پاورپوینت کامل تراکتورتان را خاموش کنید جناب سردبیر! ;نقدی بر مقاله ی «شخم در مزرعه» ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تراکتورتان را خاموش کنید جناب سردبیر! ;نقدی بر مقاله ی «شخم در مزرعه» ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تراکتورتان را خاموش کنید جناب سردبیر! ;نقدی بر مقاله ی «شخم در مزرعه» ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تراکتورتان را خاموش کنید جناب سردبیر! ;نقدی بر مقاله ی «شخم در مزرعه» ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
۴۴
Yafatemeh.78@gmail.com
غیر حق تعالا نور نیست، همه ظلمت اند. امام خمینی(ره)
هابیل روزنه ی امیدی است برای نگاهی موشکافانه و همه جانبه به جنگ؛ به امید تداوم و تأثیر. اما در رابطه با مقاله ی «شخم در مزرعه» اگرچه در ضرورت نگاه انسانی و روی کرد جامعه شناختی به جنگ تردیدی وجود ندارد و در اهمال کاری تحلیل گران، محققان و نظریه پردازان در این ارتباط حنای انکار رنگ می بازد، اما انگیزه ای که بنده را به نگارش این مقاله در این زمینه واداشت نگرش انتقادی و روی کرد سلبی نویسنده ی محترم پیرامون حضور هنرمندان و به ویژه شاعران در این عرصه و نوع نگاه ایشان به شعر جنگ بود. در این رابطه ابتدا گریزی می زنم به تعریف ادبیات پای داری و عناصر مطروحه در آن. «ادبیات پای داری نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیش روان فکری جامعه در برابر آن چه حیات مادی و معنوی آن ها را تهدید می کند به وجود می آید»۱ که وجه ممیزه ی آن از سایر مقوله های ادبی در پیام و مضمون نهفته است که ضمن القای امید به آینده و نویددادن پیروزی موعود، دعوت به مبارزه و ایستاده گی در برابر ظلم و ستم، عدالت خواهی، ستایش آزادی و آزاده گی و ارج نهادن به آرمان های والای انسانی و اعتقادی است. یکی از دغدغه های اصلی نویسنده گان و شاعران این نوع ادبیات بی هویتی نسلی است که رفاه و غربت، آن ها را از درد و رنج ملت خویش غافل نموده است. آن چه در ادبیات پای داری رخ می دهد صرفاً حس انگیزی و شورآمیزی نیست. و نیز توصیف حقارت گونه ای از آن چه روی داده است را غایت آمال خویش قرار نداده است. بل که در آیینه ی ادبیات پای داری در عین حفظ عظمت و مجد انسانی، واقع گرایانه ظلم و رنج و بی دادگری ها و جنایات ترسیم می گردد. پس برخلاف آن چه نویسنده ی محترم نگاشته اند که: «با این حساب (تغلب زبان شعر) آب پاکی بر دستان نظرگاه های علوم اجتماعی و انسانی پیش آپیش ریخته است»۲، ظهور و بروز شعر جنگ نه تنها منافاتی با نظریه پردازی اجتماعی و بینش بشری و انسانی به جنگ ندارد که خود تعمیق بخش و تأثیرگذار در این نگاه است. حجه الاسلام سیدعباس نبوی طی سخنانی پیرامون هنر و بایسته گی های هنر دینی در ارتباط هنر و مفاهمه ی اجتماعی ذکر می کنند: «علاوه بر کارکرد هنر به عنوان زبان مفاهیم، هنر به تبیین اجتماعی پدیده ها نیز می پردازد. مقصود از تبیین اجتماعی پدیده ها به واسطه ی هنر این است که هنر معمولاً به توضیح بطن و کنه روابط اجتماعی می پردازد و مضامین مشترک در این روابط را تحلیل عینی و آشکار می کند. لذا اگر هنر صرفاً معطوف به پردازش شکل روابط اجتماعی می گردید، در آن صورت هیچ گونه اثر اجتماعی ای بر جای نمی گذاشت.»۳
