پاورپوینت کامل تفسیر؛ پیوند علوم و خروج از انفعال در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تفسیر؛ پیوند علوم و خروج از انفعال در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تفسیر؛ پیوند علوم و خروج از انفعال در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تفسیر؛ پیوند علوم و خروج از انفعال در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۵

ارزیابی شما از قرآن و علوم قرآنی در میان مسلمانان چگونه است و در آینده چه چشم اندازی را برای آن ترسیم می کنید؟

اگر ما بخواهیم به قرآن، علوم قرآنی و مسلمانان از زاویه دید تاریخی بنگریم، باید این چنین بگوییم: وقتی قرآن کریم بر مسلمان ها نازل شد، آنها از نظر علمی، شاید جزو عقب مانده ترین جوامع دنیا در مقابل یونان و روم بودند، که بعدها با دعوت قرآن کریم به علم و مباحث علمی در زمینه های مختلف، مثل کیهان شناسی، پزشکی و… اینها کم کم باعث شد تا علوم اسلامی شکل بگیرد. به عبارت دیگر، می توانیم بگوییم: اولین علمی که در حوزه اسلام شکل گرفت، علم تفسیر بود، که از همان ابتدا پیامبر اسلام را طبق آیه ۴۴ سوره نحل مأمور کرد تا برای مردم بیان بکند: «و انزلنا الیک الذّکر لتبین للنّاس ما نزّل الیهم». لذا پیامبر اسلام مفسر قرآن شد و سنت پیامبر تفسیر قرآن که بعدها کم کم این تفسیر و این حوزه و حوزه های تفسیری بعضی از آنها رشد کرد؛ مثلا آیات کلامی و مباحث مربوط به آن در دهه های بعد رشد کرد و کم کم علم کلام شکل گرفت و به عنوان یک بخش مستقل از دامن تفسیر جدا و علم کلام شد. یا اینکه آیات الاحکامی که مربوط به مباحث فقهی بود، در سده های بعد جدا و دانش فقه شد و همچنین دانش های دیگری که به تدریج شکل گرفت.

از طرفی دیگر در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم یک سری علوم از یونان، وارد کشورهای اسلامی شد و علومی، مانند نجوم، ریاضیات، طب و امثال اینها وارد کشورهای اسلامی شد. کم کم تشریح هایی که قرآن نسبت به علم کرده بود، زمینه ساز شد که اولاً مسلمانان علوم را از جاهای دیگر جذب کنند؛ ثانیا مسائل علمی را رشد دهند. به عنوان مثال وقتی دانش فلسفه از حوزه یونان وارد کشور اسلامی شد، چیزی حدود ۱۵۰ مسئله داشت، ولی الان دانش فلسفه اسلامی چیزی حدود ۷۵۰ مسئله دارد. این مطلب را بزرگان فلسفه اسلامی، مثل آقای انصاری شیرازی می گویند؛ یعنی رشد آن تقریبا ۵ برابر بوده.

سؤال این است که چه چیزی باعث شد که این دانش ها در حوزه اسلامی رشد کرد؟ مثلا علم نجومی که از یونان و کشورهای دیگر وارد اسلام شد، بحث های خیلی بسیطی داشت، اما بعدا رصد خانه مراغه و جاهای دیگر تا آنجا پیشرفت کردند که ابوریحان بیرونی مسئله مرکزیت خورشید و حرکت زمین را مطرح کرد. طبق بعضی از گزارشات اصلا همین نظریه بود که بعدها به اروپا، مثل کشور لهستان رفت و کپرنیک آن را گرفت و پرورش داد و بعد به عنوان هیئت کپرنیکی مطرح اش کرد.

