پاورپوینت کامل قدرت بیان در قالب داستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قدرت بیان در قالب داستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قدرت بیان در قالب داستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قدرت بیان در قالب داستان ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
۱. اهمیت داستان
شاید نوشتن ضروری ترین چیزی بود که بشر آموخت، بسا که حافظ دانش و تجربه های او نوشتن است و بدون قلم و آثار قلمی، علم و دانش بشر نیز با عمر افراد نوعی بشر پایان می گرفت، سر اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: علم و دانش را به بند بکشید؟
و در پاسخ چگونگی آن فرمود: «با نوشتن علم»(۱) در همین باشد، این سخن از پیامبری که معجزه اش قرآن است، بسیار عمیق و پر مغز است، و البته بسیار قابل تأمل و تدبر، چرا که قلم به راحتی افکار و اندیشه های بشر را به ثبت رسانده و چون امانتداری صادق آن را به نسل های بعد رسانیده است.
امام صادق(ع) می فرمایند: «نوشته های خودرا خوب نگهداری کنید، همانا در آینده به آنها نیازمند خواهید شد».(۲) قلم و نوشتن در هنر اسلامی به خصوص سینما بسیار مهم و حائز اهمیت است ،در سینما آنچه حرف اول را می زند و سمت وسوی آن را معین می کند، فیلمنامه است و قصه فیلم که اگر توحیدی بود نیز تاثیر گذاشته و می تواند عناصر دیگر را با خود همسو کند. هر چه ظرافت و دقت نظرها درنوشته بیشتر باشد، قطعاً بیان و رسایی آن نیز بالا می رود، و افکار بلند را به زیبایی باید بیان کرد تا تاثیر بیشتری داشته باشد ،قرآن کریم که حقانیت و منشا وحیانی قوی ترین پشتوانه آن است به این بسنده نکرده و در آن نهایت استفاده از صنایع بدیع و ظرافت های ادبی و زیبایی های هنری رفته است.
«نوشته و نامه ات، رساترین چیزی است که از جانب تو سخن می گوید».(۳)
زیباترین بیان را قرآن کریم می فرماید : «الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم».(۴)
انجیل و تورات نیز دارای یک شکل روایی شخص می باشند، بطور مثال انجیل پراست از حکایت های عبرت آموز، به طور مثال «ناتان در قالب داستان با داوود سخن می گوید. اسراییلی ها برای حرف زدن در باره خدا ابراهیم، اسحاق و یعقوب و برای واگویی اعمال نیرومند خداوند در شکل دادن به تاریخ، از روایت استفاده می کردند. موعظه پیتر واستفان که در فصل های آغازین نامه اعمال به یاد آورده می شوند، همین داستان های بنی اسرائیلی را بازگو می کنند و ماجرای مسیح را به یاد می آورند».(۵)
جالب اینکه در سفر پیدایش داستان خلقت را خداوند با «روزی روزگاری» شروع می کند
و جمله پایانی آن «آنها به خوبی و خوشی تا ابد زندگی کردند» است، فیلم هایی که در باره مسیح و موسی(ع) و… ساخته شده اند، غالبا شکل روایی داشته و غالباً فیلم هایی روایی اند، که قابلیت و ظرفیت بیان مفاهیم قدسی و متعالی را دارند ،این داستان ها هستند که تماشاگر را با خود به یک تجربه تازه دعوت می کنند، انسان ها و سرزمین های ناشناخته را به آنها معرفی می کنند و دردها و رنج های انسانهای دیگر را بازگو می نمایند داستان اصل و اساس فیلم است و به راستی ستون فقرات آن می باشد.
هرچند گرایشات ضدقصه درسینما طرفدارانی دارد ولی به هرحال این گرایشات به آرامی رنگ باخته وتوجه به روایت گویی کلاسیک جایگاه خود را محکمتر نموده است.
