پاورپوینت کامل خطیبان نامی یزد و تجربه های تبلیغی;در گفت وگو با حجج اسلام راشد یزدی و غلامحسین ابویی ۹۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خطیبان نامی یزد و تجربه های تبلیغی;در گفت وگو با حجج اسلام راشد یزدی و غلامحسین ابویی ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خطیبان نامی یزد و تجربه های تبلیغی;در گفت وگو با حجج اسلام راشد یزدی و غلامحسین ابویی ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خطیبان نامی یزد و تجربه های تبلیغی;در گفت وگو با حجج اسلام راشد یزدی و غلامحسین ابویی ۹۹ اسلاید در PowerPoint :
۴۶
با تشکر از حضرتعالی، بفرمائید که خطیبان نامی و تاثیر گذار شهر یزد در دوران نوجوانی و جوانی شما چه کسانی بودند.
حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی: یزد از زمان های بسیار قدیم محل رشد گویندگان مذهبی بوده و از شهرهایی است که ۱۲ ماه سال مثل ماه محرم و صفر است ولذا رسومی که از زمان های پیشین مانده دلیل بر علاقه مندی شدید مردم نسبت به مجالس روضه خوانی اباعبدالله الحسین(ع) است.
در استان یزد مردم بهترین نقطه های ییلاقی، بهترین باغ ها و بهترین خانه ها را وقف روضه خوانی می کنند ولذا اگر به اوقاف یزد مراجعه کنید، وقف هایی که برای برگزاری مجالس روضه ی امام حسین(ع)، و آش مخصوصی که به نام آش امام حسین(ع) پخته می شود در دیگر جاهای کشور کمتر خواهید دید. در جای، جای بناهای این شهر، حسینیه ساخته شده است. در هر محله ای، همانگونه که در آن مسجد ساخته شده، حسینیه هم ساخته شده است. یکی از مراسم هایی که در یزد معمول است، این است که برای درگذشتگان، سوم و هفتم، ماه و چهلم و سالگرد می گیرند و در این ایام فقط روضه می خوانند، به گونه ای که مثلاً در مراسم هفتم و چهلم او در هر کدام سه روز روضه و در سالگردش ۵ روز روضه می خوانند بنابراین به واسطه ی چنین رسمی و انعقاد چنین مجالسی و علاقه مندی شدید مردم، اوقاف هم در این زمینه ها زیاد صورت گرفته است. لذا روضه خوان و منبری نسبت به جمعیت شهر یزد، بیش از جاهای دیگر است و شما در زمان قدیم کمتر می بینید که روضه خوان هایی از شهری به شهری بروند، ولی در یزد این چنین بوده و برخی از روضه خوان های ما به جای جایِ کشور مسافرت می کردند و بسیاری از مناطق ایران از آنها دعوت می کردند و گاهی هم خودشان به نقطه ای می رفتند و مردم آنجا از آنها استقبال می کردند.
