پاورپوینت کامل بازاندیشی در دانش نحو ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازاندیشی در دانش نحو ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازاندیشی در دانش نحو ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازاندیشی در دانش نحو ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۱
متجاوز از هزار سال است که اندیشمندان و صاحب نظران در مورد علم نحو، وظایف و مسائل آن، تأمل و قلم فرسایی کرده اند.
رنج و زحمتی که اسلاف ما در تحقیق، تفحص، ابتکار و نوآوری در مباحث نحوی متحمل شدند، اینک دشواری های حرکت ما را هموار نموده و ما را وارث سرمایه ای ارزشمند و اندوخته ای گرانقدر ساخته است، به گونه ای که امروزه هیچ محقق و متتبع ادبیات عرب، بدون غور و تعمّق در متون کهن ادبیات تازی، شایستگی اظهار نظر و قضاوت در مسائل آن را ندارد، ولی نه آن گونه که علم نحو، از هر جهت، کمال مطلوب خویش را یافته و سخن نهایی پیرامون آن گفته شده و از تکامل و بالندگی باز ایستاده باشد. امروزه نیز دریچه دقت و پویش بر روی باریک اندیشان و جست وجوگران مفتوح و راه برای تأمل بیشتر و کاوش دقیق تر گشاده و پیشرفت و تکامل علم ادب ممکن، مطلوب و حتی ضروری است.
باری، هر کس قصد تحقیق و بنای مساعدت در تسریع حرکت نحو و علوم دیگر را دارد، لازم است علاوه بر تتبع و دقت در آثار گذشتگان، عمیقا به تأمل و تفکّر پردازد، زیرا فرآورده های تحقیقی، آنگاه کامل و مقبول اهل نظر است که واجد دو خصوصیّت باشد:
اوّل. تتبّع و تفحص کافی در منابع موجود.
دوّم. اندیشه متعالی، عمیق و مستقل در شیوه ها، گزاره ها، استدلال ها و راه های ارایه و عرضه علوم، و نقد و بررسی منصفانه و موشکافانه در این میان.
آنچه پی آیند این مقدمه می شود، مجموعه ای است از آرا و نظرات برخی از اهل دقّت که از کتاب ها، مقالات و گفت وگوهای مختلف به صورت ناقص تهیه شده و نویسنده تنها عهده دار جمع آوری و پیوند میان آنها است و به قصد مساعدت در تعالی دانش ادب تنظیم شده و به جهت آرا و نظرات و انتقادات، به محضر ارباب نظر تقدیم می گردد.
مؤلف هرگز ادعا ندارد که آنچه در این مقال می آورد، سخنی بدیع یانتیجه تتبّعی وسیع و تفحصی عمیق در آثار بزرگان و اندیشوران و اهل نظر است، بلکه این مختصر را برای بهبود وضعیت موجود و اصلاح برخی نارسایی ها مفید و مؤثر می داند و پیشاپیش به نقایص و معایب و کاستی های آن اعتراف دارد و آرای محققان و شایستگان را به توجه و ملاحظه می طلبد.
علوم ادبی؛ گزارش و تحلیل استعمالات
هر کلمه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن کلمات دیگر، دارای خصوصیات و ویژگی هایی است. آنچه در علم صرف بیان می شود، احوال و خصوصیات ساختار کلمه است، آنگاه که تنها و مستقل مورد بررسی قرار گیرد. بیان احکام یک کلمه، آنگاه که به تنهایی مورد بررسی قرار گیرد، «تجزیه» نام دارد؛ مثلاً کلمه «الشاهد» اسمی است ثلاثی، مزید، صحیح، سالم، مشتق، متصرف، مفرد، منصرف و… .
همین کلمه هنگامی که با کلمات دیگر ترکیب شود، احکام جدیدی می یابد که در زبان عربی، این احکام غالبا موجب تغییر یا تغییراتی در کلمه می گردد. برای مثال کلمه «الشاهد» در ترکیب «قام الشاهدُ» فاعل و مرفوع و در ترکیب «عرفت الشاهد» مفعول و منصوب و در ترکیب «عینُ الشاهدِ» مضاف الیه و مجرور است. در حالی که بدون در نظر گرفتن کلمات دیگر، نه عنوان فاعل دارد، نه عنوان مفعول، و نه مضاف الیه؛ نه مرفوع است، نه منصوب و نه مجرور. بررسی نقش یک کلمه در ترکیبات «ترکیب» نام دارد. در ترکیب عبارات عربی برای هر کلمه عنوانی ذکر می شود که اِعراب آنرا نیز مشخص می کند.
