پاورپوینت کامل حدیث نامکرّر جلوه استاد ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حدیث نامکرّر جلوه استاد ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث نامکرّر جلوه استاد ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث نامکرّر جلوه استاد ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
۲
آغاز آشنایی
آشنایی من با حضرت امام به دوران کودکی بر می گردد. زیرا نه تنها ایشان از دوستان نزدیک مرحوم پدر من بودند، بلکه بین آن دو رفت و آمد زیادی بود و از این رو، من ایشان را در منزل خودمان زیاد می دیدم.
به یاد می آورم در آن روزهایی که من برای نخستین بار توانایی تمیز افراد را به اندازه ای هر چند اندک به دست آورده بودم، یک روز حضرت امام برای ملاقات پدرم تشریف آوردند. خانه ما که بسیار محقر بود، تنها از دو اتاق تشکیل شده بود که یکی برای مهمانها و بازدیدکننده ها بود و دیگری برای خودمان. وقتی حضرت امام در آن اتاق نشسته و مشغول گفتگو با پدرم بودند، ناگهان به ذهنم چنین خطور کرد که ایشان با دیگر دوستان پدرم تفاوت دارند و در من حالت خاصی نسبت به ایشان به وجود آمد، حالتی «یدرک و لا یوصف». در حضرت امام، متانت و وقار خاصی را احساس می کردم و بعد از شنیدن صحبتهایشان نیز به این نتیجه رسیدم که احساس تعهد نیز در ایشان بسیار خاص است و در کل از نظر اخلاقی فردی بودند بسیار ویژه. بدین ترتیب، از همان لحظه ارادت خاصی در من نسبت به ایشان به وجود آمد.
از این گذشته، من و مرحوم حاج آقا مصطفی در دوران دبستان همکلاسی بودیم و بنابراین بین ما دوستی بسیار محکمی برقرار بود. از این نظر نیز من با حضرت امام خمینی(ره) آشنا بودم. حتی پس از تمام کردن دبستان و ورود به دوره تحصیلات روحانیت نیز من و حاج آقا مصطفی هم بحث و اغلب همدرس بودیم و از این رو، ارتباط من با حضرت امام نیز ادامه پیدا کرد.
….به تدریج، مسئله استفاده از درس اصول ایشان در حوزه مورد بحث همه قرار گرفت. همه بر این نظر بودند که حضرت امام از نظرات ابتکاری برخوردارند و در مسائل اصولی مبانی ای دارند و مبانی شان در مقابل مبانی دیگران است و در بحثشان مبانی دیگران را با احترام کامل مطرح می کنند و بعد انتقاد و اشکالهایی را هم درباره آنها ابراز می کنند و سرانجام هم نوبت به طرح مبانی خودشان می رسد. این صحبتها سر و صدای عجیبی بر پا کرده بود؛ به طوری که افراد فاضل و کسانی که به علم و یادگیری مسائل و پی بردن به اینکه کدام مبنا حق است، علاقه داشتند، به درس حضرت امام بسیار گرایش پیدا کرده بودند، چنان که در همان زمان، بعد از درس حضرت آیت الله بروجردی، جلسه های درس حضرت امام(ره) از نظر کمیت و کیفیت افراد، مورد توجه بود. و البته باید اضافه کرد که مرحوم بروجردی که مرجعیت تمام شیعیان را به عهده داشتند، دارای جلسه های درس بسیار با شکوهی بودند. اما تمام افرادی که به طور جدی به تحصیل و یادگیری مبانی و نیز آشنایی با فقه استدلالی کامل می پرداختند، در جلسه های درس حضرت امام خمینی(ره) شرکت می کردند.
استقلال اندیشه و رأی
… حضرت امام خمینی رضوان اللّه علیه همان طور که در مسائل سیاسی و امور رهبری از فکری صحیح و بینشی کامل برخوردار بودند، در رابطه با مسائل علمی نیز این گونه بودند و همانند مسائل سیاسی و دیگر امور، تحت تأثیر دیگران قرار نمی گرفتند.در این باره خاطره ای را به یاد دارم که ذکر آن خالی از لطف نیست.
پس از پیروزی انقلاب، موقعی که امام در قم تشریف داشتند، روزی از طرف خودم، مطلبی را خدمت ایشان عرض کردم. من گفتم: «شاید مناسب باشد که شما در مسائل اجتماعی و در کل مسائل مملکتی، به ویژه آنهایی که مهم هستند، با دیگر بزرگان و مراجع حوزه مشورت کنید.»
