پاورپوینت کامل لسان قم یا لسان قوم در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین نقویان ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لسان قم یا لسان قوم در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین نقویان ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لسان قم یا لسان قوم در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین نقویان ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لسان قم یا لسان قوم در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین نقویان ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۳
با تشکر از حضرتعالی بفرمایید که چه تصویری از روحانیت در نسل جوان وجود دارد و یا باید وجود داشته باشد و انتظار نسل جوان از روحانیت چیست؟
جوانان ما به دین، تقدس قرآن و به منزلت پیامبر و اهل بیت اعتقاد دارند، ولی گاهی شبهاتی در ذهن آنها ایجاد می شود که باید به درستی به آن پاسخ داده شود و ما در این قسمت کسانی را که به درستی جواب شبهه را بدهند و واقعیت ها را خلاف واقع نگویند و کتمان واقعیت نکنند، نیاز داریم.
انتظار نسل جوان هم دقیقاً به همین بخش بر می گردد. امروز ما چه بخواهیم و چه نخواهیم انقلاب به دامان ما دوخته شده است؛ یعنی هر کسی که نام انقلاب ایران را می شنود، اولین چیزی که به یادش می افتد، روحانیت است.
مقام معظم رهبری در بیاناتی فرمودند: «این انقلاب بی نام امام خمینی در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست» حالا مثل اینکه این انقلاب بی نام روحانیت نیز در هیچ جا شناخته شده نیست و یا اینکه حتماً دیده و یا شنیده اید که دوستان یا دشمنانِ انقلاب می گویند: انقلاب آخوندی. آخوندها انقلاب کردند. و از طرف دیگر هم گاهی در صحبت هایشان به صورت رسمی و غیررسمی می گویند: مملکت دست آخوندهاست و اگر طلبه ای از مشکلات بنالد به او می گویند: شما چرا می نالید؟ همه چیز در دست شماست! آن وقت انتظارات متفاوت می شود. بنابراین یک بخشی از انتظارات نسبت به کسانی است که در مصدر تصمیم گیری های سیاسی اند، که توقع مردم هم از آنها واضح است، که آنها مردم را از نظر دور نکنند و ارتباط محکم و وثیقی با بدنه اصلی جامعه، و توده مردم و افکار عمومی به درستی داشته باشند و دردهای مردم را بشناسند و بعضی از مسائل کوچک را بزرگ نمایی نکنند. و بعضی از مشکلات بزرگ مردم را کوچک نشان ندهند و به آنها سر بزنند و انتقادپذیر باشند. و هم چنین سعه صدر داشته باشند و همه مسائلی که در یک نگاه اخلاقی جامعه دینی لازم است رعایت کنند.
در بخش دیگر، یک روحانی به عنوان مبلّغ دین در جایگاهی است که دیگر ربطی به حکومت هم ندارد. قبل از انقلاب هم مردم از روحانی چنین توقعی داشتند، که این دین را که من به عنوان یک دین برتر و کامل قبول کرده ام بیاید و برای من تبیین کند و توضیح دهد تا برای من دل چسب تر شده و سؤالات من پاسخ داده شود. البته در زمان ما یک چیزی دیگر نیز بدان اضافه شده و آن این است که شبهات، انتقادات، اعتراضات و زیر سؤال بردن های فراوانی از در و دیوار می بارد، که در خانه ها و در محافل شخصی و اجتماعی هم رسوخ پیدا کرده و وظیفه روحانیت را سنگین تر می کند. البته مردم نسبت به بعضی از روحانیت نظر محبت آمیزی دارند و شاید نظر مردم و نسل جوان این است که این آقا دین را برای ما بهتر توضیح می دهد. من مثالی را عرض می کنم. در خانه های ما معمولاً چند آینه وجود دارد و انسان گاهی حس می کند که یکی از آینه ها قشنگ تر نشان می دهد و لذا همیشه سعی می کند، که اگر می خواهد دستی به سر و زلفش بکشد، جلوی آن آینه برود. اگر ما بتوانیم چنین کاری بکنیم – چون بعضی از آینه ها موج دارند و قیافه زیبا را هم زشت و مضحک می کنند – و بتوانیم آن آینه بی موجی شویم که دین را به درستی بگیریم – و به قول مولوی که گفت: به نهان از او بپرسم، به شما جواب گویم. و به زیبایی بیان کنیم، روحانی مفید و مطلوبی خواهیم بود. البته زیبایی که می گویم در کلام اهل بیت(ع) است؛ زیرا امام رضا(ع) فرمود: «الناس لو علموا محاسن کلامنا لتّبعونا.» نفرمود: «لو علموا کلامنا، بلکه فرمود: «محاسن کلامنا» اگر زیبایی های سخن ما را بفهمند از ما تبعیت می کنند. حالا این منم که بتوانم این کلام را بگیرم.
انتظار نسل جوان این است، که ما حکمِ آن کارگاه زرگری را داشته باشیم، که دین واقعاً شمش آن بوده و بسیار ارزشمند است و مثل آب زلال و بهداشتی است که باید آن را لوله کشی کنیم و زرگری کنیم.
بنابراین ما باید مثل آدابتور، از برق دین تغذیه کنیم و آن را به مردم برسانیم و نه از جای دیگر، اما باید این هنر را داشته باشیم که هر کسی را بنا بر ظرفیت اش برسانیم. این نوع انتظاراتی است که جوان ما دارد.
