پاورپوینت کامل خاندان مسجدشاهی و مسئله بابیت ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاندان مسجدشاهی و مسئله بابیت ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاندان مسجدشاهی و مسئله بابیت ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاندان مسجدشاهی و مسئله بابیت ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :
۳۲
در عقبه تاریخی ما، عالمان دینی همواره رهبران امت اسلامی در بحران ها و تحولات اجتماعی بوده اند. به هر میزانی که بحران اجتماعی در ارتباط وثیق تری با مسئله دین بوده، به همان میزان نقش علما در مناسبات آن بحران، اساسی تر و بیش تر بوده است. فِرَق شیخیه، بابیه و بهائیه، علاوه بر این که به دلیل شبه دینی بودن شان مستقیماً به مسئله دین مربوط می شدند، از آن جا که در عقاید آیینی شان دیدگاه های خاصی در خصوص عالمان دینی ابراز می داشتند، نمی توانستند مورد بی توجهی و بی اعتنایی عالمان دینی قرار بگیرند. از همین رو، از همان اوان ظهور این فِرَق شبه دینی، عالمان دینی در برابر آنها موضع گیری کردند. خاندان مسجدشاهی اصفهان یکی از سلسله عالمانی هستند که در قبال بابیت موضع گیری های فعالی داشته اند که ذیلاً ضمن معرفی برخی از چهره های این خاندان، به برخی از موضع گیری های شان در قبال مسئله بابیت اشاره می شود.
آقانجفی(۱) (۱۲۶۲ ۱۳۳۲ ق) و حاج آقا نورالله اصفهانی(۲) (۱۲۷۸ ۱۳۴۶ ق / ۱۲۴۰ ۱۳۰۶ ش) فرزندان آیت الله حاج شیخ محمدباقر (متوفی ۱۳۰۱ ق) فرزند حاج شیخ محمدتقی(۳) فرزند عبدالکریم(۴) رازی اصفهانی و برادران آیات عظام: حاج آقا جمال(۵) (۱۲۸۴ ۱۳۵۴ ق / ۱۳۱۴ ش)، آقا محمدحسین(۶) و آقا محمدعلی اصفهانی (۷) می باشند(۸) که نیاکان شان از ایوانکی سمنان هستند.(۹)
پدرشان، مرحوم آیت الله شیخ محمدباقر(۱۰) معروف به آقا محمدباقر مسجدشاهی(۱۱) از برجسته ترین فقهای اصفهان بوده که اجازه اجتهاد خود را از فقیه و اصولی معروف آیت الله حاج شیخ مرتضی انصاری دریافت نموده است(۱۲) و نیز سخت مورد احترام میرزای شیرازی (۱۲۳۰ ۱۳۱۲ ق) بوده است.(۱۳) مجلس درس وی، شاگردان بسیاری از جمله آیات عظام سید محمدکاظم یزدی، سید اسماعیل صدر، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا حسین نائینی، سید مصطفی کاشانی و… را در خود پرورش داده است. از فعالیت های مهم اجتماعی
وی، کار مهم ایشان در قحطی وحشتناک سال ۱۲۲۸ ق در اصفهان می باشد که به موجب آن، مشارالیه تمام اموال خود را فروخته و پول آنها را در اختیار مردم می گذارد. از فعالیت های مهم سیاسی وی نیز می توان به درگیری و مبارزه او با شاه زاده ظل السلطان(۱۴) و فرقه ضاله بابیه(۱۵) اشاره کرد. مادرشان دختر مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر عاملی از مراجع مشهور بوده است.
