پاورپوینت کامل سید محمد تقی حکیم;منادی تقریب بین مذاهب اسلامی ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سید محمد تقی حکیم;منادی تقریب بین مذاهب اسلامی ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید محمد تقی حکیم;منادی تقریب بین مذاهب اسلامی ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سید محمد تقی حکیم;منادی تقریب بین مذاهب اسلامی ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

تاریخ مسلمانان، در مراحل و در دوره هایی، لبریز از ستیز و تفرقه، و به دور از وحدت و برادری بوده است. در این دوره های تاریک، کینه و بد بینی جای مهر و دوستی میان آنان را گرفت؛ گویی آنان به خلاف آنچه خدایشان به آن فرمان داده بود، عمل می کنند؛ خلاف آیاتی چون «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاتقون»؛ «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» و… این وضع، گرفتاری ها و رنج های بسیاری برای مسلمانان از پی داشت و فتنه ها و مصیبت های فراوانی به بار آورد؛ چندان که دشمنانشان را از هر سو به طمع انداخت و سرزمین هاشان در معرض اشغال مستقیم و غیر مستقیم قرار گرفت.

در برابر این بیماری رو به رشد و خطر پای افکن، برخی عالمان راستین، برای گردهم آوردن فرزندان پراکنده امت و ایجاد وحدت کلمه و پایان بخشیدن به تفرقه و آگاهی بخشیدن امت به خطرهای فراموشی دستورات خدا، دست به کار شدند. آغاز این حرکت، تلاش های فردی عالمانی بود که کتاب ها و مقالاتی می نوشتند و اهدافشان را شرح می دادند و نشست هایی با عالمان مذاهب دیگر برگزار می کردند تا حقیقت و حجم اختلافات را روشن کنند و اینکه آیا این اختلافات در حد اصول است یا فروع و در حد جوهر است یا مظاهر سطحی ؟

در اوایل قرن بیستم، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (۱۹۵۴۱۸۷۶م) به مصر رفت و با عالمان مصری دیدار و تبادل نظر کرد و مقدمه ای اضافی بر چاپ دوم کتاب پر آوازه اش «اصل الشیعه و اصولها»، با عنوان «مسلمانان چگونه متحد شوند، یا سخنی ناگزیر در باب اصلاح» نوشت که به حق می توان آن را، برنامه کاری منادیان وحدت و اصلاح میان مسلمانان دانست.

کمی پس از آن، سید عبدالحسین شرف الدین (۱۹۵۷ ۱۸۷۳ م)، دو بار به مصر رفت و با علمای الازهر دیدار کرد و مجموعه گفت و گوهای مکتب را در موضوع امامت با شیخ سلیم البشری بر قرار کرد که در کتاب المراجعات گنجانده شده است و کتاب «الفصول المهمه لتألیف الامه» را نیز تألیف کرد که در آن، با استفاده از اسناد موثق نقلی و ادله عقلی، ضرورت و حتمیت وحدت میان مسلمانان را تبیین کرد.

این تلاش های پر بار، از سوی دیگر علمای شیعه و سنی استمرار یافت تا اینکه «جماعه التقریب بین المذاهب للاسلامیه» در اواخر دهه سی قرن بیستم، در قاهره تأسیس شد و تلاش های فردی برای وحدت بخشی میان مسلمانان را به تلاش گروهی و جمعی سازمان دهی شده

تبدیل کرد. ایده تقریب که از سوی شیخ محمد تقی قمی طرح شد، از سوی مراجع دینی مورد استقبال قرار گرفت و وی با علمای الازهر که استقبالی گرم از ایده اش کرد؛ ارتباط برقرار ساخت. در این جا شایسته است، به تلاش های عالمانی چون شیخ مصطفی عبدالرزاق و شیخ عبدالحمید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ محمد مدنی، شیخ عبدالعزیز بن عیسی و دیگرانی که جریان تقریب را به رغم دشواری فراوانی به پیش بردند، یاد کنیم. شیخ محمد تقی قمی در یکی از دیدارهایی که در سال ۱۹۷۷ با وی داشتم، به من گفت که دشمنان تقریب میان هر دو طرف هستند، زیرا آنان، امکان تحقق چنین تقریبی را باور ندارند و حتی روزی یکی از علمای سنتی امامیه، با تندی به من گفت: شیخ! چگونه می خواهی میان مشبهه (اهل تشبیه) و منزهه (اهل تنزیه) تقریب برقرار کنی؟!

