پاورپوینت کامل دفاع مقدس دولتی، دفاع مقدس مردمی ;این جا که ایستاده ام آن جا که ایستاده ای ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دفاع مقدس دولتی، دفاع مقدس مردمی ;این جا که ایستاده ام آن جا که ایستاده ای ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دفاع مقدس دولتی، دفاع مقدس مردمی ;این جا که ایستاده ام آن جا که ایستاده ای ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دفاع مقدس دولتی، دفاع مقدس مردمی ;این جا که ایستاده ام آن جا که ایستاده ای ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
۴
mazaheri@habil-mag.com
*
رفته بودیم منزل یکی از فرمان دهان دوران جنگ. گلایه داشت از کتاب خاطرات یکی از رزمنده گان که به تازه گی منتشر شده است و «پر است از غلط و بدفهمی». مثال می زد که: «یک جای کتاب راوی شکایت می کند از این که وقتی به فلان منطقه برای شناسایی فرستاده شده، آرایش نیروهای خودی مطلوب نبوده و این را به ضعف فرمان دهی نسبت داده است. حال آن که بی چاره نمی دانسته که آن عملیات، عملیات فریب بوده است و اساساً قرار نبوده که ما در آن منطقه عملیاتی بکنیم.»
*
اساساً جنگ هشت ساله چه بوده است؟ پاسخ این سئوال را کجا و نزد که باید جست؟ از صحیفه ی نور امام؟ از خاطرات فرمان دهان نظامی؟ از وصیت نامه های شهدا؟ از سربازانی که دوران خدمت شان را در جبهه بوده اند؟ از کتاب های روزشمار جنگ دفتر تحقیقات سپاه یا از اطلس های دفتر معارف جنگ ارتش؟ یافتن پاسخ چندان ساده نیست. چراکه به عبارتی می توان گفت همه ی این ها جنگ اند. کما آن که به اعتباری دیگر نیز می توان گفت هیچ کدام جنگ نیستند.
*
دلیل این تکثر چیست؟ شاید این باشد که اساساً وقتی واقعه ای در مقطعی از تاریخ رخ داده و تمام شده است دیگر قابل دست یابی نیست و به عبارت دیگر شناخت ناب از آن ناممکن است. هر واقعه ای با تمام جوانب اش رخ می دهد و تمام می شود و آن چه برجا می ماند تنها روایت های آن واقعه است. جنگ هشت ساله یک واقعیت بیش تر نبوده است. البته مثل هر واقعیت اجتماعی دیگر با ابعاد، جوانب و ساحات مختلف. اما از فردای پذیرش قطعنامه ما دیگر با یک جنگ مواجه نیستیم. با مجموعه ای از جنگ ها مواجه ایم. آیا از میان این جنگ ها که لاجرم گاه با هم تعارض و تنافر می یابند می توان یکی را برگزید و برتر از دیگران نشاند؟ آیا می توان گفت فلان روایت از جنگ، جنگ تر است؟ یا آن که صحت شان را و میزان صدق و بهره مندی شان از واقعیت را به داوری نشست؟ در میان راویان چه؟ آیا می توان گفت مثلاً فلان فرد یا فلان دسته و قشر قول شان معیار است و بهمان دیگران نه؟ به فرض امکان معیار چنین رتبه بندی هایی چه خواهد بود؟ فرضاً سابقه ی حضور در جبهه می تواند معیار باشد؟ در آن صورت آیا هر کس ولو فقط یک روز در جبهه بوده باشد حق دارد جنگ را روایت کند؟ و آیا کسی که به فرض هر هشت سال در متن جنگ بوده هر چه گفت درست است؟ تازه کجای جبهه؟ در خط مقدم؟ در اطلاعات عملیات؟ در قرارگاه فرمان دهی؟ آیا سربازی که در خط مقدم و در متن نبرد بوده در روایت جنگ ذی حق تر است یا فرمان دهی که کیلومترها عقب تر و در قرارگاه فرمان دهی روند عملیات را مدیریت می کرده؟ بچه های اطلاعات عملیات جنگ را بهتر فهمیده اند یا مثلاً پشتیبانی ها؟ آیا …
*
جنگ بی تردید یک واقعه ی یگانه بیش تر نبوده است. اما چرا وقتی به روایت آن می رسیم با جنگ ها مواجه ایم؟ چرا چند نفر متفاوت که همه در یک زمان مکان ناظر یا تجربه کننده ی یک واقعه بوده اند از آن تجربه ی واحد روایت های مختلف و حتا متباینی ارآیه می دهند؟ موضع شناخت در روایت یکی است. پس لاجرم باید پاسخ سئوال را در فاعل شناخت یا «راویان» جست و این جاست که بحث چشم انداز مطرح می شود.
اجازه دهید با مثالی بحث را پی گیریم. جامعه ای را فرض کنید که در آن هر کس آن چه در منظرش با چشم غیرمسلح می بیند را به عنوان «شهر» تعریف می کند. روشن است که افراد جای گاه های یک سانی در جامعه ندارند و منظر هر کس بسته به آن جایی که ایستاده و آن چه می بیند با دیگری متفاوت است. مثلاً فردی که در اتاق خانه اش محصور است و کسی که بر پشت بام خانه اش ایستاده و دیگری که بر فراز کوهی در حاشیه ی شهر قرار گرفته طبیعتاً سه تعریف مختلف از شهر ارآیه خواهند کرد.
