پاورپوینت کامل لباس روحانیّت، چراها و بایدها ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لباس روحانیّت، چراها و بایدها ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لباس روحانیّت، چراها و بایدها ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لباس روحانیّت، چراها و بایدها ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

دانش آموختگان علوم دینی پس از چند سال تحصیل در حوزه و یک دوره آشنایی با فقه اسلامی، غالبا در پوششی متفاوت با سایر مردم به لباس روحانیت در می آیند. این لباس، به رغم پیشینه طولانی، هنوز در معرض پرسش های فراوانی قرار دارد.

کاوش برای یافتن پاسخ این پرسش برای طلاب، نوعی تأمل در سبک و سیره زندگی است و قطعا از تلاش برای رازگشایی از عبارات دشوار برخی از متون، کم بهاتر نیست؛ به علاوه تراکم این نگرانی ها به مرور ایمان و اعتقاد قلبی انسان نسبت به راهی که می رود و کاری که می کند می فرساید و ارمغانی جز تزلزل شخصیت و آشفتگی خاطر ندارد.

این بررسی ها برای فرد فرد طلاب ضروری است و برای جامعه اسلامی در شرایط امروز ضرورت اجتماعی دارد. روحانیت شیعه که امروز از داخل و خارج در معرض هجوم انواع شبهات و انتقادات قرار گرفته است، باید در فاصله زمانی کوتاهی فلسفه پیدایش، سرّ حضور، رسالت نهایی، کیفیت عمل و منطق خود را برای عموم تبیین کند و توده انبوه نگرانی ها را با بحث های نظری یا اقدام عملی حل و رفع نماید.

این مختصر بدون آنکه ادعای پاسخ به همه سؤالات مربوط به لباس روحانیت را داشته باشد، باب گفت وگو در این موضوع را در قدم نخست گشوده است و از همه اندیشوران و طلاب گرامی استدعا دارد، با ارائه نظرات تکمیلی یا اصلاحی خود، بر غنای محتوا بحث بیفزایند. این قلم در بررسی فواید لباس روحانیت و پاسخ به پرسش های مربوط به آن، رویکردی جامعه شناسانه را برگزیده، ولی از باب تعمیم بحث و تتمیم فایده، به سایر نگاه ها نیز اشاره دارد.

لباس

«لباس پوشیدن شأنی از شئون انسان است و پدیده ای است که تقریبا به اندازه طول تاریخ بشر سابقه، و به اندازه پهنه جغرافیای امروزین زمین گسترش دارد. این پدیده با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است و می توان آن را از دیدگاه های مختلفی از قبیل روان شناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعه شناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار داد… .

از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده، مسلم شده که لباس دست کم پاسخ گوی سه نیاز آدمی است؛ اول اینکه او را از سرما، گرما، برف و باران حفظ می کند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند، و بالاخره به او آراستگی، زیبایی و وقار می بخشد.

لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد؛ درست است که انسان در ابتدا برای محفوظ ماندن از سرما و گرما و نیز حمله و هجوم حیوانات به ساختن خانه می پردازد، اما علاوه بر این منظور، خانه مأمن و مأوایی است تا خود، اموال و احوال اختصاصی خود را در چاردیواری آن سامان ببخشد. علاوه بر این خانه هر کس فضایی است که می تواند ذوق و سلیقه خود را در حد امکانات خویش در آن اعمال کند و غریزه زیبایی پسندی خود را در آن ارضا نماید. لباس نیز به تعبیری «خانه» و درست تر بگوییم، «خانه اول» هر کس است؛ لباس خانه اختصاصی تر انسان است، چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و سپس در خانه و دین ترتیب می توان گفت که همه ما با لباسی که بر تن داریم، خانه به دوشیم.

منشأ اصلی پیدایش لباس، چنان که گفتیم نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا بودن است. اما اگر تصور کنیم که می توانیم، همه این اختلاف و تنوع را که در لباس افراد جوامع مختلف مشاهده می شود، تنها با در نظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم، اشتباه کرده ایم. اگر به گروه های گوناگون اجتماعی نظری بیفکنیم، می بینیم که لباس زنان، مردان و کودکان با یک دیگر متفاوت است؛ پوشش روستاییان با شهرنشینان فرق دارد. در شهرها نیز زنان خانه دار لباسی متفاوت با لباس زنان کارمند به تن می کنند و اصناف و صاحبان حرفه های گوناگون نیز به تناسب کار خویش، لباسی خاص دارند. طبقات مختلف اجتماع نیز بسته به وضع اقتصادی و درآمد خود لباس های گوناگون می پوشند و شرایط اقلیمی هر منطقه نیز بر نوع لباس مردم آن تأثیر می گذارد.

