پاورپوینت کامل روحیه و تهد بسیجی را نگاه داریم در مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین ذوالنوری فرمانده تیپ ۸۳ امام جعفر صادق(ع) ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روحیه و تهد بسیجی را نگاه داریم در مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین ذوالنوری فرمانده تیپ ۸۳ امام جعفر صادق(ع) ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روحیه و تهد بسیجی را نگاه داریم در مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین ذوالنوری فرمانده تیپ ۸۳ امام جعفر صادق(ع) ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روحیه و تهد بسیجی را نگاه داریم در مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین ذوالنوری فرمانده تیپ ۸۳ امام جعفر صادق(ع) ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
۴
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. حضرتعالی از آغاز تشکیل تیپ امام جعفر صادق(ع) حضور فعال داشتید؛ درباره شکل گیری این تیپ، توضیح بفرمایید.
با تشکّر از برادران عزیزی که در این نشریه مفید زحمت می کشند و تلاش می نمایند و فعالیت دارند. تاریخ تشکیل تیپ به دوران دفاع مقدّس بر می گردد. همان گونه که استحضار دارید، طلبه ها در ابعاد مختلف در جنگ حضور داشتند؛ از نقش اصلی، یعنی نقش رهبری انقلاب حضرت امام(ره) گرفته تا یک طلبه کم سنّ و سالی که غیر ملبّس بوده و به صورت بسیجی در جبهه حضور پیدا می کرد. نیز روحانیت در پُشت جبهه، تنور حمایت و پشتیبانی از جنگ را گرم می کرد و تحریک و تحریض افراد به حضور در جبهه، بسیج کمک های مردمی، مراسم مختلف که به مناسبتِ دفاع مقدّس و مسایل معنوی جنگ و بزرگداشت شهدای جنگ و…
جبهه هم یکی از صحنه های فعالیت و تلاش و ایثارگری روحانیت بود. طلبه ها در جبهه به چند صورت حضور پیدا می کردند که به طور کلّی به سه شکل اصلی می توان اشاره کرد و البته نحوه های دیگری برای حضور نیز بود.
شکل اوّل: نقش تبلیغی بود که تا خطوط مقدّم، ترویج و تشریح احکام شرعی و مسایل معنوی و اخلاقی، تفسیر قرآن و کلاس های آموزش عقیدتی را روحانیت اداره می کرد. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ستادهای اعزام مبلّغ به جبهه، دفاتر ائمه جمعه، مدارس علمیه، به طور مستقیم و بعضی از کانال های دیگر، روحانی به منطقه اعزام می کردند. در همان زمانِ جنگ، کانال های اعزام روحانی به جبهه را که احصا کردیم، حدود ۱۹ مرکز در اعزام دخالت داشتند؛ منتهی بعضی از آنها سطح کارشان مانند دفتر تبلیغات اسلامی بالا بود و محوریّت اصلی را داشت و بعضی از جاها محدودتر بودند.
شکل دوم: روحانیونی بودند که به عنوانِ تبلیغ به جبهه می آمدند، ولی در آنجا کار نظامی هم می کردند که مقدّمات این موضوع را هم از قبل فرا می گرفتند؛ یعنی آموزش ها را یا قبلاً می دیدند و یا در خودِ منطقه تمارینی داشتند. سابقه آن بر می گردد به زمان تشکیل هنگ طلّاب در قم. اوایل جنگ این تشکّل های رزمی طلبگی وجود داشت. در جاهای دیگر نیز مانند قم این تشکّل ها را داشتیم تا اواسطِ جنگ که گروه های رزمی تبلیغی در جبهه شکل گرفت که اصلاً به عنوان نیروهای رزمی تبلیغی و طلّاب رزمی مشهور و شناخته شده بود. یک عدّه از طلبه ها معمولاً لباس نظامی به تن می کردند و عمّامه به سر می گذاشتند و با تجهیزات در بین رزمندگان در منطقه بودند.