بنابراین دانش اسلامی و مسلمانان طی سه الی چهار قرن رشد عجیبی کردند. حال چرا رشد کرد؟ به خاطر اینکه آیات متعددی از قرآن کریم ارزش علم و علما را گوشزد کرد. غیر از خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، اهلبیت (علیهم السلام) نیز مشوق علم بودند. از آن طرف قرآن کریم اشارات زیادی به این علوم داشت. یکی از خدمت هایی که قرآن به علوم کرد این بود که توجه انسان را از زمین به آسمان معطوف داشت. آنجا که فرموده: «أولوالألبات الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض». قرآن کریم نگاه انسان را از زمین می کَنَد و به طرف آسمان می برد. خود این مطلب باعث شد تا علم کیهان شناسی در مسلمانان رشد پیدا کند. تفکر ماه، آسمان، خورشید و مسائلی که قرآن در این زمینه فرموده(۱۵۰ آیه کیهان شناسی و نجومی در قرآن داریم). در مسائل پزشکی هم همین طور. بعضی وقت ها گذرهای صریحی نقل کرده، مثل این فرموده: «عسل شفابخش است». قاعده عدم اسراف و امثال آن را مطرح کرده، مسائل متعددی، مثل بحث صحت بدن، بهداشت و طب پیشگیری و امثال ذلک را مطرح کرده.

بنابراین برگشت و ریشه تاریخی رشد علوم در کشورهای اسلامی به قرآن است، که قرآن زمینه ساز این علوم شده و ما رشد پیدا کردیم. حال چرا بعد از آن دوران رکود داشتیم؟ علل خاصی داشته: یکی از آن علل، جدایی مردم از قرآن و دوری آنها از قرآن بوده است. به عقیده ما هر گاه مسلمانان دوباره به سوی قرآن باز گردند، رشد علمی و تولید علم زیاد می شود و ما می توانیم این را به عنوان یک قاعده مطرح کنیم که برگشت به قرآن موجب رشد علمی می شود، چنانچه این مطلب را الآن ما در انقلاب اسلامی به وضوح می بینیم و این طبیعی این مسئله است چون قرآن آن قدر به علم توجه دارد که هر جامعه ای که به قرآن توجه کند خود به خود به علم توجه می کند و رشد علمی پیدا می کند.

نکته دوم تأثیر علوم است. قبل از اینکه این بحث تمام شود، این نکته را نیز عرض کنم، از مرحوم علامه طباطبایی نقل می کنند که ایشان در کتاب قرآن در اسلام این بحث را به طور مفصل باز کرده که اصلا قرآن نسبت به علوم دو الی سه موضع داشته: بعضی از علوم اصلاً به برکت قرآن پایه گذاری شده ن مثل تفسیر، علوم تجوید، علم قرائات و امثال اینها. یکسری از علوم در بین مسلمانان با واسطه قرآن پیدا شد؛ مثل علوم حدیث. علم حدیث، در پرتو قرآن پیدا شد؛ چون مبین قرآن است، بعد در پرتو علم حدیث، علم رجال و علم درایه پیدا شد و امثال اینها. پس دسته دوم از اینها علومی بودند که به واسطه قرآن پیدا شدند. دسته سوم، علومی بودند که قرآن تشویق کرد و موجب رشد شان شد مانند ریاضیات، فلسفه، منطق و نجوم.

علامه می گوید: این سه دسته از علوم را باید از هم جدا کرد: علومی را که قرآن مستقیما پایه گذاری کرد؛ علومی که با واسطه قرآن رشد پیدا کرد و علومی که مسلمانان در اثر تشویق قرآن از جاهای دیگر گرفتند و رشدش دادند. این سه دسته از علوم.

بحث دوم این است که یکسری از علوم اند که در فهم قرآن مؤثر هستند؛ مثل تأثیر قرآن در بحث علوم، یا بر عکس تأثیر علوم در بحث قرآن، مثلا فرض بگیرید که فلسفه در خود فلسفه کلام برای فهم آیات کلامی قرآن و فقه برای آیات الاحکام قرآن و طب و مسائل پزشکی برای فهم آیات پزشکی قرآن و نجوم و کیهان شناسی برای مباحث آیات نجومی مفید و لازم است. شما امروز، نمی توانید آیات اول سوره حج را، نطفه، علقه، مضغه، مخلقه، غیر مخلقه را تفسیر کنید، بدون اینکه به مسائل پزشکی مراجعه کنید. سلب و ترائب را تفسیر کنید، بدون اینکه به مسائل پزشکی مراجعه کنید. در تفسر این علوم ناچار هستید به کتاب های پزشکی مراجعه کنید. البته تفسیر نیز ضوابط و شرایط خاص خودش را دارد و نباید به تفسیر به رأی منتهی شود. نباید به تحمیل نظر منتهی شود در حقیقت از این علوم باید استخدام کرد، علوم دیگر را برای فهم بهتر قرآن به کار برد. به عنوان مثال در همین حوزه ها بحث هرمنوتیک هم تعریف می شود. هرمنوتیک با نحله های مختلفی که دارد که بعضی هایش به تفسیر قرآن خیلی نزدیک تر است، مثل هرمنوتیک شلایرماخر، که ایشان مثلا روی نیت مؤلف خیلی تأکید می کند. البته بعضی از نحله های دیگر از بحث فهم تفسیر قرآن به دور بوده و مخاطب محور هستند، منتها چون بحث هرمنوتیک، بحث نویی است باید در یک بحث مفصل تری راجع به آن بحث کرد.