معمولاً مذاهب هم درباره نوع لباس دستوراتی دارند، چنانکه در اسلام نیز درباره پوشش تن قواعد و دستوراتی وجود دارد و اصطلاح «حجاب» در جامعه امروز ما گویای همین نوع پوشش اسلامی است».(۱)

پیشینه تمایز لباس

بازیابی تاریخ لباس روحانیت به پژوهش گسترده ای نیاز دارد و این مختصر گنجایش آن تفصیل را ندارد. اما بررسی سریع گذرای تاریخ بر ما آشکار می گرداند که در گذشته حیات بشر، اصناف مختلف اجتماعی، از جمله روحانیان، علما، فقها، قاضیان و خطیبان، در فرق مختلف و ادیان گوناگون، لباس های متفاوت داشته اند؛ گرچه این نهادها در امتداد تاریخ تغییر کرده و به شکل های گوناگون درآمده اند؛ به این گزارش های تاریخی توجه کنید:

«در اواخر قرن دوم… قضات نیز باید طویله که نوعی قلنسوه دراز و سیاه بود، بر سر می گذاشتند و عمامه سیاهی نیز به دور آن می بستند و جامه سیاه بر تن می کردند و عبای سیاه می پوشیدند و طَیلَسانی بر آن کلاه می انداختند… . طَیَلسان در ابتدا پارچه ای بود (معمولاً سیاه) که بر سر و یا روی کلاه، به ویژه روی عمامه می انداختند (ادامه آن تا روی شانه ها و کتف ها را نیز می گرفت). کم کم و به مرور زمان بلندتر شد و خود به صورت لباسی درآمد که تا زانوان ادامه داشت و با اینکه آستین نداشت، اما روی دست ها را تا نیمه می پوشاند… به مرور این پوشش مخصوص قضات و به ویژه فقها شد.

«لباس فقها که ابویوسف قاضی زمان هارون الرشید ترتیب داده بود، عبارت بود از جُبّه ای سیاه و کلاه بلند (قلنسوه) سیاه که عمامه سیاهی بر روی آن می بستند و طَیَلسان سیاه بر عمامه می انداختند. البته کم کم پوشیدن جبه نیمه بلند و گشاد و سبزرنگ که حاشیه دوزی شده بود، در میان فقها و علما مرسوم شد. احمد بن حنبل به این دلیل که حاضر نبود لباس سبز خود را به لباس سیاه دوران معتصم تبدیل کند، تنبیه شد. صاحب بن عباد وزیر معروف دوران آل بویه نیز هر زمان که قصد می کرد تا حدیث املا کند، به هیأت اهل علم طیلسان می پوشید و تحت الحنک می بست».(۲)

«پوشیدن جامه بخارایی، ظاهرا نشانه پیروی از فلاسفه و خردگرایان بود و در نزد فقها مرسوم نبود. خطیبان کلاه خمره ای مانند به سر می گذاشتند و دستار می بستند و کاتبان نیز دُراعه ای با آستین های گشاد می پوشیدند که لوازم تحریر خود را در آن آستین ها قرار می دادند».(۳)

«اطلاعاتی که در مورد علمای عصر سامانی در منابع و مآخذ درج شده است، قدری بیشتر و واضح تر است. ابوالمظفر محمد بن ابراهیم البرغشی وزیر سامانیان که بعدها از کار وزارت کناره گرفت و به کسب علم و معرفت پرداخت (حوالی ۴۰۰ هجری)، دُراعه سپیدی به تن می کرد؛ این دراعه جبه ای گشاد و ویژه قاضیان و شیوخ بود…. آستین این دراعه ها گشاد بود و معمولاً در جیب هایی که در هر یک از آستین های گشاد تعبیه شده بود، و قلم، دفتر، کتاب و سایر وسایل مورد نیازشان را در آن قرار می دادند. در زمستان دراعه را بر روی دیگر لباس ها می پوشیدند و سپس عمامه را بر سر خود می نهادند…