از برجسته ترین گویندگانی که در سطح ایران اعتباری پیدا کرد و من از بزرگان شنیدم، مرحوم آقای حاج سید یحیی احمدآبادی اردکانی بود که برادر ایشان هم منبری بودند، ولی منبری کشوری نبودند و بیشتر در همان منطقه ی اردکان و میبد منبر می رفتند این واعظ شیرین سخنِ بزرگوار پایه ی معلومات بالایی داشته است و ایشان هم معلومات منبری داشتند و هم از سطح سواد حوزوی بالایی برخوردار بودند. من از مرحوم راشد(ره) در مورد ایشان سؤال کردم و ایشان از خوش حرف زدن و شیوایی سخن مرحوم آقای سید یحیی خیلی گفتند که ایشان بسیار خوش بیان بودند و معلومات این بزرگوار متناسب با قدرت بیان ایشان بود. و الآن که من با شما مصاحبه می کنم نزدیک بر ۷۴ سال است که ایشان از دنیا رفته و هنگام رحلت هم کمتر از ۵۰ سال سن داشته اند خطیبانی را که از کودکی به یاد دارم عبارت بودند از: شیخ محمد مالمیری، از جمله کسانی که از بیرون یزد به این استان می آمدند و طولانی صحبت می کردند یکی آقای شیخ علی اکبر ترک (که از تهران می آمد و در حسینیه ی پشت بام منبر می رفت) مرحوم کلهری سبزواری بود، مرحوم سقازاده، حضرت آیت الله وحید، سید عبدالله حجازی، و مرحوم نوغانی که از مشهد می آمد. این منبری ها معمولاً در حسینیه ی پشت بام بر منبر می رفتند که بیشتر آنها توسط یک نفر از بازاریان و تجار به نام غفوری دعوت می شدند از منبری های معروف آن زمان مرحوم حجت الاسلام وزیری بود که کتابخانه مسجد جامع یزد به دست ایشان تأسیس شد. ایشان فردی محترم و معزز بود و قاطبه ی مردم به صورت یک سید بزرگ جلیل القدر به او نگاه می کردند. ایشان در مسائل اجتماعی دخالت می کرد و من اولین بار بود که دیدم یک روحانی در این سطح در مسائل اجتماعی دخالت می کند. ترمیم و تجدید بنای مسجد جامع یزد نیز توسط مرحوم وزیری انجام گرفت و ایشان کتابهای خودش را اینجا آورد و بعدا هم کتابخانه را به آستان قدس رضوی واگذار کرد که این از سلیقه های خوب ایشان بود. ما بچه بودیم و هر جمعه به پای منبر ایشان می رفتیم و در آن زمان که در هیچ جا نماز جمعه خوانده نمی شد در یزد نماز جمعه برگزار می شد و ایشان در نماز جمعه شرکت می کرد و بعد از آن به منبر می رفت و مردم هم بعد از نماز می نشستند و به منبر ایشان گوش می دادند. منبر ایشان هم کوتاه بود و هم پر مغز و صندوق هایی هم گذاشته بودند که اسم آن را صندوق پس انداز قبر گذاشته بودند. یادم هست که من هم از والده ی خودم یک قِران می گرفتم و در آن می انداختم و همین یک قران ها مسجد با این عظمت را که فرو ریخته و رو به ویرانی گذاشته بود را تعمیر کرد و هنوز هم به خاطر آن تعمیرات این بنا ایستاده و از جلوه ی خاصی برخوردار است، که الآن هم بر روی اسکناس ها به عنوان یک یادگار ارزنده و پُر سن و سال که حدود ۸۰۰ سال قدمت دارد، چاپ می شود.
از جمله منبری های نسل بعد که سن بالایی داشتند می توان به مرحوم شریعتمدار که روحانی پرمعلوماتی بود و نیز حاج آقای مناقب(ره) که اخیرا فوت کرد اشاره نمود که سطح را خیلی خوب خوانده بود و آنچه را که به درد منبر می خورد دارا بود.
از جمله کسانی که از لحاظ زمانی بعد از مرحوم مناقب بودند، می توان به مرحوم شیخ مهدی کفاش (شیخ مهدی لسان الصدق) که بسیار خوش سلیقه و خوش ذوق در روضه بودند و تا آخرین لحظات عمرشان که نزدیک به ۷۵ سال رسید منبر را رها نکردند، مرحوم سید ابوتراب که خیلی باوقار و سکینه منبر می رفتند و کلمات را خوب ادا می کردند، مرحوم الهی که ایشان خیلی خوش لباس بودند و لحن اینها مثل هم بود، چون در روضه خوانی نمی شود اتکا به خودت داشته باشی، اول باید از جایی اقتباس کرد و بعد خودت روی آن سرمایه گذاری و ابتکار جدیدی به دست آورد.
البته بعضی دیگر از افراد هم بودند که منبر می رفتند، ولی منبری نبودند، مثل حجت الاسلام والمسلمین سید جواد حیدری که الآن هم در قید حیات هستند. آقای ربانی که خوب سخن می گفت و سخنانش تحت تأثیر آقای فلسفی و آقای وحید قرار داشت. که ایشان از دنیا رفته و از دوستان نزدیک من بودند. آقای حافظیه که بیشتر روایات می خواند و از جمله ی منبری های معروف بود.