در خصوص خاندان مسجدشاهی و فرقه بابیه نکات ذیل مهم به نظر می رسد:
الف) مبارزه با فرقه بابیه در خاندان نجفی نهادینه شده است، شیخ محمدباقر(۱۶) پدر حاج آقا نورالله، آقانجفی و حاج آقا نورالله هر کدام در مقاطع تاریخی مختلفی با این فرقه درگیر بوده اند و حتی برای رفع فتنه آنها به دیگر مراجع نیز متوسل شده و از آنها درخواست قتل و کفر آنها را کرده اند.(۱۷) به همین علت است که منتسبین به این فرقه از جمله یحیی دولت آبادی خاندان نجفی را آماج تندترین حملات خود قرار داده اند.(۱۸)
ب) حداقل دو سند معروف و مهم تاریخی از هجوم و حمله فرقه بابیه به خاندان نجفی وجود دارد؛ یکی خطابی است معروف به لوح ابن الذئب (پسر گرگ) که حسین علی بهاء رئیس بهائیان خطاب به آقانجفی نوشته است(۱۹) و دیگری کتاب روءیای صادقه(۲۰) می باشد که به هم دستی قنسول گری روس در اصفهان، بعد از وقایع محاصره قنسول گری روس در سال ۱۳۲۰ ق نوشته شده و در آن به آقایان نجفی و بلکه به همه علمای اسلامی و به ویژه مذهب تشیع توهین شده است.
ج) مبارزه خاندان نجفی با فرقه بابیه که ساخته و پرداخته انگلیس بودند چندان بی مخاطره هم نبوده است. از حداقل پیامدهای آن می توان به دو بار تبعید(۲۱) آقانجفی(۲۲) در سال های ۱۳۰۷ ق توسط ناصرالدین شاه(۲۳) و ۱۳۲۰ ق توسط مظفرالدین شاه اشاره کرد.(۲۴) هنگام برگشت آقانجفی به اصفهان نیز، وزیر مختار انگلیس سر درومند ولف، طی نامه ای در تاریخ ۱۴ ذی القعده ۱۳۰۷ مطابق با ۱۲ جولای ۱۸۹۰ م خطاب به امین السلطان از وی می خواهد تا از اعلی حضرت تقاضای ممانعت از رفتن ایشان به اصفهان را کند.(۲۵) امین السلطان نامه وی را برای شاه می خواند و شاه نیز می گوید:
جواب بنویسید که این [که این [شخص را به تهران آوردند برای این بود که او را از بعض کارهای فسادانگیز ممنوع و متنبه دارند. و این مدت او را به طور خوب متنبه کردند و ابداً جرأت این نوع کارها را نخواهد داشت. شما و تجار خارجه مطمئن می توانید باشید.(۲۶)
روحانیت شیعه در تاریخ نگاری یحیی دولت آبادی بابی
مخالفت خاندان مسجدشاهی با بابیه باعث شده تا اعقاب این فرقه در هر زمان که فرصتی به دست آورده اند تا حدّ امکان در تخریب و تحریف افکار و آمال آنها اقدام کنند. یکی از عرصه هایی که بابی ها تا حدودی توانسته اند به این توفیق دست یابند، عرصه تاریخ نگاری است. متأسفانه تاریخ نگاری معاصر ایران تاریخ نگاری بیماری است و در آن جای خادم و خائن مکرر عوض شده است و یکی از ضرورت های عصر ما بازخوانی و خانه تکانی جدّی این نوع تاریخ نگاری است. یکی از مورخین بابی که در کتاب تاریخ خود بسیاری از تحریف ها از جمله در خصوص خاندان مسجدشاهی دارد، میرزا یحیی دولت آبادی است.
یحیی دولت آبادی یک روحانی ضدروحانیت است. او در جای جای کتاب تاریخش حیات یحیی زبان به نقد و بلکه تخریب و تحریف روحانیت گشاده است. و در نهایت، خودش نیز با یک دنیا نفرت از لباس روحانیت فارغ آمد و نوشت:
ذاتاً به دربرداشتن لباسی که در همه جای دنیا نتوان آن را پوشید، علاقه مند نبوده و نیستم و تاکنون ملاحظاتْ مانع بوده است. اکنون که آن ملاحظات به واسطه این قانونِ [رضاخانیِ متحدالشکل بودن البسه[ برطرف شده، مغتنم می شمارم که خود را از این قید خلاص نمایم. یاد دارم در سنه ۱۳۲۲ از سفر خارجی به ایران برمی گشتم، در نزدیکی سرحدّ می خواستم به زحمت برای خود عمامه حاضر نمایم. به همراهان می گفتم چه می شد که دولت حکم می کرد این مندیل بر سر پیچیدن موقوف می گشت. حالا آن آرزو برآورده شده است.(۲۷)
دولت آبادی بزرگان روحانیت شیعه را مورد تمسخر، نیش و افترا قرار می دهد. او جریان مرجعیت شیعه را یک هوس بزرگ برای ریاست تامه بر عامه می داند و در این رقابت هوسناک، میان میرزای شیرازی، حبیب الله رشتی، مرحوم ایروانی، مامقانی و… هیچ فرق نمی گذارد. وی در توضیح انتخاب مرجع پس از شیخ انصاری می نویسد:
هر یک از اشخاصی که دارای قسمتی از ریاست شیخ انصاری شده اند، توقع دارند مرجعیت کل و مرکزیت تام داشته باشند و هر یک آرزو دارند وجوه سهم امام و غیره از اطراف متوجه آنها باشد، در صورتی که همه هم دوش یکدیگرند و هیچ یک تمکین از دیگری ندارند. در این صورت، برای هر یک، رسیدن به این مقصود مشکل خواهد بود و طولی نمی کشد که حاج سید حسین ترک از دنیا می رود و ملا محمد ایروانی رئیس اول ترکان و شیخ محمدحسن مامقانی رئیس دوم می شود.
