پاورپوینت کامل در جست وجوی جهات جنسی زیست جهان ما ۳۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در جست وجوی جهات جنسی زیست جهان ما ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در جست وجوی جهات جنسی زیست جهان ما ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل در جست وجوی جهات جنسی زیست جهان ما ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

۱. ما کیست ایم؟

جهان اجتماعی امروز ما پر است از تناقضات. پر است از گرفتاری هایی که گویی راهی برای گریز از آن ها نیست. پر از گره هایی که گشودن شان، بستن دیگری است. پر است از راه هایی که از بن، بسته اند. زیستن در جهان آشوب ناک امروز ما زیستن اسطوره ی دیونوزیوس[۱] را می ماند؛ هر آن به شأنی و شکلی به راهی و روشی! این چنین است که در پاسخ کیستی مان تعیین و تعینی نیست، معنایی نیست، چیزی نیست. هرچه هست، بودن و نبودن است. تغییر و تغیر؛

شدن!

همین و تمام!

در این میان شاید هیچ گزارشی بر این آشوب ناکی گویاتر نباشد از گزارش جست وجوی جهات جنسی زیست جهان مان[۲]!

*

درحالی ازدواج را مناسب ترین و تنها گزینه برای ارتباط جنسی می دانیم، که روزبه روز سن آگاهی جنسی، و به تبع میل برای تجربه ی امر جنسی، کاهش می یابد و سن ازدواج، افزایش. و این مغاک دهشت ناک و عمیق را با سیاست های آموزشی و اقتصادی و اجتماعی مان چنان عمق بخشیده ایم که ازدواج برای هر دختر و پسری راهی دور، تجربه ی جنسی، اسطوره ای عظیم، و میل، نیازی بنیان افکن می نماید! تشنه را در کویر بگذار و قصه ی آب برا ی اش بخوان! این تنها ما نیستیم که از ثمرات چنین تناقضی بهره مند ایم. طنین آشنایی از قلب جهان مدرن در گوش است. آن چنان آشنا که سطوری جز تکراری پرملال و خسته از آن طنین چیزی بیش نمی نماید:

«سیاست آموزشی ما روی هم رفته دست خوش تناقضی است. درحالی که سن آگاهی جنسی (و غالباً تجربه ی جنسی) را تا سطح نوجوانان هندو پایین می آوریم، درعین حال بر دوران آموزش و پرورش می افزاییم. ما دختران و پسران خود را مجبور می کنیم که در دوازده یا سیزده ساله گی از مسایل جنسی آگاه شوند و سپس از آن ها می خواهیم که تحصیلات دانش گاهی خود را تا سی ساله گی ادامه دهند. چه گونه می توان انتظار داشت که آن ها طی این شانزده یا هفده سال دوران حشر و نشر جنسی، افکار خود را بر مطالعه متمرکز سازند؟ از این که برای هرکس وسایل تحصیلات دبیرستانی و دانش گاهی فراهم کرده ایم بر خود می بالیم. اما اگر درعین حال طرز عمل نیاکان خود را طولانی تر نسازیم، در حقیقت آب در هاون کوبیده ایم. اگر هم چنان، در این مورد حیاتی اصرار ورزیم که به شیوه ی هندوان عمل کنیم، این مراکز جدید آموزش عالی در واقع چیزی جز باش گاه های جفت گیری نخواهد بود. این رجعت به نوعی جنسیت زودرس از نقایص اخلاقی تمدن معاصر غرب است…. »

آرنولد توین بی

در حالی حجاب زنان را و فاصله ی میان زنان و مردان را مسأله می شماریم که همه دست به دست هم داده ایم تا زنان مان بیش از پیش از کنج خانه ها به در آیند و مناصب مختلف اجتماعی را اشغال کنند. به خود می بالیم که زنان مان دوشادوش مردان مان در عرصه های علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فعال اند! در حالی خود را محق می دانیم که در مورد لباس زنان، این شخصی ترین حیطه ی بروز اجتماعی هر فرد، دخالت کنیم که چپ و راست از لزوم توجه به حقوق زنان سخن در می دهیم و در انقلابی ترین دولت پس از انقلاب زنی را وزیر کابینه کرده ایم. مگر غیر از این است که هم سری و مادری را اولین وظیفه ی زن می دانیم، پس چه شده که عمده ی دانش جوهامان دختر اند و بازار کارمان پر شده از متقاضیان کارمند زن؟!

در حالی بر عفت و اخلاق پای می فشاریم و می گوییم رابطه با زنان نباید بر مدار تن شان بچرخد و بچربد، که صداوسیما و تآتر و سینما مان نمی تواند و نمی خواهد از جذابیت های جنسی صرف نظر کند. آن چنان که حتی برای مردانه ترین برنامه های رادیویی هم از زنان خوش صدا بهره می بریم تا با عشوه گری در صداشان دل شنونده گان را بربایند تا مگر رقیبی باشند برای شبکه های بیگانه.

در حالی از فضای اجتمای پاک از امر جنسی می گوییم که عمده ی محصولات فرهنگی مان بر مدار امر جنسی تولید می شود. داستان ها و فیلم نامه ها و فیلم ها و نمایش نامه ها و سریال ها، گویی فقط یک نیاز در این جهان دارد این انسان، که […]!

در حالی کلام و تصویرمان را از عبارات و استعارت و جناسات و کنایات جنسی منزه می کنیم، که چشم و گوش مان هر راست و گردی را به امری جنسی می شنود و هر منظره ای را قطعه ای هرزه نگار می نگرد!

و این چنین است که در حالی از آموزش و آگاهی دهی، حجب و حیا می ورزیم، که جنایات جنسی روز به روز امنیت اجتماعی مان را بیش تر تهدید می کند.

و جالب آن که وقتی می خواهیم راهی پیش روی طالبان رابطه ی جنسی قرار دهیم، در حالی به ازدواج موقت می اندیشیم، که دختران مان در پشت درهای ازدواج دایمی مانده اند، چه رسد به زنانی که فقط برای ارضای جنسی گام به کام مردی داده اند!

۲. در جست وجوی تبار حرام این تمدن

این دیوسیرتی ما از کجا حاصل آمده؟ این برزخ را چه طور برای خودمان ساخته ایم؟ نطفه ی این تمدن عَلَقه نشده کجا بسته شده؟ به کدام حرام آلوده شده که این طور مذبذب بین این و آن مانده ایم؛ نه پای رفتن پیش داریم نه عزم بازگشت؟

این نتیجه ی ورود ساختارهای ناموزون به نظامی خودبسنده است که در زیر چکمه های مدرنیزاسیون دارد لِه می شود و جان کندن اش را امروز تنها به نظاره نشسته ایم. همان نظامی که مردان اش خشن و کم سواد بودند. زنان اش حق دخالت در امور غیر خانه نداشتند. دختران را در گرمابه های زنانه کاندیدای ازدواج می کرد و لیاقت و مردانه گی پسران را بر پشت چهارپایان و سر مزرعه می آزمود. همان نظامی که مهریه و شیربها و خواست گاری و بله برون و مادرشوهر و پدرزن و و ختنه ی دختران و آزمون بکارت در شب زفاف و حرم سرا و چندهم سری و پدرسالاری و عشیره زده گی و ختنه کنان و چادر و چارقد و… داشت، اما خودارضائی