پاورپوینت کامل انقلابی با پس وند اسلامی (بخش دوم) ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انقلابی با پس وند اسلامی (بخش دوم) ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انقلابی با پس وند اسلامی (بخش دوم) ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انقلابی با پس وند اسلامی (بخش دوم) ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

zuelm@habil-mag.com

اما سئوال بزرگ تر پیرامون تعاریف دیگران، خارجی ها و غیرخودی ها است. اگر معیار تعریف خودی مسلمان بودن است، این بدان معنی است که «دیگری» غیرمسلمان، بی ایمان و کافر است. چنین دسته بندی ای در اکثر موارد، تقسیم بندی اصلی بشر است.

در مرزبندی سنتی، اختلاف میان مسلمان و بی ایمان با بیعت مشخص می شد. اما انقلابیون ایران به این دوگانه گی و تفاوت دیرین از طریق مرتبط ساختن آن با مرزبندی دیگری که از قرآن اخذ کرده بودند و بر اساس تعریف «مستضعف» و «مستکبر» شکل می گرفت بُعدی مدرن دادند. در زبان دینی و سیاسی ایران امروز مستضعف (که ممکن است در عربی به معنای محروم شده و ستم دیده ترجمه شود) مفهومی است که حتا شامل ستم دیدگان غیرمسلمان که مورد دل جویی اسلام قرار می گیرند هم می شود. به همین شکل، مفهوم فرد سرکش (در عربی: مستکبر، که در قرآن به معنای گردن کش است) هم شامل افراد داخلی و نیز خارجی می شود که ادعای مسلمانی می کنند، ولی قواعد و آموزه های اسلام را پذیرا نیستند. آن ها هم از دشمنان خدا محسوب می شوند و در برابر آن ها یک عهد جاوید مبارزه وجود دارد (هم آن مفهوم «جهاد» در عربی، که به غلط «جنگ مقدس» ترجمه می شود) تا این که همه ی مردم ایمان بیاورند و مطیع قوانین اسلام شوند.

این دشمنان به دو گروه اصلی تقسیم می شوند: داخلی و خارجی. دشمن خارجی یعنی جهان غیرمسلمانان که روابط مسلمانان با آنان در هنگام جنگ و آتش بس کاملاً به وسیله ی احکام اسلامی تنظیم می شود. ولی برای انقلابیون، دشمنانی نیز درون عالم اسلام وجود دارند که مبارزه با ایشان دغدغه ی اصلی و اولیه ی آنان را تشکیل می دهد.

از آن جا که ما پیرامون سیاست های مدون دینی صحبت می کنیم، اصطلاحی که به طور طبیعی بسیار به گوش یک ناظر غربی می خورد «بدعت گذاری» است. البته بدعت گذاری یک اعتقاد اسلامی نیست و حتا یک اصطلاح اسلامی مشابه برای این مفهوم وجود ندارد. بدعت گذاری در مسیحیت اصطلاحی است به معنای انحراف و کج روی از یک عقیده ی تعریف شده ی رایج، که به طور رسمی چنین تعریف شده است. اما از آن جا که اسلام واجد هیچ شورا یا کلیسا یا سلسله مراتبی نیست، هیچ تعریف رسمی دینی هم در آن وجود ندارد و بنابراین نمی تواند هیچ تعریف و حکم رسمی ای در باب عقاید رایج در آن وجود داشته باشد. در مقابل اتفاقی که می تواند رخ دهد اتفاقی است کمی شدیدتر و خطرناک تر. اگر یک مسلمان از اسلام به نقطه ای که او پیش از آن به عنوان یک مسلمان با حداقل عقاید صحیح متوجه آن نبود منحرف شود، آن وقت او کسی بدتر از بدعت گذار است؛ او یک مرتد است. روندی که توسط آن یک شخص صراحتاً به عنوان یک مرتد شناخته می شود «تکفیر» نامیده می شود، یعنی کافر و بی ایمان دانستن یک نفر. این اصطلاحی است که امروزه در جنبش های دینی بسیار استفاده می شود. از جمله توسط گروهی که مسئول قتل انور سادات اند.

