پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری و برنامه ریزی سامان یافته ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری و برنامه ریزی سامان یافته ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری و برنامه ریزی سامان یافته ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ضرورت بازنگری و برنامه ریزی سامان یافته ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

با توجه به این که مقوله برنامه ریزی در حوزه، به ویژه پس از انقلاب مورد توجه قرار گرفته، روند آن را چگونه ارزیابی می کنید؟

بی شک این مسأله که برنامه ریزی به صورت یک عنصر خاص مورد توجه حوزه قرار گرفته، امری مبارک و یک گام به پیش است؛ اما صرف توجه به یک مقوله کافی نیست، زیرا در کنار توجه، طراحی درست و مدیریت کارآمد نیز لازم است. برای درک هرچه بهتر این نکته، لازم است نگاهی تطبیقی به سابقه برنامه ریزی در ایران و ژاپن، و نتایج آن داشته باشیم تا مشخص شود که نظام برنامه ریزی حوزه در چه سطح و کلاسی قرار دارد و براساس کدام یک از این دو الگو حرکت می کند. توضیح این که بیش از شش دهه از اندیشه برنامه ریزی و بیش از پنج دهه از سابقه برنامه ریزی مدون و مصوب توسعه در ایران می گذرد(۱) و در طول تدوین، تصویب و اجرای ۷ برنامه، همواره بر اهداف سبز و امیدبخشی چون آماده کردن زمینه برای رشد سریع تر اقتصادی، بهبود توزیع درآمدها و دستیابی به تعادل منطقه ای، کنترل تورم و جلوگیری از رشد سطح عمومی قیمت ها، ایجاد اشتغال مولد و نیل به اشتغال کامل عوامل تولید، توسعه صادرات غیرنفتی کاهش اتکا به درآمدهای نفتی، و اصلاح ساختار اداری و بهبود عملکرد بخش عمومی(۲) تأکید شده است، اما با کمال تأسف، هنوز این پرسش اساسی مطرح است که چرا علیرغم ۵۰ سال تلاش و فعالیت در راه تحقق این اهداف و علیرغم وجود منابع و قابلیت های فراوان در این سرزمین کهن (حدود ۱۰ درصد ذخایر نفت شناخته شده در دنیا در کشور ما قرار دارد و از این نظر مقام چهارم را در دنیاداریم، حدود ۱۶ درصد ذخایر گاز شناخته شده در دنیا در کشور ما قرار گرفته است و از این نظر مقام دوم دنیا را در اختیار داریم، بیش از ۵/۷ درصد مواد روی، مس و سرب دنیا در معادن کشور ما شناسایی شده است، هوش و استعداد سرشار ایرانیان، در طول تاریخ مورد تحسین بوده است، شرایط اقلیمی و موقعیت ژئوپولیتیک ایران و بسیاری از عوامل دیگر حاکی از قابلیت های بسیار بالای این کشور است)، هنوز نتوانسته ایم جایگاه شایسته ای از نظر توسعه کسب نماییم و حتی نسبت به بسیاری از کشورهایی که در مرحله آغازین از ما عقب تر بوده اند، عقب مانده تر هستیم!؟(۳)

برای نمونه دو کشور ایران و ژاپن حدود یک قرن است که قدم در مسیر بازسازی و نوسازی گذاشته اند(۴)، اما نتایج این دو تلاش صدساله، دست کم در بعد رشد اقتصادی، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست (ر.ک.به: جدول شماره ۱):

جدول شماره ۱

مقایسه محصول ناخالص داخلی سرانه ایران و ژاپن به دلار

۱۹۹۳

۱۹۹۴

۱۹۹۵

میانگین

نسبت میانگین

ژاپن

۳۳۶۴۸

۳۶۷۸۲

۴۱۷۱۸

۳۷۴۰۰

۲۹

ایران

۱۱۷۴

۱۱۵۱

۱۵۴۴

۱۲۹۰

۱

برای حل این معما پاسخ های گوناگونی مطرح شده که بخشی از آن، ناظر به رمزهای موفقیت نظام برنامه ریزی ژاپن، و برخی دیگر ناظر به علل ضعف نظام برنامه ریزی ایران است، چنان که یکی از اساتید برجسته ژاپن شناس(۵) که مدت بیست سال از نزدیک درباره رمزهای موفقیت ژاپن تحقیق کرده، می نویسد: «من می خواستم بدانم ویژگی های ژاپنی ها مانند پشتکار، صبر و حوصله، انضباط درونی، حساسیت و احترام به دیگران، تا چه اندازه در موفقیت آن ها سهم داشته است. با مطالعه طرز برخورد ژاپنی ها با سازمان جدید و با کسب و کار بوروکراسی، به این نتیجه رسیدم که پیشرفت های ژاپن بیشتر دستاورد ساختارهای سازمانی، سیاستگذاری ها، و برنامه ریزی های درست آن هاست تا خصیصه های فرهنگی شان؛ به عبارت دیگر رمز پیروزی ژاپنی ها نبوغشان در سازماندهی است و همین سازماندهی شگفت انگیز است که ژاپن را طی یک قرن، از یک کشور بسته کشاورزی و فئودالی به پیشرفته ترین کشور صنعتی جهان تبدیل کرده است».(۶)