این لباسِ بسیاری از علما و فقها، به ویژه در شهرهای طوس، ابیورد و هرات بود. اینان معمولاً تحت الحنک می انداختند، یعنی قسمتی از دنباله عمامه خود را باز می کردند و آن را بر روی شانه و سینه خود رها می کردند. ظاهرا طیلسان گذاشتن ویژه علما و فقها بود، زیرا در مرو کسانی که به مراتب بالای علمی و فقاهتی نرسیده بودند، ولی بهره ای از علم فقه داشتند، از طیلسان استفاده می کردند، اما آن را تا می کردند و روی شانه خود قرار می دادند… همچنین برخی از بزرگان و قاضیان خراسان از پارچه پنبه ای ویذاری که آن را به رنگ زرد درمی آوردند و بافتی ضخیم داشت، جامه زمستانی تهیه می کردند و آن را روی لباس های دیگر خود می پوشیدند… .

در باب پوشاکِ ابن سینا (۴۲۷-۳۷۰ ه ق)، عالم معروف این دوران نوشته اند که بر شیوه فقها عبا و عمامه و تحت الحنک می بست و لباس روحانیت به تن می کرد».(۴)

«واعظان و خطیبان در خوزستان قبایی بر تن می کردند و روی آن مِنطَق که نوعی کمربند طلایی یا نقره ای بود، می بستند و با این لباس خطبه می خواندند. در سال ۴۰۱ ه.ق که در موصل به نام حاکم بأمرالله فاطمی (۳۸۶-۴۱۱) خطبه خوانده شد، خطیب قبایی از جنس دبیق مصری و سفید رنگ بر تن داشت که از لحاظ موازین رسمی کافی می نمود… در باب لباس علما و فقها باید دانست که ایشان معمولاً دستار بزرگی بر سر خود می گذاردند و تحت الحنک می آویختند؛ یعنی یک سر عمامه خود را از زیر چانه می گذراندند و بر سینه می انداختند… در این دوره، برخی از علما، به ویژه در شهر قم، جامه های سبز می پوشیدند، همچون ابوعلی محمد بن احمد از نوادگان امام رضا(ع)».(۵)

«تصویری از کتاب مقامات حریری، عالمی را در مسجد و در بالای منبر در حال وعظ و پاسخ گفتن به پرسش های مردم نشان می دهد. وی عمامه خود را طوری بسته که ادامه عمامه از روی سر به طرف عقب رفته و آویزان است… کتاب آثار الباقیه بیرونی نیز عالمی را بالای منبر و در حال وعظ و تدریس نشان می دهد که عمامه سفید او نسبتا بزرگ پیچیده شده است و پارچه این عمامه…».(۶)

«وقتی صفویه به سلطنت رسیدند، چون تا حدی خود را روحانی جلوه می دادند، عمامه سبز را که نشانه سیادت آنها بود، برای سرپوش خود اتخاذ کردند و برای امتیاز، تاج یا جغه جواهر به آن نصب کردند. اهل علم و رجال عمامه عادی به سر می گذاشتند و کلاه های باقی مردم به حال سابق مانده است. نادرشاه و کریم خان چون جنبه روحانی نداشتند، ترمه پته دوزی حاشیه داری به کلاه عادی پیچیده بر سر گذاشتند تا میان آنها و سایرین امتیازی باشد».(۷)

این گزارش ها نشان می دهد که از دیرزمان، در مسئله لباس میان اصناف مختلف تمایز وجود داشته است و این مسئله به عصر حاضر اختصاص ندارد.

لباس روحانیت

لباس روحانیت یک نماد است؛ نمادی از یک صنف و نشانی از یک نهاد که رسالتی بزرگ بر دوش دارد. این نهاد برای انجام آن وظایف، باید از بهترین ابزارها بهره بگیرد تا روزبه روز بر سرعت و کیفیت عمل او افزوده شود و موفقیت او در پیشبرد اهدافش بیشتر شود.

یکی از آن ابزارها «نماد» است؛ لباس روحانیت یک نماد است و تمام بهره هایی که از نمادها به دست می آید، از این لباس هم انتظار می رود.

این نماد به یک ایده، رسالت و فرهنگ وابسته است که با آغاز تاریخ انسان آغاز شده و به سابقه همه پیامبران الهی دیرینه دارد. اگر از لباس روحانیت، به عنوان لباس پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) یاد می شود، به این معنی نیست که رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) هم همین عمامه، عبا و قبا را با سبک امروزی آن بر تن داشته اند.

این سخن، بیان وابستگی این نماد به اسلام و تشیع و پیوند آن با نبوت و امامت است، و به همین جهت بزرگداشت این لباس نیز تعظیم یکی از شعائر الهی به شمار می رود.