علم نحو عهده دار بیان تغییراتی است که به سبب پیوند و ترکیب کلمات، در کلمه ایجاد می شود.
صرف و نحو و بسیاری از علوم ادب علومی هستند که قبل از آن که مدوّن و مکتوب شوند، و به عنوان «علم» شناخته شوند، توسط اهل زبان به گونه ای ارتکازی به کار گرفته می شدند و این، از جهتی مهم ترین خصوصیت این علوم است. در این مقال سخن بیشتر پیرامون «نحو» است، اما بسیاری از احکامی که بیان می شود، قابل تعمیم و تسرّی به علوم دیگر نیز می باشد.
«نحو» علمی است که پس از استعمال کلام، از سوی اهل زبان تنظیم و در اختیار قرار گرفته، علمی که قراردادها و اعتبارات اهل زبان را کشف، جمع آوری و ارایه نموده است؛ علمی که استعمالات زبان عرب را تحلیل و قواعد عامّ(۱) حاکم بر آن را یافته و عرضه نموده است.
نحویان اجازه ندارند که براساس استحسانات عقلی، از پیش خود قواعد مناسبی برای زبان وضع و استعمال آن را توصیه نمایند. چنین رویّه ای تغییر زبان و ایجاد یک زبان جدید است و به حال استعمالات گذشته اهل زبان سودمند نیست؛ برای مثال این پیشنهاد که ما اسامی غیر منصرف زبان عربی را نیز همچون اسامی منصرف با کسره و تنوین استعمال کنیم، پیشنهاد مناسبی است که با قیاس و استحسان عقلی هماهنگ است و همگونی و یک رنگی کلمات زبان عربی را در پی دارد. امّا چه کنیم که عرب تاکنون چنین نکرده و در استعمالات خود تنوین و کسره را براسامی غیر منصرف حرام دانسته است. حتّی اگر فرض کنیم که عرب زبان از این پس بر طبق قرارداد جدید عمل کند، بیان قواعد و اصول حاکم بر متون گذشته عربی که محلّ احتیاج ما است، ضرورت دارد.
اگر در صدد ایجاد زبانی جدید و صد در صد قانونمند و هماهنگ هستیم، همان بهتر که اشتغال به نحو را رها سازیم و به اصحاب زبان «اسپرانتو» بپیوندیم… .
انکار نمی توان کرد که زبان در طول قرون و ادوار متمادی ای که بر آن می گذرد، دچار تغییرات و نوساناتی می شود. برخی از انواع استعمالات منسوخ و برخی دیگر متداول می گردد و قواعد و احکام جدیدی می طلبد، امّا مهم ترین نیاز ما انسان ها که همانا نیاز به وحی وکلام الهی است، ایجاب می کند که حتّی در صورت نسخ کامل زبان عربی وپیدایش عربیِ جدیدی که کمترین اشتراک را با زبان قرآن و روایات دارد، در صدد آموختن قواعد عربی چهارده قرن پیش و فهم کامل متون عصر نزول وحی باشیم.
نحوی عهده دار «کشف» قواعد و اصول حاکم بر استعمالات پیشین عربی است؛ قواعد و اصولی که عرب جاهلی بدون آن که تفصیلاً آن ها را بشناسد، به صورت ارتکازی و بدون توجه به آنها پایبند بوده و همین ارتکاز و ذائقه خویش را معیار تمیز صحیح از سقیم می دانسته است. عرب جاهلی برای تشخیص سخن برتر و اثر ادبی کامل تر، به شیرینی، دل انگیزی، دلنشینی و جذابیّت آن استناد می کرده، بدون آن که بداند این شیرینی و دلنشینی از کجا ناشی شده است و چه عامل مشخصی در آن تأثیر دارد؟!
