پاورپوینت کامل قابلیت های پنهان در حوزه و روحانیت ; گفت وگویی در مقوله طب سنتی حکیم آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قابلیت های پنهان در حوزه و روحانیت ; گفت وگویی در مقوله طب سنتی حکیم آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قابلیت های پنهان در حوزه و روحانیت ; گفت وگویی در مقوله طب سنتی حکیم آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قابلیت های پنهان در حوزه و روحانیت ; گفت وگویی در مقوله طب سنتی حکیم آل اسحاق ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
طب گیاهی جزء فرهنگ این مردم بوده است و ازدیر زمان با داروهای گیاهی معالجات خوبی انجام می گرفته است در حال حاضر در قم صد شخصیت معروف و غیر معروف در زمینه داروهای گیاهی فعالیت دارند.
تکنولوژی پیشرفته و داروهای شیمیایی، هر چند توانسته است، اقتصاد دارویی را بچرخاند و تا اندازه ای در درمان جمعیّت کثیر جهان توفیق یابد، اما با همه فرضیه ها و فرمول های خود هنوز جایگاهی را برای روح در بدن در نظر نگرفته است و فقط به اصول کلّی درمان بسنده کرده است. ناتوانی های طب جدید موجب شده، برخی از مردم و صاحبنظران به طب قدیم روی آورند. اثرات زیانبار داروهای شیمیایی و بن بست های درمانی در طب جدید موجب شده است، اذهان عمومی به شیوه درمانی قدیم و طب گیاهی توجه بیشتری داشته باشد. تاریخ آغاز این روش در ایران به صورت رسمی، به زمان «شیخ الرّئیس ابوعلی حسین بن عبداللّه بن سینا» ملقب به «حجه الحق» می رسد؛ حکیمی که گنجینه ای است و قدر و منزلتش را بیگانگان بهتر شناختند و هنوز هم آثارش به زبان های مختلف ترجمه می شود و در دانشگاه ها و مدارس عالی جهان تدریس می گردد.
ارزنده ترین کتاب شیخ الرئیس در زمینه اصول طب، کتاب «قانون» است. هر چند این کتاب در مجامع علمی جهان از اعتبار خاصّی برخوردار است، امّا در ایران تنها عده معدودی با این کتاب آشنا هستند.
با توجه به این که زمانی این علم متعلق به حوزه بود، جا دارد که حوزه های علمیه به این علم نیز توجه نمایند، زیرا جنبه کاربردی دارد و مورد نیاز جامعه است؛ یعنی حوزه های علمیه همانگونه که به عقاید و اعتقادات دینی توجه دارند و در زمینه درمان روحی کار می کنند، با به کارگیری این علم، هم به درمان جسم و هم به درمان روح بپردازند؛ همان کاری که بوعلی انجام می داد. جای بسی تأسف است که از میان کتاب های بوعلی، در حوزه فقط به کتاب «شفاء» و فلسفه او توجه شد و کتاب قانون مهجور مانده است.
بنابراین، با عنایت به این که دیدگاه جامعه نسبت به حوزه علمیه، برآورده کردن نیازهای مردم است، روحانیت می تواند با رونق بخشیدن به این علم، برای کاربردی کردن علوم حوزوی گام مؤثرتری بردارد و به سوی برطرف نمودن نیازهای جامعه پیش برود و فقط به حیطه نظری کفایت نکند. علم طب یکی از روش های علمی در ارائه خدمات به مردم است و با توجه به این که طب سنّتی مهجور مانده است، می توان با گسترش و سرمایه گذاری و نهادینه کردن این علم، پیش گام طبّ سنّتی ایران شد، در همین رابطه مصاحبه ای با «آیت اللّه آل اسحاق» حکیم و دانای به علم طب و داروهای گیاهی انجام دادیم. وی برای احیای اصول ارزنده طب ابن سینا و به کارگیری دوباره آن و درمان بیماری های متفاوت و نیز آموزش آن به دیگران کمر همّت بسته است،. اکنون وی آموخته های بوعلی را می آزماید و به کنکاش در نظریات و آثار وی می پردازد.
حکیم آل اسحاق با هشتاد سال سن، سرزنده و شاداب به درمان بیماران و آموزش این علم می پردازد و با تدریس کتاب قانون در چند دوره و تأسیس مجمع پژوهشگران طب بوعلی، در صدد اعطای دانشنامه به افرادی است که این دوره ها را پشت سر گذارده اند و برای پایان نامه، موضوعی را برای تحقیق انتخاب نموده اند.
