پاورپوینت کامل جمال آفتاب;فضائل اخلاقی پیغمبر(ص) ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جمال آفتاب;فضائل اخلاقی پیغمبر(ص) ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جمال آفتاب;فضائل اخلاقی پیغمبر(ص) ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جمال آفتاب;فضائل اخلاقی پیغمبر(ص) ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۶

رسول خدا(ص)، لباسش را وصله می زد و کفش هایش را می دوخت و گوسفندانش را می دوشید و با بردگان هم غذا می خورد. بر زمین می نشست و بی اینکه خجالت بکشد، احتیاجات خانه اش را از بازار تهیه می کرد و به سوی خانه حمل می کرد. با غنی و فقیر یکسان مصافحه می کرد و دست خود را نمی کشید تا طرف دستش بکشد. به هر کسی می رسید سلام می کرد؛ ثروتمند، فقیر یا کوچک و بزرگ. اگر به خوردن چیزی دعوت می شد، آن را کوچک نمی شمرد؛ هر چند خرمایی کم ارزش باشد. خوش معاشرت و خوش رو بود؛ بی اینکه بخندد. همیشه تبسمی بر لب داشت و بدون اینکه چهره اش درهم کشیده باشد، اندوهگین به نظر می رسید. بدون اینکه از خود ذلتی نشان دهد، همواره متواضع بود و بی اینکه اسراف بورزد، سخی و بخشنده بود.

رسول خدا(ص) به زن ها و کودکان هم سلام می کرد. دیده نشد که پیش روی کسی پایش را دراز کند. در ظلمی که به او می شد، در مقام انتقام بر نمی آمد؛ مگر اینکه حرام الهی هتک می شد که در این صورت خشم می کرد و خشمش هم برای خدا بود. چیزی از آن حضرت درخواست نشد که در جواب بگوید نه. هرگز حاجت سائلی را رد نکرد، چنان که توان داشت، حاجت او را بر می آورد؛ وگرنه با زبانی نرم او را راضی می ساخت.

از بیهوده گویی بر کنار بود، کلامش روشن بود ؛ به گونه ای که هر شنونده ای آن را می فهمید. نگاه کردنش کوتاه بود و به کسی خیره نمی شد. هنگام راه رفتن، مانند کسی که بر زمین سراشیب راه می رود، قدم بر می داشت. به اصحاب خود به صورت مساوی چشم می دوخت و به آنان یکنواخت نظر می افکند.

رسول خدا(ص) با مردم شوخی می کرد با این هدف که افراد را شاد کند؛ ولی جز حق سخن نمی گفت. روزی عربی بیابانی نزد پیامبر(ص) آمد و هدیه و سوغاتی به پیامبر(ص) اهدا کرد و سپس گفت: پول سوغات و هدیه را بدهید! رسول خدا از این شوخی خنده اش گرفت و هر وقت غمگین می شد، می فرمود: آن اعرابی کجاست. کاش پیش ما می آمد!

پیامبر به پیرزنی فرمود: «پیر زنان به بهشت نمی روند».

بلال آن زن را دید که از این سخن پیامبر(ص) متأثر شده بود، پس گریه آن پیر زن را به پیامبر گزارش داد. حضرت به او فرمود: «افراد سیاه پوست هم به بهشت نمی روند». بلال نیز به گریه افتاد. عباس عمومی پیامبر(ص) آن دو را گریان دید، پس نزد رسول خدا(ص) آمد و خبر آورد. پیغمبر(ص) به او فرمود: «پیر مردها هم به بهشت نمی روند». آنگاه پیامبر(ص) خندید و آنان را دلداری داد و فرمود: «یعنی خداوند آنان را به بهترین صورت، در حالی که جوان، زیبا و شاداب شده اند، به بهشت می برد». رسول اکرم(ص) روزی با امام علی(ع) خرما تناول می فرمودند و پیامبر(ص) هسته های خرما را پیش امیرمؤمنان، گذاشت و فرمود: «هر که هسته اش بیشتر باشد، پرخورتر است». امیر مؤمنان(ع) هم پاسخ داد: «هر که با هسته خورده باشد پر خورتر است».

