پاورپوینت کامل شخم در مزرعه ;در دفاع از ضرورت روی کرد علوم اجتماعی به دفاع مقدس ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شخم در مزرعه ;در دفاع از ضرورت روی کرد علوم اجتماعی به دفاع مقدس ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شخم در مزرعه ;در دفاع از ضرورت روی کرد علوم اجتماعی به دفاع مقدس ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شخم در مزرعه ;در دفاع از ضرورت روی کرد علوم اجتماعی به دفاع مقدس ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

۴

mazaheri@habil-mag.com

تا کی از جنگ سرودن؟! بس نیست؟!

۱ عظمت واقعه ی عاشورا آن قدر بود که تا قرن ها در جامعه ی اسلامی هر عَلمِ عدالت طلبی و آزادی خواهی که برافراشته می شد به نام حسین(ع) و انتقام خون او بود. به واسطه ی این واقعه، روح حماسه و آزاده گی و ظلم ستیزی چنان در کالبد بی جان جامعه ی پس از علی (ع ) دمیده شده بود که قیام ها و شورش های فراوانی را الهام بخشید و جهت داد. از آنان که صادق بودند در مدعای خود، چون مختار ثقفی و توابین و زیدیان و سربه داران ؛ تا آنان که از روی سیاست ورزی به این موضع رسیده بودند، چون عباسیان که با شعار «الرضا من آل محمد» علم سیاه برافراشتند و با استفاده از روح حماسی و انقلابی توده ی شیعی بر امویان غالب آمدند، اما پس از پیروزی ، روزگار آل محمد را چون بیرق های خود سیاه نمودند۱. طبیعی بود که تا چنین پتانسیلی وجود داشت حاکمان و سلاطین و امرای حکومت های ظلمه خواب آرام نمی توانستند داشت. چه، هر آن محتمل بود جرقه ای این انبار باروت را به انفجار کشاند. و این حکایت قرن ها استمرار داشت تا عهد مغول .

۲ مغولان بر هیچ مذهبی جز مذهب قدرت نبودند. چه، خوی غارت گر و وحشی شان نسبتی با طبع دین مدار نداشت . عهد آنان به خلاف حکام پیشین، عهد رقابت و ستیز مذاهب نبود. برای آنان شیعه ی جعفری و سنی حنفی چندان توفیری نداشت. چنین بود که مذاهب و کیش های مختلف مجال یافتند که آزادانه به تبلیغ و توسیع آموزه های خود بپردازند. منتها با یک تبصره که کارِ قیصر را باید به قیصر سپرد و مقوله ی دین را نسبتی با حکومت و سیاست نباشد. تیغ بُرّان و بی رحم مغول تنها هم این شرط را برای امان دادن به کیش ها به رسمیت می شناخت. این سیاست البته در بین عامه ی مردم نیز مقبولیت داشت . مردمی که پس از قرن ها سیاست ورزی و جناح بندی و رقابت، حال با سیطره ی ظالمانه ی مغول و وحشتی و رعبی که مخلوق ستم های او بود و ویرانه های برجامانده روبه رو بودند. سلطه ای که نه جنگ آوری مدعیان عربیت چون امویان و عباسیان و نه سلحشوری مخالفان ایرانی و عجم شان هیچ کدام تاب مقابله با آن را نداشتند.

این سرخورده گی و شوک عمومی، مردمان ممالک اسلامی خصوصاً ایرانیان به استثنای برخی مناطق چون خراسان را از انقلابی گری و حماسه طلبی گریزان کرده، زمینه را برای نضج و گسترش روی کردهای قَدَرگرا، صوفیانه و آخرت گرا فراهم آورده بود. روی کردهایی که با ارجاع مصایب به جبری بودن حیات و بازی تقدیر و با تفسیر دنیا به مثابه ی زندانی که نمی توان و اساساً نباید در آن خوش بود و به خوبی زیست ، مرهمی بر زخم های بی شمار مردمان می نهاد و چونان مُسَکنی آلام شان را تخدیر می کرد. چنین بود که خانقاه ها مرتبت و مقبولیتی بیش از مساجد یافتند و مشایخ و کبار صوفیه و فرق مشابه بر مسند فقها تکیه زدند و به جای آنان ارشاد خلایق را متولی شدند. این بسترِ فراهم، مغولان را در پیش بُرد سیاست خود موفق می داشت و طبیعی بود که با نظر حمایت و عنایت آنان نیز مواجه می شد۲. اما با آن منبع الهام بخش عاشورا چه باید کرد؟ تا هر بار دوباره جماعتی چون سربه داران به نام حسین (ع ) خواب خوش مغول را نیاشوبد؟

