پاورپوینت کامل ویران گری خطابه ;نقد گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ویران گری خطابه ;نقد گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویران گری خطابه ;نقد گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ویران گری خطابه ;نقد گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۱
morteza_karbalaee@yahoo.com
«مردم نمی دانند چه می خواهند.
تصمیم ها و لذت های خود را به آن ها تحمیل کن!»
روبر برسون
آیا جمهوری اسلامی در مقابله با یورش فرهنگی غرب موفق بوده است؟ ظاهراً پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست. عمل کرد فرهنگی انقلاب توفیق متوقَع نداشته است. علت چیست؟ این پرسش اصلی این مقاله است. فرضیه ی محوری نگارنده این است که گفتمان فرهنگی غرب بر صناعت «شعر» (خیال) مبتنی شده است، حال آن که گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی تا به حال بر صناعت «خطابه» پیش رفته است و همت اش صرف این شده است که در برهه های متوالی به اقناع مخاطب بپردازد. از هم این رو توفیق برساختن جهانی از صور خیال آن گونه که غرب ساخته است نداشته است. این دو گفتمان توانی هم سنگ در شکل دادن به رفتار مخاطب عام ندارند و بی تردید اثر «تخییل» افزون تر از «اقناع» و بر آن چیره است. از این گذشته بر اساس منطق دیالکتیک، خطابه ویران گر است. هدف ما در این مقاله این است که درآمدی بر این فرضیه بنویسیم.
پیشینه ی مطالعه ی تحلیلی خطابه و شعر
۱. صناعت خطابه
ظاهراً اولین اندیش مندی که به تفصیل درباره ی خطابه و شعر اندیشیده و در باب کارکرد منطقی آن دو سخن گفته، ارسطو است. اما تحلیل او در مورد شعر بعدها بیش تر از خطابه مورد توجه قرار گرفت. دیوید راس کم توجهی به فن خطابه ی ارسطو را ناشی از دو عامل می داند:
اگر امروزه فن خطابه کم تر از آثار دیگر ارسطو مطرح است، احتمالاً علت آن این است که خطیبان امروزه و (به درستی) بیش تر به استعداد و تجربه ی طبیعی گرایش دارند تا به ساختن، و هم چنین علت آن این است که مخاطبان هرچند هم واره به وسیله ی خطابه به آسانی تحت تأثیر واقع می شوند، از این حقیقت بیش تر شرمنده اند و علاقه ای به دانستن نحوه ی عملی شدن ترفندهای خطابه ندارند. (راس ۱۳۷۷: ۴۱۳)
آن چه راس بر آن انگشت گذاشته است نکته ای روان شناسانه و در خور توجه است. مردم دوست ندارند بدانند چه گونه با یک سخن نه چندان محکم اقناع می شوند. این باعث شرمنده گی است. اما خود را محق می دانند به جریان احساسات برانگیخته شده با شعر دل بسپارند. به هر حال امروزه صاحب نظران معتقدند دو رساله ی فن خطابه و فن شعر از آن ابتدا جزو منطق ارسطو نبوده اند. (احمدی سعدی ۱۳۷۶) این به جهت تلقی خاصی بوده است که ارسطو از ماهیت نه چندان منطقی خطابه و شعر داشته است. حتا آن مجموعه ی ارغنونی که از آثار پراکنده ی ارسطو در دوره ی بیزانسی (حدود ۳۹۵-۳۳۰ م) گرد آمد، فاقد دو رساله ی یادشده بود. نوافلاطونیان اسکندرانی این دو را بر منطقیات ارسطو پیوستند. ارسطو بیش از همه چیز در منطق به دنبال استدلال بود و حتا گلایه ی وی در مورد چند رساله ای که پیش از او در «فن سخن وری» نوشته اند، این بود که در آن ها از عنصر استدلال در خطابه غفلت شده است. (راس ۱۳۷۷: ۴۰۵) او سعی کرد در رساله ی خویش این کاستی نویسنده گان قبل را بزداید و در سراسر آن بر عنصر استدلال خطابه تأکید ورزد. تعریف خطابه از نظر ارسطو این است: «قدرت دریافتنِ راه های ممکن اقناع مردم در باب هر موضوع معین.»