رسول خدا(ص) بیشتر اوقات رو به قبله بود .

گاهی نوزادی را برای دعا کردن یا نامگذاری به حضور پیغمبر اکرم(ص) می آوردند،حضرت برای احترام کسانش او را در دامن خود می گذارد و طفل هم دامن پیغمبر(ص) را آلوده می کرد. اطرافیان کودک بر سر او فریاد می کشیدند (و می خواستند او را از پیامبر دور کنند) ؛ اما نبی اکرم(ص) می فرمود: در چنین موقعی با کودک تندی نکنید. طفل را آزاد می گذاشت تا به کارش ادامه دهد. موقعی که دعا یا نامگذاری تمام می شد، کسان طفل در نهایت شرم کودک خود را می گرفتند و هیچ آزادی و ملالت خاطری در پیغمبر احساس نمی کردند. موقعی که آنان می رفتند، حضرت لباس خود را تطهیر می کرد.

حضرت از کسی انتقام نمی گرفت، بلکه آنان را که آزارش می دادند، عفو می کرد.

هنگامی که سواره بود، نمی گذاشت کسی پیاده با آن حضرت حرکت کند. یا او را با خود سوار می کرد و چنانچه طرف قبول نمی کرد، می فرمود: «جلوتر برو و در فلان جا منتظر باش» .

اگر سه روز، یکی از اصحاب خویش را نمی دید، از حال وی جویا می شد؛ اگر در مسافرت بود در حقش دعا می کرد و اگر در خانه یا مریض بود ،به عیادتش می رفت.

انس بن مالک می گوید: نه سال خدمتگذار رسول خدا(ص) بودم. هرگز به یاد ندارم که در این مدت به من فرموده باشد: چرا فلان کار را انجام ندادی. هرگز در کارها به من ایراد نمی گرفت.

کسی که بر آن جناب وارد می شد، فرش زیر پای خود را به او می داد و اگر شخص قبول نمی کرد، اصرار می فرمود تا بپذیرد. پیغمبر(ص) هدیه استفاده می کرد ؛ ولی صدقه نمی خورد. پس از طلوع آفتاب از خانه بیرون می آمد. به درگاه خدا زیاد تضرع وزاری می فرمود و همواره از خداوندچنین می خواست: «اللهم حسن خلقی» ؛ خدایا اخلاق مرا نیک گردان و می فرمود: «اللهم جنبنی منکرات الاخلاق» ؛ خدایا اخلاق بد را از من دور ساز.

پیامبر می فرمود :شبیه ترین شما به من کسی است که اخلاقش از همه نیکوتر باشد.

زیدبن ثابت می گوید: چون با رسول خدا(ص) می نشستیم، اگر از آخرت سخن می گفتیم، او نیز با ما درباره آن صحبت می فرمود و اگر درباره دنیا گفت و گو می کردیم، باز با ما در این باره سخن می گفت و اگر در مورد خوردنی ها و آشامیدنی ها صحبتی پیش می آمد، باز با ما از همان موضوع گفت وگو می کرد.

به اصحاب خود می فرمود: بدی های یکدیگر را پیش من بازگو نکنید، زیرا من دوست دارم، با دل آرام و خالی از کدورت نزد شما بیایم. رسول خدا(ص) بی امتیاز در میان اصحاب خود می نشست و به صورت حلقه وار دورهم می نشستند. هرگز خلف وعده نمی کرد. رسول خدا(ص) با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره معینی منتظرآن مرد بماند تا باز گردد. شدت گرمای آفتاب رسول خدا(ص) را می آزرد . اصحاب به ایشان عرض کردند، چه می شود که به سایه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.