پاورپوینت کامل اجتهاد شیعی و مسائل مستحدثه مصاحبه با آیت الله مؤمن(قسمت دوم) ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
5 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اجتهاد شیعی و مسائل مستحدثه مصاحبه با آیت الله مؤمن(قسمت دوم) ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اجتهاد شیعی و مسائل مستحدثه مصاحبه با آیت الله مؤمن(قسمت دوم) ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اجتهاد شیعی و مسائل مستحدثه مصاحبه با آیت الله مؤمن(قسمت دوم) ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

۳

با توجه به فرمایشات حضرتعالی، آیا می توان امتیازی برای اجتهاد و فتاوی مجتهدین در زمان حضور معصومین قائل شد؟

خیر، چنین ارزشی وجود ندارد. حقیقت اجتهاد این است که اینها به همین ادله ای که گفتم مراجعه کنند و احکام را از این ادله بفهمند. این همان کاری است که مجتهدین امروز می کنند؛ آنها هم همین کار را می کردند، لکن ممکن است، به دلیل اینکه آنها به امام(ع) نزدیک تر بودند و یا قدمای اصحاب مثل مرحوم صدوق و شیخ مفید و سید مرتضی اگر همه اینها آمدند و یک مطلبی را گفتند و یا روایتی که در دست است و الآن می بینیم، سندش معتبر است و آنها به آن توجه نکردند، با توجه به قرب عهد و عصر آنها به معصومین(ع)، از آن یک استفاده اجماعی ممکن است بکنیم که وقتی همه این را بگویند، با اینکه آدم هایی هستند که از پیش خود حرفی نمی زنند و قول آنها «لقرب عهدهم للمعصومین و لاستناد اقوالهم الی قول المعصومین» ارزش می یابد و با توجه به توجهی که آنان به روایات داشتند، اگر ما روایتی ندیدیم، از اتفاق کلمه آنها بر یک مطلب، به خصوص مطلبی که راه رسیدن به آن مطلب، راه عقل هم نباشد، و نه قرآن بر آن دلالت کند، نه روایتی داشته باشیم و یا مثلاً اگر دلیل خاصی نداشته باشیم، جای برائت است و اینها فتوا داده اند، تنها امتیازی که می توانیم برای اجتهاد آنها قائل باشیم، همین قرب عهدِ آنان است که چه بسا موجب شود که انسان از اجماع آنها به قول معصوم قطع پیدا کند. برای مثال الآن روایت معتبری وجود دارد، فرضا در کافی نقل شده است که سندش معتبر است و دلالت آن هم روشن است، ولی همان زمان اصحاب بدان عمل نکردند، این اعراض مشهور اصحاب بی جهت نیست. با اینکه آنها خود می دانند که باید به قول معصوم عمل شود. سند روایات معتبر است. اینها چون قرب عهد به معصوم داشتند، وقتی اصحابی که در زمان معصوم حضور داشتند، از مسئله ای اعراض کردند، کشف از این می کند که روایت ایرادی داشته است که اینها به آن عمل نکردند. این امتیاز برای آنها «لقرب عهدهم و شده اتقاءهم» که از پیش خود هیچ برای آنها وجود دارد، ولی معنای این جهت این طور نیست که بگوییم اصحاب زمان معصومین فهم بهتری از آیات و روایات داشته اند.