از ایشان خواستیم مختصری از تاریخ علم طب در ایران را بیان نماید، وی ضمن تشکر از هفته نامه پگاه که در صدد انعکاس ندای مظلومیت طب ایران در مطبوعات است گفت: هر چند تاریخچه علم طب به این صورت است که در هر منطقه ای، انسان بوده و مرض بوده، طب نیز بوده است، امّا اگر در اعماق تاریخ جست وجو شود، به تاریخ پزشکی هم اشاره می نماید. در ابتدا علم طب در انحصار جادوگران بوده است و جادوگران در ارتباط با ارواح خبیثه و در مقابل انبیا، از شیاطین استفاده می کردند و با جادو و جنبل و داروهای گیاهی مردم را معالجه می کردند و عجیب آن که جاذبه آن ها بسیار قوی بوده است. اما انبیای الهی که به اذن اللّه معالجه می نمودند و در واقع کار آن ها معجزه بوده و به صریح قرآن در مورد حضرت عیسی(ع) که می فرماید: «و أبری الاکمه و الابرص و اُحی الموتی باذن اللّه » (آل عمران آیه ۴۹)؛ حضرت عیسی برص (مریضی پیسی)، جنون و لال و کور مادرزادی را معالجه می نمود و در جایی دیگر قرآن کریم به واقعیت جادو در داستان هاروت و ماروت اشاره می نماید و می فرماید: «فیتعلّمون منهما ما یفرّقون به بین المرء و زوجه». (بقره آیه ۱۰۲) که مردم چیزهایی به نام سحر و جادو را یاد می گرفتند تا بین زن و شوهر ایجاد نفرت نمایند و آن ها را از هم جدا کنند و نیز قرآن کریم در زمینه قدرت جادوگران در داستان حضرت موسی می فرماید: «فلمّا القوا سحروا اعین الناس» (اعراف، آیه ۱۱۶)؛ یعنی هیپنوتیزم می کردند و چیزهایی شبیه آنچه حضرت موسی در تبدیل عصا به اژدها انجام داده بود، می آوردند.
به تدریج با پیشرفت علم و نفوذ انبیا، علم طب از دست جادوگران خارج شد تا آنجا که اکنون دیگر در مقابل علم طب جادوگران فراموش شده محسوب می شوند. هر چند در حال حاضر هم جادو هست. آیت الله آل اسحاق در ادامه افزود: با توجه به این که موقعیت ما احیای طب بوعلی است، از این زمان شروع می کنم. بوعلی سینا انسان با هوشی بوده و در زمان سامانیان زندگی می کرده است، سامانیان مردمان فرهنگ دوستی بودند و تا آنجا که تاریخ ثبت کرده است، کتابخانه ای منحصر به فرد داشته اند و در اکثر رشته های علوم زمان خود و نیز رشته طب تجربه های شش هزار ساله بشر را جمع کرده بودند؛ تجربه های یونان قدیم، امپراطوری روم، ایران باستان (پهلوی ها)، هند بزرگ و چین،.همه این تجربه ها در آن کتابخانه جمع شده بود و کلید آن در اختیار بوعلی سینا بود.
چون بوعلی نابغه بود، معالجات جالبی می کرد و اساسا امراضی را که اطبای دیگر از معالجه آن عاجز بودند، علاج می نمود و اصولاً آن ها قدرت رقابت با وی را نداشتند.
حکیم آل اسحاق سپس یک نمونه از معالجات جالب توجه بوعلی را این گونه بیان کرد:
محمد خوارزمشاه مریض می شود، اطبا هر چه معالجه می نمایند، نتیجه نمی دهد و او ناتوان در بستر می افتد. به عنوان آخرین طبیب به سراغ بوعلی می روند؛ بوعلی سینا سنّش از دیگر اطبا کمتر بود و آن ها رقیب او بودند، بوعلی پس از یک سری تحقیقاتی متوجه می شود که همه اعضای رئیسه خوارزمشاه سالم است و تب هم ندارد. می گوید بروید شراب کهنه بیاورید. شراب کهنه هفت ساله آوردند. بوعلی چند لیوان از آن شراب را به شاه می دهد و بعد نبض مریض را در دست می گیرد و به نی نواز ماهری می گوید: اسامی شهرهای ایران را در «نی» بگو. او با آهنگی خاص نام شهرها را یکی یکی می گوید تا به شهر خوارزم می رسد. بوعلی می گوید: حالا در خوارزم اسم کوچه ها را بگو. نی نواز کوچه ها را می گوید تا به کوچه ای که منزل برادر خوارزمشاه در آن بود، می رسد. سپس بوعلی می گوید: ساکنین این کوچه را بخوان تا این که به خانه برادر خوارزمشاه می رسد. بوعلی ادامه می دهد که اعضای آن خانواده را بشمار، با در اختیار قرار دادن لیستِ اعضای خانواده، نی نواز اسامی پدر و مادر و خواهران و برادران را می گوید تا این که به نام دختری که محمد خوارزمشاه عموی او بود، می رسد. در این موقع، بوعلی سینا می گوید: «که محمد خوارزمشاه عاشق دختر برادرش شده است من با این ترفند معشوقه اش را پیدا کردم. در هر مکانی که به معشوقه اش مربوط می شد، نبض مریض بیشتر می زد تا این که به نام این دختر رسید، نبضش به شدت زد. استاد در ادامه بیان می کند: جالب این که بعد از تجمّع اطبّاء، فقهای اهل تسنن جمع می شوند و برای ازدواج دختر برادر از نظر شرعی چاره ای می جویند و بالاخره برای سلامتی جان شاهنشاه این ازدواج صورت می گیرد و با ازدواج خوارزمشاه با دختر برادرش حال وی بهبود می یابد.
