پاورپوینت کامل روحانیت و نسل سوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روحانیت و نسل سوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روحانیت و نسل سوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل روحانیت و نسل سوم ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

۲

مقدمه

رسالت روحانیت تداوم راه انبیاء و هدایت مردمان به سوی خداوند و زندگی متعالی در دنیا و آخرت است. (یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم) از این لازم است که مخاطبان گوناگون را به خوبی بشناسند و همواره مناسب ترین راه ها و شیوه ها را برای ارتباط با مردم و دعوت آنها به سوی زندگی بیابند و به کار گیرند.

در میان مخاطبانی که دعوت دین خطاب به آنان صورت می گیرد معمولاَ جوانان از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. نخست به جهت آمادگی روحی و تربیت پذیری که در سنین بالا کاهش می یابد. (قلب الحدث کالارض الخالیه). دوم اینکه به طور میانگین جوانان فرصت بیشتری برای زندگی دارند و اصلاح و هدایت آنها ضمانت بیشتری برای تداوم هدایت در آینده جوامع خواهد داشت و سوم اینکه جوانان نیرو و فرصت بیشتری برای ترویج و گسترش تعالیم دینی و فعالیت های فرهنگی دارند.

به این ترتیب سزاوار است که روحانیت فرصت بیشتری را برای جوانان اختصاص دهد و با شناخت کافی و درک درست شرایط و ویژگی های آنها به انجام رسالت خویش بپردازد. بنابراین بسیار شایسته است که از ویژگی های نسل جوان و نسبت آن با روحانیت پرسش شود.

در خصوص جوانان جامعه ما یک موضوع بسیار قابل توجه است و آن اینکه جوانان ما با یک پدیده بزرگ دینی و پیامدهای آن زیسته و بالیده اند و آن انقلاب اسلامی ایران است. در واقع نسل جوان امروز جامعه ما، نسل سوم انقلابی است که در سال ۵۷ به وقوع پیوست. این امر نسبت خاصی را بین نسل سوم و دین ایجاد کرده که بررسی آن برای مدیریت تبلیغ دین بسیار ضروری است.

در این مقاله می کوشیم تا با تعریف نسل سوم و سپس تحلیل شرایط و ویژگی های آن به توصیه هایی برای بهبود و ارتقاء کیفیت و تأثیر گذاری تبلیغ دینی دست یابیم.

تعریف نسل سوم

«سن عموماً عاملی است که موقعیت افراد را در جامعه از یکدیگر متمایز می کند عاملی

برای احترام و اقتدار …شرطی برای دستیابی به بعضی از سمت های سیاسی و یا تنها امکانی برای داشتن نفوذ موثر در برخی از امور عمومی» در جوامع گوناگون و تنوع امور و نیز سنین مختلف تاثیرگذاری در جامعه تغییر می کند. در جامعه ما معمولاً از سن شانزده سالگی که حق شرکت در انتخابات به فرد داده می شود، زندگی یک نسل سیاسی آغاز می گردد.

با این ملاحظه کسانی که امروز متولد می شوند شانزده سال دیگر حیات سیاسی خود را به عنوان نسلی تازه شروع می کنند و اگر متوسط سن ازدواج را حدود بیست و پنج سال در نظر بگیریم، می توانیم بگوییم که نسل بعد از آن نسبت به زمان فعلی از حدود بیست و پنج سال دیگر در حوزه عمومی اثر گذار خواهد بود. زیرا نه، ده سال پس از سن نسل سیاسی اول موقع ازدواج او می رسد و حدود پانزده شانزده سال بعد نسل دوم پابه عرصه سیاسی می گذارد.

پس اگر تازه واردان به عرصه تصمیم گیری سیاسی امروز را نسل اول از مبدأ اکنون به شمار آوریم، نسل دوم حدود بیست و پنج و نسل سوم حدود پنجاه سال بعد و نسل چهارم حدود هفتاد و پنج سال دیگر وارد حوزه تصمیم گیری سیاسی می شوند. نوجوانانی هم که در زمان مبدأ هنوز نسل سیاسی نشده و به سن قانونی دخالت در امور سیاسی نرسیده اند، در سن میان نسلی قرار دارند فرزندان آنها هم به نوبه خود میان نسلی خواهند بود.

بنابراین یک نقطه مرکزی یا محوری برای تقسیم بندی نسل ها لازم است علاوه براین، تقسیم بندی نسل ها تابع شرایط اجتماعی بوده و حدود آن همواره تغییر می کند و لازم است که بازه های زمانی را در نظر بگیریم. اگر برای تحلیل نسل های انقلاب بازه های زمانی ده ساله بین بلوغ سیاسی و ازدواج را در نظر بگیریم. پانزده سال دیگر که در عبور از یک نسل به نسل دیگر باقی می ماند فاصله میان نسلی خواهد بود. برای مثال متولیدن چهل و دو تا پنجاه و دو نسل دوم انقلاب اند و متولدین پنجاه و دو تا شصت و هفت میان نسل دو و سه هستند.