در جاهای مختلف هم منبری هایی داشتیم، از جمله آقای شیخ مهدی اسلامی که هنوز هم زنده است و در حدود ۱۰۰ سال سن دارد آقای نظام الدینی، مرحوم علاّمی و آقای آراسته که ایشان اهل منبر و اهل سیاست هم بودند.
الآن هم گروهی هم دوره من هستند که از منبری های خوب و بسیار خوش نَفَس هستند. من به جاهای مختلفی از ایران و خارج از ایران سفر کردم، اما منبری هایی، پاک تر، صاف تر، مخلص تر، قانع تر از منبری های یزد ندیدم زندگی آنها اعیانی نیست و زندگی آنها متوسط خوب است. روحانی های یزد هرگز در مورد حق منبر قرارداد نمی بندند. منبری های اینجا، هم به لحاظ پاکی منبری اند و هم امام جماعت که شاید در جاهای دیگر این گونه نباشد و کمتر منبری را می توان پیدا کرد که هم منبری باشد و هم امام جماعت.
بعضی از افراد در قدیم بودند که فقط مسئله می گفتند و بُعد روایتی و گریز به روضه داشتند، مثل مرحوم شیخ محمد منتظری(ره).
یکی از خصوصیاتی که در یزد اتفاق افتاده این است که یکی از علمای بزرگ یزد پای به عرصه ی منبر گذاشت و منبری شد و آن مرحوم آیت اله شیخ غلام رضا فقیه خراسانی بود، ایشان با اینکه سن زیادی هم داشتند در شبانه روز چندین منبر می رفتند. ایشان واقعا آیت الله بودند. شهید آیت الله صدوقی(ره) وقتی به یزد آمدند تمام ماه مبارک رمضان را منبر می رفتند.
در یک جمله می گویم: منبر در یزد اعتبار دارد. علمای بعضی از مناطق کشور به منبر نمی رفتند، چون دون شأن خود می دانستند، ولی در یزد اینگونه نبوده و نیست و علمای بزرگ هم منبر می روند.
حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین ابویی: در زمان گذشته بیشتر منبری های شهر یزد، حدیث و روایت می خواندند و کمتر سبک سخنرانی داشتند. از این رو اکثر آنها به سبک علمای گذشته منبر می رفتند .
از جمله کسانی که بنده از منبرآنها استفاده زیادی کردم و سبک قدیمی هم داشتند، مرحوم حاج شیخ غلامرضا کوچه بیوکی معروف به خراسانی بودند پدر فقیه خراسانی. حاج شیخ غلامرضا فقیه، اصالتاً یزدی بود، ولی متولد شده شهر مقدس مشهد بود و پدرش در نزدیکی منطقه خواجه ربیع زراعت می کرد. ایشان دوست نزدیک آقا نجفی قوچانی، صاحب کتاب «سیاحت غرب و شرق» بود که با او همسفر بودند و آقا نجفی قوچانی در سیاحت شرق خود نیز از رفیق یزدی خود قصه هایی را تعریف می کند. مرحوم آقای حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی (کوچه بیوکی) به مدت چند سال در نجف اشرف مشغول به تحصیل بودند اما بر اثر ناراحتی چشمی به شهر یزد آمد و در این شهر ازدواج می کند. ایشان بعد از ازدواج، در شهر یزد نیز مقیم شده و مشغول تدریس علوم دینی از جمله تفسیر صافی، فقه و سایردرس های حوزوی می شود.
قبر ایشان در امامزاده سید جعفر محمد، محل توجه همه مردم است. ایشان جزو پاکان و از نظر معنوی در ردیف حضرت آیت الله العظمی بهجت و بهاء الدینی بود. و مردم کمالات زیادی را از ایشان مانند طی الارض و غیره نقل می کنند. که بنده درصدد پرداختن به آن جنبه ها نیستم.
