پاورپوینت کامل دانش اندوزی و استعداد پروری در مصاحبه با آیت الله دوزدوزانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دانش اندوزی و استعداد پروری در مصاحبه با آیت الله دوزدوزانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانش اندوزی و استعداد پروری در مصاحبه با آیت الله دوزدوزانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دانش اندوزی و استعداد پروری در مصاحبه با آیت الله دوزدوزانی ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۲

با توجه به آغاز سال تحصیلی ۸۲ ۸۳، ایام تحصیلی با ایام تعطیل، برای یک طلبه در چه ابعاد و جهاتی تفاوت دارد؟

همان طور که می دانید تحصیل یعنی اینکه انسان مجهولاتش را رفع و تبدیل به معلومات می کند و در رابطه با اینکه چه فرقی بین تحصیل و تعطیل است، باید گفت اگر طلبه، طلبه باشد هیچ فرقی بین تعطیلی و غیر تعطیلی نمی گذارد. یعنی اگر کسی در این صدد باشد که تحصیل علم کند، مدارج را بپیماید و مشکلات و مجهولات را حل کند، این وقت و آن وقت ندارد. شب، روز، پنجشنبه، جمعه، ایام تحصیل، ایام تعطیل، محرم، ماه رمضان، جوانی و پیری، گرفتاری و غیر گرفتاری ندارد. من خیال می کنم اگر کسی عشق به درس داشته باشد، هیچ مسئله ای مانع او نمی شود. اساساً طلبه حقیقی یعنی عاشق و محب تحصیل و من فکر نمی کنم چیزی برای او حائل و مانع باشد. یادم است آن زمانی که تازه طلبه شده بودم، یعنی حدود ۵۵ سال پیش، مقدمات را شروع کردم و خیلی شب ها من یا شام نمی خوردم یا خیلی کم می خوردم برای اینکه امکان بیشتر بیدار بودن برایم وجود داشته باشد و هر مشکلی داشتم یادداشت می کردم. روزهای پنجشنبه و جمعه از صبح دنبال آن کارها می رفتم و در شب های دیگر فقط مطالعه می کردم. یادم است حدود ۵۲ ۵۳ سال پیش، مطلبی سنگین برایم پیش آمد؛ خیلی گشتم تا آخر در حاشیه جامی آن را پیدا کردم. من تز و ایده ام این بود که مشکلات را برای روزهای پنجشنبه و جمعه کنار بگذارم. ۵۰ سال پیش که آمدم اینجا، مقدمات را خوب خوانده بودم. به محض ورود به اینجا، به عده ای سیوطی می گفتم، ولی منطق را خیلی مسلط نبودم. از روی قاعده باید بعد از سیوطی و جامی، حاشیه ملاعبدالله را می گفتم. یک روز نزد یکی از اساتیدم گفتم من روزشماری می کنم که ایام تعطیل بیاید. گفت چرا؟ گفتم دلم می خواهد یک دوره منطق را خوب بخوانم. مثلاً ببینم شمسیه چه می گوید، شرح مطالع چه می گوید و… موفق هم شدم. آن سال تابستان قم ماندم و یک دوره منطق را مطالعه کردم و در ایام تحصیل منطق را گفتم. این است که من به دوستداران علم و آنهایی که تحصیل علم می کنند، توصیه ام این است که لذت تحصیل علم و دانش و رفع جهالت را بچشند و اگر انسان این لذت را حس کند، خودکار به کار می افتد. اما امان از آن روزی که انسان نداند جهالت چه بیماری خطرناکی است، و علم چه اوج و عروجی است. اگر انسان بداند که جهل، خودش یک مرض است، رفع مرض می کند و خودبخود به کار می افتد. در اینکه در زمان و عصر ما گرفتاری ها زیاد است، از حیث فکر، از حیث سیاست، از حیث اطلاعات فرهنگی، اطلاعات مادی و امثال اینها که همه مستحضرید، شکی نیست. سابق انسان نانی پیدا و به آن قناعت می کرد و تحصیل می کرد؛ اما حالا خیلی مشکلات وجود دارد. برای رفع مشکلات، عقیده ام این است که فقط خود عشق به تحصیل، علم ایجاد می کند. بفهمد که می خواهد چه کند. با ملاحظه اینکه در عصر ما موانع زیاد است و از این طرف هم ایام تحصیلی خیلی کم شده است، مشکلات هم زیاد شده است. یعنی ما ایام تحصیلی نداریم؛ ۶ ۷ ماه تعطیلی داریم تازه در ایام تحصیلی یک روز مثلاً ولادت حضرت علی(ع)، ولادت پیامبر(ص)، مبعث، وفات و مثل اینها تعطیل ها است. حوزه هم که وسیع شده: یک روز فلان آقا فوت می شود، یک روز فلان آقا فوت می شود، اینها همه اش موانع است. طلبه باید کاری کند که اینها مانع نباشد. یعنی اینها در او اثر نکند. یک بحث جنبی و یک حرکت جنبی یک تحصیل جنبی داشته باشد که مثل چرخ روی این موانع بچرخد. من خیال می کنم انسان باید خودش بفهمد که می خواهد چه کند.