جریان تقریب، به رغم موانع تداوم یافت؛ به ویژه پس از صدور فتوای شیخ محمود شلتوت که در آن، به جواز عمل به مذهب امامیه فتوا داد و به تدریس فقه جعفری در دانشگاه الازهر دستور داد، گام های بلندی را برداشت. شیخ شلتوت این راه را چنان گشود که شماری کتاب های امامیه، مانند مجمع البیان فی تفسیر القرآن طبرسی و المختصر النافع فی فقه الامامیه محقق حلی، در مصر چاپ شد و امکان آشنایی با تشیع، از طریق سرچشمه های اصلی آن، برای پژوهشگران فراهم گردید.

زمانی که شیخ محمد رضا مظفر، دعوت اصلاحی و نو سازانه اش را با تأسیس منتدی النشر در حوزه علمیه نجف آغاز کرد، مسئله تقریب به شکل مستقیم و غیر مستقیم آن یکی از اهداف او بود. این هدف در بازسازی روش های آموزشی و غبار زدایی اش از سرچشمه های زلال و اصول جوهری نیز تجلی یافت. شک نیست که شناخت اصول، مسلمانان را پس از اشتغال طولانی به اختلاف بر سر فروع، به نقطه جامع و مشترک می رساند. این رویکرد تقریبی، هم چنین در بهره گیری شیخ مظفر، از تجارب موفق علمای مذاهب دیگر با صرف نظر از گرایش مذهبی اشان – و سپس ملاقات های وی با علمای مسلمان در بسیاری کشورهای عربی و اسلامی و نیز مناظرات مهم وی با علمای مذاهب و اسلام پژوهان به هدف توضیح اصول عقیدتی شیعه امامیه، مانند مناظره اش با احمد امین که در مجله الرساله، به سر دبیری احمد حسن الزیات، منتشر می شد، تجلی یافته است.

در این چار چوب، نقش سید محمد تقی حکیم، در پشتیبانی از جریان تقریب و نشاندن آن بنابر پایه های علمی محکم و استوار، بر جسته و آشکار می شود. وی با مطالعات مقایسه ای اش میان مذاهب مختلف، برای شناخت اصول بنیادین آنها و ملاقات های متعدد با علمای مسلمان در همایش های علمی در مصر، الجزایر، مغرب، سوریه، ایران و… و در دهه شصت و هفتاد قرن بیستم، در مسیر تقریب گام های جدی برداشته است.

ریشه های اختلاف و امکان تقریب

زمانی که وزارت اوقاف مصر، در سال ۱۹۵۸ کتاب المختصر النافع علامه حلی را با مقدمه ارزشمند شیخ احمد حسن الباقوری، وزیر اوقاف و رئیس سابق دانشگاه الازهر منتشر کرد، سید محمد تقی حکیم از فرصت استفاده کرد و حاشیه ای بر این مقدمه که مشتمل بر افکاری دلیرانه و ایده هایی جدید بود و از ثمرات تلاش های مخلصانه جماعه التقریب در مصر به حساب می آید، نوشت.

باقوری در مقدمه اش که بخش طولانی از آن را نقل خواهم کرد، برخی مسائل بسیار مهم را بیان کرده است. وی می گوید: مسئله شیعه و سنی از نظر من، مسئله ایمان و علم است. هرگاه دیدیم که مشکلاتمان را در پرتو صدق ایمان و گستره علم حل کنیم، هیچ گره و مانعی در برابر ما نخواهد بود؛ اما اگر مسئله ژرف نگری در این مسئله و تصمیم قاطعانه در سرنوشت آن را به شناخت قاصر و یقین واهی وانهیم، جز شر و بدی واقع نخواهد شد…؛ اما ربط علم با این مسئله از آن رو است که هر دو گروه، ارتباط خود را با اسلام به ایمان به کتاب خدا و سنت پیامبرش استوار کرده اند و بر اصول مشترک این دین اتفاق مطلق دارند. از این اصول که بگذریم، اگر منازعاتی در فروع فقهی و تشریعی رخ می دهد، مشکلی ایجاد نمی کند، چرا که همه مذاهب اسلامی، مجتهد را در اجتهادش – چه خطا کند و چه بر صواب رود – پاداش الهی دارد و زمانی که به حوزه فقه مقایسه ای وارد می شویم و جدایی ای را که اختلاف علمی میان دو رأی فقهی یا میان تصحیح (صحیح دانستن) و تضعیف (ضعیف دانستن) یک حدیث ایجاد می کند، مقایسه می کنیم، در می یابیم که فاصله میان تشیع و تسنن، مانند فاصله میان مذهب فقهی ابوحنیفه و مالک یا شافعی است؛ اما ربط این قضیه (شیعه و سنی) با مسئله ایمان را از آن رو می دانم که فکر نمی کنم، وجدان هیچ مسلمانی به ساختن و پرداختن اختلاف و تشدید کینه میان فرزندان یک امت، هر چند علتی هم برای آن وجود داشته باشد، رضایت دهد، تا چه رسد به اینکه چنین علتی اساساً وجود نداشته باشد؟!»