آقای حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی (کوچه بیوکی) عالم، فقیه، و از ائمه جمعه بود، که منبر نیز می رفت و موعظه هایش مورد نیاز خواص بود. البته ایشان روضه هم می خواندند و مجلس را به پایان می رساندند.
از دیگر منبری های معروف دوران جوانی بنده آقای حاج سید علی محمد وزیری بود، که کتابخانه وزیری یزد هم متعلق به ایشان است. ایشان از منبری های خوب یزد بود، که ایراد سخنرانی و روضه خوانی می کرد. ایشان فعالیت های اجتماعی زیادی همچون کمک به احداث دبستان و دبیرستان رمضانی و تعمیر مسجد جامع یزد داشتند، که در حال تخریب بود احداث کتابخانه معروف وزیری یزد از دیگر فعالیت های ایشان بود که در حال حاضر این کتابخانه شعبه ای از کتابخانه آستان قدس رضوی است.
از دیگر منبری های معروف یزد می توان به علمای ذیل اشاره کرد که عبارتنداز: آقای شیخ محمد مالمیر، آقای حاج شیخ مهدی لسان که به او کفاش هم می گفتند آقای سید ابو تراب، آقای سید عبدالکریم که از اهالی احمد آباد اردکان بود که علاوه بر منبر و روضه، قصه و داستان را هم خوب بیان می کرد آقای حاج میرزا احمد هروی، آقای حاج شیخ محمد حسن واعظی، آقای سید حسین اصفهانی که صدای بسیار خوبی داشت آقای شیخ داود که واقعاً زیبا می خواند، آقای سید محمد دعایی پدر همین سید محمود دعایی حاج سید یحیی احمد آبادی که درسال ۱۳۶۱ ه.ق از دنیا رفت و من در آن موقع ۱۲ سال بیشتر نداشتم. البته یکی از سخنرانی های ایشان در کتاب گفتار وعاظ آقای تاج لنگرودی به چاپ رسیده، که در این کتاب چهار جلدی به اسامی منبری های معروف و بخشی ازسخنرانی های آنان اشاره شده است ، آقای ربانی، آقای مناقب که از بزرگان منبری یزد بود آقای خاتمی هم به غیر از ایراد خطبه های نماز جمعه سخنرانی هم می کردند البته منظور من حاج آقا سید روح الله خاتمی است، آقای شیخ حبیب الله نظام الدینی که کتابی در رابطه با حضرت زهرا (س) دارند آقای آراسته، آقای سعیدی که روضه خوان خوبی بود .
البته در آن زمان هم، مداح ها بودند و به صورت خیلی کم و مختصر روضه خوانی می کردند، اما متأسفانه امروزه مجالس را به مداح ها می سپارند که به نظر من خود این کار نوعی هجمه فرهنگی است که آغاز شده تا سخنرانان مجال سخن گفتن نداشته باشند؛ زیرا مداح ها برای گریاندن مردم به هر چیزی و هر وسیله ای متوسل می شوند و هر چیزی را می خوانند تا بالاخره مردم گریه کنند. بنابراین متناسب است تا در این زمینه چند بیت شعر از ایرج میرزا برای خوانندگان بیان کنم .
ایرج میرزا به رفیق اش عارف قزوینی می گوید:
بیا عارف شنو آن را که گویم
تو با من دوستی، خیر تو جویم
دو ذرعی مولوی را گنده ترکن
خودت را روضه خوانی معتبر کن
بزن بالای منبر زیر آواز
بیا فکن شور در مجلس ز شهناز
چو اشعار نکو بسیار دانی
بگیرد مجلست هر جا که خوانی
چوذوقت خوب وآوازت ستوداست
سواد هم اگر کم بود بوداست
عموم روضه خوان ها بی سوادند
تو را این موهبت تنها ندادند
در روش و سبک، چه ویژگی ها و نوآوری های داشتند؟
حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی: من در اوائل منبرم به مدت چندین سال وقتی که پای منبرم شلوغ می شد، چند آیه از قرآن را با صوت می خواندم و احساس می کردم که این کار به مجلس آرامش می دهد، امّا بعدها که قاریان قرآن و متخصصین این کار زیاد شدند من دیگر خجالت کشیدم که قرآن را با صوت بخوانم؛ چرا که رعایت و فن ادای حروف و صفات حروف و مخارج را نداشتم و فقط آهنگ داشتم.