از هم این تعریف پیداست که خطابه اگرچه عنصری استدلالی در درون خود دارد، ولی این استدلال از سنخ برهان علمی نیست. خطابه بیش تر با دیالکتیک ارتباط دارد و همانند آن با استدلال هایی سامان می یابد که دانش هیچ علم خاصی را پیش فرض ندارند بل که هر آدم عاقلی می تواند آن ها را به کار گیرد و از آن پیروی کند. به بیان دیگر خطابه در مورد هر موضوعی توان بحث دارد ولی عمدتاً با موضوعاتی سروکار دارد که مردم درباره ی آن ها تبادل نظر می کنند. به اعتقاد ارسطو خطابه «فرع دیالکتیک و فرع مطالعه ی ویژگی ای است که می توان به درستی سیاست نامید.» (هم آن: ۴۰۶) یعنی صورت اش را از دیالکتیک و ماده اش را از سیاست می گیرد. از این جمله برمی آید که بیش تر خطابه های اصیل سیاسی مدنظر ارسطو بوده اند نه فقط آن هایی که در محکمه ها ایراد می شده اند. و این به اهمیت اقناع مخاطب از منظر سیاسی برمی گردد، چیزی که در مطالعه ی کارکرد خطابه هرگز نباید از نظر دور داشت.
صاحب نظران منطق معتقدند بهترین شیوه برای اقناع مخاطب عوام کاربرد صناعت خطابه است. زیرا چنان در روان مردم تأثیر می کند که حتا اگر صدق یا شهرت بحث خطابی را نپذیرند، ناخودآگاه از آن منفعل و به فعل وادار می شوند. و شرمنده گی یادشده در بالا از هم این جا نشأت می گیرد: مردم وقتی صحن خطابه را ترک می کنند از خود می پرسند چرا ناخودآگاه منفعل می شویم؟ و از هم این روست که در اکثر ملت ها و مذاهب، کسانی هستند که با مقیاس های اقناعی دل مردم را به مسلک دل خواه شان متمایل می کنند. (حلی ۱۳۸۱: ۳۸۶) بنابراین تا جایی که به خطیب مربوط است خطابه نباید وارد حوزه ی مسایل علمی شود و نباید استدلال های طولانی به کار گیرد. بل که تنها باید بر اساس چیزهایی که مردم عوام در مورد آن در یک نشست می توانند تبادل نظر کنند، استوار باشد. ارسطو معتقد است «تا آن جا که کسی می کوشد دیالکتیک یا خطابه را نه به عنوان راه و روش بل که به عنوان علم بسازد، ناخواسته ماهیت آن ها را در اثر تجاوز تخریب می کند. یعنی در اثر کوشش برای بازسازی آن ها به صورت علومی مربوط به موضوعاتی مشخص، نه به صورت صرف استدلال ها.» (نقل از: راس ۱۳۷۷: ۴۰۸) باید سطح مواجهه با مخاطب عام را یک سان و هم سان با حوصله ی او نگاه داشت. مخاطب حوصله و توان توجه به بحث های دقیق علمی را ندارد و ادبیات خطابه نباید به بحث های علمی نزدیک شود. خلاصه قصد خطیب اقناع مخاطب عام است، نه روشن گری علمی یا بیان حقیقت.