وی سپس به شکلی تراژیک توضیح می دهد که در این رقابت، میرزای شیرازی چگونه و با چه ترفندی به مقام مرجعیت تامه می رسد:
حاج میرزا حسن شیرازی که استعداد ریاست تام یافتنی را از همه افزون دارد و دنیا را نیکوتر از دیگران می شناسد، می بیند اقامت در نجف نمی گذارد او به مقام خود رسیده، امتیازاتی که دارد نمودار گردد. چه، در آنجا شناخته نمی شود مگر [تنها به عنوان [یکی از روءسای روحانی. در صورتی که او قانع به این مقام نیست و خود را هم دوش دیگران علی الخصوص حریف فارسی زبان خود حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی نمی داند، این است که در صدد می شود از نجف دور گردد، بلکه به مقصد نزدیک تر و به مقصود برسد. اما نمی خواهد از عراق عرب بیرون برود و در این صورت، کربلا به واسطه توجه نفوس ایرانیان، بلکه عموم شیعیان به آنجا برای اقامت وی مناسب است، ولی چون شیخ زین العابدین مازندرانی که عملاً ممتاز و بعد از وفات شیخ انصاری حوزه ریاست وی رونق گرفته است، آنجا اقامت دارد و هم ملا حسین اردکانی که دارای ریاست تام است و در لباس روحانی در این عصر، سر حلقه منورالفکران شمرده می شود، در کربلا ساکن است، از این سبب میرزای شیرازی آنجا را برای اقامت اختیار نمی کند. و اما کاظمین اگرچه از رئیس روحانی معروف ایرانی خالی است، ولی از یک طرف، نزدیک بغداد است و چندان محل توجه مقدسین عتبات و جاهای دیگر نیست و از طرف دیگر، شیخ محمدحسن آل یاسین که از روءسای معروف روحانی عربی می باشد در آنجا اقامت گزیده [است]. پس از همه جای عراق عرب بی مانع تر برای اقامت این رئیس روحانی محترم، سامره است!(۲۸)
دولت آبادی دقیقاً عین همین داستان را در خصوص شرایط تعیین مرجع عام پس از رحلت میرزای شیرازی تکرار می کند و می نویسد:
رحلت میرزای شیرازی در عراق عرب و ایران تأثیر شدید می کند و البته باید چنین باشد؛ زیرا که روءسای روحانی مهم دیگر که نسبت به این رئیس اول در مرتبه دوم واقع شده بوده اند و مابین خودشان هم رقابت هایی وجود داشته در این موقع برای احراز مقام اولویت کوشش نمایند و هر یک طرفدارانی دارند که برای آنها کارروانی می کنند. خصوصاً که مسئله اعلمیت در این وقت از مهم ترین مسائل روحانیت شمرده می شود. بلی مسئله اعلمیت است که بعد از رحلت میرزای شیرازی موجب هیاهوی شدید در عالم روحانیت می گردد چون اختلاف است میان فقهاء که شخص عامی در مسائل فرعی دینی خود باید تقلید از مجتهد اعلم بنماید یا آن که اعلمیت شرط نمی باشد؟ اگر تقلید اعلم واجب شد، ضرورتاً شخص اعلم، شاخص و مرکز کل می گردد، در صورتی که اگر شرط نباشد، ممکن است در هر زمان، مجتهدین بسیار مرجع تقلید، و هر یک مقتدای جمعی از مردم بوده باشند. میرزای شیرازی در پرتو وجوب تقلید اعلم بر دیگران تقدم جسته، مقام اولویت را احراز نموده است. اکنون که او از میان رفته، تقلیدکنندگان او در جستجوی اعلم برای ادای تکلیف شرعی، جدّ و جهد می نمایند.