فواید لباس روحانیت

۱. اعلام آمادگی برای خدمات اجتماعی

این لباس که لباس عالمان دین است، زمینه را برای ابلاغ پیام دین، دفاع از وحی و ایفای وظیفه سترگ تعلیم و تربیت فراهم می رود که در آن انتقال پیام به سهولت امکان پذیر است. این لباس راهی برای معرفی روحانیست است که در انجام وظایف خود باید توان خود را عرضه کند و حضور خود را ابراز نماید. پزشک، پلیس و راننده تاکسی، هر کدام با استفاده از نماد ویژه ای، هویت صنفی و نوع خدمات اجتماعی خود را اعلام می کنند. پیامبران خدا نیز در آغاز رسالت خویش، ناگزیر از معرفی جایگاه و اعلام هویت خود بوده اند؛

«قل یا ایها الناس انّی رسول الله الیکم جمیعا».(۸)

«ابلغکم رسالات ربّی و انالکم ناصح امین»(۹)

«انی لکم رسول امین» (از قول نوح و هود و صالح و لوط و شعیب).(۱۰)

«انّی حفیظ علیم».(۱۱)

امروزه این مهم بر عهده نمادها است. روشن است که این اعلام هویّت، مصداق تظاهر و خودنمایی مذموم نیست؛ «خودنمایی» زمانی مذموم است. که موضوعیّت یافته و به هدف جلب توجه، فخرفروشی یا اثبات بزرگی خود یا تحقیر دیگران صورت پذیرد، اما اگر به هدف نمایاندن توانایی خود و اعلام آمادگی برای انجام وظیفه باشد،یک ضرورت اجتماعی است. در این صورت آنچه اصالت و اهمیت دارد، انجام وظیفه است و این «نمایاندن» مقدمه آن است. پزشک با معالجه بیمار، آهنگر با ساختن در و پنجره، و عالم دین با بیان و قلم قابلیت های خود را اثبات می کنند و خود را در معرض مراجعه دیگران قرار می دهند.

به یقین اگر این سه در باطن خویش، به دنبال کسب شهرت و محبوبیت و اعتبار باشند، در فرهنگ اخلاقی اسلام محکوم و از رشد و تعالی معنوی محروم می شوند، اما اگر به دنبال ایفای نقش اجتماعی و انجام وظیفه باشند، هر سه مأجور و محترم هستند؛ نظیر راننده تاکسی که با رنگ مشخص اتومبیل خود، هیچ گاه در صدد فخرفروشی و خودنمایی نیست.

اگر پیامبران به بهانه پرهیز از تظاهر، پیام خدا را منتقل نمی کردند، عالمان دین نیز در گوشه انزوا خاموش می نشستند؛ نه می گفتند و نه می نوشتند و نه در مقابل اندیشه های باطل برمی آشفتند و از نمایاندن توان علمی دین و بهره خود طفره می رفتند، امروز چه مقدار از ارزش ها و اصالت ها به ما منتقل می شد؟

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله؛ هنگامی که بدعت در امت من آشکار شد، عالم باید خود را آشکار نماید و هر کس چنین نکند، لعنت خدا بر او باد!»(۱۲)

امام صادق(ع) خطاب به شاگرد نوجوان خود هشام بن حکم که در فن مناظره بسیار نیرومند بود فرمودند: «داستان بحث عقیدتی خود را با آن دانشمند بزرگ مخالف در میان جمع بیان کن و بگو چگونه او را شکست دادی». او گفت: «یابن رسول الله انی اجلک و استحییک و لا یعمل لسانی بین یدیک؛ جلالت شما مرا می گیرد و خجالت می کشم، زبان من نزد شما کار نمی کند». حضرت فرمودند: «اذا أمرتکم بشی ء فافعلوا؛ هرگاه شما را به چیزی فرمان دهم، انجام دهید (و عذر نیاورید)».

آنگاه هشام جریان مباحثه خود را به صورت مفصل بیان می کند و توان خود را به امر امام(ع) می نمایاند و امام با تبسّم و تشویق او را بدرقه می نمایند.(۱۳)

پس عنوان «خودنمایی» همیشه مذموم نیست، بلکه گاهی عبادت و گاهی هم واجب است، چنانکه مبارزه از ماده «بروز» گرفته شده و به معنای ابراز وجود و نشان دادن توان خود در صحنه نبرد است.