اما یک نکته دیگر را هم باید متوجه بود که مرحوم شیخ می گوید: فرق است میان تعارض و حکومت. فرق است میان حکومت و ورود و قهرا وقتی به این مسائل توجه شد، در استظهارات و جمع میان ادله، ممکن است به یک مطلبی وقوف یابیم که چه بسا آنها واقف نبودند. این ممکن است که متأخرین دقت هایی کنند که اینگونه دقت ها در کلمات متقدمین نبوده؛ و قهرا این یک امتیاز برای اجتهاد متأخرین است که با نکات جدیدی برخورد کرده باشند و کشف کرده باشند، مسائل عقلایی نظیر بحث حکومت و ورود، و تخصیص که ما در کلمات فقهایی می بینیم، مثلاً در کلام «صاحب ریاض» با اینکه صاحب ریاض آدم دقیقی بوده، در زمان «صاحب جواهر» می بینیم که اینها آمدند و یکسری روایات را با هم معارض دانستند، حال آنکه وقتی مسئله بحث اصولی که مرحوم شیخ انصاری بیان می فرماید که حکومت با ورود تفاوت دارد و با وجود دلیل معتبر که طریق باشد، نوبت به اصل نمی رسد، اینها همه چیزهایی است که ممکن است، انسان را به خاطر نداشتن وقوف کامل به این قواعد معتبره عقلایی به اشتباه بیاندازد و چه بسا قدمای اصحاب هم این دقت ها را نداشتند. از این جهت یک امتیاز برای اجتهاد متأخرین که اهل فهم و درک هستند و قائل هستیم. بنابراین یک امتیازی را ما به همان ترتیبی که عرض کردم «لقرب عهد هؤلاء العلماء و الاصحاب» برای اجتهاد متقدمان هست که ممکن است اجماعشان کاشف از قول معصوم باشد و یا اینکه اغراضشان از یک روایت دلیل بر این باشد که روایت خدشه ای داشته که این در متأخرین نیست اما امتیاز دقت فراتر و دقیق تر، دقت عقلایی برای اجتهاد متأخرین هست و این واقعیتی است انکارناپذیر و اینگونه نیست که بعضی ها می گویند. مرحوم شیخ طوسی بهتر می فهمیده! شیخ طوسی روی چشم ما اما مرحوم شیخ طوسی بهتر می توانست استنباط کند یا فرض کنید مرحوم شیخ انصاری.

حضرتعالی بر فرق میان دقت فلسفی و عقلایی تأکید داشتید؛ لطفا وجه تمایز این دو را بیان بفرمایید.

همان طور که عرض کردم، اجتهاد عمدتا از مدارک لفظی قرآن شریف، روایات و اجماع حاصل می شود. این دقت های عقلایی است؛ یعنی اگر عقلا یک عام و یک خاص داشته باشند، چگونه از آن می فهمند. وقتی چیزی یک دلیل عام داشته باشد و دلیل دیگری بگوید که «اکرم العلماء» و یک دلیل دیگر بگوید: «خادم العلم عالم»؛ یعنی وقتی گفت: خادم علم عالم است، این را عالم ادعایی قرار داده است، یا اگر گفت که «رفع عن امتی مالا یعلمون». حال اگر دلیلی که تواتر داشت، و برای ما قطع آورد، از عنوان «ما لا یعلمون» خارج می شود. اینها چیزهایی است که خود مردم هم می گویند؛ یعنی اینطور نیست که یک برهان فلسفی برای این مسائل وجود داشته باشد؛ بلکه اینها دقت های عقلایی است.

اما بعضی از استدلال هایی که احیانا در اصول به آن بر می خوریم، که بعضی از علما یک مسئله اصولی را از این جهت که عقل چه می گوید مورد بررسی قرار می دهند، در صورتی که در اینجا اصلاً راهی برای عقل نیست که از آن بحث کند. این دقت ها جایی در اصول ندارد. آنچه من در مورد این دقت ها عرض می کنم، چیزی است که مردم خودشان دارند؛ یعنی مردم در گفت وگوها، به خصوص در گفت وگوهای بیان قانون، چون این روایات و ادله ای که به دستمان رسیده احکام و قوانین است که برای ما بیان کرده اند، خود مردم روشی دارند اگر بخواهند قانون را بفهمند.