۳ چنین بستر فرهنگی سبب به حاشیه راندن و انزوای قرائت ها و تفاسیر انقلابی مبارزاتی از واقعه ی عاشورا و در مقابل ظهور و گسترش تفاسیر عرفانی ، صوفیانه و قدرگرا از این واقعه را فراهم آورد. تفاسیری که مطابق آن ها حسین به علی چاره ای جز به کربلا رفتن و کشته شدن پیش ِ رو نداشت . چه ، این جبز زمانه است که دنیا مسلخ خوبان باشد و کسی را حتا اولیا و انبیای عظام را یارای تخطی از این تقدیر نیست . و وقتی حسین نتواند دیگر تکلیف من و تو روشن است .

در بستر تغلب و تسلط چنین گفتمانی بود که سال ها بعد میرزا حسین بیهقی معروف به « واعظ کاشفی » به سفارش مرشدالدوله عبدالله وزیر سلطان حسین بایقرای تیموری اولین کتاب مقتل به زبان فارسی را به نام «روضه الشهدا فی مقاتل اهل البیت» تصنیف کرد. واعظ کاشفی خود از جمله ی مشایخ صوفیه ی عهد خود بود و طبیعتاً در کتاب اش تصویری صوفیانه از عاشورا ارایه کرد.

در روایت روضه الشهدا دنیا سرای ابتلائات است و تنها برای اهل باطل است که سرای خوشی و تنعم محسوب می شود. و این قانون تخطی ناپذیر خلقت است که : «الدنیا سجن المؤمن» و «البلاء للولاء». در این معرفت ، حقانیت و منزلت از قضا با مفهوم «بلا» و «مصیبت » قرین است . هرچه آن بیش تر، این افزون تر. هرکه در این بزم مقرب تر است / جام بلا بیش تراش می دهند. و روضه الشهدا روایت هویت تاریخی بلاست از آدم تا حسین . همه ی اولیا و اوصیا و انبیا. هر یک به قدر منزلت و قربت شان جام بلا را نوشیده اند و این قدح دست به دست گشته و گشته و در صحرای کربلا به دست سرحلقه ی مستان حق اباعبدالله الحسین رسیده است . او که به جهت قرب بیش تراش ، اعظم مصائب را خریدار شده است . اما چه باک که این مصائب در حقیقت ، نعمت است و تحفه ای از جانب دوست که: «إن الله شاء أن یراک قتیلاً». پس چه می توان کرد جز دل سپردن و سرنهادن به حکم «تخطی ناپذیر» حضرت دوست . این بالاترین مقام سالک است: مقام رضا. که «ای اسیران قضا! در این سفر/ غیرِ تسلیم و رضا، أین المفر؟۳»

