پاورپوینت کامل گفتمانِ رشته ی سیاه ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتمانِ رشته ی سیاه ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتمانِ رشته ی سیاه ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتمانِ رشته ی سیاه ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

morteza.karbalaee@gmail.com

بایسته ی جمهوری اسلامی: «حکم وقتِ شب (= وحدت در کثرت)» و مبانی هستی شناختی آن

اشاره:

جمهوری اسلامی ایران تاکنون ره سپار بوده است در روزهنگام. اشیا سمت گیری شده اند سوی نور قاهر. اشیا هرچند کوه باشند می روند هم چون ابرها و در آن نور فانی می شوند. می دانیم جمهوری اسلامی به همت امام خمینی(ره) با توحید آغازید و وحدتِ گفتمانی آن همه چیز را در خویش کشید تا روز پدید آورد. انقلاب انفجار نور بود به اقتضای بلعیده گی کثرت در کام وحدت. شکی نیست. اما جمهوری اسلامی گویا فقط قوس صعود را به رسمیت می شناسد و فقط به روز می اندیشد. حال آن که اسلام محمدی فقط دینِ روز نیست؛ دینِ شبانه روز است. دینِ کثرت نیز هست. پس قوس نزول نیز باید!

۱ شیخ طوسی در رمضان ۳۸۵ق در طوس متولد شد و در ۲۳ساله گی به بغداد رفت و پس از حمله ی ترکان سلجوقی به بغداد، به نجف اشرف کوچید و حوزه ی علمیه ی نجف را بنا گذاشت و تا پایان هم آن جا ماند. شیخ در سال ۴۶۰ق سوی حق بازگشت و پیکرش بنا بر وصیت در خانه ی خودش به خاک سپرده شد. دو کتاب مهم از این فقیه بزرگ باقی مانده است که جزو چهار کتب اصلی امامیه به شمار می آید: تهذیب الاحکام و الاستبصار فیما اختلف من الاخبار. به رغم این که موضوع این دو کتاب اخبار مربوط به فروع در ابواب مختلف فقهی است (حتا تهذیب شرحی بر المقنعه ی شیخ مفید است) ولی انگیزه ی شیخ طوسی در ساختن و پرداختن این دو کتاب به ویژه در الاستبصار فقهی صرف نبوده است. من برای پروراندن آن چه قصد گفتن اش را در این مقاله دارم از این سئوال می آغازم که راستی انگیزه ی شیخ در نوشتن این دو کتاب چه بود؟ برای روشن شدن این حقیقت باید به مقدمه ی شیخ بر هر دو کتاب مراجعه کرد. ولی پیش تر باید این واقعیت تاریخی را در خاطر داشت که در قرن چهارم و پنجم از ایرادات عمده ی اهل سنت بر شیعه، مسأله ی تعارض و اختلاف اخبار به جامانده از ائمه ی معصوم علیهم السلام در ابواب مختلف فروع بود. از این رو هر یک از نویسنده گان کتب اربعه یعنی مشایخ ثلاثه: کلینی و صدوق و طوسی کتاب های خود را به انگیزه ی رفع تناقض و تعارض در حدیث شیعه نوشتند؛ منتها شیوه ی کار این سه شیخ در این کتاب ها متفاوت بود. کلینی و صدوق تعارض در اخبار را با درج احادیث موافق فتوای خود و احتراز از نقل روایات متعارض به این امید که اخبار مخالف به تدریج منسوخ گردد برطرف کردند. شیخ طوسی این شیوه را به کار نبست. وی با هم فکری با برخی دوستان، شیوه ی کار خود را در تألیف دو کتاب تهذیب و استبصار بر این گذاشت که همه ی روایات متعارض را بیاورد و بکوشد با توجه به اسباب و علل تعارض وجه مقبولی برای جمع روایات نشان دهد. با این آگاهی از اوضاع قرن های یادشده به سراغ دو کتاب شیخ برویم. شیخ در مقدمه ی تهذیب الأحکام نوشته است:

«برخی دوستان خدا تأییدشان کناد از زمره ی دوستانی که من حق ایشان را بر گرده ام واجب می شمرم، با من سخن از اختلاف و تضاد اخبار به میان آوردند و گفتند اختلاف و تضاد اخبار تا آن حد است که کم تر حدیثی را در جوامع حدیثی می یابیم که در مقابل آن چند حدیث مخالف موجود نباشد. این اختلاف و تناقض موجب شده است که مخالفان مذهب شدیدترین اعتراضات را بر ما وارد کنند و آن را دلیل بر بطلان مذهب بشمارند. … ایشان گفتند اکنون که چنین است مشغول شدن به شرح و تفصیل کتابی که اخبار متعارض را دربر دارد و آن ها را تأویل ببرد از خدمات مهم دینی و از وسایل تقرب به درگاه الاهی است که چنین کتابی نوآموز را سود فراوان رساند و در دانش سیراب اش کند.۱ »

شیخ هم چنین در مقدمه ی الاستبصار نوشته است:

«دیدم گروهی از اصحاب ما چون کتاب درازآهنگ ما به نام تهذیب الاحکام را دیدند و اخباری را که در آن درباره ی حلال و حرام گرد آورده بودیم ملاحظه کردند آن را مشتمل بر بیش تر ابواب احکامی که متعلق به فقه است یافتند… اظهار اشتیاق کردند که آن چه مربوط به احادیث متعارض است جداگانه و مختصر تدوین نمایم.۲ »

از این دو مقدمه معلوم می شود شیخ در تهذیب و استبصار تلاش کرده است شبهه ی کلامیِ «تناقض گویی امامان شیعه» را از احادیث فقهی بزداید. بنابراین کار شیخ طوسی در این دو کتاب، بیش از آن که فقهی باشد کلامی است. اهل سنت بر امامیه خرده می گرفتند که امامان شما اگر به حق سخن می گفتند نمی بایست متعارض سخن می گفتند. بدیهی است پیش فرض این خرده این است که حق «واحد» است و مختلف نیست. پس سخنی هم که از قرار، دال بر حق است نباید مختلف باشد.

بر اساس این پیش فرض تلاش شیخ طوسی برای تأویل و جمع این اخبار در واقع تلاش برای یافتن وجه وحدتی بین دو امر به ظاهر کثیر (= متعارض) بود. اما این وجوهی که شیخ برای جمع روایات برشمرده است نزد علمای فقه و حدیث خالی از نقد نبوده است. عمده ی خرده گیری ایشان این بوده است که این «وجه وحدت» ها در برخی موارد دور از ذهن و غیرقابل دفاع به نظر می رسد. این توجیهات بعید را علمای منتقد، ایراد کار شیخ طوسی دانسته اند. مثلا فیض در وافی می نویسد «کتاب تهذیب گرچه جامع احکام است و نزدیک به تمام موارد آن را داراست… دارای تأویلات بعید و توجیهات غیر استوار است.۳» ولی واقعیت این است که این توجیهات شیخ را نباید از دیدگاه فقهی بررسید. انگیزه ی شیخ کلامی بوده و ممشای وی در جمع هایی که به قول منتقدان دور از ذهن و نااستوار به نظر می رسد متکلمانه و مبتنی بر روش های دفاع جدلی بوده است. محدث بحرانی در تأیید هم این نظر نوشته است:

«شیخ روش جمع را به کار گرفته است. ولی نه به خاطر اجرای قاعده ی جمع چنان که برخی پنداشته اند؛ بل که سببی که او را به این کار واداشته است هم آن است که وی در اول کتاب تهذیب به آن اشاره کرده است و آن این که برخی شیعیان به جهت وجود اختلاف در روایات از مذهب تشیع دست کشیدند. لذا شیخ تصمیم گرفت این شبهه را از ذهن کم خردان و کسانی که گامی استوار در معقول و منقول ندارند به کمک روش جمع حتا با وجوه بعید آن و تکثیر احتمالات بزداید.۴»

در واقع روش شیخ برای دفع شبهه ی کلامی یادشده این بود که بر طبق قاعده ی «إذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال» وجوهی هرچند محتمل در جمع بین اخبار متعارض بیاورد تا دهان خصم ببندد. به این روش می گویند «تکثیر احتمالات». سعی بلیغ شیخ طوسی مشکور باد!