این روش هایی را که در میان مردم است، قرآن شریف هم بیان می فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم ما یتقون»؛ ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر با زبان مردم تا اینکه برای مردم توضیح دهد، آنچه را که مردم باید از آن تقوا داشته باشند؛ یعنی امام و پیامبر و حتی قرآن هم به زبان مردم و برای مردم صحبت کرده اند. قهرا روش هایی که خود مردم در گفت وگوهای خود برای هم دارند، همین روش را پیامبر بزرگوار یا ائمه در بیان مطلب با مردم داشتند. حال باید دقت کنیم که خود مردم در این گفتارهایی که با هم دارند، چگونه با هم برخورد می کنند و در تعارض چه می کنند؟ اگر معارض به صورت حکومت بود، چه می کنند؟ وقتی می گویند: «خادم العلم عالم»، این را عالم فرض کرده است. وقتی گفته «الطواف بالبیت صلوه» ؛ طواف نماز است یعنی چه؟ یعنی باید مثل نماز با آن عمل کرد. منظور من این دقت های عقلایی است که در فهم مطالب از کلمات هم دیگر دارند و این ریزه کاری ها که به فهم مطلب از اقوال گوینده مربوط است، در کلمات متأخرین بیشتر است.

اما مسائلی که به طور کلی خیلی کم به وجود می آید، مصادیق و موارد بسیار کمی دارد. در مباحث اصولی بعضی از بزرگان را می بینیم که بر روی مسائلی می روند که اصلاً نباید رفت. حضرت امام(ره) وقتی به کلام این چنین بزرگواری می رسید، ایشان هم چنین می فرمودند که این مسائل، مسائل فلسفه است و اصلاً با مطالب اصولی ارتباطی ندارد، چون بیشتر مباحث اصولی ما قواعد عقلایی است و یا در فهم مطالب از الفاظ است که مباحث الفاظ از همین گونه است و نصف اصول را همین مباحث تشکیل می دهد. لفظ ظاهرش چیست و لفظ امر چیست؟ امر در مقام توهم خطر است؟ امر دال بر وجوب است یا استحباب؟ نهی چگونه است؟ دلالت نفی چگونه است؟ عموم چگونه است؟ مطلق چگونه است؟ اگر تعارضی در میان باشد چه باید کرد؟ بیشتر مباحث الفاظ فهم همان مطالب از کلمات دیگران است.

در مباحث عقلیه هم استدلال بحث خبر واحد و دلیل معتبر اقامه کردن بر این است که خبر ثقه معتبر است که ممکن است، آنجا حکم عقل هم باشد. اصل قطع بلاشبهه معتبر است. تا بعد به قاعده برائت، اشتغال و استصحاب می رسیم.

اینها قواعدی است که عمدتا از ادله لفظی استفاده می شود. البته قبول داریم که برائت عقلی هم داریم که همان قبح عقاب بلا بیان است و باز مسئله احتیاط عقلی هم داریم که در اطراف علم اجمالی باید احتیاط کرد، ولی باز در آنجا هم بناهای عقلایی وجود دارد؛ یعنی آن هم عقلایی است.

همه اینها دقت در قواعد عقلایی و بناهای عقلایی است یا ادله شرعیه ای که این قواعد را به اثبات می رساند که چه بسا تعادل میان این ادله و نسبت میان این ادله را بررسی می کنند که در اصول هم، در حال حاضر آقایان اصولی ها آن را بررسی می کنند و هم خود مرحوم شیخ (رضوان الله تعالی علیه) مثلاً در اواخر بحث استصحاب، نسبت استصحاب را با اصول دیگر یا نسبت قواعد دیگری که آنجا هستند را با استصحاب بررسی کرده و وضع استصحاب را با ادله ای که طرق معتبره هستند، مورد بررسی قرار داده که اگر اینها با هم جمع شدند، چه باید کرد. بازگشت همه اینها در واقع به یک حکم عقل نیست، بلکه بناهای عقلایی است که در فهم مراد اشخاص از الفاظ دارند و آن دقت هایی است که انجام می شود و هیچ کدام آنها به حکم قطعی عقل بر نمی گردد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.