این سخن درخشان، چنان که خود سید محمد تقی حکیم می گوید، در درونش شماری از پرسش ها و دغدغه ها را بر می آمیزد: «اگر قضیه، تنها قضیه ایمان و علم باشد، پس چرا به اختلافات دامن زده می شود و قلمرو آن از عالم اندیشه، به قلمروهای دیگری از عالم روابط اجتماعی که ربطی به علم اندیشه ندارد، کشیده می شود و چرا به سبب آن میان دو برادر و در مرحله بعدی، میان فرزندان ملتی واحد جدایی افکنده می شود و الزام مذهبی موجب امتیازات مستقیم و غیر مستقیم میان شهروندان – به تناسب دوره ها و سرزمین ها – می شود؟ و چرا به دلیل این قضیه، صدها تن در پیکارهای خونین – که تاریخ از ذکر فجایع آن سرافکنده است. نابود شدند؟

آیا علت این نزاع های خونین، خود صاحبان و امامان مذاهب بوده اند؟ یعنی آیا خودشان این شکاف کشنده را میان پیروان خود پدید آوردند؟

سید محمد تقی حکیم این پرسش را به محک تاریخ می زند و پاسخی روشن از آن استخراج می کند. پاسخ نیز این است که روابط میان امامان مذاهب، چنین نبوده است؛ برای مثال مالک بن انس، امام مذهب مالکی، شاگرد امام صادق (ع) بوده و همانند بقیه شاگردان، پیوسته با آن حضرت رفت و آمد داشته است.

مالک ابا نمی کرد که به اعلم و اتقی بودن امام صادق (ع) تصریح کند. وی از استادش جعفر بن محمد چنین یاد می کند: «جعفر بن محمد که دیر زمانی در محضرش حاضر می شدم، (کسی است که) او را جز در سه خصلت ندیدیم: یا نمازگزار یا روزه دار یا قرآن خوان بهتر از جعفر بن محمد در علم و عبادت و تقوا هیچ چشمی ندیده و هیچ گوش نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است».

ابو حنیفه، مؤسس مذهب حنفی نیز نجات خود را از افتادن در تناقضات فقهی، به شاگردی کردن در محضر امام جعفر صادق (ع) نسبت می دهد و در سخن مشهوری می گوید: «لو لا السنتان لهلک النعمان؛ اگر آن دو سال شاگردی کردن نزد جعفر بن محمد نبود، نعمان (ابو حنیفه) هلاک شده بود. ابوحنیفه در پاسخ استفتایی که از وی می پرسید: مردی، مالی را وقف امام کرده است؛ حال چه کسی مستحق این مال است؟ پاسخ داد: «ان المستحق جعفر بن الصادق، لأنه هو امام الحق»؛ مستحق، جعفر صادق است، زیرا او امام حق است .

اگر روابط میان امامان مذاهب بدین گونه احترام آمیز بوده است، علت بالا گرفتن اختلافات و تحریف آن از روند علمی صحیحش چیست؟ سید محمد تقی حکیم، علت آن را سیاست اموی و عباسی می داند که اهل بیت را خطری می دانستند که ملکشان را به زوال تهدید می کند؛ از این رو با ابزارهای مختلف در جلوگیری از نفوذ امامان اهل بیت و دور ماندن آنان از مردم و دروغ بستن بر آنان و تعقیب، حبس، آواره ساختن یا کشتن پیروانشان، همه قدرت خود را به کار گرفتند. ممکن بود این سیاست، پس از زوال این حکومت ها پایان یابد؛ اما حکومت های دیگری که روی کار آمدند، وارث همین راه و همین منافع بودند. حتی زمانی که عصر جدید آغاز شد و نظام های سلطانی مسلمانان فروپاشید و ستاره غرب و توسعه طلبی استعماری آن دمیدن گرفت، برانگیختن فتنه های طائفه ای میان فرزندان یک ملت از برنامه های استعمار غرب بوده است. آنان با بهره گیری از مشتی بی وجدان و دین فروش که هیچ کشور اسلامی ای خالی از آنها نیست، سعی کردند که از راه اختلاف برانگیزی، بر سر نوشت مسلمانان حاکم شوند و اصل استعماری مشهورشان «تفرقه بینداز و حکومت کن» مبنای کارشان بوده است.

