پاورپوینت کامل بازگشت به مدارس و حوزه ه ی آزاد ;گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر امامی عضو محترم جامعه مدرسین(قسمت دوم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بازگشت به مدارس و حوزه ه ی آزاد ;گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر امامی عضو محترم جامعه مدرسین(قسمت دوم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازگشت به مدارس و حوزه ه ی آزاد ;گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر امامی عضو محترم جامعه مدرسین(قسمت دوم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بازگشت به مدارس و حوزه ه ی آزاد ;گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر امامی عضو محترم جامعه مدرسین(قسمت دوم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۸

از زی طلبگی که معروف است، چه پیامی و تصویری دارید؟ آیا این حالت در حوزه امروز کمرنگ شده است یا خیر؟

آنچه از زندگی طلبگی می فهمیم و در روحانیت از گذشته وجود داشته را زی طلبگی می گویند؛ حد اعلای آن مراجع بودند. قسمت های پایین، یعنی فضلا و طلاب هم باید نکاتی را رعایت می کردند که برگرفته از روایات بود؛ نحوه لباس پوشیدن، میهمانی رفتن، پذیرش میهمان، صحبت کردن، چگونگی برخورد با مردان، زنان، جوانان و کودکان، طرز راه رفتن، نشستن، کجا نشستن، برخاستن، دید و بازدید و… به این امور زی طلبگی می گفتند. الگوی آن در عصر ما امام (رضوان الله) بود. همه چیز را رعایت می کرد، هم در تدریس، هم در نشست و برخاست با مردم، هم در غذا خوردن، هم در لباس پوشیدن و هم در جنبه های مختلف عبادی. برای مثال پیش از اینکه شورای عالی مدیریت به وجود بیاید، آن جمع قبلی که در شورای عالی و مدیریت با هم بودند، نامه نوشته بودند که عبارت آن دقیقاً یادم نیست، ولی مفهوم آن این بود که امام(ره) می فرماید: «ما طلبه اورکتی لازم نداریم، طلبه ای می خواهیم که لباس روحانیت داشته باشد». خوب این لباس یک زی است. اینکه امروز بپوشیم، فردا در بیاوریم، اینجا بپوشیم، آنجا در بیاوریم، عبا، قبا و عمامه به گونه ای باشد که شکل و شمایل روحانی شیعه را نداشته باشد،همه چیزهایی است که به مسئله زی طلبگی مرتبط می شود. مردم شیعه در طول تاریخ با همین وضع آشنا بودند؛ در شهرها و آبادی های دیگر که وارد می شوید، می بینید که روحانیت هر کجا که بوده، درب خانه اش باز بود و هیچ گاه درب خانه یک روحانی بسته نبوده، هر کس نیازی داشت، می آمد به خانه آقا و مشکلش را با او در میان می گذاشت. او هم تا جایی که می توانست به او کمک می کرد؛ اگر در منزل آقا غذایی بود، شخص می خورد و می رفت؛ این زی طلبگی است.

اگر ما روحانی محلی هستیم، اما درب خانه ما به روی مردم بسته باشد و مثلاً روزی یکساعت درب خانه ما باز باشد و اگر کسی هم مراجعه کرد، بگوییم این کار از دست ما ساخته نیست، یا در رابطه با لباس، یا وضع ظاهری و برخورد، با مردم در آن زی نباشیم، کار ما هیچ سودی ندارد و ما از زی طلبگی خارج شده ایم.

ممکن است کسی به ما بد بگوید، زی طلبگی این است که به او پاسخ نگوید و جواب ندهد. این مسئله مثال های مختلف دیگری هم دارد که می تواند در ذهن مردم این گونه نقش ببندد که این روحانی هادی است. البته من نمی خواهم بگویم که هیچ وقت نباید جواب داد؛ اگر جایی لازم است که مطلبی گفته شود، باید بیان شود، لیکن نحوه جواب دادن مهم است.

یکی از دوستان ما که در دانشگاه تدریس می کند، می گفت: تازه انقلاب شده بود. من شبانه از تهران به قم می آمدم. پس از مدتی معطلی یک مینی بوس آمد که مسافر بود. گفتم اگر سوار نشوم، ماشین دیگری نمی آید. با زحمت بالا رفتم و ایستادم. در صندلی کنار من جوانی که پیراهن سرخ آستین کوتاه پوشیده بود، نشسته بود، قیافه خاصی داشت، کمی که جلو آمدم گفت: «آقا شما که همه چیز ما را گرفتید، بیایید این صندلی را هم بگیرید و بنشینید». گفتم: نه، شما بنشین. اصرار کرد و جای خود نشاند و خود ایستاد. پس از مدتی گفتم: دوست عزیز، حق با شما است، ما همه چیز شما را گرفتیم، پس چرا صندلی خود را به من دادی؟ گفت: «بالاخره شما رهبر روحانی من و رهبر دینی من هستید، درست نیست که من بنشینم شما بایستی». این ذهنیت احساس می کند که روحانی هدایتگر است. ما باید این حالت را حفظ کنیم.

