پاورپوینت کامل کدام طوفان؟ در کدام راه؟ ;بازخوانی «طوفان دیگری در راه است» از منظر مشروعیت نظام ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کدام طوفان؟ در کدام راه؟ ;بازخوانی «طوفان دیگری در راه است» از منظر مشروعیت نظام ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کدام طوفان؟ در کدام راه؟ ;بازخوانی «طوفان دیگری در راه است» از منظر مشروعیت نظام ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کدام طوفان؟ در کدام راه؟ ;بازخوانی «طوفان دیگری در راه است» از منظر مشروعیت نظام ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

myeganeh@ut.ac.ir

رمان «طوفان دیگری در راه است» نوشته ی سیدمهدی شجاعی را محمدباقر ثامنی راد دانش جوی پژوهش گری علوم اجتماعی دانش گاه تهران هدیه داد و من بعد از مدت ها یک بار دیگر طعم تمام کارها را کناری گذاشتن و تمام کردن یک رمان را چشیدم. طنز پیدا و پنهان کتاب (به ویژه آن جا که در باب تیفانی، کمال و زینت با هم جر و منجر می کنند، بازی با نام کمال در انتهای نامه ها، و نیز مشاجره ی زینت با حاج امین و مهندس سیف درباره ی توان های زنان)، و لحن حماسی اولین دیدار چمران و کمال و سر در آغوش هم گریستن آن ها و شهادت کمال، خواندن کتاب را دل پذیر می کند و البته داستان، ذره ذره نوعی سلوک عرفانی را هم به خواننده می چشاند. کتاب را باید خواند و چشید، نقد و توضیحاتی از این دست، فقط مطالبی تکمیلی پس از خواندن کتاب است.

آن چه در کتاب جذاب است، تنوع موضوعات مطرح شده در آن است: نگاه منفی به خاندان پهلوی و رانت خواری و فساد اخلاقی آنان، جنگ های نامنظم و نقش چمران، مسأله ی تغییرات ابتدای انقلاب، شخصیت و مبارزات ایت الله سعیدی، مسأله ی رقص ابتدای کتاب که جز به مدد ادبیات نمی توانست دربیاید ، دوقطبی بودن جامعه در زمان جنگ و… شجاعی در انتهای کتاب، داستان شهادت و روایت شیعی از جنگ را هم به خوبی بیان کرده است.

کتاب لآیه های متعددی دارد. لآیه ی اصلی آن داستان تحول فردی خیر و بازاری به نام حاج امین است که با رقاصه ی توبه کرده ای به نام زینت روبه رو می شود. زینت، با خبردادن از باطن حاج امین و برخی از گذشته ی وی، او را به هم می ریزد و از این منظر او را با تحولی جدی مواجه می سازد و اسراری از فرزند گم شده ی حاج امین (کمال یا کامی) را به وی ارایه می دهد و در نهایت زینت، که کمال را تحت سرپرستی خود نگه داشته، حاج امین را به جای خالی کمال راه نمایی می کند. در این مسیر، داستان تغییر در زینت، از زنی رقاصه به عارفی خاموش، و تغییر کمال از فرزندی با بحران جنسی به عارفی مسلح که در عین اخذ دکترای جراحی مغز و اعصاب، در کنار چمران در جبهه های جنوب می جنگد، نیز روایت می شود.

البته لآیه ی فرعی داستان نوعی نقد دشمن داخلی و خارجی انقلاب اسلامی است. حاج امین پیش از انقلاب (با نام هوشنگ امینی) فردی وابسته به دربار بوده، و داستان از راه نقد رفتار وی در گذشته، رژیم پهلوی را نقد می کند. هم چنین چندین سال از روایت داستان در آمریکا می گذرد و از این مسیر، داستان آمریکا و رفتار استکباری آن مورد نقد قرار می گیرد. به علاوه داستان با روایت دوران انقلاب و جنگ، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن (تا ۱۳۶۵، سال نگارش اول کتاب) است.

این داستان و پیشینه ی نویسنده، آن را دارای اهمیت فراوان می کند. بدین لحاظ نقد داستان نوعی برجسته کردن داستان و اهمیت دادن به آن است، با این امید که ادبیات انقلاب و جنگ ملاحظات بیش تری را مدنظر داشته باشند. در نقد رمان طوفان دیگری در راه است می توان موضوعات متنوعی را مورد توجه قرار داد و نقد کرد، از جمله نحوه ی شخصیت پردازی افراد، به ویژه درباره ی زینت و نوع پرداخت تغییر و گذشته ی وی، اما توجه اساسی ما در این متن به مسأله ی نوع نگاه رمان به جمهوری اسلامی، رژیم پهلوی و نظام آمریکا است.