مجازات مرتد در قوانین اسلامی مرگ است. اسلام نه فقط به عنوان یک جامعه ی دینی، بل که به عنوان یک نظام سیاسی شناخته می شود. بنابراین ارتداد به مثابه ی خیانت، عقب نشینی و انکار وفاداری به عقاید و صداقت دینی محسوب می شود. تقریباً همه ی مخالفت ها در برابر موجودیت یا قوانین رژیم یا وضع موجود بدون اجتناب به ارتداد تعبیر می شوند. در قرن چهاردهم هجری جنبش های مخالف زیادی درون دنیای اسلام وجود داشته است. تقریباً همه ی آن ها و به بیان دقیق تر مهم ترین آن ها با زبان دینی مواضع شان را بیان کرده اند؛ مواضعی چون مخالفت با نظم رایج، انتقاد از رژیم موجود و روی کرد تأسیسی به مفاهیم دینی. طبیعی است که یک فرد برای مقابله با یک نظام دینی، نیاز به چالش های دینی دارد.

در یک نگاه، ظهور اسلام خود یک انقلاب بود که بعد از مدت ها نزاع به صورت ناتمام به موفقیت رسید. پس از استیلای اسلام در قرن هفتم، یک تنش ادامه دار میان دین جدید و پیام آن و جوامعی کهن در کشورهایی که مسلمانان فتح کردند به وجود آمد. اسلام آمد ولی نه به یک دنیای جدید مانند مسیحیت در اروپا، بل که به سرزمین های تمدن های باستانی و سنت های ریشه دار. این تنش میان پویش اسلامی و نیروهای قدیمی تر سرزمینهای تمدنی از زمان قرون وسطا تا زمان های مدرن ادامه پیدا کرد. برای مثال آموزه های اسلامی اساساً مساوات گرایند. درست است که برابری در اسلام محدود به مسلمانان بالغ مرد آزاد می شود، ولی حتا همین هم یک پیش رفت کلان هم در رسوم رومی یونانی و هم در دنیای ایران باستان را نمایندگی می کند. اسلام از ابتدا امتیازات اشرافی را مردود نمود، سلسله مراتب را نفی کرد، و فرمولی را اتخاذ کرد که مشاغل بر اساس استعدادها باشند.

با وجود آن که اسلام بسیار قدرت مند بود، ولی به طورکلی تنها در دایره ی محدود زندگی اجتماعی و خانوادگی توانست به اهداف خود نایل شود و در اکثر موضوعات عمومی و سیاسی، اسلام توسط بسیاری از سنت های مناطق که با نقابی اسلامی پوشانده شده اند درهم کوبیده شد. خصوصاً در سرسختی استبدادی حکومت های سلطنتی. بنابراین ما در قرن های مختلف، به تناوب با موضوع شورش مواجه ایم: احساسی که تاریخ به نحوی یک گردش اشتباه دارد؛ که اسلام منحرف شده است؛ که جامعه ی اسلامی توسط غیرمسلمانان قانون گذاری شده است، توسط مسلمانان بد، توسط مسلمانان خائن، توسط آن ها که به میراث پیامبر خیانت کردند و جامعه را به طور کامل به سمت انحراف ره بری می کردند. از این رو وظیفه ی مسلمانان بود که چنین رژیم اهریمنی ای را سرنگون کنند. بالاخره این اعتقاد تبدیل به یک باور موعودگرایانه شد و انبوهی از سنت ها و عادات گسترش یافت و با شخصیت [حضرت] مهدی[ع] آمیخته شد؛ کسی که خدا او را راه نمایی می کند و در زمانی که خدا مناسب بداند خواهد آمد، پادشاهی اهریمن را سرنگون خواهد کرد و جهان را بر عدالت و قوانین الاهی بنیان خواهد نهاد.