۴ این عصاره ی قرائتی است که در روی کردهای عرفانی و صوفیانه از واقعه ی عاشورا ارایه می شود. تفاسیری که اول بار در عهد مغولان و در بستری که ذکرش رفت مجال ظهور یافتند. اما نتیجه ی خواسته یا ناخواسته ی این روی کرد چه بود؟ گواهی تاریخ پیش رومان است . وقتی پذیرفته شد که حسین (ع) جز رفتن به کربلا و تن به شهادت دادن چاره ای نداشته است و این تقدیر محتومی بوده که از آدم تا خود او همه بدان واقف بوده و بر آن گریسته بوده اند، و در حقیقت امام اختیار نکرده است چنین پیش آمدی را، آن وقت دیگر از کدام ظلم می توان دم زد و بر آن خشم گرفت ؟ هم آن منطق جبری که حسین را ناخواسته به وادی نینوا کشاند در آن سوی جبهه هم سپاهیان یزید را آرایش داد. اگر حسین و حسینیان را یارای سرتافتن از کشته شدن نبود، پس لابد یزید و یزیدیان را هم یارای سرتافتن از کشتن نبوده است . گو این که میدانی است و هر کدام باید نقش خود را به خوبی ایفا نمایند. و همه نیک می دانند ایفاگر خوب آن است که اختیار و اراده اش را بالاتر از نظر کارگردان ننشاند و تن در دهد به هر آن چه او گفت . پس شمر و یزید و حرمله و سنان و عمرسعد هم در واقع صحنه آرایان و تسهیل کننده گانی اند تا محبوب ِ حضرت حق بتواند در عرصه ی سرمستی لقاء دوست هرچه یگانه تر و بی بدیل تر و عظیم تر ظاهر شود و نقش تاریخی و «منحصر به فرد» خود را به خوبی ایفا کند. کودکان و زنان اهل بیت هم آمده اند تا شکوه و عظمت و نیز تأثیرگذاری واقعه دوچندان گردد. تا ما که تنها ناظران صحنه ی عشق بازی خالق با برترین مخلوقات اش هستیم بیش تر مجذوب و مفتون این عشق گردیم و در آن ذوب شویم و بر آن بگرییم و فغان کنیم و هم این .

۵ این قرائت عاشق و شیفته و دل داده تحویل می دهد، اما مردِ جنگ آور و مبارز و انقلابی، نه . چه، اگر حسین عزیز رسول الله را سرِ سرپیچی از حکم تقدیر نباشد من و توی مفلوک دیگر که باشیم که با حکم قضا بجنگیم ؟ این روزگار که با نواده ی رسول الله چنین کند با ما هم سرِ سازش نخواهد داشت . بالاتر آن که اساساً دنیا تاب خوبان و پاکان را ندارد و جولان گاه و تفرج گاه حکام ظلمه و اهل فسق است . پس سرِ خویش باید گرفت و کار دنیا را به طالبان اش واگذاشت و در برابر مصائب و ستم ها صبر باید پیشه کرد و سرِ تسلیم فرو آورد. حکایت جدال عقل و عشق هم که از دیر زمان شهره ی کوی و برزن است . پس به کربلا نه با دیده ی عقل که با چشم دل باید نگریست که عقل را، عقل ناقص بشری را، یارای فهم این وادی نیست و سالک و عارف باید در منزل اول نعلین عقل از پای معرفت اش به در آورد.

این روایت و تفسیر تراژیک از واقعه ی کربلا جز در مقاطع کوتاهی می توان گفت از دوران مغول تا سلطنت صفویان و قاجاریان کمابیش گفتمان غالب بوده است . گفتمانی که هر خروج و شورش و قیامی بر علیه ظالمان را به حکم مخالفت با قضای الاهی تقبیح می کرد و مأیوسانه و منفعلانه هر جنبش عدالت خواهانه را محکوم به شکست می دانست . عجیب نیست که در این قرون متمادی خروارها کتاب و رساله در بیان این منظر عرفانی تصنیف گردید و میلیون ها بیت شعر و مرثیه و نوحه و مدیحه سروده شد، اما تنها یک اثر محققانه و تحلیلی هم از آن واقعه ی عظیم نگاشته نشده است و یا اگر هم باشد در حافظه ی تاریخ باقی نمانده، که طالبی نداشته است .

۶ این گونه بود که «شعر» و زبان شعری خود را به عنوان زبان محوری و اصلی در روایت کربلا تثبیت کرد. شعر، مشهور است که عرصه ی عقل ورزی نیست، بل که از قضا مجال جولان خیال است و احساس و شور. تاب صعوبت و روح خشک عقلانیت را ندارد. با واقعیت هم ناسازگار است ، که: «اکذبِ اوست احسن ِ او» و اساساً قرار نیست نمایای امر واقع باشد و کسی هم از شعر چنین انتظاری ندارد. ساحت شعر، ساحت خیال است . ساحت پرواز عنقای ذهن به نوکِ کوهِ قافِ احساس . طبع نازک اندیش را با ژرفانگری و کنکاش عقلی چه کار؟

با این اوصاف وقتی زبان رسمی یک گفتمان ، زبان شعر شد همه ی ساحات آن گفتمان را متأثر از خود می سازد. آن گاه بسیار محتمل است که حتا وقتی کسی بخواهد در فضای غلبه ی چنین گفتمانی به فرض اثری تحلیلی و از منظر عقلانی بنگارد، لااقل در استخدام واژه گان و اغلب به طور ناخودآگاه و متأثر از پس زمینه ی ذهنی از واژه گان زبان شعری بهره گیرد. واژه گانی که حضورشان به دلیل هویت گفتمانی خود تنها صورت و فرم آن اثر را متأثر نمی کنند، بل که ره به درون مایه هم می برند. و در نتیجه اثر را در نیل به غایت خود ناکام می گذراند.