وی سپس، رقابت همه عالمان دینی که مجد و بزرگی آنها از مشهورات تاریخ معاصر ماست، را مطرح می کند. او به گونه ای داستان خود را هنرمندانه ترسیم می کند که خواننده گمان می کند یک مسابقه بر سر انتخاب مرجع عام میان آخوند خراسانی، شیرازی دوم، صدر اصفهانی، صاحب عروه، شرابیانی، مامقانی برگزار شده است:
از مجتهدینی که در حوزه میرزای شیرازی بوده چند تن داعیه این مقام را دارند که مهم ترین آنها آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، آقا سید محمدکاظم یزدی، آقا سید اسماعیل صدر اصفهانی و آقا میرزا محمدتقی شیرازی می باشند. در صورتی که در نجف و کربلا اشخاص مهم دیگر نیز وجود دارند مانند: حاج میرزاحسین تهرانی، شیخ محمدحسن مامقانی، ملا محمد شرابیانی و غیره. البته در بلاد ایران هم اشخاص مهمی هستند که دعوی اعلمیت می نمایند و لکن از آنجا که عوام شیعه به اماکن متبرکه عراق عرب توجه مخصوص دارند، بر روحانیانی که در آن اماکن ساکنند بیش تر نظر دارند تا بر روحانیانی که در ایرانند. در این صورت، نباید انتظار داشت که روءسای روحانی ساکن ایران هر قدر هم در مقام علمی مبرز بوده باشند، بعد از رحلت میرزای شیرازی از مسئله اعلمیت و مرجع تقلید عمومی گشتن استفاده بنمایند. پس باید در عراق عرب نظر کرد، دید از مدعیان اعلمیت، کدام یک گوی سبقت را برده شخص اول می گردد. اما در این موضوع معطل نمی باید شد؛ زیرا که عظمت کلمه اعلمیت که با پیرایه های دیگر در وجود میرزای شیرازی خودنمایی داشته با خود او و با همان پیرایه ها در خاک می رود و دیگری بعد از آن مقتدای معظم نمی تواند مقام او را به آن جمعیت احراز نماید. البته نظر به ابهت های سِنّی و سوانح عمری و اعتبارات خصوصی، یکی بعد از دیگری از روحانیان شهیر تقدم جسته، بیش تر محل توجه می گردد بی آن که مرجعیت عمومی یافته اعتبارات میرزای شیرازی را حاصل نماید و حاج میرزاحسین تهرانی در این وقت مسن تر و مقدم تر از دیگران و در میان اصحاب میرزای شیرازی کسی که برای پیروی نمودن از سیاست او بیش از همه استعداد بروز می دهد، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی است.