شکل سوم: طلبه هایی بودند که اینها برای اینکه بعد فرهنگی شان مزاحم کار رزمی شان نشود، غالباً سعی می کردند به صورت گمنام باشند و به صورت بسیجی در جبهه شرکت می کردند که غالباً هم اعزامشان پایگاه بسیج بود و از مراکزی که سپاه اعزام داشت، به جبهه اعزام می شدند و در منطقه بودند و تا زمانِ شهادتشان هم مشخّص نمی شد که اینها طلبه هستند و بعضی ها ابا داشتند از اینکه عنوان طلبگیِ خود را مطرح کنند؛ چون ممکن بود مسئولیّت های فرهنگی روی دوش آنها گذاشته شود و از کار رزمی باز بمانند. بعضی از اوقات نیاز به روحانی در بعضی از یگان هایمان داشتیم، ولی طلبه درسِ خارج خوان بود که لباسش را در آورده و لباس رزمی پوشیده بود و کسی نمی دانست که او طلبه است.
از این گونه موارد، می توانید نام ببرید.
بلی، فراوان بودند. ما در میان این گونه افراد، کسانی را داشتیم مانند شهید مرتضوی که در عملیّات مهران شهید شد. زمانی که او شهید شد، به پرونده اش مراجعه کردیم، دیدیم که ایشان درس خارج خوان بوده، تدریس لمعه و اصول در قم داشته است، ولی تکاور بوده و شهید شده و بدون عمّامه در جبهه شرکت کرده بود. او در یازده عملیات حضور مستقیم داشته و در آخرین سمتی که داشت، به شهادت رسید.
بالاخره این گونه موارد باعث شد که فکری شود برای سازمان دهی افرادی از گونه دوم و سوم. همان زمان من خدمت بعضی از مسئولین رفتم و ضرورت چنین تشکیلاتی را با عنوان تیپ و لشگر مطرح کردم و از جمله نزد فرمانده محترم کل سپاه و نماینده محترم حضرت امام در سپاه رفتم که ایشان احساس می کردند زمینه چنین کاری هنوز فراهم نیست. من مطالب را محضر مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند، مطرح کردم و این ایده را نزد ایشان بردم ایشان در جایگاه ریاست جمهوری خیلی استقبال کردند و در مورد این طرح فرمودند که این کار را باید انجام داد. من عرض کردم پس حضرتعالی ابلاغ فرمایید. ایشان فرمودند چون فرمانده جنگ، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است، شاید اگر من چیزی را مستقیم ابلاغ کنم، تداخلی در اختیارات و حیطه کاری ایشان باشد. شما با ایشان صحبت کنید و من هم سفارش می کنم.
به دنبال این ملاقات با مقام معظم رهبری، محضر آیت الله هاشمی رفسنجانی رسیدم و ایشان این طرح را پسندیدند و فرمودند ما حتماً این کار را باید انجام بدهیم و چاره ای غیر از این نداریم. من به فرماندهان سفارش می کنم که این کار صورت بگیرد. به دنبال آن تشکیلات شکل گرفت و سازمانی به عنوانِ سازمان تیپ ابلاغ شد و کار را شروع کردیم.
دقیقاً در چه تاریخی، آغاز به کار شد؟
در اواخر سال ۱۳۶۵ تیپ تأسیس شد. جلسه رسمی افتتاحیه با حضور جناب آقای دکتر روحانی (به نمایندگی از فرماندهی محترم جنگ) و شخصیّت هایی مثل حضرت آیت العظمی بهاء الدینی(ره) و نماینده وقت حضرت امام در سپاه، آقای محمّدی عراقی، در مدرسه فیضیّه برگزار شد.