برخی از صاحب نظران ایرانی که از نزدیک با ژاپن آشنا هستند و درمورد رمز موفقیت این کشور مطالعات و تحقیقاتی داشته اند، معتقدند که نظام اداری و برنامه ریزی ژاپن در تکوین تاریخی خود، مهم ترین اهرم توسعه زیربنایی، اجتماعی و اقتصادی این کشور به شمار رود. تحلیل گران و ناظران کشورهای دیگر، خاصه در کشورهای جهان سوم که به پیروی از الگوی ژاپن علاقمند هستند غالبا با نوعی تمجید و تحسین از دستاوردهای این کشور در زمینه های تکنولوژیک، سیاست های کشاورزی، سیاست های مالی و پولی، توسعه صنعتی و امثالهم یاد می کنند و مطالبی در این زمینه ها به رشته تحریر درآورده و می آورند، اما کمتر دیده شده است که از چارچوب و محملی که کلیه این موفقیت ها را موجب گردیده است، یاد شود. در این نکته شکی نداریم که عامل اصلی توفیق کشور ژاپن، و این محمل و چارچوب، چیزی نیست جز یک ساختار اداری و برنامه ریزی موجز با دیدی فرانگر که قادر است با حداکثر کارآیی، به بسیج منافع و نیروها پرداخته و با حداقل دخالت در امور اجرایی و جزیی، اقتصاد و جامعه را به سمت توسعه مبتنی بر اهداف از پیش طراحی شده، با در نظر گرفتن ساده ترین واقعیات روزمره، هدایت نماید.(۷)

بنابراین، اگر نگوییم که رمز اصلی موفقیت ژاپن و سایر کشورهای به اصطلاح توسعه یافته را باید در «اثر بخشی و کارآیی نظام برنامه ریزی و مهندسی اجتماعی» آن ها جست، دست کم می توان گفت که یکی از مهم ترین علل آن همین نکته است، چنان که یکی از علل اصلی و جدی عقب ماندگی ایران از ابعاد مثبت تمدن جدید را نیز باید «پایین بودن نرخ اثر بخشی نظام برنامه ریزی و مهندسی اجتماعی» آن دانست. در حدیثی منسوب به پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده است: «ما أخاف علی أمتی ألفقر ولکن أخاف علیهم سوء التدبیر.»(۸)

بنابراین، تجربه تاریخی برنامه ریزی در ایران و جهان به ما می آموزد که صرف توجه به عنصر برنامه ریزی، و تاسیس نهادی تحت این عنوان، برای دستیابی به وضع مطلوب حوزه و تحول تکاملی نظام علمی آن کافی نیست، زیرا علاوه بر توجه به عنصر و نهاد برنامه ریزی، نکات و ظرایف دیگری نیز وجود دارد که بدون پرداختن به آن نمی توان امید چندانی به بهبود سریع وضع موجود داشت.

مشکلات

مقوله برنامه ریزی در حوزه با مشکلات گوناگونی مواجه است که فعلاً فرصت پرداختن به همه آن ها نیست، ولی مشکل اصلی نظام برنامه ریزی حوزه و حتی کشور این است که مسئولان امر به ضرورت فی الجمله برنامه ریزی پی برده اند، اما ظاهرا هنوز به ضرورت طراحی و آماده سازی زیرساخت های اصلی یک نظام برنامه ریزی و مهندسی اجتماعی کار آمد یا دست کم اثر بخش چهار وجهی علمی، سیستمی، بومی و مکتبی تفطن نیافته اند .

به عبارت دیگر، برخی از شخصیت های برجسته حوزوی، به ویژه مقام معظم رهبری، نکات بسیار مهم و ارزنده ای درباره ضرورت و اصول برنامه ریزی برای حوزه مطرح کرده اند،(۹) اما درباره ضرورت طراحی و آماده سازی یک نهاد تخصصی و فوق تخصصی برنامه ریزی و مهندسی حوزوی و مقوّمات و ارکان آن، یا سخنی گفته نشده، یا کمتر سخن به میان آمده است. در حالی که این مسأله، یعنی: طراحی و ساخت یک نظام چهار وجهی علمی، سیستمی، بومی و مکتبیِ برنامه ریزی و مهندسی اجتماعی حوزوی اصل و ریشه است، و برنامه ریزی برای حوزه فرع و شاخه.