۲. تداعی و تذکر ارزش ها برای صاحب لباس

این لباس به جهت پیوندی که با دین دارد، تداعی کننده دعوت انبیا به خدا، قیامت، وحی و آسمان است که این تذکر و تداعی برای انسان ارزش زیادی دارد. آدمی که باید در منزل دنیا مقدمات سعادت ابدی خود را به دست آورد، به جهت دل مشغولی به شهوات و آرزوها، از وظایف الهی خود غافل می شود. داروی این غفلت تذکر و توجه است و نمادهایی مانند لباس، در غفلت زدایی و ایجاد حالت «توجه» تأثیر به سزا دارند. بسیاری از روحانیان به جهت ارج نهادن به حرمت و قداست این لباس، جز با طهارت کامل (وضو) و ذکر نام خدا این لباس را بر تن نمی کنند و دائما به مسئولیت سنگینی که این نماد بر دوش آنها می نهد، توجه دارند که تقیدات رفتاری و توجهات معنوی ارزشمندی برای ایشان به وجود می آید.

جلوگیری از عادی شدن این هشدارها و بیدار نگاه داشتن این توجهات در طول زمان، اثر تربیتی شگفتی دارد.

۳. تداعی و تذکر ارزش ها برای دیگران

این توجهات، علاوه بر صاحب لباس، برای سایر مردم نیز حاصل می شود؛ حضور یک روحانی در میان جمع، معادل حضور مجموعه ای از مفاهیم دینی است که هر یک از آنها در حیات طیبه انسانی نقش آفرین و مؤثر هستند.

آیت الله علامه حسن زاده آملی می فرمودند: «در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند خبر برای عده ای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه ممنوع اعلام شده بود و مأموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون می کردند، یکی از علمای بزرگ خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور بیابد و قدم بزند. ایشان می فرمودند می خواهم با این عمل از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم».(۱۴)

این ماجرا نشان می دهد که عالمان دین به نقش مؤثر نشانه ها در تبلیغ دین به خوبی آگاه بوده و از سر آگاهی نه بدون حساب و تصادفی از نمادها پاسداری و بهره برداری می کرده اند.

علاوه بر این، این لباس به جهت همراهی مستمر تاریخی با شخصیت های بزرگ جهان اسلام، بندگان شایسته خدا، دانشمندان بصیر، فقیهان نامدار، عارفان متأله، عالمان روشن گر و مبارزان نستوه، تداعی کننده یاد همه آن رادمردان است و راهی که آنها پیمودند و ارزش هایی را که با جان و دل برگزیدند، در خاطره ها زنده می کند.

این لباس پژواک حماسه ها و مجاهدت های روحانیت شیعه در تاریخ است.

این لباس احیاگر چهره علم و تقوا و استقامت است در چشم ها

و آهنگ سخن مردان خداست در گوش ها

و نوید آینده تابناک تاریخ است در دل ها

و تصویر همه ارزش ها است در ذهن ها.

۴. اعلام حضور اندیشه اصیل دینی

این لباس اعلام موجودیت فرهنگ دینی در جامعه و نشانه ای از حیات و حضور اندیشه اصیل حوزه های شیعی است؛ هر چه تعداد روحانی در جامعه بیشتر باشد، هویّت روحانی در نظر آنان موجه تر است و رسمیت بیشتری دارد. اگر چند نفر از جوانان یک محلّه طلبه باشند، گزینه جدیدی پیش روی سایر جوانان قرار داده اند.

در مقابل اگر در منطقه ای روحانیت به چشم نیاید یا نادر باشد، هویت صنفی روحانی رسمیت نمی یابد و هیچ کس در انتخاب مسیر آینده خود، روحانیت را تصور نمی کند یا اگر تصور کند، دور از دسترس و غیرممکن تلقی می کند. نفس حضور روحانی در یک منطقه، به معنی امکان انتخاب این راه برای دیگران است؛ نظیر حضور نونهالان حافظ قرآن در جامعه ما که برداشت نادرست غیر عملی بودن حفظ قرآن را باطل کردند.

۵. تصریح به آرمان ها

کسی که این لباس را می پوشند، با قدرت و صلابت از راهی که انتخاب کرده اند، دفاع می کند و اعتقادات خود را به صراحت اعلام می کنند. این صراحت و شجاعت در نهایت موجب رسمیت و اعتلای آن اعتقاد خواهد گردید.

«لباس هر انسان پرچم کشور وجود او است، پرچمی که او بر سر در خا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.