پاورپوینت کامل روحانیت و هویت صنفی آن(۴) ۲۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روحانیت و هویت صنفی آن(۴) ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روحانیت و هویت صنفی آن(۴) ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل روحانیت و هویت صنفی آن(۴) ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

۸۲

بحران هویت در غرب و ضرورت باز گشت به هویت دینی

آن گونه که مطرح شد بحث از هویت از ابعاد متعددی برخور دار است.علت این پیچدگی، ریشه در ابهام معنایی هویت از یک سو و چند لایه ای بودن آن از سوی دیگر و تأثیرپذیری آن از مبانی و پیش فرض های صاحب نظران در مقاآنوعاتیین ترتیب ذات از طریق انصتب فلسفه سیاست و حقوق می توان مشاهده کرد. به اندیشه بحران هویت و هویت زدایی از قاموس اندیشه بشریم تقریر و بیان مؤلفه های تشکیل دهنده ، عوامل شکل گیری و مبادی بحران و از هم پاشیدن هویت می باشد. بدین ترتیب، پدیده گسست هویت در غرب معاصر از آبشخورهای مختلفی برخوردار بوده و از تحولات مختلفی در عرصه نظر و حوادث عینی متاثر می باشد.

سیر تحولات فلسفی غرب جدید که با شک گرایی در عصر رنسانس شروع شد به تدریج زمینه ساز بد بینی نسبت به همه دستاوردهای سنت فلسفی گذشتگان مخصوصا فلسفه مدرسی توام بود.این بدبینی منحصر به شک گرایان دوره رنسانس نبود بلکه همه فلاسفه عصر روشنگری را نیز به مواجهه توام با بد بینی و بی مهری نسبت به میراث فلسفی گذشتگان دچار کرد.بدین ترتیب،اولین گسست جدی بین گذشته و حال در جهان غرب آغاز و روز به روز این شکاف و فاصله بیشتر شد.بریدن از گذشته محدود به عمل نبود بلکه در عرصه نظریه پردازی نیز خود را آشکار کرد.

نمونه بارز و در عین حال بسیار تأثیر گذار، پرهیز از بهره گیری از پاردایم های فکری گذشتگان در مقوله بندی واقعیات و صورت بندی دادهای حاصل از تاملات فکری در واقعیات عینی بود.

به عنوان مثال ، پرهیز از بهره گیری از مقوله بندی واقعیات در دو طیف مفهومی جوهر و عرض و ذات و عوارض آن یکی از جلوه های بارز این رویکرد می باشد.دکارت به عنوان اولین نظریه پرداز فلسفی و پدر اندیشه های فلسفی غرب، به جای بهره گیری از این واژه ها، از مفاهیم امتداد و بعد بهره گرفت و بدین ترتیب، برای اولین بار ،تصویر صوری و عاری از ما به ازای عینی و ذات گرایانه از اشیاء پرداخت.

بعد از وی لایب نیتس با تقلیل واقعیات عینی به مونادها به عنوان عناصر پایه ای واقعیات عینی، هویت اشیاء را به نحوه ترکیب این عناصر و کیفیت ترکیب آنها تقلیل داد، بدون آنکه پیوند ذاتی ناگسستنی بین آنها وجود داشته باشد .بدین ترتیب، چند جزئی بودن و قابل گسست بودن هویت، در اندیشه لایب نیتز، به عنوان میراثی فکری برای آیندگان باقی ماند.

بعد از وی مهمترین شخصیتی که مبانی تأثیرگذاری را در سیر روند گسست هویتی پایه گذاری کرد، کانت بود. کانت، با تفکیک ذهن از عین و تاکید بر برخوداری ذهن از قالب ها و پیش ساخته های ذهنی و نقش فعالانه آن در شناخت جهان خارج، ابتدا نظریه گسست ذهن و عین را صورت بندی کرد و در مرحله بعد با طرح نظریه پدیده و پدیدار(نومن و فنومن)، و تاکید بر رویکرد حد اقلی در شناخت جهان خارج و محدود کردن آن به شناسایی پدیدارها، امکان شناسایی پدیده ها و به تعبیر سنتی تر ذات اشیاء را نا ممکن اعلام کرد.

حال تنها یک گام به انتهای داستان پرماجرا و غم انگیز هویت زدایی از اشیاء و اعلام نفی هر گونه هویت ثابت برای واقعیات مانده است. این رسالت نیز بی متولی نماند.پست مدرن ها با طرح نظریه نفی ذات گرایی، نه تنها امکان شناخت هر نوع ذات را نا ممکن اعلام کردند ، بلکه اساسا، وجود هر نوع ذات محصل برای اشیاء را منکر شدند.بدین ترتیب، طرح نظریه هویت برای همیشه از اندیشه فلسفی رخت بر بست.از این مقطع به بعد، طرح نظریه ذات گرایی، نه تنها با استقبال مواجه نیست بلکه مدافعان این رویکرد به تحجر و در جا زدن و باز گشت به سنتگرایی عاری از معقولیت متهم می شوند.

در کنار تحولات مذکور در عرصه اندیشه های فلسفی، از مهمترین شاخه های معرفتی که در آن گسست معرفتی به وضوح قابل شناسایی است، شاخه های مختلف روانشناسی است.از مهمترین مکاتب روان شناسی که در آن تاکید بر چند پاره بودن هویت به خوبی نمایان است، مکتب روان تحلیلی می باشد.فروید ،بنیان گذار مکتب روان تحلیلی با ارایه پارادایم سه بخشی هویت انسانی(یعنی نهاد، من و فرامن)و مهمتر از آن، مبنا قرار دادن تعارض بین این سه پاره شخصیت انسانی در مقام شکل گیری رفتارها اعم از فردی و اجتماعی، گسست درونی شخصیت انسانی را به صورت روشنی صورت بندی کرد.

علاوه بر این مکتب، رفتار گرایی نیز که مبتنی بر مبانی فلسفی اتمیسم هستی شناسانه، رویکرد تجزیه گرایانه پوزیتیویسم در عرصه معرفت شناسی بود، وجود هر نوع هویت ثابت برای انسان را منکر شده و شخصیت انسانی را محصول عکس العملهای رفتاری تثبیت شده