۲.گونه های اصلی داستان ووضعیت های ۳۶گانه
۲-۱- به چند گونه اصلی داستان ها می توان اشاره نمود: داستان هایی که یک شخصیت خاص را برجسته و بزرگ می کنند ، مثل فیلم هایی که درباره افراد تولید شده و نیز فیلم هایی مثل استعداد آقای ریپلی، درخشش داستان هایی که بر پیرنگ وابسته اند، یعنی نه آنچه که شخصیت ها می خواهند انجام دهند بلکه چیزی که نویسنده خواستار انجام آن از سوی شخصیت ها می باشد، فیلم ( راهبه بدلی ) اینکه داستان ها یک نقطه دید معنی و خاص از طرف نویسنده است، از زاویه دید راوی است که ما داستان را می بینیم و گاه فیلم نیرو و قدرت خود را در محیط داستان می بیند مانند فیلم های ماتریکس، پایان ماجرا، دگما، سومین معجزه، مسیر سبز، فهرست شیندلر و …که در اوج زیبایی داستان قرار دارند.
۲-۲- سی وشش وضعیت نمایشی در داستان
بشر تاکنون ۳۶وضعیت نمایشی را شناسایی واستفاده کرده است در این مقال به بررسی اجمالی چهار گونه آنها می پردازیم:
۱۲-۲- قربانی خشونت یا بدبختی falling prey to cruelty or (misfortune)
عوامل وضعیت قهرمان فرد بدبخت و درمانده است وضد قهرمان ارباب و یایک بدبختی است، چند گونه از زیر مجموعه های این وضعیت می باشند:
۲-۲-۱-۱- فردی بی گناه که با نیرنگ و حیله گری افرادی گرفتار می شود. شاهزاده مالن اثر مترلینگ، دختر طبیعی اثر گوته و دوقلوها اثر هوگو از این گونه اند.
۲-۲-۱-۲- حامیان و بی گناهی قهرمان داستان را غارت می کند، مانند پادشاه رم اثر پوویون، جوجه عقاب اثر روستان و جهاد فرانک های کوچک اثر اریو از این دسته می باشند.
۲-۲-۱-۳- فردی مقتدر که خلع قدرت می شود و به فلاکت می افتد، آغاز peleus و پرومته در زنجیر از آثار سوفوکل، بازی در آلاچیق اثر آدام دولاهال.
۲-۲-۲- فداکاری به سبب خویشاوندی
شخصیت های این گونه عبارتند از شخص فداکار ،خویشاوند شخص یا چیز فداشده وبه چند وجه ممکن است این وضعیت خلق شود:
۲-۲-۲-۱- ایثار جان در راه خویشاوند یا محبوب مانند Alcestes اثر سوفوکل ویا ایثار جان برای خوشبختی خویشاوند یا محبوب مانند عتیقه اثر ریشپین .
۲-۲-۲-۲- گذشتن از جاه ومقام برای خوشبختی والدین ویا برای نجات آنها مانند برادران زمگانو اثر ادموند دوگونکورت و مادام دومنتنون اثر کوپه.
۲-۲-۲-۳- گذشتن از عشق برای نجات والدین یا فرزندان ویا بخاطر خوشبختی آنها، مانند دیانا اثر اوژیه فراری اثر بپکارد .
۲-۲-۲-۴- گذشتن از آبرو وحیثیت برای نجات والدین یا محبوب، مانند سگ نگهبان اثر ریشپین.
۲-۲-۳- موانع عشق ورزیدن obtacles to love))
شخصیت های اصلی آن دوفرد که عاشق همدیگرند ویک عامل که مانع وصال آندوست.
۲-۲-۳-۱- وصالی که اختلاف طبقاتی ویا ثروت یکی وفقر دیگری مانع آن است.مانند قهرمان چینی اثر متاستازیو شاهزاده خورشید اثر واسور.
۲-۲-۳-۲- دشمنان وحوادثی مثل زلزله بیماری و دیگر اتفاقات مانع وصال است. مانند وخواهرم اثر رابیه گناه مارته اثر روشار.
۲-۲-۳-۳- وصال که به سبب نامزد قبلی غیرممکن می شود ویا گاه مثل افسانه های عشق اثر کولوس یک ازدواج خیالی مانع می شود.
۲-۲-۳-۴- مخالفت خویشاوندان مانع وصال است.مانند طلاق اثر بورژه.
۲-۲-۳-۵- ناسازگاری اخلاق دو عاشق و درگیری آندو موجب هجران می شود. مانند جوانب طلاق اثر بیولای.
۲-۳-۴- از دست دادن محبوب Loss of loved oncs))
عوامل عبارتند از خویشاوندی مقتول خویشاوندی، شاهدو جلاد.