در روش و سبک منبر، شرایط الآن با زمان گذشته فرق می کند. الآن منبری چند چیز را می خواهد که در گذشته این قدر اهمیت نداشت. اولین چیزی که الآن مردم از منبری توقع دارند سواد است. منبری سمبل و پرچم دار روحانیت است به نظر من روحانی باید چند چیز را دارا باشد: مهم ترین آن سواد، معلومات و اطلاعات انباشته در همه ی مسائل را داشته باشد. اگر روحانی از پزشکی اطلاعاتی نداشته باشد، از اقتصاد اطلاعاتی نداشته باشد نمی تواند بالای منبر به صورت موسع صحبت کند، منبری اول باید علم داشته باشد دین اسلام، دین علم است. آیا قرآن نمی گوید «لیتفقّهوا فی الدین» همه ی مردم که قدرت فهمیدن اسلام را ندارند، اسلام دین علم است و باید عده ای بروند آن را بیاموزند. همانطوری که پزشکی علم است، اسلام هم علم است و باید آن را خواند. چطور می تواند یک منبری اظهار نظر کند و مسیر اندیشیدن مردم را بر این اریکه عزت تعیین کند، امّا خودش اسلام را نشناسد. زمان الآن غیر از زمان ماست. ما وقتی سطح را می خواندیم خیال می کردیم که کافی است. آیا الآن هم کافی است؟ الآن اگر کسی سطح معلوماتش به اندازه ی من باشد جرأت نمی کند به منبر برود. ما به واسطه ی شهرتمان است که جرأت می کنیم به منبر برویم. الآن اطلاعاتی که ما داریم کفایت نمی کند. مستمع ها الآن کسانی اند که لیسانس به بالاتر هستند، کسانی هستند که اکثرا دین را مطالعه کرده اند. الآن کمتر روزنامه ای را می بینی که یک صفحه از آن مسائل دینی را مطرح نکرده باشد. به علاوه ی آن مجله های دینی و کتاب های دینیِ زیادی نوشته شده است. نرم افزارهایی که الآن در بازار است فراوانند منبری بی معلومات نمی تواند منبر برود و بگوید: قال الله تعالی، بلکه باید دو دور تفسیر خوانده باشد، یقینا باید ادبیاتش هم بسیار عالی باشد.
به نظر من باید بر زبان هم مسلط باشد و یک زبان بین المللی مثل زبان انگلیسی را بداند، که اگر نداند درمانده است. اگر تلفظ یک کلمه ی انگلیسی بر روی منبر اشتباه باشد، همه می فهمند. آن زمان ما غلط می خواندیم کسی نمی فهمید، ولی الآن می فهمند و اگر منبری اشتباه بکند، پنبه ی رسوایی او زده می شود و بقیه ی حرف های او هم باطل می شود.
بنابراین چیزی که باید رعایت شود این روایت است که «ما بعث الله نبیأ الا حسن الصوت و حسن الوجه» این اولین چیز از نظر ظاهر است، و از نظر محتوا اولاً باید علم داشته باشد، چرا که منبری تا جوان است اثر بیشتری دارد پیر که می شود چهره اش درهم ریخته می شود و مردم خسته می شوند و دیگر نمی توانند ادامه دهند ولذا می بینید که به ساعتش نگاه می کند. لذا منبری باید «حسن الوجه» باشد و در مرحله ی بعدی «حسن الصوت» باشد و لحن او باید لحن زیبایی باشد. اگر لحن زشتی داشته باشد مردم خسته می شوند.
لباس او باید مرتب باشد و هیچ چیزی نباید بر منبری باشد: که جلب توجه مستمع کند. م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 