعضی از زوایای مختلف یک مشکل را شرح می دهند. خوب است به مناسبت بحث پژوهش و مطالعه که در این سلسله مقالات پیگیری می کنیم، بعضی از این مشکلات را مورد توجه قرار داده و تأثیر توجه به آنها و ارائه راه حل برای آنها را در زندگی پژوهشی خود به نظاره بنشینیم:

مشکل اول: نیاز به دیدن زوایای مختلف یک بحث؛ یعنی لوازم، مبانی، ثمرات و … . برای این که پژوهشی دقیق و کم خطا ارائه شود، از آنجا که علم انسان خطاپذیر است هم در جهت رشد و هم در میزان صدق دیدن لوازم و ثمرات بحث برای یک اندیشمند ضروری است و او بدین وسیله در جریان کار علمی متوجه خواهد شد که چه میزان اشتباه کرده است.

مشکل دوم: حجم بالای اطلاعات تولید شده مربوط به یک موضوع که مطالعه و بررسی آنها فرصت فوق العاده زیادی را طلب می کند. من خود شاهد بودم که بعضی از بزرگان یک رشته علمی حوزوی، مثلا فیلسوفان اخلاق که خود را صاحب یک نظریه علمی جدید در رشته خود می دانستند، علنا اذعان داشتند که این نظریه جدید را با توجه به دو یا سه نظریه موجود در اطراف خودشان در علم اخلاق ارائه داده اند و مثلا هیچ نگاهی به فیلسوفان غیر اسلامی یا حتی همه فیلسوفان اسلامی نینداخته اند. طبیعی است، چرا که با وجود انفجار اطلاعات واقعا دیدن همه نظریات مهم و مفید به غایت دشوار و زمان بر است خصوصا با توجه به این اصل کلی که فکر کردن و تجزیه و تحلیل نسبت به بررسی اطلاعات اولویت دارد(همانطور که در مقاله شماره قبل در بحث مدیریت تتبع بیان شد)، دشواری چنین کاری بیشتر روشن خواهد شد.

مشکل سوم: جزئی نگری بیش از حد در علوم مشکلی است که همین امروز علوم غربی و مدرن نیز با آن مواجهند. امروز برای دانشمندان علوم جدید، مسئله پذیرفته شده ای است که نمی توان به سادگی مرز مشخصی برای علوم مختلف در نظر گرفت، لذا علوم جدید هماهنگی لازم را با هم ندارند و چون کل نگری را با خود همراه ندارند، حقیقت را پاره پاره مورد بحث قرار داده اند و این موجب شده که تخصص های بین رشته ای در فضای جدید شکل بگیرد. غافل از آنکه تخصص بین رشته ای به موضوع ارتباط بین دو موضوع می پردازند و ریشه اختلافات انتزاعی بودن علوم در ذهن افراد بشر است و به این ترتیب به مرور زمان باید رشته های بین رشته ای شکل بگیرد و همین طور «فیتسلسل»؛ حال آنکه این علم است که باید یک پارچه شود، حقیقت علم که امری اجتماعی و بین الذهنی است، عدم توجه به کلیت و عدم کلان نگری در کنار جزئی نگری که آن هم قطعا لازم است وضعیت دشواری را برای علوم جدید در همه عرصه ها پدید آورده است. این اصلی قطعی است که کلان نگری و جزئی نگری با یکدیگر و همراه هم کار تولید علم را رونق می بخشد. تولید علم، در یک نگاه تولید محصولی بشری است که مدیریت و برنامه ریزی نیاز دارد و لو در اشل کوچک خود که کار علمی یک اندیشمند می باشد و این احتیاج به همراهی جزئی نگری و کلی نگری در کنار هم دارد.

مشکل چهارم: عدم توجه به همه لوازم یک نظریه و لذا شکل گیری نظریات ناقص و ناکار آمد و پر هزینه. بسیاری از نظریات ما فایده چندانی ندارد یا اثر عملی و فایده ای که بر آن مترتب است، فوق العاده کمتر از میزان هزینه و فرصتی است که برای آن می شود و این نیست مگر کم توجهی به لوازم یک نظریه. اساسا از نظریات علمی ما ثمرات کمی گرفته می شود، چون همه لوازم آن مورد توجه نمی باشد یا اگر هست پرداخته نمی شود.

مشکل پنجم: دشواری به تفاهم رساندن یک نظریه در یک جامعه و لذا گم شدن بسیاری از نظریات در میان انبوه نظریات موجود.