بنابراین مباحث عقلی، میاحث علوم تجربی و حتی مباحث عرفانی همه اینها در فهم قرآن مؤثرند حتی خود آیات قرآن و روایات در فهم قرآن مؤثرند و ما امروزه از آن به روش ها و گرایش های تفسیری قرآن به قرآن تعبیر می کنیم. گاهی در تفسیر قرآن از قرائن روایی استفاده می کنیم، می شود تفسیر روایی. گاهی در تفسیر قرآن از قرائن عقلی استفاده می کنیم، می شود تفسیر عقلی فلسفی. گاهی از قرائن علمی استفاده می کنیم، می شود تفسیر علمی. گاهی از قرائن مباحث باطنی استفاده می کنیم، می شود تفسیر باطنی یا تفسیر اشاره ای. گاهی از اوقات اگر این استفاده شدید شود و رنگ تفسیر به خود بگیرد، می شود تفسیر کلامی و تفسیر فلسفی و آن گرایش می شود. گرایش فلسفی، گرایش کلامی، گرایش ادبی و امثال اینها.

پس دو تا بحث عمده داشتیم: ۱. تأثیر قرآن بر پیدایش علوم و رشد علوم؛ ۲. تأثیر علوم؛ چه عقلی و چه تجربی در فهم و تفسیر قرآن، که هر دو طرف با هم تعامل و تأثیر داشتند. شواهد زیادی هم در شیعه و سنی هست که حتما لازم نیست وارد آن شویم. این برای گذشته و حال. منتها آن چیزی را که امروز من فکر می کنم در این فضا؛ یعنی فضای قرآن و دانش لازم است تا مطرح کنیم، پیوند قرآن با علومی است که امروزه در دنیا و در بین مسلمان ها مطرح است. این کارسازترین مطلب در تفسیر قرآن است. به عبارت دیگر، امروزه ما باید به دنبال مباحث میان رشته ای در مباحث قرآنی باشیم. یکی از این رشته ها را مثال بزنم: در جامعه المصطفی العالمیه، رشته ای به نام قرآن و علوم قرآن با ۹ گرایش پایه گذاری و پیشنهاد شد، مثل قرآن و سیاست، قرآن و اقتصاد، قرآن و علوم تربیتی، قرآن و مدیریت، قرآن و روانشناسی، قرآن و علوم اجتماعی، قرآن و پزشکی، مباحث طب و سلامت، قرآن و نجوم. اتفاقا ما به وزارت علوم رفتیم تا از این رشته ها دفاع کنیم، خیلی در این مورد بحث شد. در آنجا یک جمله ای گفتم که مسئله را حل کنم، مثلا رشته تفسیر و علوم قرآن در ایران به یک رشته بن بست تبدیل شده است، چرا؟ چون به تاریخ علم تبدیل شده است؛ یعنی هنوز شما در نحو می خوانید، که سیوطی چه گفته است؟ یا فلانی چه گفته است؟ یا مثلا مرحوم آیت الله معرفت در کتاب «التنبیه» چه فرموده است؟ تفسیر هم اینگونه است. بیشتر نقل کلام دیگران است. ما در ایران، تاریخ تفسیر می خوانیم، اما این تفسیر دنباله ندارد که بیاید و در زندگی امروزی مردم بسط شود، این در حقیقت تاریخ تفسیر، تاریخ علوم قرآنی است. حدیث هم همین طور است. اما اگر ما آمدیم و تفسیر علوم قرآن ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.