این سرنوشت محتوم همه ی کسانی است که در سیطره ی گفتمانی که زبان رسمی و عرف اش از جنس شعر است بخواهند با نظرگاهی عقلانی و استدلالی به موضوعی بنگرند. چه، رهیدن از دام زبان بس دشوار است و محال می نماید. با این حساب آیا باید سودای خلق یک اثر تحلیلی یا تولد یک نظرگاه عقلانی ِ «ناب » با تعریفی که گفته آمد در چنین گفتمانی را از سر بیرون کرد؟ سوگ مندانه باید گفت : بله ! که چشمه هایی که از دل این کوه سار می جوشند دیگر باکره نیستند.

۷ تغلب گفتمان تراژیک عاشورا البته گاه با چالش هایی مواجه می شد. اوج این چالش ها پس از نهضت بیداری و آگاهی بخشی ایرانیان و علی الخصوص در جریان نهضت مشروطه رخ نمود. نهضتی که ره بران روحانی و مسلمان آن در توجیه و معنابخشی به عمل انقلابی خود دست به تفسیر سیاسی و مبارزاتی از قیام حسین (ع ) می زدند و از هدف آن حضرت که امربه معروف و نهی ازمنکر و اصلاح امت جداش بود سخن می راندند. پس از آن هم در مقاطعی چون به هنگام ممنوعیت عزاداری توسط رضاشاه این چالش های مشابه رخ می نمود.

اما بی گمان بزرگ ترین چالش در جریان تکوین قیام مردم ایران به ره بری امام خمینی پدیدار شد. قیامی که از عاشورا آغاز شد و ره بران فکری سیاسی آن از آغاز بر الگوی تطبیق آن با واقعه ی کربلا پا می فشردند. اما انقلابی گری با «حسینِ مظلوم» و «حسینِ قربانیِ مجبور» امکان پذیر نبود. انقلابیان مسلمان برای اقناع و بسیج توده های مردم به حسینی نیاز داشتند که آگاهانه و با اختیار پا در راه مبارزه با ظلم و ستم و اصلاح جامعه ی زمان خود گذاشته باشد و خون سرخ او الهام بخش و راه بر همه ی آزادی خواهان و ظلم ستیزان باشد. حسینی که «انقلابی» باشد و «مبارز». حسینی که عاقلانه به میدان مبارزه وارد شده و قصد ایجاد حکومت اسلامی و احیای جامعه ی آرمانی زمان رسول الله را دنبال کند. نه حسینِ منفعل و بر گوشه ی سجاده سکنا گزیده و کار خود و خلق را به تقدیر واگذارده .

۸ چنین بود که گفتمان اسلام انقلابی نضج یافت یا به تعبیر به تر احیا شد و اصلی ترین محور خود را به ارایه ی تفسیری انقلابی و مبارزاتی از واقعه ی عاشورا اختصاص داد. این گفتمان برای غلبه بر رقیب دیرپای سنتی خود راه درازی در پیش داشت . از یک سو باید در جبهه ی خارجی با یزیدیان زمان می جنگید و از دیگر سو باید در جبهه ی داخلی تسلط گفتمان تراژیک را به چالش می کشاند. گفتمانی دیرپا و متعلق به بخش دیگری از روحانیت و دین داران که بر حسین مظلوم می گریست و بر سینه می زد و قمه بر سرمی کوفت؛ اما واقعه ی عاشورا را منحصر به سال ۶۱ هجری می دانست و در عمل مبارزه با «شاه شیعه» را برنمی تافت و مسئولیت ِ با گوشت و پوست جلوی تانک و مسلسل ایستادن را بر عهده نمی گرفت . گفتمانی که پس از اتمام روضه فرام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.