پاورپوینت کامل پدر، مادر، شما متهم اید! ;مرثیه ای با اقتباس از هشت روایت صحیح السند درباره ی «نسل ما» ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پدر، مادر، شما متهم اید! ;مرثیه ای با اقتباس از هشت روایت صحیح السند درباره ی «نسل ما» ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پدر، مادر، شما متهم اید! ;مرثیه ای با اقتباس از هشت روایت صحیح السند درباره ی «نسل ما» ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پدر، مادر، شما متهم اید! ;مرثیه ای با اقتباس از هشت روایت صحیح السند درباره ی «نسل ما» ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

۴

mazaheri@habil-mag.com

پیش روایت

[جس خطاب به پدرش:] «نسل شما نسل پرکردن مغزها با اراجیفه. به زور تبلیغات. جوان ها مجبور بوده ان از خودشون دفاع کنن. بیش از اندازه از خودشون دفاع کرده ان. بیش از اندازه با تبلیغات مسموم شده ان. حالا دیگه چیزی که لازم دارن یک شست وشوی جانانه است. بعد از پرکردن مغزها با اراجیف حالا نوبت شست وشوی مغزیه. پاک کردن ذهن از همه ی معلومات. مطلقاً خالی. دشت های سراسر پوشیده از برف، طوری که یک لکه هم سفیدی شو کثیف نکنه. معنی اش اینه که اراجیف دیگه ای هست که برای تحمیل به ذهن ما دارن آماده می شن. […] بیش از اندازه دروغ بارمون کرده ان. دیگه حجاب از روی کلمات افتاده.»

(فرازی از رمان «خداحافظ گاری کوپر»، رومن گاری، ترجمه ی سروش حبیبی، تهران: نیلوفر. صص ۲۲۰-۲۲۱)

*

روایت یکم نسل برزخ

نسل ما، نسل برزخ است. برزخ میان دو نسل، یکی که می خواست جهان را دگرگون سازد و دیگری که می خواهد جهان را تجربه نماید؛ یکی که آرمان برساختن زنده گی در سر می پروراند و دیگری که سودای خوب زنده گی کردن دارد؛ یکی که در اقلیم آرمان سکنا داشت و دیگری که بر مُلک واقعیت منزل گزیده است؛ یکی که به مدینه ی فاضله می اندیشید و دیگری که می خواهد شهروند مطیع ده کده ی جهانی باشد. و نسل ما که تجربه ی زیستن با هر دو را دارد به موجودی عجیب الخلقه چون برخی اساطیر یونانی شبیه است، با دو صورت و دو سیرت، که به مارماهی ماند، نه این تمام و نه آن!

گاه از سوی نسل پیشین ملامت می شود که چون او جدی نیست، که دغدغه و آرمان (بخوانید: ایدئولوژی) ندارد، که بی هویت است، که اهل کارهای بزرگ نیست؛ و در هم آن حال مخاطب طعن ها و سخره های نسل پس از خود نیز هست که زنده گی کردن بلد نیست، که جوانی اش را تلف کرده، که راه و رسم لذت بری و شادزیستن نمی داند.

از طرفی بدش نمی آید مانند نسل پیش از خود شعارهای بزرگ بدهد و سودای کارهای بزرگ در سر بپروراند و از دیگر سو گوشه چشمی به سبک زنده گی نسل پس از خود دارد. غافل از آن که انجام کارهای بزرگ لاجرم مستلزم تحمل سختی های بزرگ است و در مقابل، مقتضای امروزی زیستن هم دست برداشتن است از کارها و سختی های بزرگ!

و این یعنی بازنده ی هر دو میدان بودن و تبعیدی برزخ ماندن!

*

روایت دوم نسل ناظر

نسل ما، نسل ناظر است. نسلی که در تمام این سال ها ناظر بوده است. ناظر پدرها و مادرهاش. ناظر شعارهاشان، حرف هاشان، زنده گی هاشان، دغدغه هاشان، و چندی بعد ناظر عوض شدن و تغییر هم آن شعارها و حرف ها و زنده گی ها و دغدغه ها؛ ناظر دعواهاشان، ناظر آزمون و خطاهاشان، ناظر ادعاهای عجیب شان، ناظر اعتماد به نفس های غریب شان؛ ناظر خریدن هاشان، بریدن هاشان، دوختن هاشان، و بعد شکافتن هاشان؛ ناظر خود گفتن و خود خندیدن هاشان؛ ناظر هنرمندی هاشان.

*

روایت سوم نسل مخاطب

نسل ما، نسل مخاطب است. مخاطب تریبون هایی که همیشه ی خدا یک سینه پر از سخن دارند و خواهان گوش های مفت اند، تریبون هایی که هماره خواسته اند فصل الخطاب باشند، تریبون هایی که کارشان صدور حکم است و خط کشی؛ (خط های قرمز، خط های محروم ساز، خط های هش داردهنده، خط های «خطر مرگ! نزدیک نشوید»، خط های «این منطقه حفاظت شده است»، خط های «فضولی موقوف!»)؛ تریبون هایی که بی توجه به تناقضات فراوان پیام های صادره ی خود همیشه اشکال را متوجه گیرنده ها می دانند؛ تریبون هایی که در عرصه ی بی رقیبی سرآمد و ممتازند و هماره از گریز مخاطب جوان گریزپای از پای رسانه های خود وحشت دارند و می نالند؛ تریبون هایی که سال ها یک آن اخم از صورت شان پاک نمی شد؛ تریبون هایی که گمان می کنند مخاطب شان آن قدر ابله است که نمی تواند نقاب خندان عاریتیِ این سال هاشان را تشخیص دهد؛ تریبون هایی که آمرند به چیزی که خود عامل بدان نیستند؛ تریبون هایی که چون به خلوت می روند…

*

روایت چهارم نسل محکوم

نسل ما، نسل محکوم است. با کلکسیونی از برچسب ها بر رخ و اتهام ها در پرونده ی زیر بغل. روزی محکوم به به دین گریزبودن، به جهت کوتهی آستین های پیراهن اش یا کمی موهای صورت اش یا بیرون آمدن چند تار زلف اش از زیر روسری؛ روزی محکوم به ضدانقلابی بودن به خاطر سئوال های نابه جایی که پرسیده است و حرمت های به جایی که پاس نداشته است؛ روزی محکوم به لاابالی گری به خاطر بالاتر از حد معمول رفتن صدای خنده اش یا ضبط ماشین اش، یا درجه ی دوست داشتنِ دیگری اش، یا حجم ابهامات اش، یا ساعات پای آینه ایستاد ن یا پای تلفن و کامپیوتر نشستن اش، و خلاصه به جهت آزرده شدن عرفی دیگرساخته و ریختن قبحی دیگرخواسته؛ محکوم به این که سر به راه نیست، که آن گونه که باید نیست، که ریخت و قیافه اش قرابتی با جامعه ی اسلامی و مطلوب ندارد، که خون شهدا را پامال کرده است، که موهاش، دست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.