روبه روشدن با صورت معمولی، بشری، اجتماعی و واقعی جنگ اتفاقاً با هنر کاربردی تر، ماندگارتر و تأثیرگذارتر است؛ نه آن گونه که نویسنده ی مقاله ی مذکور در بند دوازده ام اهمیت شعر جنگ را صرفاً شور و تبلیغ برمی شمرند و آن را خالی از مفاهیم انسانی و اجتماعی، و واقعیت می پندارند. در تعریف شعر از قدما تا متأخرین به عنصر «اندیشه» در شعر اشاره نموده اند. قیس رازی اولین ویژه گی که برای شعر بیان می کند «کلام اندیشیده» است.۴ آیت الله جوادی آملی نیز در «تأملاتی پیرامون هنر اسلامی» سه شق مختلف بیان را تعریف می کنند: نظر بدون هنر، هنر بدون نظر و نظر توأم با هنر؛ و تنها شق سوم را هنر اسلامی می دانند و می فرمایند: «هنر اسلامی آن است که انسان در قله، مطالب را مستدل بفهمد. یعنی مثل یک حکیم بتواند برهان اقامه کند. مثل یک متکلم بتواند دلیل اقامه کند بر حقانیت مطلب. در جهان بینی الاهی او صاحب فتواست… چون عقل او عقل هنرمند است و عقل خشک نیست. به امامت و ره بری و مدیریت دست گاه درون می پردازد. قوه ی وهم را تعدیل می کند، نه تعطیل. وهم هم از به ترین نعمت های خداست، چه این که قوه ی خیال هم به ترین نعمت های خداست. آن گاه یک نماز جماعتی در شبستان جان او به امامت عقل خوانده می شود، عقل خوب می فهمد، واهمه معانی جزئیه را به امامت عقل تکبیر می بندد، قوه ی متخیله هم به امامت عقل صورت گری می کند، قوه ی خیال هم به ره بری عقل نگه بانی می کند، خیال یک نگه بان خوبی است. میراث فرهنگی را خوب حفظ می کند، کم و زیاد نمی کند. آن وقت یک چنین شخصی اگر بخواهد بینگارد، حرف ش پیام دارد. اگر بخواهد سخن بگوید، حرف ش پیام دارد. بخواهد به صورت فیلم و تئاتر و نمایش خودنمایی کند، بگردد یا بگرداند، پیام دارد و… آن گاه خیال او می شود خیال منزه، وهم او می شود وهم منزه، مخیله ی او که در وسط هست می شود منزه … این می شود هنر اسلامی.»۵
و اما در رابطه با این عبارت که نویسنده ی محترم در بند شش ام نگاشته اند: «شعر مشهور است که عرصه ی عقل ورزی نیست. بل که از قضا مجال جولان خیال است و احساس و شور و تاب صعوبت و روح خشک عقلانیت را ندارد و با واقعیت هم ناسازگار است که: اکذب اوست احسن او و اساساً قرار نیست نمایای امر واقع باشد و کسی هم از شعر چنین انتظاری ندارد. ساحت شعر، ساحت خیال است. ساحت پرواز عنقای ذهن به نوک کوه قاف احساس. طبع نازک اندیش را با ژرفانگری و کنکاش عقلی چه کار؟»۶
با مقایسه ی این قسمت از مقاله ی نویسنده ی محترم با بیاناتی از آیت الله جوادی آملی در ارتباط با تقابل تعقل و تخیل به نتایج دیگری می رسیم، و آن این که: «خیال، آزاد نیست و در خاک اعتقادات و تعهدات و تعلقات آدمی پرورش می یابد. خواه بااراده و خواه بلااراده. نفس انسان در هر مرتبه ای که هست آیینه ای است که صورت های هم آن مرتبه و مراتب پایین تر از خویش را در خود می پذیرد و لاغیر و خیال نیز عالمی از عوالم نفس است. تخیل آزاد توهمی بیش نیست و صور خیال پای بسته ی روح هنرمند هستند و معتبر به وسعت و محدودیت آن… این آزادی تخیل نیز گریزگاهی است که انسان امروز برای فرار از تعهداتی که ملازم با ذات و