در حقیقت، همان گونه که یکی از مشکلات اصلی کشور در زمینه ساخت و ساز، فقدان یک نظام مهندسی بود و امروز این مشکل تا اندازه ای رفع شد، در زمینه طراحی و ساخت کل نظام کشور و حوزه نیز با همین مشکل، یعنی فقدان یک نظام مهندسی اجتماعی و حوزوی استاندارد، مواجه هستیم. الا این که فقدان نظام مهندسی در حوزه ساخت و ساز شهری به هنگام بروز حوادث طبیعی، به خوبی خود را نشان می دهد، اما در حوزه مسایل اجتماعی و حوزوی، آثار تخریب چندان ملموس و محسوس نیست.

برای مثال، این که بیش از دو دهه، برخی خروجی های حوزه که اتفاقا دوران بلوغ و رشد علمی، فکری، اخلاقی و اجتماعی خود را در حوزه پس از انقلاب سپری کرده اند، مبلغ و مروج سکولاریسم شده اند، آن هم در شرایطی که نخبگان فکریِ غربِ سکولار، وارد دوره نظریه پردازی های «دِسکولاریستی» شده اند، یک فاجعه علمی تربیتی است که ریشه های آن را باید در فقدان یک نظام برنامه ریزی کارآمد حوزوی جست و جو کرد.

در حقیقت با آن که امروز تمدن غرب، به ویژه امریکا، دوران افول فکری و فرهنگی خود را سپری می کند و ایران اسلامی در آغاز دوران شکوفایی فکری و فرهنگی خود است، چرا باید به جای جذب نخبگان فکری غرب به حوزه ها و دانشگاه های ایران، شاهد انجذاب نخبگان فکری خود به دانشگاه های امریکا باشیم؟! آیا این خسارت نیست؟!

این سخن که هر انقلابی دارای ریزش و رویش است، سخن کاملاً درستی است، اما این سخن حق نمی تواند توجیه گر کاستی ها و نواقص خود ما باشد؛ به عبارت دیگر، هر ریزش و رویش برآیند دو عامل است ؛ یکی فرد و دیگری نظام هایی که فرد را احاطه کرده اند. اگر یک نظام به صورت کارآمد عمل کند و فرد در مواجهه با آن جذب نظام باطلی شود که در حال سقوط و افول است در این جا می توان فرد را مقصر دانست (تقصیر علمی یا نفسانی یا هر دو). اما اگر خود نظام در مواجهه با تربیت علمی، اخلاقی و اجتماعی فرد مشکل داشته باشد، دیگر نمی توان به صورت قاطع، همه تقصیرها را متوجه فرد دانست و با توسل به نظریه ریزش و رویش، به توجیه جریان تجدیدنظرطلبی پرداخت.

به فقدان یک نظام برنامه ریزی و مهندسی اجتماعی کارآمد در حوزه اشاره کردید. به نظر شما یک نظام کارآمد چه ویژگی هایی باید داشته باشد و چگونه می توان به آن دست یافت؟

همه نهادهای اجتماعی مطلوب، از جمله نهاد برنامه ریزی و مهندسی اجتماعی، دست کم دارای پنج رکن اصلی است:

۱. رهبری بصیر (خوش فکر، زمان آگاه و دوراندیش).

۲. نیروی انسانی متخصص و ماهر به اندازه کافی.

۳. ساختار سازمانی مناسب.

۴. بودجه کافی.

۵. مدیریت کارآمد.

اگر عوامل یاد شده را جدی بگیریم و در صدد ارزیابی علمی وضع موجود با وضع مطلوب برآییم، آنگاه اندازه شکاف مشخص خواهد شد و می توان برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب، چاره ای اساسی اندیشید. اما اگر این مسایل بدیهی ولی کلیدی جدی گرفته نشود، هر چه بیشتر تلاش کنیم، کمتر به نتیجه مطلوب می رسیم.

خوشبختانه یکی از بزرگ ترین نعمت های حوزه کنونی، هم عصر بودن آن با شخصیت های بزرگی چون حضرت امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید صدر و… (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین)، و امروز، شخصیت های خوش فکر، زمان آگاه و دوراندیشی چون مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) و… است، زیرا عصر ما عصر آرمان ها و ایده ها است و این شخصیت ها کانون سرشار آرمان ها و ایده های بزرگ و تحول آفرینند، اما مشکل ما در مدیریت ها است، چون این مدیریت ها هستند که باید به آن آرمان های بزرگ و ایده های بلند جامه عمل بپوشانند و شکاف میان وضع موجود و مطلوب را پر کنند.

از طرفی چون جوامع امروز بسیار پیچیده شده اند، لذا پر کردن شکاف های اجتماعی نیز کار بسیار پیچیده و علمی ای شده که به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.