اما این وضع که گذشته ما از آن رنجور بوده است، نباید ما را تسلیم یأس کند، زیرا بسیاری عالمان ما، خطر تفرقه را برای آینده اسلام و مسلمانان درک کرده و کوشیده اند، با نزدیک سازی نگره ها، آن را درمان کنند. این تلاش ها، هم در شکل سلبی و هم در شکل ایجابی به راه افتاد.

سید محمد تقی حکیم در مقدمه ای که بر کتاب النص و الاجتهاد، تألیف سید عبدالحسین شرف الدین نگاشته، تحلیلی عالی از این تلاش ها ارائه داده است: «حضرت ایشان – یعنی سید شرف الدین – از منادیان وحدت بوده است؛ اما نه منادی وحدت به شکل سلبی آن که خواهان فراموشی و غفلت نسبت به گذشته و پرده انداختن بر تمام تناقض ها و تضادها است، چنان که برخی با فراموشی یا به فراموشی زدن خود چنین کرده اند. حقیقت این است که سکوت در برابر این تناقض ها و پرده انداختن بر آن، رسوب های ریشه دار آن را در ذهنیت ها از بین نمی برد، بلکه کار خود را در درون انسان ها می کند تا به صورت انفجاری در می آید که در جایی و به مناسبتی راه برون زدن را خواهد جست .

وی (شرف الدین) معتقد است: شمار زیادی از اختلافات میان شیعه و سنی، به هیچ مبنایی مستند نیست، بلکه زاده نسبت های دروغ و تبلیغات برخی قدرت ها در قرون گذشته است و اگر بحثی دقیق پیرامون آنها انجام می شد، هر دو طرف، میزان غیر واقعی بودن آن را در می یافتند. بخشی از اختلافات هم مانند اختلافات میان دو مذهب فقهی یا دو مجتهد و فقیه است و در آن جایی برای طرد یکدیگر و کینه نسبت به یکدیگر نیست. همین مسائل اختلافی فقهی نیز، اگر می توانست، به شکلی که دو شخصیت برجسته، یعنی شیخ سلیم البشری رئیس الازهر شریف و سید عبدالحسین شرف الدین مورد مناقشه قرار دادند، مورد بحث و مناقشه قرار می گرفت، نگره ها به هم نزدیک می شد. جدل و چالش در راه حق، هر چند که از سراسیمگی و سوء استفاده از افکار عمومی با شیوه های خطابی به دور، و به روش های علمی جدید نزدیک باشد، از بهترین راه های تقریب خواهد بود».

در این متن مهم که از حکیم نقل کردم، گر چه وی از عالم بزرگوار سید عبدالحسین شرف الدین سخن می گوید، اما فلسفه تقریب بیان شده است. از نگاه وی وحدت اسلامی، اگر چه ضرورتی دینی و عینی است، به معنای تعامل سلبی با توفان اختلافات مذهبی ای است که مسلمانان را در نوردیده، به بهانه ورق خوردن صفحه گذشته نیست، زیرا گذشته با اکنون تداخل دارد و تضادهایش به سرعت در هر زمانی برای اهداف و مقاصد خاصی از نو طرح و برانگیخته می شود؛ از این رو، راه حل صلح آمیز این است که مشکلات موجود میان دو فرقه بزرگ شیعه و سنی مشخص و با روش های علمی جدید و به دور از روش های خطابه ای و عوام پسند، مورد تحلیل واقع گرایانه قرار گیرد. در آن حال مشخص خواهد شد که دایره اختلافات بسیار تنگ تر و کوچک تر از آن است که بسیاری تصور می کنند و این اختلافات، همانند اختلافات موجود در هر دو مذهب و هر دو مجتهد است. استفاده از روش علمی واقع گرایانه می تواند، ما را به بسیاری اصول مشترک و ساحت های مشترکی برساند که قابل بحث و مناقشه نیست.

بر این اساس، سید محمد تقی حکیم، ویژگی های عام ایده تقریب را مشخص می کند تا سپس آن را در نوشته ها و گفت و گوهایش با علمای دیگر مذاهب اسلامی، عملاً پیاده کند. اکنون می کوشیم تا اصول و روش متمایز وی را در این چار چوب، استقرا کنیم و آنگاه ببینیم که وی براساس این اصول، چگونه مسائل و مشکلات وضعیت مذهبی مسلمانان را در حوزه فقه، اصول و عقائد و مانند آن مطالعه کرده است.

روش فقهی مقایسه ای

روش مقایسه ای comparativ metod یکی از روش های جدید مطالعاتی در علوم انسانی جدیداست. این روش بر مقایسه پدیده ها و آرا با یکدیگر، برای کشف وجوه شباهت یا رابطه میان آنها استوار است. مقایسه و موازنه د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.