در برابر آدم های متکبر نباید تسلیم شد. امّا در برابر آدم های ضعیف باید متواضع بود. البته نه آنها که حالتی به خود می گیرند که انسان احساس می کند، این برای فریب مردم است. آن واقعاً بد است. باید همانگونه باشیم که مراجع ما زندگی می کنند.

در صحبت های خود بیان فرمودید که در قدیم درب خانه روحانی همیشه باز بوده است؛ در حال حاضر با توجه به اینکه شاید سطح یک روحانی به طور کلی بالاتر از مردم نباشد، اگر یک طلبه که وضع مالی خوبی دارد ماشین خوب یا خانه شیکی داشته باشد، خروج از زیّ طلبگی محسوب می شود؟

من شیک بودن را نمی گویم، ولی طلبه باید خانه وسیع و امکانات داشته باشد و بتواند به مردم خدمت کند. به نظر من ما در بعضی از معیارها افراط کرده ایم. البته ممکن است کسی با این نظر موافق نباشد که به او حق می دهم، ولی ما اینگونه تبلیغ کردیم و یا وانمود کردیم که روحانی نباید داشته باشد، روحانی باید فقیر باشد، آنقدر که گاهی نان خوردن نداشته باشد، چنین برداشتی را ما خود در ذهن مردم ایجاد کردیم. در حالی که باید معیار را حلال و حرام قرار می دادیم. من نمی توانم بگویم که اصل این مسئله را خود ما بنیاد کرده ایم؛ شاید دشمن کرده، ولی ما تأیید نمودیم. شاید بعضی از اینها که برای درس خواندن آمده اند. از خانواده های ثروتمند هستند و همچنانکه سطح مردم با امکانات فرق می کند، سطح طلبه ها با امکانات هم فرق می کند. بنابراین باید ببینیم که این شخص، دارایی های خود را از حرام تهیه کرده است یا از حلال؟! این الگو باید میان مردم ترویج داده شود که آنچه این آقا دارد از حلال است یا حرام. این نکته ای است که متأسفانه ما بر روی آن دقت نکردیم و به عکس تبلیغ کردیم. هم چنین باید برای مردم مشخص شود که این آقا از این امکانات چگونه و در چه راهی استفاده می کند.

نکته دیگر اینکه یک زمانی ما امکاناتی داریم و کسی از آن استفاده نمی کند. برای مثال بنده ماشین دارم و از خیابان و جاده رد می شوم. مردم هم کنار خیابان و در راه ایستاده اند. خود به خود این سؤال برای آن ها به وجود می آید که چرا وقتی از این راه عبور کردی، این بنده خدا را سوار نکردی؛ خدا مرحوم آقای ابوترابی را رحمت کند؛ روزی از ایشان پرسیدم، شما مورد علاقه مردم هستید، فکر می کنید دلیل آن چیست؟ گفت: من از روزی که طلبه شدم، یک فولکس داشتم و بعد هم ماشین های دیگر. اما هر کجا که می رفتم، آدم هایی که در کنار خیابان ایستاده بودند را سوار می کردم. ماشین من همیشه پر بود. مردم هیچ وقت به چنین روحانی ای نمی گویند که چرا این آقا ماشین دارد. چون ماشینش در خدمت مردم است. ما هم اگر امکانات خود را در خدمت مردم قرار دهیم، واقعا مشکلی پیش نمی آید. برای مثال روحانی تنها یا با یک نفر دیگر در ماشین نشسته و مشکلی هم ندارد و مردم در کنار خیابان ایستاده اند، قطعا حرف می زنند.

البته من نمی خواهم بگویم که همه مردم با انصاف هستند، چون بسیاری از مردم هم ما و مردم دیگر را کنار خیابان می بینند، ولی سوار نمی کنند. اما اگر ما از امکانات خود به نفع مردم استفاده کنیم، این حرف ها کمتر مطرح می شود. علاوه بر اینکه خدمت به مسلمانان، سوار کردن افراد بدون وسیله وظیفه همه مسلمانان است، تنها وظیفه ما نیست، ولی چون ما در راه خدمتیم، باید استفاده کنیم.

اما در مورد حضرت امام می دیدیم که تا زمانی که در جماران بودند تا آخر هم اجازه سفید کردن دیوار حسینیه را ندادند، با اینکه وسعشان می رسید و مورد تجملی هم نبود. نقل می کنند که ایشان در نجف از کولر استفاده نمی کردند و می فرمودند: چون همه مردم ندارند، ما هم نباید داشته باشیم؟!

الگوی امام مشابه همان چیزی است که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «الا و انکم لا تقدرون علی ذلک و لکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد»؛ هر کس که در سطح بالاتر باشد، همینطور است، اما امام هیچ و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.