مشروعیت نظام و نمایش آن در ادبیات و سینما

به عقیده ماکس وبر مشروعیت بر باور مبتنی است، باوری که قایل به وجود یک نظام مشروع است. قدرت زمانی مؤثر و دایمی است که مشروع بوده است. بی تردید قدرت حق کاربرد اجبار را دارد، اما این عنصر اصلی آن نیست. قدرت باید مشروعیت داشته باشد، در غیر این صورت با دشواری مواجه خواهد شد و بی تأثیر خواهد بود. بر این اساس، انواع خالص سیادت مشروع به سه دسته ی سنتی، عقلانی، و کاریزماتیک تقسیم می شوند. اما درهرحال نظام های سیاسی باید حداقلی از مشروعیت را داشته باشند. کاهش و فقدان این مشروعیت، مسأله ی مشروعیت را ایجاد می کند.

بحران اصلی و واقعی برای نظام های مختلف، ایجاد گسست و فاصله میان خواسته ها و مطالبات و یا باورهای عمومی و مردمی از یک طرف و نیز امکانات و مقدورات و باورهای دولت از سوی دیگر است که اصطلاحاً به بحران مشروعیت تعبیر می شود. به تعبیر دیگر وقتی برای تحقق ارزش هایی که به وسیله ی دولت بیان و تبلیغ می شوند، دولت ها بر کارآمدی نهادهای خود متکی می گردند و با آن چه در میان مردم به عنوان ارزش های جاری شناخته می شود، در ناهم آهنگی و عدم یک پارچه گی به سر برند، بحران مشروعیت در راه خواهد بود.

وجه مهم اقتدار پنهان نظام سیاسی و ره بری در جوامع مدرن، بعد احساسی و عاطفی آن است و برای آن از ادبیات و رسانه ها استفاده بسیار می شود. این بعد، از طریق مقدس سازیِ نظام سیاسی ایجاد می شود. از آن جا که افراد عادی، هیچ راهی به سمت شناخت دنیای رفتار واقعی ره بران دولت ها و به ویژه رفتار روزمره و خانواده گی و عادی آن ها ندارند، ادبیات و سینما این نقش را برعهده دارند، و واسطه گری آن ها به تحریف یا بازسازی واقعیت منجر می شود، تغییر در واقعیتی که درهرحال مساوی با خود واقعیت نیست، اگر نگوییم که تصویری کاملاً متمایز و حتا متناقض با واقعیت است. سینمای آمریکا در موضوع مشروعیت حکومت، موفقیت های چشم گیری داشته، و در اکثر موارد بازتابنده و ایجادکننده ی مشروعیت حکومت و نظام سیاسی (در سطح کلان آن) است و حتا فیلم های اعتراضی و انتقادی نسبت به نظام سیاسی نیز در نهایت، نگاهی مثبت به نظام سیاسی داشته و هرگز بیننده را به نتیجه ای سیستم برانداز نمی رسانند. این موضوع را نگارنده در مقاله ی دیگری با عنوان «غیبت مشروعیت سیستم در سینمای ایران و مقایسه ی آن با سینمای آمریکا» بررسی کرده است. تحلیل محتوای برخی از فیلم های ساخته شده (مانند «رئیس جمهور آمریکا»، «روز استقلال»، و «قدرت مطلق») درباره ی رئیس جمهوری آمریکا نشان می دهد که سینمای آمریکا برای نشان دادن اقتدار کاریزماتیک رهبری این کشور، سعی می کند که نفوذ ره بری را در میان مردم و محبت مردم را به ره بری افزایش دهد، و به گونه ای نهاد ره بری را مقدس و والا نشان دهد، و نه لزوماً این که شخص ره بر را سالم، پاک و بی خطا نشان دهد. به تعبیر دیگر، کاریزما را به نهاد ریاست جمهوری می دهد، نه به شخصِ رئیس جمهور.

هم چنین در سینمای پلیسی آمریکا (مانند: «بازی جوان مردانه»، «محرمانه لس آنجلس»، و «تیرانداز») نیز چنین مسأله ای موجود است. معمولاً فردی در رده ی بالای پلیس، خائن و فاسد است. اما فردی در هم آن سیستم، با رده های پایین تر، ولی ریشه دارتر درگیر با آن فرد فاسد می شود و البته رده ی بالای پلیس و مجموعه هم از وی دفاع می کند و سرانجام سیستم پلیس به سلامت جان به در می برد. در این فیلم ها، در نهایت علی رغم وجود نابه سامانی در نهادها؛ حتا تا سطح رییس جمهور، باز هم سیستم تبرئه می شود و این سیستم است که به حذف عناصر نادرست می پردازد. حتا در فیلمی مانند «تصادف»، ما با دو نوع پلیس روبه رو هستیم که فیلم، پلیس خوب را قاتل و پلیس بد را ناجی معرفی می کند و در نهایت نظری (حداقل) مخالف علیه پلیس نمی دهد. این قوت سینمای آمریکاست که به وضوح فساد را در سطح فردی و سلامت را در سطح سیستم نشان می دهد.