به طور معمول این باور توسط شورشیان مسلح در برابر نظام موجود دنبال می شد. ولی شورشیان مسلح همیشه موفق نبودند و هنگامی که به موفقیت دست نمی یافتند، طبق کاری که شیعه های افراطی انجام می دهند، این قابل فرض است که آن ها منابعی داشته اند که ما امروزه آن را روش های تروریستی می نامیم. در زمان های اولیه گروه های شیعه ی افراطی وجود داشتند که نه تنها دست به ترور می زدند بل که نوعی از ترور مذهبی را پدید آوردند. معروف ترین آن ها «حشاشین»* بودند؛ گروهی که روشی را اتخاذ کردند که هنوز هم نام آن ها را با خود دارد. آن ها در ایران شکوفا شدند و دامنه ی کار خود را از آن جا به سوریه گسترش دادند. آن ها در هر دو کشور از قرن نهم تا قرن سیزدهم به شدت فعال بودند و همیشه به وسیله ی ترورهای نمایشی عمومی تعداد زیادی از مردم را می کشتند. برخلاف عقیده ی رایج در غرب، حشاشین علاقه ی زیادی به نزاع در برابر جنگ جویان صلیبی نداشتند و تعداد کمی از قربانیان آن ها از صلیبی ها بودند. در مقابل اکثریت قربانیان از سردمداران (شاه زادگان) و بزرگان مسلمان بودند. آن ها جنگی انقلابی در برابر اربابان مسلمانان به راه انداختند و مقابله ی آنان در برابر سران صلیبی ها به ندرت و اتفاقی بود.

یک خصوصیت آشنای انقلاب ها نظیر انقلاب فرانسه و روسیه، تقابلی است که اغلب میان افراد معتدل و افراطیون شکل می گیرد. مثلاً گیروندین ها (Girondins) و ژاکوبن ها (Jacobins) در انقلاب فرانسه و منشویک ها (Mensheviks) و بولشویک ها (Bolsheviks) در روسیه و نیز بسیاری از گروه های متعدد انشعابی. بعضی از تاریخ دانان تقابل های مشابهی در انقلابات اسلامی گذشته یافته اند. از جمله برخی از ناظران این تقابل ها را در مسیر رخ دادهای ایران دنبال کرده اند. به یقین هیچ کم بودی از این تنش ها و درگیری ها میان گروه ها و باندهای رقیب و نیز تمایلات و کشش ها میان گروه های انقلابی وجود نداشته است. اختلاف میان افراد معتدل و افراطیون در هر صورت چیزی است که از تاریخ غرب اقتباس شده و هنگامی که برای انقلاب اسلامی ایران به کار می رود تا اندازه ای گم راه کننده است.

یک توصیف دقیق تر برای این انقلاب مانند دیگر انقلاب های اسلامی گذشته ناظر به تقابل میان عمل گراها و ایدئولوگ ها است. ایدئولوگ ها آن هایی اند که در برابر همه ی سختی ها و موانع در حفظ نظریه ی ناب انقلاب آن گونه که آموخته اند اصرار دارند. در مقابل عمل گراها کسانی اند که هنگامی که قدرت را به دست می آورند و درگیر روند دولت در داخل یا خارج می شوند ضرورت سازش را درمی یابند. گاهی اوقات آن ها به قدری از آموزه های انقلابی خود دور می شوند که حتا در مقام بازاندیشی و اصلاح آن ها برمی آیند و در اغلب موارد به طور ضمنی از آن آموزه ها چشم پوشی می کنند. ردپای تقابل میان کسانی که این سازش را به کار می گیرند و آن ها که آن را پس می زنند را می توان در تاریخ اسلام از اصحاب تمجید شده ی پیامبر کسانی که اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و در طول زندگی خود به آن پیوستند تا یاران باوفای [آیت الله] خمینی پی گرفت.