وی سپس به تداوم و گستره این رقابت در ایران اشاره کرده و با ذکر نام برخی از عالمان دینی از جمله میرزای آشتیانی ، شیخ فضل الله نوری و حتی سید علی اکبر تفرشی و آقا سید عبدالله بهبهانی با آنها تسویه حساب کرده و می نویسد:
در ایران، مدعیان اعلمیت بیش تر در تهران وجود دارند تا در بلاد دیگر و در مدعیان تهران از همه مصرتر حاج میرزا حسن آشتیانی و بعد از او حاج شیخ فضل الله نوری است اگرچه مقام علم و فضل، این دو تن تا یک اندازه مسلّمیت دارد، اما نه به آن حدّ که دعوی اعلمیت نمایند. با این تفصیل، این دو عالم روحانی با جدّ و جهد شدید هر یک در مقام خود می کوشد که قسمت مهمی از اعتبارات میرزای شیرازی را به خود تخصیص داده باشد؛ اولی به مناسبت هایی که اخیراً بعد از واقعه دخانیه با میرزای شیرازی حاصل نموده و دومی به مناسبت این که از خواص اصحاب میرزای مرحوم بوده است. بالجمله، بلندپروازی های بی اندازه این دو شخص برای رسیدن مقامات عالی به زودی به واسطه سنگی که ناگهان از دست غیب به بال های گشوده آراسته آنها خورده، خاتمه می یابد و ایشان را جای خود می نشاند. شرح واقعه آن که، اوراقی به طور شب نامه، هفتگی در تهران توسط پست شهری که تازه ایجاد گشته، توسط اشخاص مجهول به طور خفا منتشر می شود. شب نامه مزبور مشتمل است بر سوانح عمری حاج میرزا حسن و حاج شیخ فضل الله. بدیهی است این کار به دست هر کس می شود، بی موافقت همکارهای این دو شخص که نمی خواهند آنها تقدم بجویند نمی باشد. چند ماه کاغذپرانی مزبور بر ضد این دو رئیس روحانی دوام می کند و هر دفعه که صادر می شود بر اعتراضات خود افزوده، بیش تر موجب تشتت افکار می گردد. این اول دفعه است که یک مطلب مهم منطقی به طور شب نامه آن هم مرتب و منظم در این پایتخت منتشر می شود بی آن که معلوم گردد گوینده و نویسنده و توزیع کننده چه اشخاصی و در چه کسوت و حرفتی می باشند و این اطلاعات خصوصی را از کجا تحصیل می نمایند. انتشار اوراق مزبور نه تنها آن دو رئیس روحانی را از بلندپروازی باز می دارد، بلکه دیگر روحانیان و روحانی نمایان را تهدید می نماید. بعد از این واقعه، دو تن از روءسای روحانی تهران که با دو رئیس سابق الذکر رقابت دارند، پیش پای خود را برای توسعه دادن دایره ریاست روحانی و تصدی امور قضایی بالاتر می بینند و آن دو تن، آقا سید علی اکبر تفرشی و آقا سید عبدالله بهبهانی می باشند و این دو شخص نیز با یکدیگر رقابت دارند.(۲۹)
دولت آبادی حتی شهید مدرس را که زهد و تقوای وی شهره خواص و عوام است، متهم به دنیازدگی و دخالت خلاف در امور سیاسی می کند و می نویسد:
او در اسباب چینی و پشت سر هم اندازی، قدرت مخصوص و پشتکار شدید دارد. مدرس با وجود آمد و شد زیاد با رجال دولت و اعیان مملکت، باز جنبه طلبگی خود را از دست نداده، روی گلیمی می نشیند، منقل آتش برابر خود می گذارد، اسباب قلیان و چای را کنار و روی منقل می چیند، با یکی دو سه جلد کتاب مذهبی که در کنار او هست. و هر کسی بر او وارد شود، دارای هر مقام باشد، باید بر روی زمین و به روی همان گلیم بنشیند. مدرس می خواهد به مردم بفهماند که او به دنیا بی اعتنا است، در صورتی که گفته می شود به پول و طلا علاقه بسیار دارد و از هر کجا و هر عنوان باشد، با یک صورت سازی از دخل نمودن خودداری ندارد. مدرس در انتخابات مجلس شورای ملی دخالت می کند، از اشخاص مسوءول، از تجار و غیره پول می گیرد که صرف انتخاب شدن خودش و آنها بکند. البته ناچار است قسمتی از آنها را هم خرج نماید. مدرس از بی خبری عوام استفاده می نماید. در خارج مجلس شورای ملی، با رجال بیکار بست و قید می کند که آنها را به شغل و کار برساند و به این ترتیب، برای خود طرفدار مهیا می سازد.(۳۰)
دولت آبادی به تأسی از مستشرقین، حکم کلی خود درباره روحانیت شیعه را صادر کرده و آنها را عامل اساسی در عقب ماندگی ایران معرفی می کند:
نباید فراموش کرد حکومت روحانی نمایان را در این مملکت که به نام ریاست روحانی، خود را اولی به تصرف در اموال و اعراض، بلکه نفوس خلق می دانستند و با همه چیز ملت بازی می کردند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 