نحوه ی نمایش رژیم پهلوی در رمان

در باره ی دربار و حکومت پهلوی باید قضاوت منصفانه داشت. اگر این حکومت حداقلی از کارآمدی و پذیرش را نداشت، نمی توانست سال ها حکومت کند. و قطعاً تمام جنبه های آن بد نبود، تمام افراد آن هم بد نبودند. سیاست کلی حکومت در وابسته گی به آمریکا، در ندادن آزادی به مردم و در دین ستیزی آن مقوله هایی بود که باعث انقلاب اسلامی شد و این خواست مردم، در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» خلاصه شد. اما در نگاه شجاعی، رژیم پهلوی هیچ صفت مثبتی ندارد و همیشه به بدی از آن یاد می شود. تعابیر زیر این نگاه را نشان می دهد:

• «اشرف لاشی» (ص ۵۵)

• «می گفتن بابام با دربار ریخته رو هم. نفهمیدم چی رو، ولی ما خونه مون بزرگ شد.» (ص ۳۶)

• «مثل بستن سنگ و ول کردن سگ. این فقط مال کتاب درسی نبود، بخش نامه شده بود. همه جا هم این طور بود.» (ص ۳۸)

• «نشنیدی که: خدا روزی به نادانان رساند/ که صد دانا در آن حیران بماند؟ مال کتاب درسیه. که می خواست همه نادان بمونن.» (ص ۴۱)

• «حفظ رابطه با دربار… این قدر ارزش داشت که تو تا اظهار برائت از فرزندت پیش بروی؟» (ص ۵۳)

• «به خاطر ملاحظات امنیتی و ترس از دربار (جواب نامه های برادرم از نجف را نمی دادم).» (ص ۹۴)

• «صاحب شرکت (ثابت پاسال) یعنی حبیب ثابت، بهایی ثروت مندی بود که با دربار رابطه ای صمیمانه و نزدیک داشت.» (ص ۹۵)

• «وابسته گان نسبی و سببی پهلوی، همه ی شاه رگ های حیاتی اقتصاد کشور را بین خودشان تقسیم کرده بودند و تا به یکی از آن ها وصل نمی شدی، کاری از پیش نمی بردی. کارهای کوچک چرا؛ … ولی از یک سطحی که بالاتر می رفت، بدون رابطه به نتیجه نمی رسید.» (ص ۱۰۲)

و در یک نگاه کلی رژیم پهلوی چنین ارزیابی می شود: «رژیم پهلوی به مردم ستم می کرد، اموال شان را به یغما می برد، با دین و دین داری مخالف بود، آزادی نمی داد، مستبد بود، هوس ران بود، دست نشانده ی آمریکا بود، مردم ایران را فدای منافع خودش و منافع آمریکا می کرد … و هزاران ظلم و جنایت دیگر» (ص ۹۷) اما شجاعی جز ماجرای رابطه ی عشقی زینت و شهوت رانی اشرف که بسیار مختصر روایت می شود ، اعدام شخصیت مثبتی مانند ایت الله سعیدی، و مبارزات مردم علیه رژیم شاه عمدتاً مبارزات چمران هیچ نشانه و علامتی از این «هزاران ظلم و جنایت» بیان نمی کند، یعنی تنها در حد کلیات و شعار، به نقد حکومت پهلوی می پردازد.

اما در عوض جزییاتی که از این رژیم بیان می کند، عکس این شعارها را نشان می دهد. در یک تک گویی حاج امین شخصیت اصلی کتاب که آن قدر به هسته ی مرکزی حکومت نزدیک است که برای ولی عهد ب.ام.و می خرد، به دفاع از خود و نقد رژیم پهلوی می پردازد؛ نقدی که بیش تر مدح است:

«یکی از سئوال های شما این بود که چه گونه ناگهان به ثروت رسیدم؟ … ناگهانی نبود. ده-دوازده سال طول کشید تا توانستم برای خودم موقعیتی دست و پا کنم. …به واسطه ی اطرافیان و فرزندان ثابت به دربار راه پیدا کردم. هیچ زدوبندی در کار نبود. در هر سیستمی اگر خوب کار کنی و به صداقت و امانت شناخته شوی، جا باز می کنی. اعتماد دربار به من نشانه ی صداقت و امانت من است… خدا رحم کرد که حتا یک مارک روی آن ب.ام.و نخوردم و حتا خرج سفر را از جیب دادم. چند نفری که دنبال درآوردن کار از دست من بودند، پیش ولی عهد سعایت ام را کردند و به من تهمت زدند. عده ای مأمور تحقیق در این معامله شدند، و هم آن تهمت و تحقیق، جای پای مرا در دربار محکم تر کرد. جایی که همه مشغول خوردن و بردن اند، اگر کسی اهل سلامت باشد، به چشم می اید و موردتوجه واقع می شود. رمز نفوذ و موفقیت من در رژیم پهلوی، هم این صداقت و سلامت بود و نه هیچ چیز دیگر. شعار ضابطه و رابطه هم این چند سال بعد از انقلاب مد شده و سر زبان ها افتاده، ولی من هم آن زمان شاه اش هم اهل ضابطه بودم. با رابطه رشد نکردم.» (ص ۹۷)

آن شعارها، با این داستان نتیجه ی عکس می دهد. یعنی در حکومت پهلوی، افراد با رابطه رشد می کردند، اهل زد و بند نبودند، صداقت و امانت داشتند، و حتا وقتی دیگران سعایت آن ها را می کردند، وقتی در این رابطه تفحص شده، نتیجه منصفانه بوده و «جای پای افراد صادق را در دربار محکم تر» کرده است. هرچند باز هم گفته می شود که «همه مشغول خوردن و بردن» هستند، اما مشخص هست که این همه، ولی عهد و نزدیکان و افراد مورد اعتماد او نیستند، بل که «همه» در سطوح پایین تر هستند. حتا با مقدماتی که در داستان ذکر شده، چنین نتیجه ای نمی دهد و خواننده نتیجه خواهد گرفت که حکومت پهلوی آن قدرها هم که می گویند، بد نبوده است.

در یک مورد دیگر، حاج امین شبی یکی از کله گنده های دربار که هیز و رذل و پست است و هرجا می رود به مرغ های خونه هم رحم نمی کند را دعوت می کند «تا در تنهایی مغز را پخت و پز کنم و طی شام و عرق و ورق امتیاز خوبی از او بگیرم». (ص ۱۰۲) البته بلافاصله ذکر می شود که «البته امتیازگرفتن از اهالی دربار، لزوماً به معنای زد و بند نبود». شجاعی در ادامه ماجرای چپ افتادن طرف را با حاج امین توضیح می دهد، ولی دلیل این بد شدن و حتا کلت کشیدن و فحاشی کردن، نه به خاطر روند رایج در دربار است، که هم آن جا توضیح می دهد که «به تدریج آن چنان عرصه بر من تنگ شد که فقط در حیطه و پناه رقیبان و مخالفان او در خود دربار، فعالیت اقتصادی … داشته باشم». (ص ۱۰۷) این چندقطبی بودن دربار نشان می دهد که آن کله گنده و رفتار وی، یک رویه ی رایج در دربار نبوده است و لذا نمی توان آن را تعمیم داد. یعنی این موردِ با ذکر جزییات هم به دلیل برخی نکات ریز، باز هم جا نیفتاده است.

در جایی دیگر از داستان آمده که: «مردم (جابان) اگر می فهمیدند که این کمک (برنج و روغن و مایحتاجی برای فقرای آبرومند) را از یک رقاصه و مطرب می گیرند، قطعاً پس می زدند و قبول نمی کردند.» (ص ۴۷) جزییاتی از این دست، که سلامت عمومی جامعه ی دوران پیش از انقلاب را نشان می دهد، هم راه با نگاه مثبت به دربار، عکس نیتی است که شجاعی دارد. لذا در باب توصیف رژیم پهلوی و نقد آن جهت گیری کتاب بیش تر مثبت است تا منفی. آن جا که پهلوی نقد شده بیش تر شعاری است و آن جا که وارد جزییات و تصویرپردازی شده، بیش تر تایید حکومت پهلوی است.

البته این نکته را هم باید ذکر کرد که جهت گیری قطبی نسبت به پیش از انقلاب و بعد از آن، روالی است که میان انقلابیون رایج بود و چندان پسندیده نیست. جامعه ی ایران از تداوم برخوردار بوده، و اکثریت افراد جامعه و حتا افراد در نظام سیاسی از سلامت نسبی برخوردار بودند. حکومت هم پاره ای از نیازهای جامعه را برآورده می کرد. اما در برخی ابعاد اساسی، دیگر حکومت نمی توانست آرمان ها و توقعات مردم و نیاز را بر آورد و هم این مسأله منجر به انقلاب اسلامی شد و پیش از آن انقلاب مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت را باعث شده بود.