در هنگامه ی انقلاب این تقابل شکل ناامیدکننده تری می گیرد. هرطرف مزیت های خاص خود را دارد. ایدئولوگ ها بیان بلیغ تر، جاذبه ی بیش تر و پشتیبانی مردمی قوی تری دارند. در مقابل عمل گرایان در ارتباط با مشکلات عملی دولت در داخل یا خارج مجهزترند. عمل گرایی آن ها این است که برای اجتناب از رودررویی آشکار با ایدئولوگ ها تلاش کنند. ولی از آن جا که در بحبوحه ی انقلابی ایدئولوگ ها در برانگیختن پشتیبانی توده ها قوی تر عمل می کنند، هنگامی که عمل گراها موفق نمی شوند و هنگامی که یک رودررویی اتفاق می افتد، اغلب پیروزی از آن ایدئولوگ ها است. برانگیختن توده ها برای کارهایی مانند توافق (سازش) با عراق، بازسازی مناسبات با ایالات متحده و کاستن از سرعت تحولات انقلابی کار آسانی نیست. هنگامی که عمل گراها در مشاغل دولتی از اصول خود دور می شوند، با شقاوت سرکوب می شوند و کار آن ها در تبعید، حبس یا مرگ پایان می یابد. در به ترین حالت آن ها از عرصه ی افکار عمومی محو شده و افرادی بی خاصیت نشان داده می شوند. سرنوشت چهره های سرشناس گذشته مانند وزیر خارجه ی اسبق صادق قطب زاده که اعدام شد ، رییس جمهور اسبق ابوالحسن بنی صدر که به پاریس گریخت ، و اولین نخست وزیر حکومت انقلابی ایران مهدی بازرگان که هرچند هنوز در ایران زنده است ولی از قدرت کنار گذاشته شده و به فردی کم اهمیت فروکاسته شده گویای این واقعیت است. باین همه از آن جا که مشکلات عملی باقی مانده اند، بالاخره گروه جدیدی از عمل گراها از میان ایدئولوگ های پیروز نمایان می شوند و ناسازگاری ها معمولاً با هم آن نتایج گذشته از نو آغاز می گردند. این روند ادامه می یابد تا این که شور انقلابی تمام شود و یک گروه از عمل گراها دوام آورند و موفق شوند که در قدرت باقی بمانند. سپس مسیر دولت به حالت عادی برمی گردد و ایدئولوگ ها در مدت کوتاهی برای نمایان شدن به دنیای تئوری و موعظه که انقلاب به آن ها داده بازمی گردند. به نظر می رسد این مرحله هنوز در ایران فرا نرسیده است.

در سال های اخیر استفاده از مفهوم غربی عمل گرایی(Fundamentalist) برای معنی کردن طیف گسترده ای از جنبش های مبارز اسلامی، چه جنبش های رادیکال و چه جنبش های محافظه کار به عملی رایج تبدیل شده است. این مفهوم از زبان انگلیسی تا دیگر زبان های اروپایی گسترش یافته و از قضا اخیراً این مفهوم حتا به زبان عربی هم ترجمه شده و توسط مسلمانان سکولار برای شرح مبارزات اسلامی میهنی استفاده می شود. اما این اصطلاح علی رغم استفاده ی رایج آن نادرست و گم راه کننده است. Fundamentalist عبارتی است که در اوایل قرن بیستم میلادی در ایالات متحده ابداع شد و برای اشاره به گروه های مخالفی که اعلام موجودیت می کردند در برابر تأثیرات فزاینده ی خداشناسی لیبرال و تعالیم انتقادی انجیلی و نیز باورهای آن ها در سرچشمه های خشک مذهبی و نص دست نخورده ی انجیل به کار می رفت.

اما مسلمانان به اصطلاح بنیادگرا وضعیت کاملاً متفاوتی دارند. اصولاً همه ی مسلمانان به ریشه های خشک مذهبی و نص بدون تحریف قرآن باور دارند. هیچ کس تاکنون در اسلام چیز دیگری ادعا نکرده است و در مقابل هیچ خداشناسی لیبرال یا آموزه ی انتقادی قرآنی که مخالفت یا عکس العملی باشد، ضروری ننموده است. جایی که مسلمانان به اصطلاح بنیادگرا از دیگر مسلمانان و ضمناً از بنیادگراهای مسیحی متفاوت اند در فلسفه گرایی و قانون گرایی آن ها است. نارضایتی آن ها از رژیم های موجود و ایدئولوژی های رایج، رهاکردن شریعت یعنی قوانین نظا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.