در کل روش شناسی صناعت خطابه بر روان شناسی اجتماعی ویژه ای مبتنی است. این روان شناسی تلقی صاحب منطق را از اصناف مخاطبان خطابه شکل می دهد. اقناع زنان و کودکان بر اساس تلقی خاصی که ضعف عقل در این دو گروه را فرض می گیرد آسان تر از اقناع مردان دانسته می شده است. زیرا زنان و کودکان بیش تر توجه شان به «استدراجات» یعنی ترفندهای زیرکانه ی خطیب به منظور اثرگذاری بیش تر بر مخاطب است تا به خود محتوای استدلال تمثیلی یا قیاسی وی. (حلی ۱۳۸۱: ۴۱۰) به عبارت دیگر افراد ضعیف العقل چندان تحت تأثیر محتوای خطابه که به آن عمود گفته می شود قرار نمی گیرند و بیش تر با «اعوان» یعنی امور پیرامونی خطابه اقناع می شوند. مخاطبان خطابه طیف وسیعی را تشکیل می دهند که بر اساس شدت و ضعف عقل می توان آن ها را دسته بندی کرد. ولی هرچه هست، میزان شدت و دقت عقل ایشان آن چنان نیست که نتوان ایشان را از راه تمسک به مشهورات و مقبولات و درانداختن ترفندهای خاص (استدراجات) اقناع کرد. وقتی یک گروه از انسان ها کنار هم جمع می شوند، برآیندی از عقل جمعی در ایشان شکل می گیرد که می توان با مشهورات و مقبولات بر مقاومت آن چیره شد و اقناع اش کرد. یعنی «در جمع به تعبیر جامعه شناسان وجدانی خاص حکم فرماست که همه ی حاضران را تحت تأثیر قرار می دهد.» خوانساری ۱۳۷۲: ۲۳۴)
مبادی خطابه یعنی گزاره هایی که در بخش استدلالی خطابه بر آن ها تکیه می شود، سه قسم است: مشهورات، مقبولات و مظنونات. «مشهورات» گزاره هایی است که در نگاه اول و بی تأمل پذیرفته می شوند، هرچند ممکن است پس از تأمل انکار گردند؛ مانند: برادرت را یاری کن، حتا اگر ستم گر باشد. «مقبولات» یعنی سخنان افراد مورد اعتماد هم چون پیامبران و قدیسان و حکما. «مظنونات» هم گزاره هایی است که ذهن آن ها را به حالت غیرقطعی تصدیق می کند؛ مثال: هرکه با دشمن نجوا کند، دشمن است. نگفته پیداست که عقل جمعی عامیانه در مقابل این قبیل گزاره ها منفعل می شود. و الا عقل فردی دقیق جای اما و اگر در این گزاره ها را تشخیص می دهد و آسان زیر بار نمی رود.
اما شکل استدلال موجود در خطابه به دو صورت ممکن است برساخته شود: قیاس ضمیر (کوتاه) و تمثیل. قیاس کوتاه قیاسی است که در آن یکی از مقدمات (یا نتیجه) بر زبان نمی آید و در ذهن مخاطب تکمیل می شود. بر زبان نیاوردن مقدمه یا نتیجه سه وجه می تواند داشته باشد: ۱. «کسانی که در مشورت های حقوقی و سیاسی شرکت دارند، مردمانی ساده اند که قادر نیستند با شنیدن دلایل مثبته ی متعدد بصیرتی درباره ی موضوع به دست آورند و استنتاج صحیح بکنند. پس در خطابه های حقوقی و سیاسی باید استدلال ها و قیاس های کوتاه به کار برد.» (گمپرتس ۱۳۷۵: ۱۶۷۲)
۲. از این جهت که خطیب با عدم تصریح به مقدمه یا نتیجه مانع از پی بردن مخاطب به ضعف موجود در استدلال می شود.
۳. به منظور پرهیز از تطویل.*
کلمات قصار نتیجه ی قیاس های ضمیر یا خود کوتاه شده ی قیاس های ضمیرند. قیاس بر علامت ها و احتمالات مبتنی است. قیاس مبتنی بر علامت چنین است: فلان تب دارد، پس مریض است. در تمثیل هم یکی از این چند حالت متصور است: مثال با آن چه مطلوب خطیب است ممکن است در یک معنای عام یا در یک نسبت یا فقط در اسم اشتراک داشته باشند. برای تمثیل اشتراک در نسبت می توان این نمونه را آورد: «دیونوسیوس شاه سیراکوس در این صدد است که حکم ران مستبد شود. زیرا پاس دارانی برای حفاظت خود می گمارد، هم آن گونه که پیش از او کسانی دیگر، مثلاً پسیستراتوس در آتن و تئاگس در مگارا چون درصدد مستبدشدن برآمدند پاس دارانی بر خود گماشتند.» (هم آن) در این تمثیل نسبت بین گماشتن پاس داران و قصد استبداد در دیونوسیوس و شاهان آتن و مگارا مشترک فرض شده است.
ارسطو در فصل سوم کتاب اول ریطوریقا خطابه را به سه نوع اصلی تقسیم می کند:
۱. خطابه های مشورتی سیاسی که برای واداشتن مخاطبان به انجام یک عمل یا پرهیز از یک عمل ایراد می شود و نظر به آینده دارد.