غم واندوه از ویژگیهای بارز این گونه داستانی است.
۲-۳-۴-۱- شاهد قتل خویشاوندی بودن بدون توانایی در بازداری حادثه، مانند اسرا اثر سوفوکل .
۲-۳-۴-۲- پیشگویی مرگ محبوب مانند مزاحم اثر مترلینگ.
۲-۳-۴-۳- آگاهی بر مرگ یک خویشاوند یا دوستی هم پیمان، مانند مرگ آشیل اثر اشیل.
۲-۳-۴-۴- بازگشت به قهقرا بخاطر ناامیدی پس از مرگ معشوق، مانند دختر وحشی اثر کورل.
۳.روایت ومضامین آن
بشر نخستین با کشیدن نقاشی یعنی بیان تصویری غرض و مقصود خود را بیان می کرده و در مراحل بعدی که اندیشه او رشد یافت، خط را ایجاد نموده و شکلهای بیانی چون قصه و داستان را به هنرهای خود افزود.
در تعریف روایت (narrate) باید گفت که رابطه ذهنی بشر با شیوه بیان مقصود و منظور اوست و به شدت به زبان، خط فرهنگ وابستگی دارد .
سینما که اصل آن قصه فیلم است و به راستی از مخاطبی که فیلمی دیده اگر درباره فیلم سوال شود، چیزی جز قصه فیلم و شرح ماجرای قهرمان و … جواب شنیده نمی شود، و ذکر این مطلب که فیلم را از روی فیلمنامه می سازند، ضروری می باشد.
روایت های سینمایی، همواره موضوعات را از دو دیدگاه دیده اند:
۲-۱- مضون های انتقالی (خارج از وجود اشخاص)، که پدیده های جهان و رابطه موجودات را با هم بررسی کرده)
۲-۲-مضون های شهودی که به دنیای درونی انسان ها پرداخته و در جستجوی کشف و شناخت خود انسان می باشد.
۴.عوامل موثر در خلق داستان
خلق داستان و قصه تحت تاثیر یکی از دو عامل عقلانی یا بینش شهودی بوده است، اگر تحت تاثیر عامل عقلانی بوده باشد که فرم و ساختار کلاسیک داستان مشخص است و در قالب هایی شناسایی شده روایت بیان می شود، مثلاً ادبیات کلاسیک و در نقاشی، شکل نقاشی طبیعت نگار از نوع می باشند.
در صورتی که در نحوه روایت، یک بی شکلی و انعطاف خاصی دیده شود و اندیشه کلی بر فضای روایت حاکم باشد هر چند که در ظاهر، داستان های کوچک و جدایی در کنار هم قرار گرفته اند، ولی همه اینها با هم مجموعه ای واحدند، که یک مفهوم کلی را بیان می نمایند، این روایت که تحت عامل بینش شهودی است اگر چه از یک فرم و ساختار ثابت و یک ساختمان دراماتیک پیروی نمی کند ولی دارای قوت های چشمگیری است اگر چه در سینما گاهی از داستان فرار می شود اما این حقیقت همواره ثابت است که فیلم ،وقتی فیلم است که در خدمت روایت یک قصه باشد .
«سینما در حالی که بذات، عالم تکنیک و سیطره را منعکس می ساخت، در آغاز تصویر متحرک را در عرصه بیان مستندات یا داستان هایی از حیات قرار داد، اما به تدریج از مرحله کلاسیسم به مدرنیسم و پست مدرنیسم گام نهاد، در مرحله کلاسیک داستانی سینما، موضوع از طریق حرکت وحدت پیدا می کند، اما در مرحله دوم وسوم برخی سینما گران به تصویر محض گرایش یافتند و نقش داستان را در فیلم انکار کردند یا چنان به پرداخت های انتزاعی محض در بیان داستان های روایی و مستند دست یازیدند که فیلم دیگر بیشتر به یک تابلوی نقاشی پست مدرن یا یک تصویر سورئالیستی محض می ماند».(۶)
هر چه که سینما از روایت فاصله گرفته به سمت نفسانیت پیش رفته و اگر خود روایت نیز اگر جهتی توحیدی نداشته باشد، جز ضلالت و گمراهی ثمری نخواهد داشت و اینکه انگیزه اصلی راوی از بیان یک روایت چه باشد کلیدی و مهم است.