حقیقت وجود انسان است یافته، وگرنه به راستی کدام اثر هنری است که مبین یک عقیده ی خاص نباشد؟» هم چنین آیت الله جوادی آملی در نسبت میان هنر و واقعیت اشاره می کنند: «به ترین هنر که به نوبه ی خود صنعت است، آن است که مطابق با طبیعت باشد. هر عملی که انسان انجام می دهد اگر مطابق با واقع باشد زیباست، وگرنه نازیباست. اگر هنری مطابق با طبیعت یا عالم واقع باشد زیباست… به ترین هنرها آن است که جامع همه ی کمالات باشد. یعنی درعین حال که سمع و بصر را تغذیه می کند خیال و وهم را رعایت کند. حرمت عقل را نیز می نگرد، یعنی هنر کامل آن طور نیست که حرمت عقل را رعایت نکند.»۷ شهید آوینی در ذیل توضیحاتی در ارتباط با مقاله ی «هنر در مطابقت با واقعیت» اثر آیت الله جوادی آملی اشاره داشته اند که: «طبیعت هم آن جهان واقع یا جهان خارج است. جهان خارج از انسان که انسان نیز جزیی از اوست. بنابراین مقصود این است که مطابق با واقعیت باشد و مقصود از مطابق با واقع نیز هرگز آن معنایی نیست که غربی ها از رئالیسم می گیرند.»۸
پس نسبت تعریف هنرمندان و نظریه پردازانی هم چون شهید آوینی و آیت الله جوادی آملی در رابطه ی مفاهیم تعقل و تخیل و مطابقت با واقعیت شعر و هنر با آن چه نگارنده ی محترم ایراد فرموده اند نسبت عکس است. چراکه آنان ساحت تعقل و تخیل را در ارتباط نزدیک و تنگ آتنگ با یک دیگر ذکر کرده اند و اتفاقاً هنر متعالی و اسلامی را مطابق با واقع تعریف نموده اند. و یا هم این شهید بزرگ وار و هنرمند و هنرشناس هنر را عین پیام و تعهد می دانند و می فرمایند: «انتزاع این دو از یک دیگر و انکار نسبتی که مابین شان وجود دارد از اصل بی معناست و محال. … و عاقبت این کار به جنونی مذموم می انجامد. چرا که هنر در اصل و ذات خویش عین حکمت و معرفت و تفکر است»۹ و این مفهوم در خصوص ادبیات که با کلام سروکار دارد از آن جا که امکان انتزاع کلام از نطق و عقل و معنا وجود ندارد، صادق تر است. «هنر از لحاظ مضمون و محتوا عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه ی بیان و تجلی از آنان متمایز می شود.»۱۰ هم این طور حضرت امام(ره) هنر را در عرفان اسلامی، ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخ کامی گرسنه گان مغضوب قدرت و پول می دانند.۱۱ و هم چنین اظهار می دارند: «هنر در جای گاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت می برند»۱۲ و هنر مورد قبول قرآن را صیقل دهنده ی اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام ائمه(ع)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنه گان و اسلام تازیانه خورده گان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها می دانند.۱۳
برادر بزرگوار! هنر می تواند و باید آن گونه باشد که ذکر شد و اصالت آن با این است که در خدمت تفکر، حقیقت، نگاه انسانی و مفاهمه ی اجتماعی باشد. اگر شاعرنمایانی شعر را عرصه ی رؤیا و توهم و کذب و دروغ پردازی ساخته اند آن گونه که «اکذب شعر احسن اوست» نباید این لغزش ها به عموم جامعه ی شاعران خصوصاً زبان شعر نسبت داده شود. که شعر عرصه ی اندیشه ورزی است و روش برتر بیان تفکر و ما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 