پاورپوینت کامل بهره وری اندک از تکنولوژی آموزش در حوزه«قسمت دوم» ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بهره وری اندک از تکنولوژی آموزش در حوزه«قسمت دوم» ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهره وری اندک از تکنولوژی آموزش در حوزه«قسمت دوم» ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بهره وری اندک از تکنولوژی آموزش در حوزه«قسمت دوم» ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

۹

آیا بحث تکنولوژی آموزش تناسبی با این ساخت آموزشی و روش های آموزشی ما دارد؟

یکی از مشکلات ما همین است. شما دقیقاً روی مشکل اصلی انگشت گذاشتید و آن کلاسیک برخورد نکردن با آموزش در حوزه است. آن بُعد به گروه اوّل که سنتی گرا هستند برمی گردد و حفظ وضع موجود را در هر شرایط و در هر زمانی مطلوب ترین می دانند.

منتها اگر ما بخواهیم یک انسانِ جوابگوی جامعه درست کنیم، ناگزیر هستیم که تغییر و اصلاح را بپذیریم، اصلاح به اول برنامه بازمی گردد؛ یعنی از طراحی شروع می شود و تا اجراء پیش می رود. من روی اجرا خیلی خیلی تأکید دارم؛ زیرا امروزه کلاس چهارصد نفری بهره ی چندانی ندارد و از تکنولوژی آموزشی و تابلو و فیلم و ابزار دیگر نمی توان در آن استفاده کرد. اشکال ما هم به این قضیه برمی گردد، چه لزومی دارد که کلاس ها چهارصد نفری باشند، از صدنفری شروع کنیم آنها را به پنجاه نفری و کم کم بیست نفری برسانیم و حتی کم کم به سمت کلاس های تخصصی تر حرکت کنیم. در مباحث درسی امروزه چهار روش در برنامه ریزی آموزشی مطرح است که در دنیا جدید است و می تواند سیستم آموزشی را متحول کند:

روش اول را در «متاآنالیز» می گویند؛ یعنی کمّی کردن کمیت ها، حتی کمیت های موجود را باید کمّی تر کرد. ما در آموزش کمیت های ریز و درشت داریم گاهی اوقات دچار سردرگمی آموزشی می شویم و علّت آن را هم نمی دانیم. امروزه در کتاب های درسی حتی در جلسات درس و بعضی از کلاس ها ۲۰ دقیقه زمان آموزش هم کفایت می کند. بنابراین باید زمان کلاس ها را محدود کرد، نه این که دانشجوی طلبه ی ما یک، یا چند ساعت در کلاس بنشیند و آن روز را با همان درس سر کند و در دروسی؛ مانند سیوطی، دو سال وقت صرف کند، در صورتی که با روش های جدید می توان آن را در چهار، یا پنج ماه تمام کرد و جالب این که وقتی به آخر آن می رسد، اول آن را فراموش می کند، چون مباحث خوبی نداشته است؛ پس یک تغییر، یا اصلاح در کتاب های درسی، یکی در اجرا و دیگری در فوق برنامه ها لازم است. در سیستم های اطلاع رسانی حوزوی و سیستم های اطلاع رسانی اداری و سیستم های اداری کلان تر ما باید از کمّی کردن کمیت ها (MetaAnalysis) استفاده کنیم عمر انسان محدود و تحولات سریع است. اگر بخواهیم دانشجوی طلبه را ۲۰ سال فقط در دروس حوزوی بغلطانیم چیزی از او نمی ماند به خاطر همین امر پیشنهادات زیادی در این زمینه داریم تا به عینیّت کمّی کردن کمیّت ها که خود یک بحث آموزشی است برسیم.

بحث دومی که داریم کیفی کردن کیفیت هاست که به آن متاتئوری (Metatheory) می گویند. متاتئوری می گوید: ما کیفیت های مطلوب را انتخاب می کنیم، بعد به تناسب نیاز و ارزش آنها را کمّی تر می کنیم.

حال سوءال این است که کیفیت چیست؟ می گویند کیفیت میزان انطباق وضع موجود با استانداردهاست؛ یعنی وضع موجود ما چه استانداردهایی را می طلبد، استانداردها زیادند، اما وضع موجود فعلی چه چیزی می طلبد؟