۲. خطابه های حقوقی و محاکماتی که گاه برای اقامه ی دعواست و گاه برای دفاع و نظر به گذشته دارد خطابه های تشریفاتی که برای ستایش یا نکوهش ایراد می شود و نظر به اکنون دارد. مانند خطابه هایی که در مجلس ترحیم به یاد درگذشته ایراد می شود.
نظرگاه اصلی خطیب سیاسی «سود و زیان» است، سودِ کاری که ترغیب به انجام اش می دهد و زیان کاری که از آن بر حذر می دارد. البته گاه ممکن است نظرگاه های «حق و ناحق» و «نیک و بد» هم در آن نقش داشته باشند. ولی نظرگاه اصلی خطیب حقوقی حق و ناحق است. برای خطیب تشریفاتی نیز امر نیک ستایش پذیر و بد نکوهش پذیر اولویت دارد. خطیب سیاسی اگر سخن رقیب را هم تأیید کند هرگز معترف نمی شود که اقدام به عملی بی فایده یا مضر، یا پرهیز از عملی سودمند را توصیه می کند. خطیب حقوقی هم اگر وقوع عملی را اذعان کند، هرگز نمی پذیرد آن عمل به ناحق صورت گرفته و حقی از کسی پای مال کرده است.
این جا بهتر است چکیده ی گزارش تئودور گمپرتس در مورد ابزار و مواد لازم خطابه ی سیاسی از نظرگاه ارسطو آورده شود:
موضوعات مشورت سیاسی عبارت اند از: امور مالیاتی، جنگ و صلح، دفاع از کشور، واردات و صادرات، قانون گذاری. خطیب باید نظام های سیاسی را بشناسد و این که چه برای آن ها زیان بار است و چه سودمند. او باید افق فکر و ذهن خود را تا آن جا که ممکن است گسترش دهد و از واقعیات تاریخی و پدیدارهای کنونی مشابه آن اطلاعات وسیع داشته باشد. یک سری گزاره های کلی همیشه باید در ذهن خطیب وجود داشته باشد. هسته ی اصلی خطابه ی مشورتی سیاسی ترغیب یا برحذرداشتن است و مطلب بنیادی در این ترغیب ها و برحذرداشتن ها آن چیزی است که آدمی برای رسیدن به آن تلاش می کند یا از آن می پرهیزد. آن چه آدمی می خواهد در درجه ی اول سعادت است و بنابر اعتقاد عمومی اجزای سعادت عبارت اند از: تبار بلند، دوستان خوب و فراوان، توان گری، کودکان بسیار، پیری توأم با آرامش، مزایای بدنی از همه نوع، حرمت، افتخار، بخت نیک و فضیلت. استدلال هایی که خطیب باید در موارد تردید در خطابه به کار برد از این قبیل است: نیک یا موهبت آن چیزی است که عکس آن بدی یا زیان است، یا عکس آن برای دشمنان سودمند است یا دشمنان را شاد می کند. یا موهبت آن چیزی است که به چنگ آوردن اش با زحمت فراوان صورت گرفته است یا آن چیزی است که کسان بسیار خواهان اش هستند. این ها نمونه های گزاره های کلی مورد استفاده ی خطیب در اقناع مخاطب برای سودمندی یا زیان باری یک عمل است. مردمان در مورد سودمندی یا زیان باری یک عمل اتفاق نظر دارند. اما در مورد کمی یا زیادی سود یا زیان آن معمولا هم رأی نیستند. خطیب می تواند با شیوه هایی ایشان را به اتفاق نظر رساند. می تواند اجزای چیزی را در برابر چشم بگسترد و از این طریق آن را بزرگ وانمود کند و گاهی هم همه ی اجزا را به هم بپیوندد و بدین ترتیب آن را کوچک نشان دهد. گاه می تواند طلا را از آن جهت که کم یاب است سودمندتر وانمود کند و گاه می تواند آهن را از این جهت که فایده ی مصرفی اش بالاتر از طلاست، با ارج بیش تری نشان دهد. (هم آن: ۱۶۷۳-۱۶۷۵) استدلال خطابی انواع مختلفی دارد. یک نوع استدلال از راه اضداد است: «اگر جنگ سبب ویرانی بوده است، صلح باید به جبران آن توانا باشد.» نوع دیگر استدلال مبتنی بر کم تر و بیش تر است: «کسی که