البته دلیل گفتن این حرف از طرف من هم این بود که در آن زمان از طرف بعضی از مراجع حرف هایی در این ارتباط، به صورت انتقاد از امام مطرح می شد. به همین دلیل پیشنهاد مشورت با دیگر بزرگان حوزه را نزد امام مطرح کردم. ایشان در جواب فرمودند:
در مسائل که پیش می آید و من خودم در آنها دارای نظری هستم و به نظر خودم کمال اعتقاد را هم دارم و تشخیص می دهم که باید این راه طی شود و نظر من پیاده شود، مشورت با این آقایان چه نتیجه ای می تواند داشته باشد؟ اگر مشورت کرده و با آنها مخالفت بکنم که این صحیح نیست، و اگر موافقت کنم، معنایش این است که راهی را که من تشخیص داده ام، خطاست. در این صورت، باید نظری که دارم، کنار گذاشته شود؛ در صورتی که من صد در صد معتقدم که صلاح در پیاده کردن آن نظر است.
حضرت امام در مسائل علمی هم به طور مستقل به عمق آن مسائل می رسیدند و به این معنا نیز کمال اعتقاد را داشتند. این نیز به دلیل استعداد کاملی بود که خداوند به ایشان عطا کرده بود تا بر اساس یک تیزبینی و استقامت فکر، مسائل را بدون انحراف و تمایل به چپ و راست در یابند.
گاهی پیش می آمد که حتی در یک بحث فقهی، شاگردان با نظر ایشان مخالفت می کردند، ایشان در نظر خودشان تردیدی راه نمی داند. به یاد دارم که یکی از افراد فاضل حاضر در درس ایشان، چیزی را بر خلاف مطلب امام گفت و پس از آن هم بر گفته خود پافشاری و سماجت کرد. وقتی که متوجّه شد که امام جوابی نمی دهد و او هم نمی تواند که مطلب خود را اثبات کند، متوسل به قسم خوردن شد و گفت: «و اللّه مطلب این است که من می گویم.»
در اینجا امام هم چاره ای ندید جز اینکه در جواب او. ایشان هم به قسم متوسل شوند. از این رو فرمودند:
و اللّه این طور نیست که شما می گویید.
این ماجرا حکایت از اعتقاد کامل امام به همه پیشنهادها، نظرها و عقاید علمی خودشان می کند. در واقع، حضرت امام طوری مطلب خودشان را بیان فرمودند و آن را با دلیل روشن پیاده می کردند که اغلب برای کسی جای اشکال باقی نمی ماند؛ یعنی برایش روشن می شد که واقعیت مطلب همین است.
تقیّد درسی و علمی
حضرت امام خمینی قدس سره الشریف به مباحث علمی و درس و بحث و نوشتن، تقیّد خاصی داشتند. ایشان برای سال های زیادی، شاید تمام شبانه روز را جز مواقع استراحت صرف مطالعه و بحث و نوشتن و… می کردند. کتاب های زیادی که در فقه و اصول از ایشان باقی مانده است، مربوط به همان سال هاست. در همان دوران، ایشان شاگردان خوبی را نیز پرورش دادند؛ به طوری که اکنون شاهد آنیم که شاگردان حضرت امام، خود صاحب نظر یا کتاب اند و مسئولیت های مهمّی نیز برعهده دارند.
با اینکه درس های حوزه به طور معمول یک ساعت به طول می کشید، ایشان با اینکه حداکثر استفاده را از وقت می کردند، بیشتر از یک ساعت درس می دادند. به ویژه در درس فقه ایشان، خیلی اتّفاق می افتاد که درس از یک ساعت تجاوز می کرد و گاه از یک ساعت و نیم نیز تجاوز می کرد. در حالی که برای بسیاری از طلاب، تصور این نکته که درسی به یک ساعت و نیم هم بکشد، ممکن نبود.
امام و نماز جماعت
حضرت امام به اقامه جماعت بسیار مقیّد بودند و همواره در آن شرکت می کردند؛ چه به صورت مأموم، در زمانی که بزرگانی چون مرحوم آقای خوانساری نماز را اقامه می کردند و امام به نماز ایشان تشریف می بردند، و چه به عنوان امام. به گونه ای که در دوران مبارزه، نماز جماعت جزء برنامه های ایشان قرار داشت و بیشتر وقت ها در همان منزل شخصی امام، مخصوصاً موقع مغرب و عشا، نماز جماعت به امامت ایشان تشکیل می شد. افراد فاضل و مؤمن نیز از موقعیت، کمال استفاده را کرده، فضای منزل امام را با حضور خود پر می کردند.
شجاعت و جسارت
به یاد دارم در یکی از سخنرانی هایی که امام در مسجد اعظم در همان سال های اول مبازره در حضور جمع زیادی ایراد کردند، فرمودند که از هیچ تهدید و مسئله ای ترسی به دل ندارند.