من آن سالی که به قم آمدم دو گونه تحصیل داشتم: یک رقم ایام تعطیل، یک رقم ایام تحصیل. کتاب هایی را مثل منظومه، منطق، مطول از نصف به بعد قوانین، شرح تجرید و… را پنجشنبه و جمعه می خواندم و در این روزها موقعی که شرح تجرید می خواندم، شرح باب حادی عشر را درس می گفتم در روزهای پنجشنبه و جمعه اولین سالی که وارد شدم، در روزهای پنجشنبه و جمعه در حوزه، بحث جمعی گذاشتیم و تفسیر بحث می کردیم. آن تفسیر را من ۵۰ سال است که دنبال می کنم و جزواتی هم نوشته شده است. یک جزوه دروس «حول من نزول القرآن» یکبار چاپ شده که تمام شده و نایاب است. جزوء دوم درباره برزخ است که آن هم چاپ و تمام شده است. اینها را من روزهای پنجشنبه نوشته ام. یعنی اصلاً من وقت بیکاری نداشتم. ولی متأسفانه آن روزی که حوزه تعطیل می شود، طلبه های ما بیکارند؛ چون دو جهت برای خود فراهم نیاورده اند که اگر آن جهت خاموش شد، آن طرف روشن شود.

من به این طلبه های امروزی نصحیت می کنم که مثل طلبه های سابق برای تحصیل دقت کنند. ما آن سال ها که وارد حوزه شدیم، یکی دو سال اول لمعه می گفتم. وقتی وارد فیضیه شدیم، یکی دو ساعت به غروب مانده، یک دقیقه بیکار نبودیم. طلبه ها مثل زنبور عسل سروصدا می کردند، اختلاف می کردند، برای حل اختلافات پیش ما می آمدند. فکر می کنم امروز به آن صورت نیست. من خیلی موفق نیستم به فیضیه بروم، ولی گاهی که گذرم به آنجا می افتد، متوجه می شوم که فرق کرده است. مثلاً یک روز برای کنفرانس مرحوم آقای طباطبایی به دارالشفاء رفتم. از فیضیه رد شدم، دیدم اصلاً از آن مسائل خبری نیست. آن کیفیت و آن حالات و آن سروصدا، اصلاً وجود ندارد. این است که طلبه های ما سطحی بار می آیند. اگر طلبه بخواهد طلبه شود، از اول باید راه مجادله صحیح و مباحثه صحیح را یاد بگیرد. جمود و سکون نداشته باشد. انسانی که خود بریزد و بنوشد اشکالات خود را درک نمی کند. وقتی یک چایی برای دیگری ریخت و به او داد، معلوم می شود که اشکالش کجاست. این مطلب وقتی به طرف القاء شد، آن وقت فهمیده می شود که این مطلب چه اندازه و چه میزان سنگینی دارد؛ صحت و سقم دارد. این است که ما از آقایان درخواست می کنیم که این روحیه را داشته باشند. باید در این مسئله خیلی فعالیت شود؛ به طلبه ها این مسئله را یاد داد و آنها را ترغیب و تشویق کرد. صرف اینکه امتحان می گیریم و صرف اینکه نوشته ای از او بخواهیم، صحیح نیست؛ هر چند که این جهت هم برای پیشرفت حوزه آثار شایانی دارد. بعضی ها که اصلاً درسی نمی خواندند، در امتحان به مشکل می افتند و نمی توانند امتحان دهند و یا شهریه بگیرند یا مدارج بگیرند. اما در مقابل از این منبع، بی فیض می مانند.

نکته ای که حضرتعالی به آن اشاره کردید بحث عشق به تحصیل بود. این عشق به تحصیل آیا مقداری از آن ذاتی است، یا اینکه همه اش اکتسابی است؟ چگونه می شود به جنبه اکتسابی آن، جهتِ صحیح داد؟

حدود ۴۰ سال پیش، مقاله ای در تبریز نوشته بودند که چند نفر در آن بحث کرده بودند و آن مقاله در این رابطه بود که آیا نابغه ها نبوغشان ذاتی است، یا اکتسابی است و افرادی در این رابطه مطالبی را نوشته بودند. یادم است یک خانمی، مقاله ای در این باب نوشته بود. برای من تعجب آور بود. چون خیلی زحمت کشیده بود. من آن زمان درباره این رابطه، بحث و صحبت می کردم و می گفتم به عقیده من دو گانه است: نه فقط ذاتی است و نه فقط اکتسابی. یعنی آنچه را در وجود انسان گذاشته شده است، باید به کار انداخت. کم اتفاق می افتد که انسان در ذاتش تحصیل علم و شوق علم و علاقه به دانش و فهم و درک نداشته باشد. ولی در سایه بعضی از دوستان ناباب یا پیش آمدهایی که شخص از عهده حلّش بر نیامده، می بینیم شخص کُند می شود. مثلاً شخصی رفیقی دارد که علاقه مند به گردش است و هر روز دستش را می گیرد و با هم به گردش می رون

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.