استاد آل اسحاق می افزاید: این گونه معالجات به طب مربوط نیست، در حقیقت این هوشِ طبیب است و بوعلی نیز در قانون تصریح می کند که طبیب باید از هوش خود استفاده کند؛ یعنی اگر مجتهد و صاحب نظر نباشد، طبیب نیست. ایشان در پاسخ به این که آیا اینگونه معالجات نوعی معنا درمانی است، ضمن تأیید این روش اظها می دارد: هر چند بعضی از امراض قابل تجربه است، اما برخی دیگر را می توان به واسطه هوش فهمید و حدس زد، چرا که ممکن است، صدها عامل موجب یک مرض باشد و این هوش انسان است که می فهمد، کدام عامل موجب کدام نوع مرض شده است تا به درمان آن پی برده شود.
ایشان در مورد تاریخچه طبابت خود می گوید: ریشه و انگیزه من در مورد طبابت حدیثی است که می فرماید: «العلم علمان، علم الادیان و علم الابدان». وی در ادامه توضیح داد: علم الادیان همان معارف اسلامی است و من ضمن این که طلبه بودیم می خواستم که از این رشته دوم نیز بهره ای داشته باشم. به همین منظور ابتدا کتاب «تحفه حکیم مؤمن» را مطالعه کردم، کتاب جالبی است و شنیده ام که در دانشگاه مسکو تدریس هم می شود. به تدریج سایر کتاب های طبی را مطالعه کردم تا این که از میان کتاب ها کتاب قانون را انتخاب کردم و یک دور کامل آن را مطالعه کردم. وقتی در نجف اشرف بودم، در اوقات فراغت قانون بوعلی و روانشناسی اسلامی را مطالعه می نمودم. البته اصل روانشناسی دارای ۱۶ رشته است که پس از مطالعه آن، روانشناسی اسلامی را مورد بررسی قرار دادم.
آقای آل اسحاق در ادامه می گوید: من در میان مطالعات خود به این اصل برخورد کردم که به طب ایرانی و طب اسلامی ظلم شده است و این انگیزه مرا دو چندان نمود که این تجربه ها را زنده کنم و همه این تجربه ها در کتاب قانون متمرکز است. این کتاب در تاریخ زندگی بوعلی گنجینه ای است و تجربه های شش هزار ساله طب ایرانی را در خود جای داده است.
حکیم آل اسحاق در مورد معالجات خود می گوید: با وجود همه این مطالعات، معالجه نمی کردم، هر چند در سفرهایی که به تبلیغ می رفتم، با افرادی که سر درد یا سرماخوردگی داشتند، برخورد می کردم و به آن ها پیشنهاد می کردم که فلان گیاه را بخورند تا خوب شوند پس از بهبودیِ آن ها مشاهده می کردم که این عامل برای مردم بسیار جالب است و منجر می شد که مردم به یک روحانی علاوه بر مقام مبلّغ دینی در مقام یک پزشک بنگرند.
وی در ادامه می گوید: معالجات من از آنجا شروع شد که دو مورد بیماری در زندگی خانوادگی ما رخ داد و من به ناچار باید آن ها را معالجه می کردم. مورد اول این بود که روزی از درس آقای بروجردی به منزل برگشتم. والده ام گفت که پدر مریض شده و زبانش سیاه و ورم کرده و از دهانش بیرون آمده است. من دیدم که این حالت موجب شده که او نتواند نفس بکشد. احساس کردم که اگر به دنبال پزشک معالج وی بروم و او را به منزل بیاورم، دیر می شود و جان پدر در خطر است. به همین دلیل سریع به بازار رفتم دو مثقال تخم خیار و دو مثقال تخم خرفه و دو مثقال تخم کاسنی و دو مثقال تخم کاهو تهیه کردم و در هم کوبیدم و در داخل لیوان محتوی آب جوش به هم زدم و شیره اش را به او دادم. وقتی این دارو را با قاشق چایخوری به پدر می دادم، به هنگام دادن قاشق سوم ورم زبان خوابید. نفس طبیعی شد و او بلند شد و نشست.
بار دوم مشاهده کردم که بینی پدرم سرخ شده، ورم کرده و او درد شدیدی را تحمل می کند. سریع رفتم و دو عدد زالو آوردم و در دو طرف بینی وی انداختم که باد سرخ بینی ایشان خوب شد. آل اسحاق در ادامه می گوید: این قبیل معالجات محدود به خانواده خودم بود، ولی به تدریج فکر کردم که این فقط مشکل من نیست. همه دانش آموختگان دینی با این گونه موارد برخورد می کنند، خوب است که کتاب قانون را مباحثه کنیم. این بود که در حوزه بحث قانون را شروع کردم و مورد استقبال قرار گرفت، البته در حوزه دو رشته را شروع نمودم؛ یکی روانشن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 