پاورپوینت کامل چند حکایت معتبر درباره ی روایت جنگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چند حکایت معتبر درباره ی روایت جنگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چند حکایت معتبر درباره ی روایت جنگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چند حکایت معتبر درباره ی روایت جنگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

می گویند آنان که رفته اند کاری حسینی کرده اند و آنان که مانده اند باید کاری زینبی کنند. این سخن مشهور را حتماً همه شنیده اند. درباره ی رفتگان که تاریخ قضاوت خود را کرده است، اما درباره ی ماندگان چه؟ قضاوتی که سال ها بعد «به دستان نیز گفته خواهد شد!»

آنان که ماندند

در حال جنگ، چندان مجال درنگ نبود؛ این چنین پرداخت حماسه، به زمان بعد موکول شد تا از میان روندگان آن راه دراز، جمعی باز ایند و «خلوت انس» را به تصویر برکشند. در این میانه، زمانه ای گذشت و خاطره ها چنان میراثی ماند برای فراخوانده شدن. آن چه فراخوانده شد در چند قالب عرضه شد؛ گاهی کم، گاهی زیاد. اما اول پرسش در چرایی این نظم، آن بود که ایا فقط خالقان جنگ می توانند راویان آن حادثه باشند؟ یا «در بارگاه قدس که جای ملال نیست»، دیگرانی را هم اذن دخول هست. این جدال ناتمام رها شد و بیش تر حاضران در جرگه ی هواداران آزادی ابراز عقیده درآمدند. و حالا مغاک دوم سر برمی گشود که راویان، چه میزان می بایست ملتزم به آداب همان روایت باشند و «این سخن بگذار تا وقت دگر».

سایه آفتاب

حالا چه رفته گان و چه نرفته گان، در میدان روایت بودند؛ برخی سینه چاک و دیگرانی منتقد. از گوشه و کنار زمزمه می آمد که همه ی آن چه بود شور بود و کمی شعور، و حالا در زمانه ی «آتش بس»، سخن از جنگ بی معنا و مسماست. حق یا ناحق این حرف خریدارانی می یافت. اما بیش از این طعنه، آفتی بر جان همه گان افتاده بود که آفتاب را در جعبه ی کوچک عالم مدرن زندانی می کرد. همه می خواستند از در و دیوار «فرم» بالا بروند، چه با مینی مال، چه با … و هر تازه از راه نارسیده ای می توانست یک شبه ره صدساله را بپیماید و به مدد بسط فضا، از دریچه ی مقبوض خود به حکایت جنگ بپردازد. و مهم نیست که کسی را فهم آن چه نوشته هست یا نه!

صدا و سکوت

حالا هم میان راویان فاصله افتاده بود و این فراتر از حوزه ی نثر به قلم روی تصویر هم پا گذارده بود و هم کلیشه های نو، نخ ارتباط با مردمان را