فرضاً طلبه ی متخلّقِ متخصصِ در امر تبلیغ نیاز دارد که تا ۵ سال دیگر تحویل جامعه شود آیا می توانیم ۲۰ سال دیگر صبر کنیم تا تمام آموزش های حوزوی را تمام کند و بعد یک شخص میانسال تحویل جامعه بدهیم، یا این که سیستم من به گونه ای است که یک جوان را به جامعه تزریق می کنم که خالی الذهن بوده و مدت ها او را در آموزش های وسیع غرق کرده ام که ناتمام مانده و حالا او را به عنوان مبلّغ وارد چرخه ی اجتماع کرده ام که هیچ کدام مطلوب نیست به خاطر همین مسأله می گوییم که باید کیفیت ها را هم کیفی تر کرد. ما در دعا می گوئیم: «السلامُ علیک یا میزان الأعمال» سلام بر تو ای ترازوی عمل ها، ترازوی عمل بودن؛ یعنی کیفیت؛ یعنی خیلی از اعمال نیک را عرفا دارند، ولی ما امام علی(ع) را به عنوان بهترین ترازوی سنجش عمل انتخاب می کنیم. می گوئیم سلام بر تو که ترازوی عمل هستی؛ فرد کیفی کسی است که آموزش کیفی ببیند و آموزش کیفی یا کیفی کردن کیفیت ها ؛ یعنی گلچینی از آموزش های کیفی موجود که در آن بتواند نَفَس علمی بکشد و قاعده مند جلو بیاید.

روش سوم، روش کپسولی کردن آموزشهاست. بعضی از آموزش ها نیازی به وسعت ندارند، بلکه ژرفا می خواهند؛ یعنی سرنخ را به طرف بدهی و او تا آخر برود. «الف» را بدهی او تا «ی» برود. کپسولی کردن آموزش ها (CaPsolatedTraining) باز به ابزار و تکنولوژی آموزشی برمی گردد؛ یعنی از موارد بسیار مهم آن تکنولوژی است و خیلی از دانش های حوزوی امروزه به صورت مجازی و چکیده می توانند مطرح شوند، که به قول افلاطون «المجاز قنطرهُ الحقیقه» یعنی باید از وسعت ها کم کنیم و به صورت کپسولی در آوریم. کتب درسی ما هم از جهت کیفیت و کمیت و هم از جهت کپسولی تغییرات و اصلاحات را می طلبد؛ یعنی باید لنزها را عوض کنیم، آلترناتیو بدهیم و اصلاحات آموزشی، مدیریتی و روشی را بپذیریم و انجام دهیم.

مورد آخر روش (Futurogogy) یعنی آینده پژوهی است، سیستم های جدید آموزشی مبتنی بر آینده پژوهی است، لذا می گویند: یک سیستم آموزشی موفق همیشه وضع موجود را نمی چسبد، بلکه وضع موجود را می بیند، قبول می کند نقض ها و ضعف هایش را هم می پسندد و می پذیرد، اما نگاهش به آینده است، حتی روان شناسان هم امروزه می گویند وقتی در طبیعت راه می روید سرتان را پایین نگیرید؛ زیرا در این صورت فقط کلوخ و سنگ و سطح را می بینید، ولی اگر کمی سرتان را بالا بگیرید درخت را می بینید، اگر کمی بالاتر بگیرید کوه را می بینید و کسی که کوه را ببیند خود به خود نگاهش به آسمان کشیده می شود و کسی که آسمان را می بیند به کمتر از ستاره قناعت نمی کند، ستاره ها را در زندگی خواهد چید. در سیستم آموزشی نیز همین طور است؛ یعنی مدیریت آموزشی و مدیریت کلان ما که تکنولوژی را بر می تابد و قبول می کند، باید یک افق دید روشن و دور و یک افق دید وسیع تری را ببیند آینده را ببیند و برای آن چینش کند.

مقاله ای را در اینترنت دیدم که نوشته بود ژاپن ۲۰۴۰، سنگاپور ۲۰۱۰، آلمان ۲۰۳۰ تعجّب کردم، بعد دیدم زیر آن نوشته، تمام این کشور ادعا می کنند که تا سال ۲۰۴۰، ۲۰۱۰ و ۲۰۳۰ برنامه هایشان را طراحی کرده اند، اینها افق دید دارند گرچه آنها در اقتصاد سرمایه داری و در مادیاتند و ما در سیستم آموزش صحبت می کنیم به خصوص آموزش دین اما می توان برای دین نیز برنامه ی دراز مدت داشت. امروزه دوره ی بت های زمینی است، در دوره ی بت های زمینی و عصر انتظار و جالب تر از همه عصر رویکرد مجدّد به دین شاهدیم که دنیا دچار تحولات شگرفی است. حتّی ما باید در جوامع غربی حرف نو داشته باشیم که این مسأله وامدار روش هاست. روش آینده پژوهی در واقع آموزش را به سمت اهداف، اهداف را به سمت بهینه سازی و بهینه ها را به سمت نیازهای واقعی جهت می دهد. امروزه آموزش را سرمایه ی ملّی می دانند و دیگر نفت سرمایه ی ملی نیست؛ چون عصر، عصر کیفی کردن انسانهاست. ما باید انسان هایی را تربیت کنیم که واقعاً به اندازه ی یک دو هزارم باشند؛ یعنی هر نفرشان ارزش دو هزار نفر را داشته باشند و هدف کلّی برنامه ریزی در مدیریت آموزش و یادگیری، کیفی کردن انسان های متناسب روز خواهد بود.