در اینجا محور تقسیم بندی آغاز قیام حضرت امام «ره» در سال ۱۳۴۲ لحاظ شده است. نسل اول تاثیر گذار کسانی بودند که در سال ۱۳۴۲ از امام حمایت کردند و معمولاً افرادی بودند که پایان دوره جوانی یا میان سالی را می گذراندند. بنابراین کسانی که در آن سالها متولد شدند و کسانی که فرزندان نوجوانان پانزده، شانزده ساله آن روز بودند و حدود ده سال بعد متولد شدند همه نسل دوم انقلاب را تشکیل دادند. این ها کسانی هستند که دوره جوانی و نوجوانی شان با سال های دفاع مقدس همراه بود. و فرزندان آنها نسل سوم را تشکیل می دهند که شامل متولدین سال های شصت و هفت تا هفتاد و هفت را دربر می گیرد. در این بین نیز افراد میان نسلی را داریم. که به حسب نزدیکی سال های تولدشان به نسل دو یا سه به آنها ملحق می شوند. برای نمونه می توان متولدین سالهای پنجاه و دو تا پنجاه و نه را به نسل دوم و از پنجاه و نه تا شصت و شش را به نسل سوم ملحق کرد.

البته بیان حدود سنی در اینجا کار سهلی نیست و خواه ناخواه با میزانی از ابهام همراه خواهد بود. اما نسل سوم با ملحقاتش متولدین سالهای پنجاه و نه به بعد را شامل می شود. یعنی افرادی که کاملاً پس از انقلاب پا به این دنیا گذاشته اند. نسل سوم و نسل میان دوم و سوم نه تجربه زندگی پیش از انقلاب را دارند و نه دوران دفاع مقدس را به روشنی درک کرده اند. این گروه سوم. اگر حضور در جبهه یا شرکت در انتخابات را شاخص تاثیرگذاری در حوزه عمومی بدانیم. از سالهای نیمه دهه هفتاد تا نیمه دهه هشتاد وارد صحنه سیاسی شده اند و عموماً در دانشگاه یا حوزه مشغول تحصیل شده آند.

ویژگی ها و تیپ شناسی نسل سوم

نسل سوم که پس از پیروزی انقلاب و دفاع مقدس به بلوغ رسیده و با پشت سر گذاشتن دوران نوجوانی و رفتن تا نیمه های راه جوانی شرایط ویژه ای را تجربه می کند. نخست اینکه از هویت خود پرسش کرده و در سدد یافتن تصویری واقعی و به نوعی بهترین تصویر از خویش است. دوم اینکه توان مقایسه پیش و پس از انقلاب را جز با استفاده از منابع تاریخ معاصر ندارد.

سوم، بار مشکلات و دشواریهای سالهای پس از انقلاب را از دوران کودکی تاکنون متحمل شده است ، و بنابراین حق دارد که در شعارها و شخصیت های انقلاب تردید کند و به این سو و آن نظر اندازد و این پرسش را پیش کشد که آیا سبک بهتری برای زندگی و مدل کار آمدتری برای حکومت وجود ندارد؟

چهارم، در فضایی دینی زندگی کرده و بسیاری از تعالیم دینی را از عوامل جامعه پذیری تحت اقتدار حکومت مثل نظام آموزشی و رسانه ها فراگرفته و با عرضه زیاد دین مواجه بوده اند. این امر دو پیامد داشته است نخست انس با تعالیم دین و شناخت و التزام بیشتر نسبت به آن. و دیگر خالی شدن دین و دین داری از هیجان و جذابیت به این معنا که اگر به خاطر عرضه زیاد دین برای او عادی شده اما دراین خلال به آن عادت کرده و جوان امروز از جوان سال های دهه چهل و پنجاه بیشتر به دین مقید است و باورهای روشن تر و کم اشتباه تری دارد، اما اینها همه برای او عادی است و هیجانی به او نمی دهد. آنطور که حجاب داشتن و نماز خواندن به یک جوان مسلمان در اروپا هویت و هیجان می بخشد.

پنجم، عزت و اعتماد به نفس بالایی را به جهت برخورداری از حکومتی مستقل و پررنگ در عرصه بین المللی تجربه کرده و در جامعه ای آزاد که بر واقعی ترین اصول مردم سالاری مبتنی است، زندگی کرده اند. و در کنار این ششم، هدف فعالیت منفی و تخریبی دشمنان ملت بوده است. دشمنانی که با پدیده انقلاب منافع خود را در این مملکت از دست دادند.

هفتم: در تضاد هنجاری ناشی از تقابل آرمان های انقلاب اسلامی با سامان دهی نظام اجتماعی بر اساس علوم و روش های غربی به سر می برند. به طور خلاصه اینکه انقلاب اسلامی با شعار عدالت، معنویت، تحقق ارزش های انسانی و اسلامی و نفی ارزش های تمدن غرب صورت گرفت و وعده طرح دیگری برای زندگی را ارائه داد، اما در عمل علوم و روش های غربی به نظام های سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و آموزشی کشور سامان داده و روزبه روز ارزش های غربی را در فرهنگ عمومی نهادینه ساخت و در تضاد با ارزش های اسلام و انقلاب قرار می گیرد. البته در ابعادی رشد ارزش های دینی را شاهد بوده ایم اما ضد ارزش ها نیز توسعه یافته و تضاد پایداری را شکل داده اس