حوزه فعالیتی تیپ، در زمان جنگِ تحمیلی، چه قلمروهایی را در بر می گرفت؟
حوزه کاری ما در خود جبهه بود و به پشت جبهه کاری نداشتیم وسعی ما بر این نبود که بخواهیم کانال های اعزام را در پشت جبهه سامان دهیم و یا قبضه کنیم. اعتقاد داشتیم، طلبه از هر کانالی می آید، مسأله ای نیست. محل مسئولیت و کار ما منطقه است و به تناسب نیاز و ضرورت و توان او از حضورش استفاده می کنیم. ما محور کار را در منطقه گذاشته بودیم و در چند حوزه کار می کردیم، که یکی تأمین روحانیونِ رزمی تبلیغیِ مورد نیاز یگان های رزم بود. ما کارمان را هم محدود به یگان های رزم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نکرده بودیم، بلکه ارتش جمهوری اسلامی را به ویژه نیروهای زمینی ارتش را در موارد زیادی خدمات می دادیم. من یادم است که مرحوم امیر سپهبد شهید صیّاد شیرازی یک شب که وارد منطقه شده بود، گفتند که ایشان شما را کار دارند و آدرس قرارگاه کربلای ارتش را نیز داده بودند. من احساس کردم ممکن است که فوری و فوتی باشد، شبانه رفتم به محضر ایشان دیدار با ایشان ساعت ۵/۱ نیمه شب بود. شهید صیاد شیرازی فرمودند من می خواهم از نیروهای ولایتی و عاشقِ ارتش، چهل گردانِ شهادت تشکیل بدهم که اینها نیروهای خط شکن هم باشند. شما چهل روحانی رزمنده برای ۴۰ گردان را تأمین بکنید و ما هم همین کار را انجام دادیم.
نکته مهم دیگر تأمین روحانیون مورد نیازِ در کادر فرماندهی بود. ما طلبه ها را آموزش فرماندهی می دادیم. آموزش های تخصّصی در رسته های مختلف و رشته های مختلفِ نظامی که یکی از آنها هم رسته فرماندهی بود. به عنوان مثال بعضی از لشکرها مانند لشکر ویژه پاسداران که لشکر ۶ ویژه عملیات های برون مرزی را انجام می داد، هم زمان سه فرمانده گردانش طلبه بودند و فرماندهان گروهان های این لشکر نیز از همین طلبه های رزمنده بودند. در لشکر سید الشهداء، لشکر ۱۰ و بعضی از لشکرها مثل لشکر امام حسین، تیپ ۴۸ فتح و لشکر ۲۵ کربلا، ما گردانی به عنوان گردانِ فاتحین داشتیم که همه آنها طلبه بودند. در لشکر ۴۱ ثاراللّه یک گردانی داشتیم که غالب نیروهایشان طلبه بودند و در لشکر ۲۷ حضرت رسول، گردانی به نام گردان حبیب ابن مظاهر داشتیم که غالب بچه های آنها طلبه بودند. حتّی فرمانده آن نیز روحانی بود. الحمدلله طلبه ها بسیاری بودند که در سطح منطقه فعالیت می کردند و در حد فرماندهی گردان و محور بودند که تقریباً زیر مجموعه همین تشکیلات محسوب می شدند. منتهی حضور در کادر فرماندهی در همین حد هم نبود و کسانی از قبل در این زمینه تلاش کرده بودند و سابقه حضور مستمر در جبهه داشتند که سمت های بالایی از فرماندهی را داشتند؛ مانند فرمانده قرارگاه کربلا، حجت الاسلام و السملمین بَشردوست که الان رئیس ستاد حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه هستند. قرارگاه کربلا در زمان فرماندهی ایشان، زمان اوج کاری اش بود و عملیات های بزرگ را فرماندهی می کرد. مسئول ستاد ایشان نیز جناب آقای طلاّبیان، روحانی بود. نیز برادرانی داشتیم، مانند جناب آقای احمدی، فرمانده تیپ توپخانه، یا شهید ردّانی پور که فعالیت ایشان بر می گردد به زمان قبل از تشکیل تیپ او در عملیات بیت المقدّس فرمانده قرارگاه فتح بود؛ یعنی یک قرارگاه را هدایت می کرد. ایشان در مقطعی هم فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین بود.