داستان حضرت ابراهیم در قرآن را دیده و شنیده اید، فرمود: «هذا ربّی» به ماه و خورشید و ستاره گفت: «هذا ربّی»، خوب این کلام ابراهیم خلاف واقع بود، اما راهنمایی حضرت ابراهیم به صورت نرم و آرام، آرام صورت گرفت تا بتواند بدین طریق واقعیت را به مردم بیان کند. یا خداوند متعال در قرآن کریم درباره حرمت شراب به پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: ای پیامبر اگر می خواهی مردم را دعوت و راهنمایی کنی، به آنها یک دفعه نگو، آرام آرام و پله پله جلو برو به مردم بگو سر نمازها شراب نخورید؛ «لا تقربوا الصلوه و انتم سکری» و در مراحل بعد پیام امر خداوند را بیان کن و لذا اگر من فردی را دیدم که این فرد در جایگاهی است نمی توانم یک دفعه و به صورت مستقیم به او بگویم، باید از این روش قرآن استفاده کنم.
این انتظاری است که نسل جوان در این بخش دوم دارند. بخش اول مسئولین و بخش دوم مبلغین در همه رده ها، از ائمه جمعه گرفته تا ائمه جماعات، وعاظ، کارشناسان صدا و سیما، کلاس های معارف اسلامی در دانشگاه ها و آموزش و پرورش.
نکته پایانی در این بخش این است که طبیعتاً چشم و گوش مردم بیش از آنکه به زبان ما دوخته باشد به اعمال ما دوخته شده و لذا سلوک و عمل ما بیش از زبان ما بیان دارد و گویا است، که اگر بتوانیم این دو را با هم عجین کنیم، هم در بیان و هم در اعمال و نیز یک ظاهر و باطن خوبی داشته باشیم، طبیعتاً مردم بیش از این از ما چیزی نخواهند خواست.
چه مراحلی در فرآیند ارتباط و مفاهمه فراروی روحانیت با نسل جوان قرار دارد؟
در ارتباط با جوانان ما سه مرحله اساسی پیش رو داریم: گاهی طرف حاضر نیست که کلام ما را بشنود، گاهی می شنود، ولی حواسش نیست و گاهی می شنود و با جان و دل گوش می کند. در مرحله دوم ما نتوانستیم ارتباط را برقرار کنیم و نوعاً این مشکل از فرستنده است؛ زیرا در اینجا چند مشکل وجود دارد. مشکل اولیه و پنهانی یکسان نبودن ظاهر و باطن ما است. وقتی بین ظاهر و باطن ما تعارض وجود داشته باشد، مردم دیگر گوش نمی دهند و رابطه برقرار نمی شود به عنوان مثال به مردم بگوییم که ساده زیست باشند و یا اینکه باید ساده زندگی کرد، اما وقتی کسی وارد خانه ما می شود، تجملاتی برخورد کنیم و لذا انسان ها از شخصی که ظاهر و باطنش دوتا باشد فراری هستند.
بخش دوم در سخن ما است. به تعبیر قرآن: «ما ارسلنا برسول الّا بلسانِ قومه» انبیا با زبان قومشان سخن می گفتند البته بنده فکر می کنم این آیه ورای این مطلب را بیان می کند و مترجمین و مفسرینی که لسان قوم را فقط نوع زبان معنی کردند که مثلاً اگر قوم عرب بودند، پیغمبر، عربی سخن می گفت. اگر عبری بودند، پیغمبر عبری حرف می زد. اگر به این مقدار بسنده شود، این مطلب نیاز به گفتن نداشت، اگر به این مقدار بسنده شود؛
زیرا این مطلب را هر کودکی می فهمد و دیگر لازم نبود که جبرئیل از آسمان هفتم نازل شود و بگوید: ای رسول خدا اگر مردم زبانشان عربی بود با آنها عربی صحبت کن و با آنها ترکی حرف نزن که نمی فهمند. این مطلب نیاز به گفتن ندارد، بلکه قرآن غیر از این را می گوید؛ زیرا ما زبان های مختلفی داریم، یکی زبان صنوف، که راننده ها برای خودشان زبانی دارند، این راننده وقتی در خانه خودش صحبت می کند، می گوید: چیه خانم، گازش را گرفته ای؟ ترمز کن. یا به بچه اش می گوید: مثل اینکه آب روغن قاطی کرده ای. این راننده نظری ندارد و نمی خواهد که توهین بکند، چون مرتب در محل کارش با این چیزها سر و کار دارد. در خانه و جاهای دیگر با همان ادبیات صحبت می کند.
یک روانشناس وقتی با ما سخن می گوید اصطلاحات روانشناسی به کار می برد، مثلاً می گوید: فلانی دِپرس شده و یا اصطلاحات دیگر به کار می برد. ما این کلمات را نمی فهمیم و لذا باید بر ایمان توضیح دهد. خود ما طلبه ها چقدر در صحبت کردن هایمان از عبارات طلبگی استفاده می کنیم. من اسم این را لسان قم گذاشته ایم در مقابل لسان قوم. به عنوان مثال گاهی می گوییم: «قوانینی که در مجلس جعل می شود»، مردم می گویند: عجب اینها قانون جعل می
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 