اشاره ی کوتاهی به بحث نیازهای داشتید، در چند سوال قبلی نیز چندین بار بحث نیازها را مطرح کردید و این که حوزه باید به بحث نیازها رویکرد داشته باشد، ما چگونه می توانیم یک برنامه ی پویا، نه ایستا داشته باشیم که رویکردی جدّی به نیازهای جامعه داشته باشد، با توجه به این که مادر کشوری زندگی می کنیم که در آن حاکمیت دین لحاظ شده و اگر خدای نکرده به حاکمیت دینی ضربه بخورد به نظر می رسد که یک تجربه ی ناموفق در دینداری اسلامی خواهد بود، جناب عالی در یک رویکرد با آموزش بحث نیازهای روز و برنامه ی پویا را چگونه ارزیابی می کنید؟

این مسأله نیاز به سه مقوله دارد اولاً: باید نیاز را قبول کنیم؛ یعنی گاهی اوقات من از بالای قلّه به قضیه می نگرم و می گویم هر چه من می گویم آخرین، بهترین و کاملترین حرف است، خوب دیگر نیازی نمی بینم، چون می گویم من دیکته می کنم آنها باید گوش بدهند، یا من می گویم این روش و لاغیر، پس بحث نیاز مطرح نیست، بلکه دستور است.

دوم: بعد از قبول این که نیازی هست باید آن را بشناسیم، قبول نیاز ما را به سمت چیستی می برد. اگر در قبول کردن ما ابهامی وجود دارد، باید آن را بشناسیم و به این کار نیازشناسی می گویند. بد از مرحله ی نیازشناسی، نیازسنجی مطرح می شود. اگر نیازی هست و من آن را قبول کردم، نیاز در چه چیزی است، چه هست و چگونه است و حتی در این مرحله بایستی فراتر هم برویم که به آن نیاز آفرینی گفته می شود. گاهی اوقات، آموزش های مذهبی باید نیاز بیافرینند تا دیگر برنامه های آن خلأها را پر نکند. بحث نیازسنجی، یا نیاز سازی، هم درون حوزوی است و هم برون حوزوی؛ یعنی باید در مسایل دین، یا تربیت، یا مدیریت آموزشی حوزه ما هم درون حوزه را ببینیم، هم برون حوزه را، چون آن که در درون حوزه است استعدادها و توانایی های خاصی دارد، من ابتدا باید نیاز او را ببینم و چون او باید در خدمت برون حوزه و در خدمت جامعه قرار بگیرد، رهبر جامعه شود و بعنوان رهبر دینی، آموزشی و تربیتی می خواهد جامعه را تربیت کند، بنابراین باید متخلّق به اخلاق پیامبر اکرم(ص) و ائمه ی معصومین علیهم السلام بشود؛ پس باید آنجا را هم ببینیم، بعد پل بزنیم؛ یعنی الآن ما بین نیاز موجود در درون حوزه و نیاز موجود در جامعه یک کویر ابهام داریم، این کویر خوب تشخیص داده نمی شود و آباد نمی شود، لذا باید تسمه نقّاله ای بین نیاز حوزه و نیاز مخاطب، بین استعداد حوزه و افراد موجود در حوزه و نیاز مخاطب، یا نیاز روز بگذاریم. این تسمه نقّاله می تواند آن کویر یادگیری را حذف کند، تا ما در این کویر به سر نبریم که فردا وقتی محصول حوزوی ما وارد جامعه می شود در ارتباط شکست بخورد، یا نتواند اقناع جمع کرده و نقش خود را به خوبی ایفا کند، فقط به صورت سمبلیک برود و سمبلیک بیاید، یعنی با این که حضور دارد، ولی اثر نداشته باشد. ما دنبال اثر هستیم چگونه می توان این اثر را ایجاد کرد؟

با شناخت و سنجش نیاز و بحث در مورد آن، بالأخص در دو مقوله ی مهم، یعنی هم در درون حوزه و هم برون حوزه مشکلات تازه ای شروع می شود، می خواهم آموزش بدهم من این را شناختم، ولی تمام بحث هایی که الان انجام دادیم مقدمات کار است تازه مشکل شروع می شود. چون در تعریف نیاز آموزشی می گویند: فاصله ای است میان آنچه که فرد، یا گروهی می داند، با آنچه که باید بداند، یا آنچه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.