سرگرمی صرف، بیان درد و رنج ،شکوه از زمانه و یا پند و اندرز و مطالب حکیمانه هر کدام می توانند غرض و علت فاعلی روایت باشند.
بشر از نظر روحی به بیان محتاج است، بشر خیلی حرف ها، نظرات و عقاید خود را باید بگوید، با دیگران در میان بگذارد و آنها را مطرح کند و گرنه آن حرف ها بر دلش جمع می شوند، کومه کرده و دل را می پوسانند.
پس درونیات روحی انسان که انگیزه آفرینش یک اثر هنری است و ویژگی های فردی خاصی نیز خواهد داشت ولی ویژگی های کلی چون فرا زمانی بودن، عدم وابستگی به کاربرد علمی ( پراکسیس) ،عدم عمومیت فهم و…را دارا می باشد.
۵.ناتونی روایت کلاسیک دربیان مضامین قدسی
شاید بتوان گفت که روایت کلاسیک در سینما ناتوان از بیان مناسب مطالب مذهبی و قدسی باشد، روایت های کلاسیک که براساس طرح و توطئه و تعلیق و بیان کشمکش تعلیق و اوج و فرود و روابط عقلی میان اینهاست، توانایی و ظرافت های مناسب را نداشته و این نحوه روایت تک خطی نمی تواند در عمق روح انسانها نفوذ کند و اثرات قدسی خود را به جا بگذارد.
«اگر چه عکاسی به عنوان مادر سینما نام دارد و فتوگرافی نامی است که جان هرشل منجم شهیر انگلیسی به عکاسی دادو فتوگرافی به معنای نوشتن با نور است»(۷) و سینما نیز ازاین جهت بسیار شباهت به داستان دارد ،چرا که هر دو نوشتن کار اصلی محسوب می شود، چه با قلم، چه با نور، و لذا «در رمان، شما کار خود را با مجموعه ای از کلمات شروع می کنید و شیوه ای که کنار هم گذاشته می شوند، به آن معنا می بخشد، در سینما با واژگان دیگری سر و کار دارید، قطعات کوچکی از نوار فیلم که هر یک در حکم تعدادی لغت است، این قطعات خواه حاوی ۵ لغت یا ۵ هزار لغت، در هر حال به عنوان کلماتی مستقل کنار هم قرار می گیرند».(۸) بدینسان یک فیلم نه تنها براساس یک قصه ساخته می شود، بلکه خود نیز نوعی نوشته است که کلماتش فرق دارند. قلم مهم ترین عنصری است که سینما را می سازد، در اهمیت خود قلم این فرموده امام امت را سند قرار می دهیم: «آنقدر که بشر از قلم های صحیح نفع برده است از چیز دیگر نبرده و آنقدر که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است، قلمها و بیان با مغزهای مردم رابطه دارند»(۹) و به راستی باید به این حقیقت اقرار آورد که: «ادبیات عرصه ای بس مهم برای درک ارتباط میان هنر و معنویت اسلامی فراهم می کند، از آنجا که مذهب اسلام بر پایه ( کلمه الله ) بنا شده است و در قالب کتابی مقدس تجلی یافته بدین جهت ادبیات جایگاه برجسته و ممتازی در میان هنرهای کم و بیش تمام ملل مسلمان کسب کرده است».(۱۰)
۶.داستان گویی در قرآن وروایات
داستان گویی در اسلام به فرم کلاسیک اختصاص نداشته ونوعی ساختار شکنی درآن دیده می شود. در مورد اینکه روایت و داستان و قصه در هنر اسلامی چه جایگاه و ویژگی هایی دارد سخن فراوان است ،اشاره وار باید از دیدگاه قرآن و بعضی روایات مطالبی را ذکر نمود.
در قصه ها و سرگذشت پیشینیان، عبرتی برای خردمندان است».(۱۱)
انسان با خواندن، شنیدن ودیدن، اشتباهات و تجربه های تلخ مردمان دیگر، هزینه آن اشتباهات را نمی پردازد و با خردورزی سعی در عدم مواجهه با آن شرایط را می نماید. داستان که از دیر باز همپای انسان ها رشد کرده و همدم ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 