۲ به اعتقاد فقها کم تر بابی از ابواب فقهی خالی از اخبار متعارض است۵ و بالطبع این پرسش پیش می آید که امامان علیهم السلام اگر همه گی معصوم و باب علم الاهی اند و سخنان شان برگرفته از وحی و حجت است و تکیه به حق دارند، پس چرا تعارض؟ چنان که پیش تر یاد شد پیش فرض این شبهه تلقی ما از «حقیقت به مثابه ی واحد» است. اگر امام معصوم علیه السلام تکیه به حقیقت دارد و از آن خبر می دهد باید سخن واحد بگوید نه مختلف. این تلقی وحدت انگار از حقیقت را در خاطر داشته باشید تا چند روایت را که در تبیین اختلاف از زبان معصوم وارد شده است بازخوانی کنیم:

روایت ۱:

«عن منصور بن حازم قال: قلت لأبی عبدالله…: فأخبرنی عن أصحاب رسول الله(ص) صدقوا علی محمد أم کذبوا؟ قال بل صدقوا. قال قلت: فما بالهم اختلفوا؟ فقال: أما تعلم أن الرجل یأتی رسول الله(ص) فیسأله عن المسأله فیجیبه فیها بالجواب ثم یجیبه بعد ذلک ماینسخ ذلک الجواب، فنسخت الأحادیث بعضها بعضا.۶»

ابن حازم گفت به امام صادق(ع) گفتم آگاه ام سازید آیا اصحاب پیام بر(ص) بر آن حضرت دروغ بستند یا راست گفتند؟ فرمود: راست گفتند. گفتم: پس چرا اختلاف کردند؟ فرمود: مگر نمی دانی فردی خدمت پیام بر(ص) می آمد و مسأله ای می پرسید و آن حضرت جواب اش می فرمود و بعدها پاسخی دیگر می داد که پاسخ اول را نسخ می کرد. پس برخی از احادیث برخی دیگر را نسخ می کند.

روایت ۲:

«عن منصور بن حازم قال سألت أباعبدلله(ع) عن مسأله فقلت أسألک عنها ثم یسألک غیری فتجیبه بغیر الجواب الذی أجبتنی به. فقال: إن الرجل یسألنی عن مسأله یزید فیها الحرف فأعطیه علی قدر ما زاد و ینقص الحرف فأعطیه علی قدر ما ینقص.۷»

ابن حازم گفت مسأله ای از امام صادق(ع) پرسیدم و گفتم من از شما مطلبی را می پرسم؛ سپس دیگری هم می پرسد و شما به او پاسخی می دهید غیر آن چه به من گفته اید. فرمود: فردی از من مطلبی می پرسد و بر آن حرفی می افزاید، من بر حسب آن چه افزوده عطا می کنم. و حرفی می کاهد من هم بر حسب آن چه کاسته عطا می کنم.

در نقل دیگر طبق عبارت کافی جواب حضرت به ابن حازم این است: «فقال إنا نجیب الناس علی الزیاده و النقصان۸» ما مردم را به افزونی و کاستی پاسخ می دهیم.

روایت ۳:

«عن جابر قال قلت لأبی جعفر(ع) کیف اختلف اصحاب النبی(ص) فی المسح علی الخفین؟ فقال: کان الرجل منهم یسمع من النبی(ص) الحدیث فیغیب عن الناسخ و لایعرفه فاذا أنکر ما خالف ما فی یدیه کبر علیه ترکه. و قد کان الشیء ینزل علی رسول الله(ص) فیعمل به زمانا ثم یؤمر بغیره فیأمر به اصحابه و أمته.۹»

جابر گفت به امام باقر(ع) گفتم: چه گونه اصحاب پیام بر درباره ی مسح بر پای افزار اختلاف نمودند؟ فرمود: فردی از اصحاب پیام بر(ص) از ایشان حدیثی را می شنید، ولی ناسخ از چشم او پنهان می ماند و شناختی بدان حاصل نمی کرد. در این هنگام آن روایت مخالفی که در دست اش بود مورد انکار واقع می شد و ترک اش بر او سنگین می نمود. گاهی هم چیزی بر رسول خدا(ص) فرود می آمد و در برهه ای به آن عمل می شد سپس مأمور به غیر آن می گشت و ایشان اصحاب و امت خود را به آن امر می کرد.