عرب جاهلی فاعل را مرفوع استعمال می کند؛ رفع فاعل نه امری فطری است و نه حقیقتی تکوینی، قراردادی عرفی است که به مرور در میان اهل زبان شکل گرفته و بدون توجه اعمال می شود. اگر اهل زبان بر اثر شرایط اجتماعی خاص، فاعل را همیشه مجرور استعمال می کردند، هیچ حادثه ای درعالم تکوین رخ نمی داد و ما نیز اینک تابع آن استعمال بودیم. از این جهت، نحوی به دنبال تغییر و تحلیل استعمالات و «کشف» آن قراردادها است و حق تغییر و تبدیل آن را ندارد. همیشه لسان حال او این است که عرب چنین استعمال کرده، ما هم چنین می کنیم.
امّا این نکته نیز قابل انکار نیست که گزارش از یک واقعیّت، همیشه واحد نیست. صحنه ای که در معرض روّیت افراد مختلف قرار گیرد، به تناسب سلایق آن افراد، متفاوت تفسیر می شود و شاید همه این تفسیرها و تحلیل ها صحیح و مطابق واقع باشد، امّا نحوه بیان و شیوه ارایه آن در مواردی دارای تفاوت و اختلاف باشد.
نحوی ضوابط عامی را که عرب ناآگاهانه التزام بدان ها را پذیرفته، کشف می کند و آنگاه مطابق ذوق و سلیقه خود از آن حکایت می نماید. نحوی دیگری نیز ممکن است همین ضوابط را به گونه ای دیگر حکایت کند و تحلیل و تفسیرجدیدی ارایه دهد. نحویان معتقدند که از محدوده استعمال عرب خارج نشوند، امّا متعهد نیستند که از یک دیگر تبعیت نمایند. آنان هرگز نباید بگویند که نحویان چنین گفته اند، ما هم چنین می گوییم. خلاصه آن که نحوی خود را در شیوه بیان آنچه می یابد، آزاد و مختار می بیند و تنها به مطابقت با استعمال عرب ملتزم است.
از میان تحلیل ها و تفسیرهایی که نحویان درباره استعمالات زبان ارایه می دهند، هر کدام واجد دو خصوصیّت زیر باشد، برگزیده تر و مقبول تر است.
اول. صحّت و مطابقت با واقع.
دوّم. سادگی و بساطت در مقایسه با دیگر تفاسیر.
این دو ملاک و معیار، ترازوی سنجش عمل نحوی است. «صحّت» یک تحلیل به منزله رسیدن به مقصد و درک مطلوب است و «سادگی» آن، زودتر رسیدن به مقصد، انتخاب طریق میان بر، صرف هزینه اندک و به کارگیری توان کمتر.
مثلاً مؤلف کتاب «تجدید النحو»، به تبعیّت از مکتب نحوی کوفی معتقد است که «کان» و اخواتش به مانند دیگر افعال، فعل تامّه و محتاج فاعل هستند. در این صورت اسم مرفوع پس از آنها فاعل، و اسم منصوب حال است؛ برای نمونه در مثال «کانَ محمَدٌ مسافراً»، فاعلِ «کان»«محمد» و «مسافر» برای آن حال است.
بی شک اصل استعمال این عبارت کانَ محمَدٌ مسافراً و مقبولیّت آن در نزد عرب مورد اتفاق همه نحویان است. وظیفه نحوی این است که تحلیل و تفسیر مناسبی از متد استعمال عرب ارایه دهد، و رفع و نصب محمد و مسافر را توجیه و تحلیل نماید و نقش هر یک را بیان کند، به گونه ای که به معنا خلل وارد نشود.
نحویان بصری برای توجیه این عبارت به تأسیس یک بابِ جدید در نحو، تحت عنوان افعال ناقصه مبادرت ورزیده اند که شرایط و ویژگی های خاصّ خود را دارد. بدین ترتیب، افعال را به دو گروه تامّه و ناقصه تقسیم نموده اند. قاعده عامّ «هر فعلی فاعل دارد» را مخدوش ساخته اند و اعراب جدیدی (نصب) به خبر نسبت داده اند. در مقابل نحویان کوفه، برای تحلیل این عبارت به هیچ یک از این سه مبتلا نیستند. در نزد کوفیان، خبر همیشه مرفوع و فعل همیشه تامّه و محتاج فاعل است؛ راهی کوتاه تر و توجیه و تفسیری ساده تر که ما را به تأسیس ابواب جدید و اختراع قواعد بدیع دچار نسازد.
