پاورپوینت کامل منزلت اخلاق در معارف دین ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منزلت اخلاق در معارف دین ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منزلت اخلاق در معارف دین ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منزلت اخلاق در معارف دین ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
۲
در دعای شریف مکارم الاخلاق آمده است: «اللّهم صل علی محمد و آله و حلّنی بحلیه الصالحین و البسنی زینه المتقین»؛ خدایا مرا به زینت و زیور صالحان بیارای و مرا جامه زینت اهل تقوی بپوشان.
همان گونه که در مادیات زینت وجود دارد، معنویات هم زینت دارد؛ به عبارت دیگر، زینت به مادیات اختصاص ندارد، منتهی زینت هر چیزی به حسب خودش است؛ برای مثال ستارگان و کواکب زینت آسمان هستند. در آیات متعددی از قرآن کریم به این نکته اشاره شده است؛ در سوره مبارکه صافات فرموده: «انّا زینّا السّماء الدّنیا بزینه الکواکب». در سوره مبارکه فصلت نیز فرموده است. «و زیّنا السماء الدنیا بمصابیح» و در سوره مبارکه حجر فرموده است: «و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زیناها للناظرین». هم چنین در سوره مبارکه قاف فرموده است. «افلم ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زینّاها».
نکته قابل توجه این است که زیبایی هر چیز به زینت های مناسب آن است. ممکن است چیزی برای دشت و صحرا زیور و موجب زیبایی باشد، ولی برای بدنِ انسان زیور و موجب زیبایی نباشد؛ زیبایی بدن انسان به یک چیز است و زیبایی دریا به چیز دیگر.
زیبایی کوه ها، زیبایی دشت و دمن، زیبایی یک گل، و زیبایی هر چیزی به حَسَب خودش است. در فلسفه اخلاق عده ای معتقدند که اصل زیبایی برای انسان قابل شناخت است. به قول ما طلبه ها، آیا می توان برای آن تعریف ماهوی داشت یا آن را به جنس و فصل تعریف کرد؟
این یک نکته ای است قابل بحث و گفت و گو، اما هدف من تعرّض به این مطلب نیست. نکته دیگری در فلسفه اخلاق وجود دارد که آیا اصلاً زیبایی یک امر نسبی است یا مطلق؟ ممکن است چیزی از نظر من زیبا باشد و از نظر شما زیبا نباشد، یا این که زیبایی مطلق است؛ یعنی واقعیتی است که آن واقعیت را هر کسی به ماهو درک کند و آن را دریابد، زیبا می بیند؟
به هر حال، این مسائل نیز به بحث نیاز دارد. اما آنچه همه قبول دارند، این است که حسن و زیبایی وجود دارد و این با زیورهای متناسب با هر چیزی است. فرض کنید کلامی زیبا است و کلامی غیرزیبا و رکیک، زیبایی کلام به فصاحت و بلاغت است، فصاحت و بلاغت چیزی است که به کلام انسان زیبایی می بخشد، لذا کسی که کلام خوبی دارد، مورد تحسین است و کسی که کلامی فاقد آن خصوصیت دارد، قابل تحسین نمی دانند.
در اشعار هم این گونه است. امروزه شعری سروده می شود و در عین حال که شعر زمان ما است، از آن استقبال نمی شود، امّا فرض کنید شعری را سعدی یا حافظ در زمان خود سروده اند، امروزه هم لذت بخش است و هر کسی از خواندن آن لذّت می برد. آیت الله شهید مطهری می فرماید: «مرحوم ادیب نیشابوری که خود اهل ادب بوده است و در ادبیات تسلط خوبی داشته است و خود نیز طبع شعری داشته، می گوید: یک غزل از حافظ دو بار مرا از هوش بُرد» و آن غزل این است:
ز آن یار دل نوازم شکری است با شکایت گر نکته دان عشقی، بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کسگویی ولی شناسان، رفتند از این ولایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصوداز گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزودزنهار از این بیابان وین راه بی نهایت!
این راه را نهایت صورت کجا توان بستکش صدهزار منزل، بیش است در بدایت
تا بدین جا می رسد:
ای آفتاب خوبان! می سوزد اندرونمیک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظقرآن زِ بَر بخوانی در چارده روایت
این شعر چه خصوصیتی داردکه وقتی کسی که خود به نقل «شهید مطهری» استاد ادبیات است، آن را می خواند، به گونه ای مسحور می شود که می گوید: این غزل دوبار مرا از هوش بُرد. این همان زیورهای متناسب با یک غزل است که در آن وجود دارد و اگر این گونه نباشد، چنین جاذبه ای راندارد. سجع، قافیه، محتوا، چینش الفاظ، همه باید با هم متناسب باشد تا چنین تأثیری در خواننده و شنونده ایجاد شود.