مشکل ششم: عدم ارتباط و جریان پیدا کردن نظریات علمی تولید شده در علوم و رشته های علمی مختلف و عدم ورود یافتن نظریات در علوم شامل به علوم مشمول و یا مرتبط.

مشکل هفتم: دشواری سنجش گزاره های علمی تولید شده با ملاک های ارزش گذاری مختلف، مانند صدق، هماهنگی با دیگر گزاره های علمی، کارآمدی بررسی همه این ملاک های ارزش گذاری برای ورود یک گزاره در پارادایم های علمی دیگر ضروری است و البته مشکل است.

مشکل هشتم: مشکلی که در فضای ترجمه با آن مواجهیم. آشنا نبودن معمول مترجمین با پارادایم علمی که اثر علمی در آن تولید شده و همین طور با پارادایم علمی که اثر علمی قرار است در آن مطرح شود و به آن ترجمه شود و آشنا نبودن متخصصین یک رشته علمی با زبان هایی که آثار علمی مرتبط با موضوع کاری آنها در کشورهای مختلف بوسیله آنها تولید شده و لذا مدیریت ترجمه توسط یک قشر خاص با اهداف خاص و همین طور دستیابی به مجموعه دانشی خاص که به زبان های خاصی مثلا عربی یا انگلیسی تولید شده و این یعنی جهت دهی به نظام دانشی که این هم مشکلی است که دانشمندان دینی ما با آن به صورت های مختلف درگیرند.

مشکل نهم: عدم هماهنگی علوم تولید شده و مجریان؛ یعنی تولید شدن علوم و مدل هایی که هیچ گاه به این سادگی در صحنه عمل پیاده نمی شوند و بنابراین اولا کارآمدی آنها سنجیده نمی شود و ثانیا نظرات مفید به دلیل بی توجهی کنار می روند و ثالثا مجریان هر طور که بپسندند عمل می کنند.

مشکل دهم: عدم شکل گیری یک نظام منسجم علمی که هم مبانی و نگرش های آن و هم علوم محض تولید شده در آن و هم علوم و مدل های اجرایی آنها در هماهنگی کامل با یکدیگر باشند و لذا شکاف میان علوم و نظریات.

مشکل یازدهم: وحدت و هماهنگی دو نهاد علمی مهم به نام حوزه و دانشگاه.

مشکل دوازدهم: مبارزه عملی با فرهنگ نهادینه شده در تولید دانش که خصوصیت سکولاریزه کردن علوم در آن به شدت دیده می شود.

مشکل سیزدهم: رشد علم فقه به عنوان یک بینا رشته گسترده در حالی که علوم دخیل در آن مانند اصول و رجال و مباحث تاریخی و مباحث ادیان و نظرات دیگر فقها از ابتدا تاکنون و مباحث فوق العاده مختلف در آن دخیل می باشند. مخصوصا اگر پیرو مکتب قم در کار فقهی باشیم و دیدن تمام شواهد را در کار فقهی مؤثر بدانیم که این حل حتی یک مسئله فقهی را نیز محتاج یک زمان بسیار گسترده خواهد نمود و فقه را به عنوان رگ حیاتی حوزه از جهت دانشی به مرور با دشواری مواجه خواهد نمود.

مشکل چهاردهم: نیاز علم فقه برای توسعه و کارآمدی بیشتر به شناخت موضوعات و شرایط جدید و احتیاج به آشنایی با فضای اجتماعی جدید. برای پاسخگویی عملی کار آمد و مفید به مسائل و تولید فقه تربیت، فقه اخلاق، فقه تولید، علم فقه، صنعت فقه، اقتصاد و … که این احتیاج به گسترش و شکل گیری و یا تکمیل گزاره های پراکنده فعلی دارد و از طرفی با گزاره های علمی تولید شده درگیر است و از سوی دیگر با شرایط اجتماعی شکل گرفته بر اساس آنها درگیر است و این یعنی احتیاج به یک کار انبوه حتی در یک مسئله کوچک تا چه برسد به یک نظام علمی در این زمینه.

مشکل پانزدهم: عدم گفتگوی علمی فعال و چالشی در سطح بالای تولید دانش فقه؛ یعنی در میان بزرگان و مجتهدین امروزی.

مشکل شانزدهم: عدم فرصت بسیاری از اندیشمندان طراز اول حوزوی برای تولید دانش متناسب با زبان و فهم روز دنیا و تولید دانش با ملاک هایی که دنیای امروز بفهمد و بپسندد برای رساندن پیام علمی خود به گوش متفکرین جهان به صورت فعال و پر تولید.

مشکل هفدهم: عدم مدیریت تولید دانش که یک نحوه م