روایت ۴:

«عن عبدالاعلی قال سأل علی بن حنظله أباعبدالله(ع) عن مسأله و أنا حاضر فأجابه فیها فقال له علی فإن کان کذا و کذا؟ فأجابه بوجه اخر حتی أجابه بأربعه أوجه. فقال علی بن حنظله یا أبا محمد، هذا باب قد أحکمناه. فسمعه أبوعبدالله(ع) فقال له: لاتقل هکذا یا أباالحسن فإنک رجل ورع، إن من الأشیاء أشیاء مضیقه لیس تجری إلا علی وجه واحد منها وقت الجمعه لیس لوقتها إلا حد واحد حین تزول الشمس و من الأشیاء موسعه تجری علی وجوه کثیره و هذا منها والله إن له عندی لسبعین وجها.۱۰»

عبدالاعلی گفت علی بن حنظله از امام صادق(ع) در جلسه ای که من هم بودم درباره ی مسأله ای پرسید و حضرت به او پاسخی داد. علی گفت اگر چنین و چنان باشد؟ باز حضرت به طرز دیگری تا چهار وجه پاسخ داد. علی بن حنظله به من گفت: این بابی است که ما آن را استوار دانستیم. حضرت این را شنید و فرمود: چنین مگو! تو فرد پرهیزگاری هستی! حکم پاره ای از امور ضیق است و جز یک حکم ندارد مانند وقت نماز جمعه که هنگام زوال خورشید است. ولی برخی مسایل وسعت دارند و حکم آن بر وجوه متعددی بار می شود و این مسأله چنین است. به خدا سوگند این موضوع در نظر من هفتاد وجه دارد.

روایت ۵:

«عن موسی بن أشیم قال دخلت علی أبی عبدالله(ع) فسألته عن مسأله فأجابنی فبینا أنا جالس إذ جاءه رجل فسأله عنها بعینها فأجابه بخلاف ما أجابنی و أجاب صاحبی ففزعت من ذلک و عظم علی فلما خرج القوم نظر إلی فقال یا ابن أشیم کأنک جزعت؟ قلت جعلنی الله فداک! إنما جزعت من ثلاث أقاویل فی مسأله واحده. فقال یا ابن أشیم أن الله فوض الی سلیمان بن داود أمر ملکه فقال هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب و فوض الی محمد أمر دینه فقال ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؛ فإن الله تبارک و تعالی فوض أمره الی الأئمه منا و الینا ما فوض الی محمد صلی الله علیه و آله فلاتجزع.۱۱»

موسی بن اشیم گفت: نزد امام صادق(ع) رفتم و از ایشان درباره ی مسأله ای پرسیدم. جواب مرا دادند. در هم این اثنا فردی وارد شد و از هم آن مسأله پرسید و حضرت جوابی متفاوت با پاسخ من فرمود. سپس مدتی گذشت و فردی دیگر آمد و اتفاقاً از هم آن مسأله پرسید. امام به او نیز پاسخی داد که با پاسخ های من و هم راه ام تفاوت داشت. از این جریان نگران شدم و بر من سخت آمد. وقتی آن گروه از حضور امام مرخص شدند حضرت به من نگاهی کرد و فرمود: ابن اشیم گویا نگران شدی؟ گفتم: قربان ات شوم! از سه پاسخ در یک مسأله نگران گشتم. فرمود: ابن اشیم! خدا به سلیمان بن داوود ملک را واگذاشت آن جا که فرمود: «این عطای ماست یا نگاه دار یا ببخش بی حسابی.» و نیز به محمد(ص) دین اش را تفویض کرد. فرمود: «آن چه رسول داد برگیرید و آن چه بازتان داشت واگذارید.» و خدا امر دین را و آن چه به پیام برش تفویض کرده است به امامانی از ما واگذاشته است. نگران مباش!» روایت ۶:

«عن محمد بن بشیر عن أبی عبدالله(ع) قال قلت له أنه لیس شیء أشد علی من اختلاف اصحابنا. قال ذلک من قبلی.۱۲»

روای گفت به امام صادق(ع) گفتم: چیزی سخت تر برای من از اختلاف اصحاب نیست. حضرت فرمود: این اختلاف از ناحیه ی خود من است.

شش نکته ی مهم در این شش حدیث آمده است:

• احادیث ناسخ و منسوخ دارند.