مؤلف «تجدید النحو»، مشابه همین رویّه را در حروف مشبهه به لیس، افعال مقاربه، افعال قلوب، افعال سه مفعولی، و برخی دیگر از ابواب نحوی جاری کرده است(۲). ما در صحّت و سقم این ترکیب ها قضاوتی نداریم، اما برآنیم که در صورتی که این فرضیّه از میدان تمامی اشکالات و انتقادات سرفراز بیرون آید، از آن جهت که به مؤونه کمتری محتاج است، بر دیگری اولویت دارد و شایسته است که در مقام مقایسه و داوری برگزیده گردد و از این پس توصیه و اعمال شود.
هم از این رو است که علم نحو همچنان قابلیت تکامل و پیشرفت را دارد؛ اگر امروزه ما به علم نحو این گونه نظر کنیم و آن را مستعدّ پیشرفت و شایسته تلخیص و تهذیب بدانیم و خود را همچون واضعانِ علم نحو، سزاوارِ اظهارنظر و تجزیه و تحلیل مستقل استعمالات عربی ببینیم، می توانیم با تقلیل قواعد نحوی و تداخل ابواب آن و حذف زواید، مدّت تحصیل آن را کوتاه تر و هزینه لازم برای آن را کمتر نماییم و مبتلای به اکل از قفا نشویم.
اگر به نحو چنین بنگریم، شاید به جای تألیف شرح ها، توضیح ها و حواشی برای متون کهن، و یا تغییر صورت ظاهری کتب، به اقدامی مناسب در جهت اصلاح اساسی ساختار مباحث نحوی دست زنیم و گمان می رود که این اقدام از نظر رتبه بر اصلاح کتب درسی از نظر آموزشی مقدّم باشد.
کتاب درسی باید بیانی ساده و گویا داشته، دچار تطویل ممل یا ایجاز مخل، تعقید یا اختلاف نباشد. مطالب هر درس فقط بر دروس گذشته مبتنی باشد، کاربرد عملی هر درس و ثمرات آن قبلاً روشن شود، از مثال های متنوع و گویا بهره گیرد و به مثال های کلیشه ای و تکراری بسنده نکند، جغرافیا و جایگاه منطقی هر بحث در آن به دانش پژوه گوشزد شود، خلاصه هر درس پس از آن یا در انتهای کتاب ذکر شود و در لابه لای درس ها از انواع جدول، شکل، نمودار، تقسیم بندی های درختی و هر چه فهم مطالب را آسان می نماید، استفاده شود، دارای مراحل و حلقات مناسب باشد و… .
امّا همه این توجهات که به مقام اثبات مرتبط است، در صورتی موجّه و مقبول است که قبلاً محتوای مناسبی برای آموزش تدوین و مهیّا شود که ثبوتاً پیراسته از زوائد و آراسته به استدلال ها و تحلیل های شایسته باشد.
البته این سخن، بدین معنا نیست که تا رسیدن به چنین هدفی، مشغول اصلاح کتب درسی نشویم و روش های صحیح آموزشی را در تدوین کتب درسی نحو نادیده بگیریم، بلکه سخن در تقدم رتبی و اولویت واقعی است. سخن در این است که ادیبان محقّق و اندیشمند، نهایت همّت خویش را فهم کلام نحویان گذشته و ارایه برداشت های آنان قرار ندهند و برای خود نیز هم عرض پیشینیان حق اظهار نظر و بیان عقیده قائل شوند و در صدد تهذیب و تکامل علم نحو برآیند، و بر فرضِ قدم نهادن در چنین مسیری، از کم و زیاد شدن برخی از ابواب، یا حذف بسیاری از قواعد، یا تغییر تعاریف و اصطلاحات واهمه ای نداشته باشند، زیرا چنانچه این همه براساس استدلال متین و منطق مستحکم صورت پذیرد، خدمتی بس ارجمند به دانش پژوهان این رشته ارایه شده است.
امّا این دغدغه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 