پاورپوینت کامل طنز;آن چهره مشعشع تابانم آرزوست ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طنز;آن چهره مشعشع تابانم آرزوست ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طنز;آن چهره مشعشع تابانم آرزوست ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طنز;آن چهره مشعشع تابانم آرزوست ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

بعد از مدت ها وقت مصاحبه داده بود، اصولا از مصاحبه و رسانه و خبرنگار نفرت داشت. با اصولش درست در نمی آمد . حاج آقا که نمی توانست با جماعت دروغ پرداز فضول، همکلام شود؟

وقتی حرف می زدیم چهره هایمان حرف های بیشتری داشتند.

او با خود (و چشم در چشم من) می گفت: با این ته ریش و قیافه حیف نیست الفیه از بر نکنی و نماز شب نخوانی؟

من با خودم (و چشم در چشم او) می گویم: پشت این ریش بلند و پیشانی پینه دار چه انسانی نهفته؟

بعد از کلی جمله عربی با ملات فارسی ( که یعنی ما هم واردیم) سر بحث را باز کردم که دوره عوض شده و طلاب بسیاری در سراسر بلاد هستند که منتظر فرمایشات و نفس گرم حضرتعالی هستند و به هر حال وسایل ارتباط جمعی هم سبب خیر شده تا کلام منورتان در اسماع مستمعین مشعشع گردد و …

به راحتی می شد شکوفه های رضایت را از وجنات مهیجش چید اما به خود تنگ گرفته بود تا صورتش آب نیاندازد!

چشم هایش مهربان تر شده بود… نگاه آرام و نافذش به نعلین زردش بود و پاچه شلوار سفیدش که درهاله برفی جورابش تپیده بود!

داشت به عبارت «نفس گرم» عادت می کرد که نفس گرمی از بینی اش خارج شد و لحظاتی سکوت یکجانبه در اتاق اعلام گردید.

نمی دانستم تا کجا حرف زده ام اما داشتم از گرمای اتاق برای اولویت سنجی سه موضوع مصاحبه استفاده می کردم.

با ورزش که نمی شد شروع کرد با تحصیل هم آمد نیامد داشت. تصمیم گرفتم تهذیب را گره بزنم به همین سونای معنوی اتاق!

عرض کردم حاج آقا طلبه های امروزی خیلی لاابالی شده اند چرا اخلاق مثل آن قدیم ها رواج ندارد؟

دستی به ریش ها یش کشید و به پنجره حیاط (یعنی آن طرف که من نبودم) نگاه کرد . من هم دنبال خودم می گشتم آن طرف که شاید عکسم روی شیشه افتاده باشد اما فقط اکالیپتوس بود و دو گنجشک بی حیا (استغفر الله در محضر و منظر حاج آقا؟)

ناگهان یک مگس به مصاحبه پیوست و صدای خود را آهنگ متن سخنان دل کش کرد و در ضبط صوت دیجی تالی، ماندگار ساخت.

از این که به پای مگس برنخواسته بودم احساس انتقام جویانه ای به من دست داده بود اما انگار دست پرورده بود و کسی مزاحمش نمی شد.

ثانیه ها متخلق به اخلاق شده بودند و آرام و دقیقه وار می گذشتند که حاج آقا فرمود: بله.

می خواستم به تجزیه ترکیب این سخن بپردازم که آیا بله یعنی آغاز کلام یا پرسش دوباره به دلیل نشنیدن یا نفهمیدن پرسش یا انکار آن؟

سکوت مرگ بار، مرا زنده کرد و صدای خش داری که از لب های طرف شنیده می شد افزود:آن قدیم ها این قدر تجملات نبود …

گلوی من هم داشت می گرفت می خواستم بگویم حاج آقا افتخار سرفه می دهید؟ … ناگهان صدای مهیب کش داری، خلط مبحث را از بین برد.

… طلاب در حجرات ساده سکنی داشتند و اساتید ما زیر نور شمع مستراح مطالعه می کردند…

رابطه اخلاق و فقر را داشتم می جستم اما مبلمان گران قیمت دفتر بد جوری دهن کجی می کرد از حس نرم مبل نمی شد دست کشید…

حاج آقا اما الان هم طلبه ها مشکلات زیادی دارند…

دیگر فرصتی برای فکر کردن و حرف زدن نماند. خراب کرده بودم . سرخی رخسار و دودوی چشم ها به من فهماند فحش داده ام. از طرف همه طلبه ها عذر خواهی می کردم …

ما الان بهترین امکانات را فراهم کرده ایم . س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.