پس از پایان جنگ، دلایل ادامه فعالیت های تیپ چه بود؟
جنگ که به ظاهر تمام شد و قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتیم، حضرت امام در آخرین سال عمر خودشان پیام جدیدی را صادر فرمودند و آن زمان که همه در حال و هوای صلح بودند و می گفتند دیگر جنگ تمام شد، حضرت امام به مناسبت ۵ آذر، سالگرد بسیج پیامی را صادر کردند. در این پیام می بینیم یک نگرش محکم تری به بسیج دارند و از زمانِ جنگ نسبت به بسیج محکم تر اظهار نظر فرمودند و بسیج جدید را در این پیام عنوان کردند با تعابیری که حضرت امام در زمان جنگ از آن الفاظ و تعابیر استفاده نکرده بودند. مثلاً فرمودند: اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غفلت کنند، به آتش غضب و دوزخ الهی خواهند سوخت. امام در زمان جنگ از چنین تعابیر تندی استفاده نکرده بودند. در این پیام نوع جدیدی از بسیج را عنوان کردند، به عنوان بسیج دانشجو و طلبه و به عنوان یک ضرورت. حضرت امام می دیدند که دشمن، مار زخم خورده است. استکبار جهانی که با بسیجِ همه امکاناتش، هشت سال نتوانست در استراتژی تغییر از برون و ریختن پایه های نظامی موفّق بشود و نظم را تغییر بدهد و ساقط کند، طبیعی است که آنها به شیوه های جدیدی دست بزند و در مقابله با شیوه های جدید، بسیج جدیدی لازم است و ممکن است در این میدان آن کسی که در زمانِ جنگ اسلحه را خوب به دستش می گرفت، در این میدانِ جدید معلوم نیست که رزمنده موفّقی باشد. حضرت امام رزمنده های این معرکه را قشر فرهنگی جامعه می دانستند و به عنوان سمبل اقشار فرهنگی جامعه هم حوزه های علمیه و دانشگاه ها مورد نظرشان بود. لذا بسیج جدیدی را به عنوان بسیج طلبه و دانشجو عنوان فرمودند و در این خصوص مأموریّت ها و وظایفی را نیز برای بسیج طلاب تعیین فرمودند. این صحبت بود که به هر حال در حوزه های دینی این جایگاه کجا باید باشد و چه کسی باید انجام دهد. نهایتاً بعد از جلساتی متعدّد منجر شد به اینکه از محضر امام استفسار بشود. نظر حضرت امام این بود که این بسیج باید این کار را انجام می داد و در دانشگاه ها همین بسیج فعالیت بکند و در حوزه ها نیز همین بسیج فعالیت بکند. با توجّه به وجود تیپ در حوزه های علمیه قم و مشهد، قرار بر این شد که بسیج طلاّب را هم تیپ راه اندازی کند.
چرا محدود به این دو مرکز حوزوی شدید؟
در استان های دیگر، با توجه به عدم تناسب بیان ظرف و مظروف، نمی توانستیم تشکیلات ایجاد بکنیم؛ زیرا اگر می خواستیم تشکیلاتِ تیپ را در همه استان ها بگسترانیم، تیپ باید تبدیل به نیرو می شد، یعنی علی القاعده یک نیروی مستقل که بتواند در کل کشور سازمان داشته باشد و ما از باب اینکه مالایُدرکُ کُلّهُ لایُترَکُ کُلّهُ، قم و مشهد را میدانِ اصلیِ کارمان قرار دادیم و الان در این دو حوزه علمیه بحمد للّه در کلّیه مدارس علمیه پایگاه بسیج داریم و در خود فیضیه و دارالشفاء هم پایگاه بسیج داریم. حتّی مراکز خوابگاهی حوزه های علمیه قم و مشهد را هم تحت پوشش قرار داده ایم و الان پایگاه بسیج کاملاً فعّال است. بعضی از پایگاه های ما فعالیت شان خیلی چشمگیر است و بعضی هم به تناسب جمعیّت شان و ظرفیّت مدرسه، محدودترند. بنابراین به طور مشخّص بعد از جنگ، اوّلاً بسیج طلاب حوزه های علمیه قم و مشهد را راه اندازی کردیم و در بعضی جاها مانند استان های دیگر مثل آذربایجان شرقی و مازندران و اصفهان و جاهای دیگر، به صورت نیم بند کار را انجام دادیم و حتّی در اصفهان، مرکزی را ایجاد کردیم، ولی عمده کار ما قم و مشهد است.
فعالیت های اصلی تان در حال حاضر چیست؟
بسیج طلاب کار گسترده ای دارد؛ چه اردوهای علمی، فرهنگی و چه کارهای تحقیقاتی و علمی و کارهای اطلاع رسانی سی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 