ادبیات انقلاب هنوز فاقد داستانی است که بتواند واقعیت دیکتاتوری و فساد رژیم پهلوی را نشان دهد و هنوز یکی از به ترین رمان ها درباره ی ادبیات انقلاب اسلامی «سور بز» یوسا است. یوسا در این رمان، به زیبایی تروخیو، دیکتاتور دومینیکن را به تصویر می کشد (که البته با افشای اسناد سیا، دیکتاتوربودن او هم مورد تردید است)، و هم زن باره گی وی را نشان می دهد و هم دیکتاتوری وی. این نتایج را هم خواننده می گیرد، نه این که یوسا در داستان شعار آن را بدهد. وقتی دخترک نوجوان داستان (اورانتیا، دختر آکوستین کابرال، رییس مجلس) مجبور است که برای حفظ موقعیت پدرش و نجات وی، به هم خوابه گی با تروخیو تن در دهد، ما هم هم راه با آن دخترک از این نظام بیزار می شویم. این وضعیت در لحظاتی هم که پدر دخترک مجبور است برای بقا دخترش را به خواب گاه دیکتاتور بفرستد، تکرار می شود و از این دست موقعیت ها در سور بز فراوان است.

نحوه ی نمایش آمریکا در رمان

در باب نظام سیاسی آمریکا هم نقدهایی که به نمایش رژیم پهلوی وارد بود، وارد است. در رمان، یک ماجرای اساسی درباره ی نظام سیاسی آمریکا ذکر شده است: جواد برادر زینت که استاد دانش گاه در آمریکا است، «به دلیل آگاهی از سیاست های پنهان حکومت آمریکا در جهان سوم و دست یابی به اسناد مربوطه و افشای آن ها، توسط پلیس نامریی سیستم، به قتل رسیده». (ص ۱۸۸) و جواد اولین و آخرین قربانی این سیستم نیست و این شیوه برای افراد مختلف، حتا روشن فکران آمریکایی به کار رفته است. اما در این جا نیز چیزی از یافته های جواد ذکر نمی شود و خواننده نمی تواند با دخالت آمریکا در جهان سوم هم ذات پنداری کند. برخی نکات منفی دیگر هم در باب جامعه آمریکا ذکر شده است، مانند:

• «این جا فحش خیلی در میان مردم رد و بدل می شود، فحش های خیلی بد.» (ص ۱۴۲)

برج شصت طبقه ی کمال در لس آنجلس، آپارتمان قشنگ و راحتی است، «فقط اگر یک روز برق برود یا آسانسور خراب شود، فکر کنم… نه! حتا فکرش را هم نمی توانم بکنم.» (ص ۱۳۸) البته چنین ماجرایی در چند سالی که کمال در آمریکاست، رخ نمی دهد و باز هم به نوعی تایید پنهان نظام است.

• «کافی است یک اشاره کنی تا من آمریکا را سر ضرب به citizenهای پرمدعایش تحویل دهم و یک شبه سر از خرازی وفا در گذر لوطی صالح درآورم.» (ص ۱۷۷)

اما در عوض، آن جا که از نظام آموزشی آمریکا ذکری به میان می اید بسیار تأثیرگذار است. در یک نامه، کمال از ترفندی که به استاد آمریکایی اش زده یاد می کند، که چون بیست دقیقه دیر رسیده، ساعت را بیست دقیقه عقب کشیده و مشکل را به گردن ساعت استاد انداخته است. استاد «که لابد احتمال هم نمی داد من دروغ بگویم، بلافاصله ساعت اش را از مچ در آورد و عقب کشید و عذرخواهی کرد…» فردای آن روز «صبح که رفتم دانش گاه، بچه ها گفتند: استاد چند بار سراغ ات را گرفته و دنبال ات می گردد». به خودم گفتم: گاوت زایید. خودت را برای یک توبیخ جانانه آماده کن. … در زدم، وارد شدم، سلام کردم و هم آن جا کنار در، منتظر شنیدن رکیک ترین فحش ها ایستادم. استاد با هیجان از پشت میزش بلند شد و به سمت من آمد، سلام کرد و دست داد و گفت: من از دی شب دنبال شما می گشتم. حیف که تلفن منزل تان را نداشتم. دیشب موقع پخش اخبار، ساعت ام را با تلویزیون چک کردم و متوجه شدم که ساعت شما اشتباه بوده! امروز صبح زود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.