پاورپوینت کامل بسیجی خوب معمولاً عضو «بسیج» نیست!;یا حکایت نیمه ی خالی آن لیوان که قرار بود همیشه پُر باشد ۲۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بسیجی خوب معمولاً عضو «بسیج» نیست!;یا حکایت نیمه ی خالی آن لیوان که قرار بود همیشه پُر باشد ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بسیجی خوب معمولاً عضو «بسیج» نیست!;یا حکایت نیمه ی خالی آن لیوان که قرار بود همیشه پُر باشد ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بسیجی خوب معمولاً عضو «بسیج» نیست!;یا حکایت نیمه ی خالی آن لیوان که قرار بود همیشه پُر باشد ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

۶

masihh1359@yahoo.com

قصه است این، قصه، آری قصه ی درد است

شعر نیست

این عیار مهر و کین مرد و نامرد است

(اخوان ثالث)

تو را بنیان گذار خوانده اند، که مؤسس بودی و سازنده. معمار بودی و حق تو را بود که کژی و راستی بنا را به قضاوت بنشینی. واضع بودی و ردای تقنین برازنده ی شانه های بلندات. سکان به دست، تدبیر سیل و موج می کردی؛ که هوای اقیانوس از قضا آبستن توفان های سهم گین بود؛ از یکی دو روزه تا هشت ساله اش! تدبیر ناخدایی ات بود که هر بار در قامت ساخت بنایی، وضع قانونی، خلق حماسه ای رخ می نمود. وقتی رفتی ما جماعت کشتی نشینان بودیم و جای خالی تو. ما که عمری چشم به دست ناخدا داشتیم و حال، بی که بخواهیم، بی که بتوانیم، میراث دار شده بودیم و میراث خوار. و «بسیج» از جمله میراث تو بود، ای پیر! برای پسران ات، برای ما.

و دریغ که وارثان خلفی نبودیم!

*

ما نفهمیدیم که جوان، هیجان طلب است و فزون خواه، و وقتی حمایل سلاح آن چه می توان با آن آدم کُشت، تنها به راحتی چکاندن یک ماشه را بر دوش اش می نهیم، و وقتی به بهانه ی آماده گی در دفاع دست اش را هر شب به گرمای سلاح الفت می دهیم، داریم چه می کنیم با او، با جوانی اش.

نفهمیدیم وقتی جبهه و میدان نبرد او را خیابان های شهر قرار دادیم، وقتی دیگر جوانانِ غیر هم شکل او را دشمن اش تعریف کردیم، وقتی او را به گشت و بازرسی شبانه و تفتیش خودروهای مردم فرستادیم، داریم چه می کنیم با شخصیت اش، با اخلاق اش.

او که «مخاطبِ» ما بود نمی فهمید. و دریغ که ما برنامه ریزان و هادیان هم نفهمیدیم.

*

[…]

*

ما یادمان رفت که هرجا امتیاز هست، سروکله ی امتیازطلب هم لاجرم پیدا می شود. و «فرصت» ها خود فرصت طلب می سازند. و مگر می توان دغل دوستان را از نشستن بر شیرینی منع کرد؟ نفهمیدیم انواع «کارت فعال» و سهمیه ی کنکور و کسر سربازی و امتیازهای رنگ ووارنگ چه می کند با جوان تمایزجوی ما.

و چنین شد که پای گاه های ما به جای آن که مأمن و ملجأ مردم اهل محله باشد بعضاً به پاطوقی بدل شد که جوانان قدرت طلبِ عشقِ بزن بهادری و لانچیکو و ورزش های رزمی و بدن سازی در آن از هم سن وسال های خلاف کارِ خود زهرچشم بگیرند و مثل فیلم های اکشنی که از «مورد»های پیشین مصادره کرده اند و در خلوت شبانه ی پای گاه به اکران رسانده اند، تمرین گانگستری و پلیس بازی کنند. […]

*

[…] و چنین بود که بسیجی خوب، بسیجیِ قانون شکن شد، بسیجیِ همیشه اخمو که با یک مَن عسل هم نمی شد خورد اش، بسیجیِ گردن کلفت که گوش اش بده کار هیچ کس نیست، بسیجیِ طلب کار که صدایی بالاتر از صدای اش مجاز نیست، و برای اش اُف دارد که مثل باقی مردم، باقی جوانان هم سن و سال در صف بایستد.

*

قدرت اساساً استغناآور است. و چنین بود که آن چه تکلیف و وظیفه نامیده می شد به ابزار جوانی کردن و گذران اوقات فراغت بدل گردید و خلق انواع و اقسام سرگرمی هایی که تنها به مدد «عضو فعال»بودن می توانستی بدان ها دست یازی: تورهای خیابان گردی با موتور هزار، جنون سرعت با تویوتای خاکی، باز و بست کلاشینکف در یک دقیقه، انواع فنون دفاع شخصی (مناسب برای همه جور بزن بزن با لات و لوت های محل)، تمرین انواع سبک های خفن مداحی، تحلیل محتوای فیلم های ضایع و نوار ترانه های مصادره شده از «مورد»ها در قالب کلاس های خصوصی آشنایی با اوج فساد سینمای هالیوودی استکبارِ بی حیا و نیز ابتذال و انحطاط موسیقی و بالاخره انس با قهوه خانه به عنوان سنگر دوم و مکمل پای گاه.

*

[…]

*

ما دل مان را به چه خوش کردیم؟ به ارایه ی آمارهای چند میلیونی حاصل از تعداد فرم های عضویتِ پُرشده؟ به پوسترها و بیلبوردها و تراکت های رنگ آرنگ که در آن ها یک پسر جوان ترجیحاً با موها بازشده از وسط و محاسن مرتب و شانه خورده ی طلایی و زیبا که سربند سرخ یا سبز بر حسن جمال اش افزوده و با دس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.