می دانیم که قرآن از جهات مختلف معجزه خالده است؛ یکی از آن جهات فصاحت و بلاغت است «لئن اجتمعت الجن و الانس» که آیه ای مثل قرآن بیاورند، یا یک سوره ای مثل قرآن بیاورند، نمی توانند، چون در اعلی درجه از فصاحت و بلاغت است. از جهت معنوی هم این گونه است؛ یعنی خصوصیتی در قرآن وجود دارد که دارای نورانیّت خاصّی است. در خاطرات مرحوم کربلایی کاظم ساروقی نقل شده است که آقایی می گوید: ما با کربلایی کاظم مصاحبه ای داشتیم، در آن جلسه کتاب مغنی را نزد کربلایی کاظم باز کردیم. کتاب مغنی کتابی عربی است که برای شاهد مثال آیات شریفه زیادی از قرآن کریم در آن آمده است. ایشان روی آیات شریفه دست می گذاشت و می گفت: این آیه قرآن است و آن آیه قرآن است و هکذا.
در حالی که می گویند او اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشته است، به او می گفتیم: تو این را از کجا می فهمی؟ می گفت: «یک نورانیتی در این کلمات است، مثل ستاره ای که از زمین در آسمان می بینید. این آیات از نظر من چنین حالتی دارند». نهج البلاغه را نیز این گونه توصیف کرده اند: «فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است». این خصوصیّت همان فصاحت و بلاغت و همان زیور مناسب با کلام است.
اکنون به سراغ انسان می آییم که موجودی با اراده و با اختیار است. او برای بدنش زیورهایی دارد. زن به نوعی خود را آرایش می کند، مرد هم به گونه ای دیگر خود را زینت می دهد، هر کدام متناسب با خود؛ منتهی انسان فقط به بدن خلاصه نمی شود، زیرا انسان از نفس و بدن و از روح و جسم مرکب است. آیا برای روح انسان زیبایی و زیورهایی وجود دارد؟ در این جمله از دعای شریف مکارم الاخلاق آمده است: «و حلّنی بحلیه الصالحین»؛ خدایا مرا به زیور و زینت صالحان بیارای. پس صالحان زیوری دارند که ما از خدا درخواست می کنیم، آن را به ما عطا کند.
در جمله بعد آمده است: «و البسنی زینه المتقین»؛ زینت متّقین را به من بپوشان. پش باید زینتی برای نفس و روح انسان وجود داشته باشد تا انسان آن را از خدا درخواست کند که این لباس را به اندام من بپوشان.
گاهی ظاهر انسان به اندازه ای جذاب است که در داستان حضرت یوسف فرموده است: فلمّا رأینه اکبرنه و قطّعن ایدیهنّ و قلن حاش لله ما هذا بشرا ان هو الا ملک کریم»؛ آنها از خود بی خود شدند و دست ها را بریدند و گفتند: آیا انسانی با این همه حسن و زیبایی وجود دارد؟ نه این انسان نیست، او ملک کریم است.
در یک روز عید ما به دیدن حضرت آیت اللّه اراکی (ره) رفتیم، در همان اواخر عمر شریفشان، او همین آیه شریفه را خواند و آن وقت با حالت گریه فرمود که این ها یک مخلوق خدا را دیدند، و این گونه از خود بی خود شدند و دست ها را بریدند، اگر انسان به جلال و جمال خدا که خالق انسان ها و خالق همه کائنات و زیبایی ها است، پی ببرد چه می شود!؟
زیور مناسب روح انسان چیزی است که ما از آن به «اخلاق تعبیر می کنیم. اگر انسان اخلاق اسلامی داشته باشد، زیورهای متناسب با نفس و روح انسان پیدا شده، انسان از یک جاذبه معنوی خاصی برخوردار می شود و با انسان های معمولی بسیار متفاوت است؛ چرا که همه حرکات و افعالش مردم را به یاد خدا می اندازد.
در روایت آمده است که به عیسی بن مریم (ع) عرض می کنند: با چه کسی معاشرت کنیم؟ فرمود: «کسی که رؤیت او شما را به یاد خدا بیاندازد و سخنش به علم شما بیافزاید». در قرآن کریم زیور و زینت مناسب روح انسان باز گو شده است: «ولکنّ الله حبّب الیکم الایمان و زینّه فی قلوبکم»؛ در نظر و قلب انسان شایسته و مؤمن، ایمان به پروردگار زینت است. آنچه ما از آن به محاسن اخلاقی و مکارم اخلاقی یاد می کنیم، اگر انسان واجد آن ها بشود، به اوج اخلاق رسیده است.
به اعتقاد من همه آن محاسن به صورت دعا در دعای مکارم الاخلاق موجود است. در این دعا از خدا می خواهیم که ما را چگونه قرار بدهد. اگر در جمله های این دعای شریف دقت کنیم، به این نکته واقف می شویم که همه آنچه برای انسان لازم است، در آن بیان شده است.
خطر بزرگ روبه روی انسان این است که گاهی زینت و غیر زینت را اشتباه می گیرد؛ به عبارت دیگر، ضد زینت را زینت می بیند و ضد ارزش را ارزش به حساب می آورد که این خطر بسیار بزرگی است.
وقتی واژه «زینت» و مشتقات آن را در قرآن کریم ملاحظه کنیم متوجه می شویم که عده ای اعمال زشت خود را زینت می دیدن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 