پدر خود را زده است چه گونه می توان باور کرد که بیگانه ای را نزده باشد.» نوع دیگر مبتنی بر تقسیم و حذف است: «برای ارتکاب عمل ناحق سه علت وجود دارد. دو تای آن ها با توجه به اوضاع و شرایط ممکن نیست در میان بوده باشد. سومی را حتا مدعی نیز ادعا نکرده است.» و قس علی هذا. شنونده گان بیش تر از همه از سلسله استدلال هایی استقبال می کنند که نتیجه ی آن ها را بی آن که ظاهر باشد، از آغاز حدس بزنند و نتیجه هم این که به زبان آمد، آنان را راضی سازد. اثر این گونه استدلال از این جاست که انتظار شنونده تا لحظه ی آخر ادامه می یابد و به آسانی برآورده می شود و شنونده از این که نتیجه با حدس او برابر درآمده است خوش حال می شود و از تیزهوشی خود خرسند می گردد. (هم آن: ۱۶۹۶-۱۶۹۷)
۲. صناعت شعر
معتبرترین رساله ای که از ارسطو باقی مانده و دقت و موشکافی فلسفی موجود در آن هنوز برای منتقدان هنر و زیبایی شناسان خیره کننده است، فن شعرِ اوست. ارسطو در این رساله ابتدا شعر را از هنرهای موسیقایی خویشاوند تفکیک می کند. از آن پس به تقسیم شعر به انواع آن (حماسه و تراژدی و کمدی) و بررسی منشأ این انواع می پردازد و راه را برای تعیین مراتب این سه نوع اصلی شعر باز می کند. تراژدی حایز بالاترین مقام است. سپس تراژدی و اجزای مقوم آن را بررسی می کند و به افسانه که از دیدگاه او مهم ترین جزء تراژدی محسوب می شود، می پردازد. این رساله با بحثی در مورد زبان ادامه می یابد و سپس به بررسی حماسه می رسد و با یکی دو فصل کوتاه خاتمه می یابد. (کتاب ارسطو در مورد کمدی ظاهرا از میان رفته است.) به ساده گی می توان دریافت که ارسطو به شعر غنایی هرگز توجه نداشته است. «فیلسوف استاگیرایی سراینده گان اشعار غنایی را در زمره ی راویان واقعیات تاریخی یا مبدعان سخنان پرمعنی و در بهترین حالت در ردیف نمونه های استفاده از شگردهای هنری فن بلاغت می شمارد ولی آن جا که از نظریات مربوط به شعر و قواعد شعر سخن می گوید نامی از آنان به میان نمی آورد.» (هم آن: ۱۶۷۵)
لذا لازم است وقتی سخن از شعر از دیدگاه ارسطو می گوییم، آن تلقی از شعر که در تاریخ و فرهنگ ایران وجود داشته و دارد را کنار بگذاریم و به «درام» بیندیشیم. هم این اشتراک لفظی باعث سوء فهم فیلسوفان ما از چیزی شده است که ارسطو آن را شعر می خواند. شعر به آن معنایی که مصادیق اش در جامعه ی یونان مشهود ارسطو بوده و بر حماسه و تراژدی و کمدی مشتمل می شد، در فرهنگ اسلامی سابقه نداشت و شناخته نبود. به هم این دلیل به اعتقاد زرین کوب «هیچ یک از مترجمان و شارحان عربی و سریانی اغراض و مقاصد فن شعر ارسطو را درست ملتفت نشده و از آن کتاب بهره ی درستی نگرفته اند». (ارسطو [بی تا]: ۲۱۲) این سوءفهم حتا دامن نوابغی هم چون ابن سینا و خواجه ی طوسی را هم گرفت. «از مقایسه ی اجمالی کلام خواجه با سخن شیخ برمی آید که اساس الاقتباس تلخیص گونه ای از فن الشعر شفا و خلاصه تمام فن شعر شفا در این فصل خلاصه شده است و تمام اشتباهاتی که شیخ در فهم اغراض ارسطو مرتکب شده است به عین در آن وارد شده است.» (هم آن: ۲۱۱)
آن چه ارسطو آن را «شعر» می نامد وجه تمایزش از نثر، وزن و قافیه نیست، بلکه «تقلید» است. بر این اساس «ارایه ی خیالی شخصیت ها و رفتارها مانن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 