در واقع، هر گاه ممکن بود که به دلیلی از سویی، مسئله ای یا وحشتی به وجود آید، ترسی در امام مشاهده نمی شد. در همان سخنرانی البته به درستی به یاد ندارم که قسم هم خوردند یا نه هنگامی که شصت و سه سال از عمرشان می گذشت، فرمودند:
من تا به حال از کسی و از چیزی به هیچ وجه نترسیده ام و در من خوف راه پیدا نکرده است.
البته واضح است که شهامت حضرت امام از حدّ بیان فراتر است. با این همه، نقل ماجرایی که به یادم آمده است، نه تنها خالی از لطف نیست؛ بلکه اهمیت خاصی را نیز در بر دارد.
در روز بیست و پنجم شوال که مصادف با شهادت امام صادق(ع) بود. در زمانی که سرهنگ مولوی رئیس سازمان امنیت تهران بود، بنا بود که مجلس روضه ای از طرف امام در مدرسه فیضیه برگزار شود. این رسم معمول همه ساله بود. ساواک توطئه ای چیده بود بر این مبنا که مجلس روضه را به نفع خودشان دگرگون کرده، سوء استفاده کنند؛ یعنی در واقع، همان جریان معروف مدرسه فیضیه را به وجود آوردند.
روز بیست و پنجم، تمام مدرسه لبریز از طلاب و مردمی بود که برای شنیدن روضه و سخن های منبری ها در ارتباط با امام صادق(ع) به فیضیه آمده بودند. افراد ساواک بنا به تصمیم قبلی، با عده ای در حدود هزار نفر، به صورت ناشناس وارد مدرسه فیضیه شدند و در اواسط جلسه، با برنامه قبلی مجلس را به هم زدند و متعرض افراد و به خصوص افراد معمّم شدند. وضع عجیبی پیش آمده بود، آنان مردم را کتک می زدند و از بالای بام پرت می کردند و یا لباس های آنان را پاره پاره می کردند. حضرت آیت الله گلپایگانی که یکی از شکرت کنندگان در روضه بودند، به وسیله مردم، به یکی از حجره ها برده شدند و از ایشان مراقبت به عمل آمد. بعد از گذشت ساعتی نیز با زحمت و اشکال، ایشان را از مدرسه بیرون آوردند.
ساواکی هایی که در مدرسه به صورت ناشناس حضور پیدا کرده بودند، بعد از اینکه خود را فاتح دیدند، به خیابان ها ریختند. آنان در حالی که شعار «جاوید شاه» می دادند، در خیابان ها راه می افتادند و ترس و وحشت عجیبی را به دل ها افکنده بودند. به طوری که هیچ کس جرئت نفس کشیدن نداشت. مقصد آنان دبیرستان حکیم نظامی بود که حکم مرکز آنان را داشت. این دبیرستان در نزدیکی منزل امام واقع شده بود.
در این ثانیا به ذهن بعضی از اطرافیان امام رسید که ممکن است افراد ساواک به طرف منزل بیایند. از این رو، بعضی ها صلاح را در این دیدند که در منزل را ببندند و از پشت هم بر آن قفل بزنند تا به شکلی مانع ورود ساواکی ها به منزل بشوند. بعضی ها هم موضوع آمدن ساواکی ها را به امام گزارش دادند و گفتند که آنان با شعار دادن و اسلحه به دست گرفتن، چه کارهایی انجام داده بودند.
وقتی امام از جریان کارهای ساواک و نیز بستن در خانه مطلّع شدند، بدون اینکه به کسی حرفی بزنند، از اتاق بیرون آمدند و پایین رفتند و در منزل را باز کردند. حتی دو طرف در را باز گذاشتند و خودشان هم به اتاقی که در نزدیک در بود، رفتند و در آنجا نشستند. صدای ساواکی ها و شعارهاشان لحظه به لحظه نزدیک تر می شد، ولی امام بدون آنکه در چهره شان ترسی به چشم بخورد، نشسته بودند. گویا از اینکه هزار نفر به خانه بریزند و آنچه می خواهند انجام دهند، هیچ هراسی به دل نداشتند. اگر چه شاید برای بعضی ها امروز تصور چنین شرایطی ممکن نباشد، اما کسانی که آن روزها را به خاطر دارند و آن ماجراها را با چشم خود دیده اند، اهمیت برخورد امام را درک می کنند. گذشته از این، جمعیتی که در خانه امام حضور داشت، به ده نفر هم نمی رسید و ین تعداد در برابر هزار نفر ساواکی مسلّح بسیار کم بود. و تازه ده نفری که در منزل امام بودند، به هیچ نوع سلاحی ، حتی چوب نیز مسلّح نبودند. با وجود این، امام هیچ وحشت و هراسی را به خود راه نداند و حتی به بستن در خانه نیز راضی نشدند و آن را باز کردند.
نمونه چنین برخوردی را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 