محتمل است که در تعریف اول شهر مجموعه ای از لوازم خانه گی اعم از مبل و فرش و گل دان و میز و کتاب خانه و… است که در بین چند دیوار محصور شده اند به علاوه ی مجموعه ای از افراد (خانواده) که در آن محیط محصور باهم زنده گی می کنند و تعامل دارند. واحدهای تعریف خرد و کوچک اند و منفرد: افراد و وسایل.
در تعریف دوم اما مبل و فرش و گل دان و افراد طرح نمی شوند. چراکه اساساً تعریف کننده آن ها را «نمی بیند». او بر پشت بام ایستاده و احتمالاً شهر را مجموعه ای از چند خانه و دو سه خیابان و کوچه ی فرعی و دو سه مغازه و شاید یک مسجد تعریف کند. واحدهای تعریف او به نسبت تعریف اول بزرگ ترند و مکان ها و تعدادی از افراد که در این محیط ها رفت و آمد می کنند را شامل می شود.
در تعریف سوم اما باز واحدهای تعریف کلان تر می شوند. کسی که بر فراز کوه ایستاده است شهر را نه به افراد و وسایل خانه، و نیز به خیابان ها و ساختمان ها، بل که به محلات و منطقه ها بیش تر می شناسد. او با وسعت دیدی که دارد و اشرافی که بر کل شهر به جهت محل ایستادن اش پیدا کرده واحدهای کلان را برای تعریف خود بر می گزیند.
چنین است که ما با سه تعریف از شهر مواجه ایم که هر سه به گمان تعریف کننده گان شان تصویری از شهر محسوب می شوند. وانگهی اساساً با هم متفاوت اند. چرا ما در وهله ی نخست تعریف سوم را ارجح می دانیم و آن دو دیگر را ناقص یا گم راه کننده؟ پاسخ مشهور آن است که دو تعریف اول به جهت محدودیت هایی که معرف هاشان داشته اند تنها به برخی وجوه خرد می پردازند و از بیان یک روایت کلان از شهر عاجز اند. از این حیث تعریف سوم برتری دارد. درست است. اما باید توجه داشت که ما به تعریفی همه جانبه و جامع از شهر نیازمندیم و برای دست یابی به چنین تعریفی نمی توان تنها به تعاریف کلان اکتفا کرد. به دیگر سخن هیچ کدام تعاریف سه گانه ی مذکور به تنهایی و بی نیاز از دیگری کارآمد نیستند. این مسأله ای است که کمابیش مورد غفلت قرار می گیرد.
به عنوان مثال هم آن گونه که تعریف اول از توصیف محلات و منطقه های مختلف و تعداد خیابان ها و ساختمان ها عاجز است، در تعریف سوم هم از روابط خانواده گی و مناسبات میان فردی شهروندان غفلت شده است. اگر واحدهای تعریف اول آن قدر خرد است که نهادها و تأسیسات شهری را شامل نمی شود، در کلان بودن واحدهای تعریف سوم هم این افراد و دیگر خصوصیات جزیی شهر است که مورد غفلت قرار می گیرند. باین حساب تنها تعاریف اول و دوم نیستند که در مظان نقص به خطارفتن و به گم راهی کشاندن قرار دارند، که در ساحتی دیگر به تعریف سوم هم می توان این اتهام را نسبت داد. چراکه بی گمان در تعریف جامع و آرمانی شهر هم میز و صندلی ها و افراد خانواده و هم مغازه ها و خیابان های یک محله و هم تأسیسات کلان و محلات و اماکن شهری همه و هرکدام در جای خود حضور دارند.
حال برای رسیدم به تعریف جامع دو راه پیش رو داریم. اولین و ساده ترین گزینه تلفیق این تعاریف سه گانه است. اما این راه تنها وقتی مفید می تواند باشد که هر سه تعریف کننده به یک سطح مشترک متعلق بوده و همه هدف مشترک و مشابهی داشته باشند. حال آن که این تفاوت منظرها و دیدگاه ها همیشه مانند این مثال ناشی از تفاوت سطوح جغرافیایی نیست. عوامل بسیاری می توانند چنین اختلاف سطحی را پدید آرند و به تبع بسترساز شکل گیری تعاریف متفاوتی شوند. از جمله تفاوت در اطلاعات و دانسته ها. چنین است که رئیس و مرئوس، مدیر و کارمند، و فرمان ده و سرباز منظرهای مختلفی می یابند و به تبع تعاریف مختلفی. در این صورت دیگر نمی توان از تلفیق تعاریفی که خاست گاه های متضادی دارند سخن گفت. پس برای رسیدن به تعریف جامع از شهر چه باید کرد؟ وقتی تعاریف هم سطح هم ارزش نباشند ناگزیر از انتخاب یکی از آن هاایم. اما کدام تعریف می تواند ما را به تعریف جامع نایل سازد؟
*
برگردیم به آن خاطره ی آغازین. به راستی حق با کدام یک است؟ با آن فرمان ده ی پیشین یا سربازی که خاطرات اش را نوشته اما به دلیل منظر متفاوت اش، از فریب بودن عملیات بی خبر بوده است؟ ایا به این دلیل آن سرباز نباید راوی جنگ باشد؟ در مقابل، آیا روایت آن فرمان ده روایت جامعی خواهد بود؟
روایت دفاع مق
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 