• پاسخ ائمه ی اطهار بر حسب افزونی و کاستی است.

• امر دین به امامان معصوم تفویض شده است.

• دامنه ی برخی اشیا تنگ و دامنه ی برخی دیگر گسترده است.

• کثرت پاسخ برای یک مسأله ی به ظاهر واحد موجب جزع و فزع می شده است.

• خاست گاه اختلاف گاهی خود ائمه علیهم السلام بودند.

۳ . اکنون اندکی بر این جزع و فزعی که موسی بن اشیم دچارش شد تمرکز کنیم. چرا وقتی برای یک مسأله پاسخ ها مختلف می افتد جزع و فزع پدید می آورد؟ آن هم جزع فزعی که شخص را در هم می پیچد. این جزع و فزع در واقع برخاسته از این است که شخص می پندارد با کثرت جواب برای یک مسأله، «ساختار حق» دچار بحران شده است. برای روشن ترشدن این که ساختار حق در ذهن ما معمولاً چیست به دو مثل از قرآن توجه کنیم:

«و فی الارض قطع متجاورات و جنات من أعناب و زرع و نخیل صنوان و غیرصنوان یسقی بماء واحد» (الرعد: ۴)

و در زمین قطعه هایی کنار هم هست و باغ هایی از انگور و کشت زار و نخل های هم پایه و تک که از یک آب نوشانده می شوند.

«أنزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها» (الرعد: ۱۷)

از آسمان آبی فرستاد و از هر دره ای به اندازه اش سیلی راه افتاد.

این آیات و آیات دیگر شبیه آن ها که نزول امر الاهی را به نزول آب از آسمان شبیه می زنند در سنت اندیشه ی اسلامی اغلب چنین تفسیر شده اند که آن چه از آن بالا فرو می ریزد واحد است و وقتی با آن چه در جهان پایین (دره ها) مواجه می شود اندازه می خورد و پاره پاره می شود و رنگ رنگ می شود و مبتلا به کثرت می شود. بنابراین حقیقت که از بالا می آید واحد است و تا در قوالب جهان مادی نریزد کثیر نمی شود. پس نتیجه این که کثرت از پایین برمی خیزد. این نوع برداشت که می توان گفت رسوب تفکر یونانی در اندیشه ی مسلمانان است، انگاره ی معمول را از «ساختار حق» می سازد: حق واحد است؛ هم چون آب و تا پایین نیاید و به اباطیل دره ها نیامیزد کثیر نمی شود. به عنوان نمونه می توان به ابن سینا اشاره کرد که خاست گاه کثرت را «استعداد» (= استعداد امر مادی) می داند و لذا هرگز نمی پذیرد در جهان عقل، کثرتی باشد مگر کثرت طولی. چرا که در جهان عقل ماده ای نیست تا حامل استعدادی باشد و همه چیز آن جا بالفعل است و هیچ چیز آن جا انتظار چیزی را نمی کشد. برای این که انگاره ی وحدت انگار سینوی از حق روشن شود به تر است بر اشارات و تنبیهات شیخ تمرکز کنیم و ببینیم ابن سینا تحت تأثیر فلسفه ی نوافلاطونیان چه گونه صدور کثرت از وحدت را توجیه کرد. پیش تر باید بدانیم یک قاعده هست مبنی بر این که از واحد فقط واحد می تواند صادر شود. و این قاعده مورد پذیرش فیلسوفان اسلامی بوده و هست. این قاعده فیلسوف را برای تبیین کثرت دچار مشکل می کند. اگر از آن چه واحد است (یعنی حق تعالا) جز واحد نتواند صادر شود پس این همه کثرت که در عالم مشاهده می کنیم مستند به چیست؟ اگر کثرات را مستقیما به حق تعالا استناد بدهیم از آن جا که باید بین علت و معلول سنخیتی باشد ناگزیر می شویم بگوییم حق تعالا نیز در ذات خود دچار کثرت است و حال آن که هم چو چیزی محال است. ابن سینا به تبع نوافلاطونیان، برای رفع این محذور یک سلسله ی طولی از عقول چید که عقل اول از این سلسله که مستقیماً از حق صادر می شود واحد است و اگرچه واحد ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.